به گزارش مشرق، باز هم یک پایان تکراری برای داستانی که اینبار خوب شروع شده بود و به خوبجاهایی رسیده بود اما باز هم خوب تمام نشد. حالا باز هم زمان آن رسیده که به دنبال مقصر بگردیم و هر کس به فراخور حالش انگشت اتهامش را به سمت کسی بگیرد. آنهایی که در انتظار فرصت بودند حالا کیروش را روی صندلی متهم نشاندهاند و بعضیهای دیگر مقصران دیگری را پیدا میکنند. مثل همیشه داور هم میتواند یکی از مقصران باشد. پنالتی دومی که رویاهای ایران را کامل بر باد داد شاید میتوانست گرفته نشود. با این حال مثل همه این سالها ردپایی از تیم خودمان میتوانیم در این حذف پیدا کنیم که از ردپاهای دیگر پررنگتر است. اشتباهاتی که هر کدام به قیمت از دست رفتن رویاهای یک ملت تمام شدهاند.
جام ملتهای ۱۹۸۴
این داستان ریشه در تاریخ دارد. میتوانیم آنقدر عقب برویم تا به سال ۸۴ برسیم. آنجایی که شاهرخ بیانی ایران را با یک گل مقابل عربستان در نیمهنهایی پیشانداخت. یک قدم مانده بود تا فینال که شاهین بیانی گل مساوی را وارد دروازه خودمان کرد. از همان روز بود که احتمالاً کاممان با تلخی آشنا شد و ناکامی به سرنوشت فوتبالمان در تورنمنتهای مهم گره خورد. بازی به پنالتی رفت و جام برای ما تمام شد.
بیشتر بخوانید:
گمشده بزرگ ایران در نیمه نهایی جام ملتها
جام ملتهای ۱۹۹۲
جام ملتهای ۹۲ اولین جایی بود که کار صعود ما با ژاپن گره خورد. گرهای که با اشتباه جمشید شاهمحمدی کورتر شد و باز نشد. اگرچه چهره آن بازی جمال شریف داور بازی وتصمیمات عجیبش بود اما اشتباه اول را به نام جمشید شاهمحمدی نوشتند. بازیکنی که با یک ضربه در دقیقه ۶۰ ایران را دهنفره کرد و کمتر از نیم ساعت بعد بعد ژاپنیها اولین و تنها گل بازی را به ثمررساندند. ایران برای نخستین بار در تاریخ جام ملتها در دور گروهی حذف و نام شاهمحمدی با آن ماندگار شد.
جام ملتهای ۲۰۰۰
وقتی پای اشتباهات بزرگ در میان است حتی نام بهترین گلزن ایران را هم میتوان در میان این فریمهای حسرتانگیز پیدا کرد. جایی که ایران مقابل کره با یک گل جلو بود و انتظار داشتیم که علی دایی با یک گل دیگر دلمان را قرصتر کرده و برگه صعودمان را امضا کند. اتفاقی کاملاً برعکس رقم خورد و دقایق آخر اشتباه او در زدن قیچی برگردان در محوطه جریمه خودمان، توپ را تقدیم مدافع کرهای کرد تا او بازی را به تساوی بکشاند. کرهایها از شکست فرار کردند و با گل طلایی به نیمه نهایی رسیدند. این هم صحنهای بود تا جام ملتهای ۲۰۰۰ را هم برایمان به تورنمنتهای تلخ اضافه کند.
جام ملتهای ۲۰۰۴
۱۳ مرداد بود و پکن چین. بعد از مبعلی که پنالتیاش را هدر دارد ضربات پنالتی مساوی دنبال میشد. آخرین پنالتی ایران را قرار بود گل محمدی بزند. گلمحمدی هم یک چیپ را به راحتی تقدیم دروازهبان کرد و تمام. فریمی از آن صحنه گرفته شد و ثبت شد در تاریخ تا هر از چندگاهی در هر ناکامی به سراغش برویم و آهی بکشیم و روند ناکامیهایمان را از آن استارت بزنیم. هر بار عکسش را ببینیم و صدایی در گوشمان بگوید چه زمان چیپ زدن بود آقای گلمحمدی؟
جام جهانی ۲۰۰۶
جام جهانی ۲۰۰۶ و بازی با مکزیک که همه میگفتند تیم برانکو میتواند این بازی را ببرد یا حداقل یک امتیاز را از مکزیک بگیرد. اگرچه توقعات از تیم ملی برانکو غیرمنطقی بالا بود و این نتیجه خیلی خوشخیالانه بود اما شاید میتوانستیم این رویای دستنیافتنی را در دستمان بگیریم اگر آن اشتباه میرزاپور نبود. در حالی که بازی یک-یک بود میرزاپور پاس رو به عقب کعبی را تقدیم حریف کرد و بازی را به نفع مکزیک برگرداند.
جام ملتهای ۲۰۱۵
پولادی در سال ۲۰۱۵ به شکلی تیم ملی را ترک کرد که تا مدتها کسی دلش برای او تنگ نشود. در دیداری که قرار بود همه حسرتهایمان را بشورد و ببرد اخراج او یک بحران آفرید و باز هم حذف نصیبمان شد. اگر او اخراج نمیشد شاید واژه منحوس طلسم چندی و اند ساله از فرهنگ فوتبالمان حذف میشد.
جام جهانی ۲۰۱۸
اگر بردن مکزیک خیلی رویاپردازانه بود پیروزی مقابل پرتغال فراتر از رویا محسوب میشد. اما امتیاز گرفتن از پرتغال و صعود کردن به مرحله بعد خیلی دور از دستانمان قرار نداشت. فاصلهاش به اندازه فاصله توپی بود که طارمی زد و باید داخل دروازه میرفت اما به اوت رفت. فقط چند میلیمتر تا صعود فاصله داشتیم و طارمی آن چند میلیمتر را برایمان پر نکرد.
جام ملتهای ۲۰۱۹
و اما ۲۰۱۹. این بار دیگر پای یک نفر در میان نیست. پای دستهای از بازیکنان باتجربه ایران در میان است. حاجصفی، پورعلیگنجی، جهانبخش و امید و البته کنعانیزادگان.در کمال ناباوری پستشان را ترک کردند برای اعتراض به داور که مشخص نبود به چه دلیل انجام شد. جواب این سوال را شاید فقط مدافعان تیم ملی بدانند و لاغیر. اگر صحنههای قبلی را بتوانیم با عنوان حسرتبرانگیزترین صحنهها توصیف کنیم در مورد این فریم حتی کلمهای برای توصیف پیدا نمیکنیم. ماییم و یک حذف دیگر و سکوتی به درازای یک تاریخ از ناکامیها.