اگر رئیس دانشگاه تهران حق نادیده گرفتن رأی و شعور و نظر اساتید را دارد، چرا شورای نگهبان حق نظارت استصوابی نداشته باشد؟

به گزارش مشرق؛ دکتر محمدصادق کوشکی عضو هیئت علمی دانشگاه تهران درباره نحوه انتخاب مدیران گروههای علمی و ریاست دانشکده‌های مهم کشور از یک طیف خاص سیاسی، در نامه‌ای خطاب به لیدر اصلاح‌طلبان نوشت:

جناب آقای خاتمی! دلیل اینکه شما را مخاطب این متن می‌دانیم این است که حامیان و حواریون شما، با نام و اعتبار شما و زیر پرچم حمایت شما و با هزینه کردن مقبولیت شما مشغول اقداماتی‌اند که با مواضع و مکتوبات و نظرات شما تضادی بنیادین دارد و هدف از نگارش این متن شفاف شدن مواضع شما در قبال چنین اقدامات و رفتارهایی است.

۱- شما به عنوان فردی با نگرش و پایگاهی دانشگاهی که هشت سال ریاست جمهوری را هم تجربه کرده، به خوبی می‌دانید که سالهاست انتخاب مدیران گروههای آموزشی و رؤسای دانشکده‌ها در دانشگاه‌های زیرمجموعه وزارت علوم با رأی اعضای هیأت علمی و اساتید دانشگاه‌ها انجام می‌شود اما همان‌گونه که مطلع هستید در چند سال اخیر (دقیقاً از زمان روی کار آمدن دولت روحانی و تسلط حامیان و طرفداران جدی شما بر نظام آموزش عالی و بویژه دانشگاه‌های کلیدی کشور) این روند به شکلی هوشمندانه زیر پا گذاشته شده و می‌شود، به‌گونه‌ای که در هر مورد (انتخاب مدیران گروههای آموزشی و رؤسای دانشکده‌ها) اگر فرد منتخب هم‌خط و هم‌سو با شما و دوستان و همفکران شما باشد، مورد پذیرش رؤسای دانشگاه‌ها قرار می‌گیرد و اگر بی‌طرف یا دارای نگرشی مغایر با خط مشی جنابعالی و دوستانتان باشد، رأی اساتید دانشگاه زیر پا نهاده می‌شود و فرد بازنده انتخابات که از یاران و همفکران شماست، به مدیریت گروه یا ریاست دانشکده برگزیده می‌شود.

بعید است ندانید این روند که در بهترین حالت می‌توان آن را "دموکراسی بن سلمانی" نامید، فقط در دانشگاه تهران و دانشکده حقوق و علوم سیاسی این دانشگاه و طی چند سال اخیر بارها رخ داده و هربار حامیان و دوستان شما در انتخابات مدیریت گروه‌ها و ریاست دانشکده‌ها شرکت کرده و پس از باخت در انتخابات و عدم موفقیت در جلب اعتماد و آرا اعضای هیأت علمی، با حکم ریاست دانشگاه تهران عهده‌دار مدیریت و ریاست شده‌اند!

۲- جناب خاتمی! حتماً می‌دانید دوستان و همفکران و پیروان شما وقتی در برابر این پرسش قرار می‌گیرند که چرا رأی اساتید دانشگاه ملاک انتخاب مدیران آموزشی و ریاست دانشکده‌ها قرار نمی‌گیرد (مگر آنکه فرد منتخب مورد تأیید بزرگان جبهه مشارکت و پدرخوانده‌های اصلاحات باشد!) با این پاسخ روبرو می‌شوند که رئیس دانشگاه براساس قانون حق دارد رأی اساتید دانشگاه را "وتو" کند! چون رأی اساتید دانشگاه جنبه "مشورتی" دارد!! در حقیقت به نظر حامیان و پیروان شما (وابستگان به جبهه مشارکت و اصلاحات) رئیس دانشگاه با استناد به یک آئین‌نامه وزارت علوم حق دارد رأی اکثریت اعضای هیأت علمی و اساتید دانشگاه را در عرصه‌ای مربوط به خودشان (مدیریت گروه‌ها و ریاست دانشکده‌ها) زیر پا بگذارد و نادیده بگیرد. به بیان دقیق‌تر، میزان رأی اکثریت است مشروط به اینکه مطابق میل اصلاح‌طلبان باشد!

۳- آقای خاتمی! جناح‌های رقیب شما هیچگاه پز دموکراسی نداده و بر شعار میزان رأی ملت است پافشاری نکرده و به اندازه شما و دوستانتان در مدح دموکراسی و احترام به رأی مردم و پذیرش نتیجه صندوق‌های رأی سخن نگفته و قلم نزده‌اند! به همین دلیل کسی از آنها توقع پایبندی به دموکراسی را ندارد. اما شما و دوستانتان باید پاسخگوی آن دسته از اساتید دانشگاه باشید که رأی و نظرشان (مخصوصاً وقتی به اکثریت رسیده!) زیر پا گذاشته شده و نادیده گرفته شده و می‌شود.

۴- آقای خاتمی! اگر استدلال دوستان و حامیان شما در این مورد درست باشد، یعنی رؤسای دانشگاه‌ها حق داشته باشند با تکیه بر یک آئین نامه داخلی وزارت علوم، رأی و نظر اکثریت اساتید دانشگاه را نادیده بگیرند و خلاف آن حکم مدیریت و ریاست صادر کنند، پس چرا شورای نگهبان نتواند با تکیه بر قانون اساسی، افراد فاقد صلاحیت قانونی را از فهرست نامزدهای مجلس شورای اسلامی خط بزند؟ آیا در نظر شما و دوستانتان اعتبار قانون اساسی کمتر از یک آئین نامه داخلی وزارت علوم است؟ شما که سال‌های سال است علیه شورای نگهبان و نظارت استصوابی آن موضع گرفته‌اید و آن را نادیده گرفتنِ رأی و حق انتخاب مردم می‌دانید، چرا در برابر پایمال‌شدن رأی و حق انتخاب اساتید دانشگاه (آن هم در شاخص‌ترین دانشگاه ایران) سکوت کرده و با سکوت خود، حامیان و پیروانتان را در اجرای دموکراسی به روش "بن سلمان" حمایت می‌کنید؟

شما که رأی و نظر مردم در انتخاب رئیس جمهور و نمایندگان مجلس را حجت می‌دانید و معتقدید این حق نباید توسط هیچ نهادی (ولو شورای نگهبان و قانون اساسی) محدود شود، چرا این حق را برای اساتید دانشگاه‌ها (از جمله دانشگاه تهران و دانشکده حقوق و علوم سیاسی) معتبر نمی‌دانید؟

به راستی از نظر شما و دوستان شما، مردم (یعنی همانها که دوستانتان آنها را لبوفروش و راننده تاکسی می‌دانند) حق انتخاب رئیس جمهور را دارند و رأی آنها در این حوزه ملاک و میزان است، اما اساتید قدیمی‌ترین دانشکده حقوق و علوم سیاسی ایران شعور و شایستگی انتخاب مدیر گروهشان را ندارند؟ اگر رئیس دانشگاه تهران حق نادیده گرفتن رأی و شعور و نظر اساتید را دارد، چرا شورای نگهبان حق نظارت استصوابی نداشته باشد؟ (حال آنکه شورای نگهبان براساس قانون اساسی عمل می‌کند و رئیس دانشگاه تهران براساس یک آئین‌نامه داخلی!!)


۵- سید بزرگوار! اگر روزی شورای نگهبان با استناد به نظارت استصوابی و قانون اساسی نتیجه یک انتخابات را باطل کند (آن هم انتخاباتی که به نفع شما و دوستانتان باشد) شما و دوستان و حامیانتان چه خواهید کرد؟ آیا جنبش سبز دیگری برپا خواهید کرد؟ و بر همین مبنا آیا حق نافرمانی مدنی را برای آن دسته از اساتید دانشگاه‌ها (از جمله دانشگاه تهران) که رأی و نظرشان توسط یک نفر (ریاست دانشگاه) زیرپا گذاشته شد، محفوظ می‌دانید؟


۶- بارها و بارها از شما و حامیان شما شنیده‌ایم که مشروعیت مسئولین به آن است که منتخب مردم باشند و مدیران انتصابی فاقد مشروعیت‌اند! اگر این فرمایش شما و دوستانتان ملاک باشد، پس باید تمامی مدیران گروه‌ها و رؤسای دانشکده‌هایی که بازنده انتخابات بوده و موفق به کسب رأی از اساتید دانشگاه‌ها نشده و با ضرب و زور رؤسای دانشگاه‌ها به مدیریت و ریاست رسیده‌اند، فاقد مشروعیت باشند! آیا حاضر به تأیید این فقدان و عدم مشروعیت هستید؟

۷- آقای خاتمی! بعید می‌دانم شما پاسخی به این نوشته بدهید، همانگونه که حامیان و پیروان شما در دانشگاه تهران پاسخی به این پرسش‌ها نداده و ترجیح دادند تا سوار بر خر مراد به ترویج و گسترش روایت بن سلمانی از دموکراسی کمر همت بسته و در باب میزان بودن رأی مردم، مقاله بنویسند و سخن بگویند و نظارت استصوابی شورای نگهبان را عامل همه بلاهای ارضی و سماوی بدانند! اما حداقل فایده این نوشته آن خواهد بود که برای ثبت در تاریخ و روشن شدن گوشه‌ای از پشت پرده جریان منسوب به شما مفید واقع شود!