به گزارش مشرق، در شرایطی که کارلوس کیروش گوشه رینگ انتقادات است و حتی حامیان سنتی اش کمتر ریسک حمایت از او را بر میدارند، محمد تقوی مربی پیشین تراکتورسازی از معدود حامیان اینروزهای کیروش است. او که با دلخوری از فضای حاکم بر فوتبال ایران به لندن برگشته در این گفت و گو خیلی صریح درباره تیم کارلوس کیروش سخن گفته است. درباره بازیکنان و خود سرمربی.
از همین پست شما که در اینستاگرام گذاشتید شروع کنیم. شما فکر کنم تنها کسی هستی که به صورت رسمی از کی روش دفاع کردی. حتی خیلی از حامیان کی روش هم آنقدر فضا تند شده، هزینه دفاع کردن را نمیدهند.
من هیچوقت دنبال این حرفها نیستم که چیزی بدست بیاورم. همیشه چیزی را که فکر میکنم درست است می گویم. ممکن هم هست خیلی وقتها اشتباه کنم. اما فکر میکنم اینطور وقتها احساسی برخورد کردن اشتباه است. مردم ما به هر حال مردم احساسی هستند و اینکه ما از آنها سواستفاده کنیم اصلاً منطقی نیست. آقای کی روش یک سوالی کرده و ما باید جوابش را بدهیم نه اینکه صورت مسئله را پاک کنیم. آقای کی روش سوال خیلی عقلانی پرسیدند. به هر حال ۸۰ درصد تیمهای ایرانی متعلق به دولت هستند. حالا ایشان پرسیده چطور یک تیم میتواند با پرواز فرست کلاس سفر کند اما تیم ملی نمیتواند؟ خب به این سوال باد جواب بدهیم. اینکه سریع بیاییم و صورت مسئله را پاک کنیم و از احساسات استفاده کنیم که نمیشود. چطور میشود که فدراسیون یا آقای کی روش باید به یک نفر التماس کنند که پرواز فرست کلاس برای ما در نظر بگیرید. این سوالی است که مسئولین باید جوابش را بدهند.
یک نیم فصل شما در این لیگ بودید و مربیگری کردید. صراحتاً منظور آقای کی روش تیم پرسپولیس بوده. شما خودتان با این تیم رقیب بودید. آنها هم مشکلات زیادی داشتند. طرفداران شما، طرفداران سپاهان و حتی حامیان کی روش نسبت به خیلی چیزها معترض بودند. شما خودتان چیزی حس کردید؟
من به هیچ عنوان منکر کیفیت فنی تیم پرسپولیس نیستم. به هر حال هیچ تیمی نتوانسته در این نیم فصل پرسپولیس را ببرد. شاید بیرون زمین فوتبال خیلی حرفها باشد. اما داخل زمین فوتبال که کسی نمیتواند کاری کند. یازده نفر باید مقابل یازده نفر قرار بگیرند و بازی کنند. من به عنوان یک مربی مثلاً برای بازی خودمان در تهران ملاک نمیگذارم که میخواستند پرسپولیس نبازد. ملاک را این میگذارم که داور اشتباه کرده. اما در همان مقطع یکی از بازیکنان پرسپولیس به یک دلیل باید محروم میشد. من پرسیدم چرا این اتفاق نیفتاد. مسئولان باشگاه گفتند این کار را نمیکنند. گفتم چرا؟ و پاسخ این بود که چون پرسپولیس دوران محرومیتش را سپری میکند و بازیکن زیادی ندارد، معمولاً فدراسیون در این موارد نه فقط با پرسپولیس حتی فصل قبل با تراکتور هم چنین رفتاری کرده. من چنین چیزهایی شنیدم. اما این موضوع که بگویم پرسپولیس به این دلیل قهرمان شده که همه پشت این تیم بودند درست نیست.
بیشتر بخوانید:
بیرانوند؛ «قهرمان زندگی واقعی» در مقابل قهرمانان خیالی +عکس
الان حرفهای آقای کی روش دو بخش است. یکی درباره امکانات تیم ملی که حرفه ای هست و همه ای دنیا زده میشود. اما بخش مربوط به اینکه پرسپولیس با پرواز فرست کلاس رفته و … چیزهایی است که در حیطه سرمربی تیم ملی آن هم در کوران مسابقات نیست. به هر حال تیم ملی هم طی این مدت از چنین پروازهایی استفاده کرده.
من فکر کنم در پستی که گذاشتم کامل توضیح دادم. برای اینکه شما در فوتبال دوام بیاورید باید از کلماتی استفاده کنید که خیلی وقتها دوست هم ندارید بیان کنید. من نمیتوانم از این کلمات استفاده کنم پس میروم و در خانه ام مینشینم. آقای کی روش هم هر حرفی که فکر میکند درست است را میزند. حالا شما میگویید چرا الان این حرفها را میزند؟ خب به هر حال وقتی بازی تیم ملی هست آقای کی روش میتواند این حرفها را بزند. من آخرین باری که در ایران بودم به کمپ تیم ملی رفتم. اوسیانو کروز هم آنجا بود. از من استقبال کرد و بیشتر از یک ساعت با هم صحبت کردیم. به من گفت ما از حضور مربیان باشگاهی در کنار تیم ملی استقبال میکنیم. اینکه اینجا باشند و با ما صحبت کنند، بی نهایت از این اتفاق استقبال میکنیم. از او پرسیدم آیا میتوانم بازیکنانم در تیم ملی را از اردو خارج کنم، به من گفت هیچ مشکلی در این باره وجود ندارد. من می بینم که تیم ملی دوست دارد با سرمربیان داخلی در ارتباط باشد اما ما جلو نمیرویم. ما نمیرویم با مربیان تیم ملی صحبت کنیم. من وقتی به کمپ تیم ملی رفتم، قشنگ نشستیم با هم حرف زدیم و اجازه بازیکنان ملی پوش تراکتور را برای خروج از اردو گرفتم. این ارتباطی که میان مربیان داخلی و سرمربی تیم ملی است، خیلی ضعیف است. ما میگوییم کیروش مستبد است اما من شخصاً در فوتبال ایران از حجب و حیایم لطمه خوردم. خیلیها به من گفتند خیلی با حجب و حیا صحبت میکنم، من گفتم نمیتوانم طور دیگری صحبت کنم. به من گفتند ضرر میکنی و ضرر هم کردم. چون من آمدم از بازیکنم دفاع کنم، گفتم بازیکن من اشتباه کرده و من مقصرم، بعد همه به من گفتند این خودش میگوید مقصر است. ولی اینگونه نبود. من از بازیکنم دفاع کرده ام و الان هم این کار را میکنم. اما یکی مثل کیروش این شکلی نیست. یکی مثل کیروش میرود درون شکم منتقدانش. من نه کار کیروش را تایید یا رد میکنم و نه کار خودم را درست یا غلط می دانم. من می گویم هر کسی یه اخلاقی دارد اما خب تو فوتبال ایران، ماخوذ به حیا بودن محکوم به شکست خواهد بود. شما نمیتوانید در فوتبال ایران هم محجوب و موفق باشید. چون به شما اجازه فعالیت نمیدهند.
*فضای اطراف تیم ملی انگلیس هم شباهت زیادی با تیم ملی ایران دارد. آیا در فوتبال انگلیس هم سرمربیهایی هستند که بخواهند حمله کنند و این گونه حق خودشان را بگیرند؟
نه اصلاً نباید مقایسه کنیم و واقعاً هم قابل مقایسه نیست. واقعاً امکاناتی که برای تیم ملی انگلیس فراهم میشود و امکاناتی که برای تیم ملی ایران فراهم میشود غیر قابل مقایسه است. من کمپ تیم ملی انگلیس رفته ام، فوق العادست. شاید تنها مجموعهای که در میان تیمهای فوتبال ملی و باشگاهی قابل مقایسه با کمپ تیم ملی انگلیس باشد، مجموعه اتحاد باشگاه منچسترسیتی است که به تازگی بازسازی شده است. امکانات تیم ملی انگلیس خارق العاده است و مربیهای تیم ملی این کشور دغدغهای برای موضوعاتی از این دست ندارند. اما دغدغه در اختیار داشتن بازیکن را دارد. نمیتواند بازیکنان را از باشگاهها بگیرد آن هم به دلیل فشردگی مسابقات است. مثلاً باشگاهها میگویند ما بازیکن را ۴۸ ساعت زودتر به تیم ملی تحویل میدهیم. من کمپ تیم ملی ایران را دیده ام و به اوسیانو کروز هم گفتم چیزی که شما ساخته اید را تیمهای سطح پایین انگلیسی هم دارند. چنین مجموعهای را تیم ملی ایران دارد، چرا تیمهای باشگاهی ایران چنین امکاناتی ندارند؟ چرا تیمهای ایرانی هیچکدام ساختار درستی ندارند؟ در انگلیس میگویند شما هر چه قدر هزینه میکنید بیست درصد آن برای آکادمیها باشد. کدام باشگاهی در ایران این کار را میکند؟ وقتی این کار را انجام نمیدهند، هیچ چیز سر جای خود نیست. وقتی هیچ چیز سر جای خود نیست، کیروش هم هرطور که دوست دارد حرف میزند. اگر همه چیز سر جای خودش بود من هم منتقد تیم ملی بودم و میگفتم چرا مربی تیم ملی از باشگاهها ایراد میگیرد. مربی تیم ملی هم دقیقاً کاری را میکند که باشگاههای ایرانی میکنند. کیروش میگوید تیمهای پایهای ایران به من ارتباطی ندارند و من سرمربی تیم ملی ایران هستم و باید گلیم خودم را از آب بیرون بکشم. چون ما از او خواسته ایم این گونه رفتار کند. چون ما از او خواسته بودیم تیم اصلی ما را به جام جهانی برساند. باشگاه نساجی به من پیشنهاد داده بود، گفتم چه چیزی از من میخواهید؟ گندم یا گردو؟ اگر گندم میخواهید در یک سال همه چیز را میسازیم و سال آینده همه چیز خراب میشود اما اگر گردو میخواهید باید صبر کنید تا این نهال شکل بگیرد و سالیان سال به شما گردو بدهد. فوتبال ما شبیه گندم است. ما از کیروش خواسته ایم تیم ملی ایران را بسازد اما نخواسته ایم تیمهای پایهای ایران را هم از نو بسازد. اوسیانو کروز در کمپ تیم ملی ایران مثل همه کمپهای ملی اتاقهای متعلق به تیمهای زیر هفده سال، زیر هجده سال، زیر نوزده سال و سایر تیمهای پایه را ساخته است و میگوید آرزوی من این است که مدیران فوتبال پایه ایران اینجا بیایند و با ما صحبت کنند. من دیدم که تیم ملی آماده است با مدیران تیمهای ملی پایه صحبن کند اما چرا آنان نمیروند؟ اگرکیروش اینطوری صحبت میکند دلیلش این است که ما او را اینگونه ساخته ایم. ما به او یاد دادیم با خواهش و تمنا چیزی به دست نمی آوری و تنها با فحاشی به جایی میرسی. و نتیجه هم گرفته است.
*بازی ایران در جام ملتها را دیدیم. از یمن تا عراق و در جام جهانی هم این تیم ملی را دیده بودیم. این تیم ملی را چطور ارزیابی میکنید؟
من تیمهای دیگر را هم دیدم. کره جنوبی، ژاپن، عربستان و استرالیا را دیده ام و به نظرم تنها تیمی که تا الان آن طور که ازش انتظار میرفت بازی کرده است، تیم ملی ایران است. جلوی عراق فوتبال بازی کردن حالت دربی دارد اما در این بازی هم دیدیم تیمی که تلاش میکرد نبازد، عراق بود. از نوع بازی متوجه میشدیم ایران تیم برتر زمین بود. مشخص بود سفید ها برتر از سبزها هستند و راحت فوتبالشان را بازی میکردند. اما بازی احساسی و فیزیکی عراقیها با دوندگی بی امان آنها باعث شده بود تا ایران نتواند آن طور که دوست دارد بازی کند اما این سبک بازی هم برای یک تورنمنت مناسب نیست و خیلی سخت است تا انتها اینگونه پیشروی کنید. به نظرم ایران مقابل عراق خیلی هوشمندانه بازی میکرد. ایران از این بازی مساوی میخواست و آن را گرفت. دلیلی نداشت خودمان را به آب و آتش بزنیم. هوشمندانه بازی کردیم و از آن چیزی که بلد بودیم استفاده کردیم؛ سانتر از جناحین و ضربات سر. عراقیها آنقدر دویدند و فیزیکی بازی کردند که تا حدود زیادی بازی به سمت جنگ و دعوا گرفت. معمولاً هر تیمی مقابل ایران فوتبال فیزیکی بازی کند، ایران نتیجه نمیگیرد چون خود ایران فیزیکی بازی میکند. اما من زیاد دلواپس بازی با عراق نبودم و فکر میکنم این سبک بازی مقابل عمان هم تکرار خواهد شد. یعنی عمانیها همانگونه بازی میکنند که عراقیها بازی کردند و کار ایران سختتر خواهد شد. این موضوع که میگویند ایران در گروه آسان افتاد را من قبول ندارم. این سمت جدول تفاوتی با آن سمت آن ندارد و میبینید که حتی اردن هم استرالیا را شکست داده است. عمان و اردن هم فوتبالشان شباهت زیادی با هم دارد.
*در این سه بازی گروهی به جز مسعود شجاعی و دو گلر ذخیرهمان از بیست بازیکن استفاده کرده ایم. این خوب است یا بد؟
مشخصاً حسن محسوب میشود. خیلی مهم است که شما در مرحله گروهی بازیکنانت را تقسیم کنی. مطمئناً تیم ملی ارنج اصلی خودش را میداند و این خیلی مهم است که شما در شش و هفت بازی در تورنمنت بازیکنانت را تقسیم کنی. این حربه خیلی به ایران کمک میکند تا برای بازی با عمان تیم ملی با ارنج اصلی وارد زمین شود. اما جای سوال برای من است که چرا مسعود شجاعی بازی نکرد؟ من اعتقاد دارم که مسعود سزاوار و شایسته بود که بازی کند اما به هر حال مربی تیم ملی تصمیم میگیرد. این استفاده زیاد از بازیکنان در سه بازی نشان میدهد که بازیکنان تیم ملی همه در سطح هم هستند و اینکه کی روش به یک جایگاهی رسیده که بازیکنان قبول کردند که فیکس نیستند و این موضوع بسیار مهمی است و به قول انگلیسیها کسی داخل زمین untouchable (دست نیافتنی) نیست. اما یه بحثی به وجود میآید که با این ترکیبهای متفاوت تیم هماهنگ نمیشود اما کی روش پس از هشت سال در تیم ملی مطمئناً بازیکنانی را انتخاب کرده که آنها را بر اساس تفکرات تاکتیکی خودش آرایش میدهد و بازیکنان هم بسیار خوب تفکرات تاکتیکی کی روش را میشناسند و مشکلی در این موضوع پیش نمیآید.
مهدی مهدوی کیا گفته بود تیم ملی در بازی مقابل عراق یک علی علیزاده میخواست تا اوت ها را تیز تر بندازد.
مهدی نظرش را گفته و درست هم میگوید. یورگن کلوپ در لیگ جزیره یک مربی به کادرفنی اش اضافه کرده که مسئول پرتاب اوت است. این خودش یک نوع تفکر است و اوت دستی هم یکی از راههای رسیدن به گل است و به نظر من شاید خیلیها نظرشان با مهدی متفاوت باشد. سالهای قبل فوتبال به چهار صورت بود ،۱- زمانی که توپ در اختیار داری. ۲- زمانی که توپ نداری. ۳- زمانی که توپ را از دست میدهی و ۴- زمانی که توپ بدست می آوری. الان دیگر اینگونه تفکر وجود ندارد. ضربات ایستگاهی دیگر یکی از ارکان فوتبال شده است.
کدام یک از بازیکنان تیم ملی تا اینجای بازیها شما را سورپرایز کرده؟
زمانی که من به تراکتور آمده بودم خیلیها میگفتند فوتبال اشکان دژاگه تمام شده اما اعتقادی که من داشتم این بود که ما همه باید به اشکان کمک کنیم و خوشحالم که اشکان به جایگاه اصلی خودش برگشته و در این دو دیدار نخست خیلی خوب بازی کرد.
از لحاظ بدنی میتواند در هفت بازی به تیم ملی کمک کند؟
این همان چیزی است که آقای کی روش انجام داد و بازی آخر به اشکان بازی نداد. با شناختی که من از اشکان دارم او میتواند تا پایان جام تیم ملی را همراهی کند و از لحاظ بدنی هم بعید می دانم مشکلی پیدا کند. به نظر من اشکان در بازی مقابل عراق که یک بازی فیزیکی محسوب میشد استراحت کرد، اوج کار کی روش بود.
یکی از بازیکنان مهم ما علیرضا جهانبخش است که در انگلیس بازی میکند و پس از مدتها مصدومیت در بازی مقابل عراق به میدان رفت. بعضیها اعتقاد دارند علیرضا آن بازیکنی نیست که زمانی که بازی صفر – صفر و گره خورده بتواند بازی را برای ما در بیاورد. بعضیها هم معتقدند پستی که علیرضا بازی میکند باعث میشود آن کارایی لازم را نداشته باشد.
من به شما صادقانه این موضوع را می گویم.اگر مربی تیمی باشم که جهانبخش را داشته باشم اینطور فوتبال بازی نمیکنم. آدم باید بر اساس تفکراتش بازیکن بگیرد یا بر اساس تواناییهای بازیکن از آن استفاده کند. کی روش هم نشان داده بر اساس تفکرات خودش بازیکن انتخاب میکند نه بر اساس تواناییهای آن بازیکن. و در سیستمی که کی روش استفاده میکند جهانبخش باید در فاز دفاعی هم کمک کند و این ناخداگاه از توانایی بدنی او کم میکند. علیرضا بازیکن فیزیکی نیست و این برگشت به عقبش توان او را کم میکند. من در تراکتور هم به بازیکنانم گفته بودم ۸ نفر باید بدوند و اشکان و مسعود باید کار کنند. بعضی بازیکنان match winner هستند و میتوانند بازی را در بیاورند اما زمانی میتوانند این بازیکنان بازی را از گره خارج کنند که توان شان حفظ شود. وقتی لوییز انریکه در بارسلونا بود برای تک تک بازیکنانش وظیفه میگذاشت اما وقتی به مسی میرسید میگفت:"هر کاری دوست داری انجام بده." ما اگر بتونیم از جهانبخش در سیستمی اینگونه ازش بهره ببریم مطمئناً چیزی که از او انتظار داریم اتفاق میافتد. اما وقتی در یک چارچوب خاص قرار میدهیم و این هم به تفکر سرمربی تیم بر میگردد و کسی مقصر نیست، چون تفکرات کی روش تفکرات تیمی است نه فردی، به همین دلیل میبینیم جهانبخش نمیتواند تمام آن توانایی که دارد را نشان دهد. من اعتقاد دارم جهانبخش نباید به انگلیس میآمد و حالا که آمد تیم پایین جدولی برایتون برای او مناسب نبود. برایتون تیمی است که با توجه به تفکرات سرمربی تیمش دفاعی بازی میکند اما علیرضا اگر به آلمان، اسپانیا یا فرانسه میرفت اعتقاد دارم به مراتب توانایی اش بیشتر میشد. ما باید به جهانبخش آزادی عمل بدهیم تا خودش را نشان دهد.
در ضلع مقابل جهانبخش در زمین سامان قدوس است. سامان بازیکنی است که از جنس او در فوتبال مان زیاد داشتیم. کارهایی انجام میدهد که هم تماشاگر دوست دارد و هم کلاسیک فوتبال ایران میپسندد. کاری که اشکان دژاگه پنج سال پیش انجام میداد.
من معتقدم اشکان هنوز هم بهتر از قدوس است. اگر بخواهیم سامان قدوس را با جهانبخش مقایسه کنیم من علیرضا را باهوشتر می بینم. قدوس از لحاظ فیزیکی از جهانبخش بهتر است اما از لحاظ ضربه به توپ و هوش به نظرمن علیرضا بازیکن باهوشتری است. ولی سامان قدوس هم آن چیزی که ازش انتظار میرود در تیم ملی نیست.
در این تورنمنت همه دارند از قدوس لذت میبرند و در خط وسط تیم ملی همه کار میکند.
اما تغییر دهنده بازی نیست. کسی نیست که بازی را برای ما در بیاورد.
کمی درباره بیرانوند صحبت کنیم.بیرانوندی که این روزها همه او را بخاطر پرتاب دستهایش دنبال میکنند.
پرتاب دست بیرانوند در انگلیس تازگی ندارد. فصل قبل در لیگ قهرمانان آسیا هم یک پرتابی انجام داده بود و علیپور را تک به تک کرده بود و آن زمان هم درمورد او صحبت میکردند.اما اینجا بیش از آن که در مورد پرتابهای بیرانوند صحبت کنند، در مورد تاریخچه زندگی اش حرف میزنند.این که در میدان آزادی خوابید و کار کرد و… او را به عنوان آدمی زحمت کش میشناسند که از هیچ به همه چیز رسیده. در اروپا دارند بیرانوند را به عنوان یک سمبل به نسل جوان می شناسانند.
بیرانوند طی یکی دو سال اخیر پخته شده و به بلوغ فکری هم رسیده. فکر میکنید این باعث میشود که بتواند برای ادامه فوتبالش به اروپا بیاید.
بازی با پای بیرانوند ضعیف است. الان فوتبال اروپا دروازه بانی میخواهد که بتواند با پا هم بازی کند. اگر بهترین هم باشی در واکنشها، باید بتوانی با پا پاس بدهی و بازی کنی. البته که قابل حل است ولی در اروپا معمولاً کسی را برای یاد دادن نمیآورند بلکه میآورند تا از او استفاده کنند مخصوصاً اگر دیگر جوان نباشد و مثلاً ۲۵، ۲۶ ساله شده باشد. ما حتماً باید این موضوع را در فوتبالمان جا بیندازیم که دروازه بان های ما بتوانند با پا کار کنند.چون الان در فوتبال اروپا بازی از عقب شروع میشود و دروازه بان نقشی کلیدی در این امر دارند.بیرانوند اگر این مورد را داشته باشد میتواند در اروپا بازی کند.
برگردیم به تیم ملی. این را قبول داریم که ما اگر از عمان یا چین شکست بخوریم و حذف شویم یک شکست تمام عیار است. اما به نظرتان این تیم، تیمی است که بتواند قهرمان شود؟ نمیخواهیم توقع الکی ایجاد کنیم.میخواهیم نظرتان را بدانیم.
بله این تیم پتانسیل قهرمانی دارد.ولی مهمترین نکته در بازیهای حذفی این است که همه چیز فنی نیست. گاهی اتفاقاتی میافتد و همه چیز به هم میریزد.در مورد ژاپن هم باید بگویم که این تیم نظم و قدرت جام جهانی را ندارد و نکته دیگر این که ژاپن هرچه که باشد از اسپانیا قویتر نیست. ما نشان دادیم که مقابل اسپانیا میتوانیم آن گونه بازی کنیم.پس نباید دلواپس ژاپن باشیم. اتفاقاً بازی مقابل تیمهای گردن کلفت نگرانی ندارد. نگرانی ما بازی با تیمهایی مثل عمان و عراق است.
*این دو قطبی ای که کیروش خودش هم در به وجود آمدنش نقش داشته و با ذکر عنوان ۶۵ میلیون هوادار تیم ملی عملاً بخشی از هواداران پرسپولیس را جدا کرده، این میتواند انرژی منفی از خود ساطع کند یا اینکه بیشتر باعث اتحاد میشود؟
کیروش آدمی است که دستیار فرگوسن بوده.فرگوسن این جنگ روانی را خوب بلد بود. من فکر میکنم همه این دعواها برای این است که بازیکنان تیم ملی بروند و با همه بجنگند تا بتوانند قهرمان شوند.این کارها باعث میشود که بازیکنان برای بردن حریص شوند.من فکر میکنم اگر اتفاق خاصی نیفتد ایران میتواند قهرمان آسیا شود.ایران آن شخصیت لازم برای قهرمانی را دارد.