کد خبر 94344
تاریخ انتشار: ۸ بهمن ۱۳۹۰ - ۰۹:۵۴

ايده راه ‌اندازي يک شبكه‌ بزرگ رسانه‌اي و تبليغي از دهه هفتاد در ذهن شاهزادگان سعودي شكل گرفت و اولين رهاورد اين رويكرد، تأسيس روزنامه‌اي فرامنطقه‌اي به‌ نام "الشرق الاوسط" بود كه اکنون نقش مادر و محور رسانه‌هاي سرگردان در منظومه آل سعود را ايفا مي‌کند.

گروه بين الملل مشرق ـ تأسيس روزنامه "الشرق الاوسط" با دوره‌اي مصادف شد كه رژيم سعودي در محاصره انتقادها و مطالبات فزاينده داخلي و خارجي قرار داشت، چون طي دهه‌هاي ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ تصويري كه از عربستان سعودي از خود ارائه داده بود، تصوير يك پادشاهي موروثي و فردگرا بود كه از درآمدهاي نفتي بسيار فراوان خود فقط براي تثبيت استبداد و تشديد كنترل سياسي استفاده مي‌كرد. در اين دوره گزارش اغلب رسانه‌هاي جهان از حكومت پادشاهي سعودي، نظام پليسي متكي بر جريان فکري متحجر مذهب وهابيت يعني حكومت بسته مذهبي بود.

از جهت ديگر تلاش عربستان براي به دست گرفتن رهبري جهان عرب به دنبال افول جايگاه مصر در اين جهان از يک سو و به دست گرفتن رهبري جهان اسلام از سوي ديگر و مهمتر از همه پيروزي انقلاب اسلامي در ايران از جمله عواملي بودند که سعودي‌ها را به تاسيس يک رسانه بزرگ وادار سازد که تريبون اين رژيم در منطقه و عرصه بين المللي باشد.

اين روزنامه آنگونه ‌كه در شناسنامه آن ذکر شده، در سال ۱۹۷۸ ميلادي، توسط "هشام" و "محمدعلى حافظ" تأسيس شد و براى مدت‌ها سردبيرى آن با "عبدالرحمن راشد" نويسنده صاحب‌نام و نكته‌سنج سعودى بود.

نداشتن تجربه راه‌اندازي و مديريت مؤسسات بزرگ رسانه‌اي و فضاي بسته فرهنگي و سياسي حاکم برعربستان موجب شد، تمام امور مربوط به سازماندهي، تأمين نيروي انساني و بازاريابي اين روزنامه در مناطقي خارج از شبه جزيره انجام شود.

سعودي‌ها در ورود به دنياي رسانه نيز بسان ورود به دنياي سياست و حکومت‌راني بر انگليس تکيه کردند و بر اين اساس ستاد مركزي الشرق‌الاوسط لندن انتخاب شد تا بزرگترين نشريه عربي از ابتدا به عنوان يك مؤسسه سعودي-انگليسي به ثبت برسد.
اين در حالي است که الشرق الاوسط در اسلوب و تكنيك‌هاي كاري خويش از همان ابتدا از رسانه متروپل لندن يعني سرويس جهاني بي‌بي‌سي الگوبرداري كرد، به همين دليل اين روزنامه اولويت سياست‌هاي خبري خود را بر همان اصولي بنا نهاد كه رسانه‌هاي لندن نهاده بودند و در پوشش مسائل بين‌المللي، بويژه امور مربوط به جهان عرب و خاورميانه با به خدمت گرفتن چهره‌هاي سياسي و صاحب شهرت در محافل سكولار و روشنفكر منطقه بنا نهادند. مرور زمان نشان داد، الشرق ‌الاوسط به سکوي پرتابي براي شاهزادگان سعودي جوياي نام تبديل شده است.

از همين رو برخي ناظران بر اين باورند، الگوي فعاليت سعودي‌ها در عرصه رسانه‌اي و روند جذب و نفوذ آنها شباهت زيادي به سياست تبليغي لابي‌هاي يهود دارد و شاهزادگان سعودي در به كار گماردن نخبگان رسانه‌اي تا حدي از تجربه رسانه‌اي لابي يهودياني بهره جستند كه بنيادها و مؤسسات عظيم فرهنگي و فكري را تحت كنترل گرفتند.

البته تفاوت كار سعودي‌ها با يهوديان، فناوري، تخصص‌ و مهارت‌ لازم براي اداره اين نهاد بود، در حالي‌که يهود طي چند دهه توانستند علاوه بر تربيت نيروهاي نخبه، حوزه رسانه‌ها از سينما و تلويزيون گرفته تا مطبوعات را از آن خود کنند، شاهزادگان سعودي فاقد هر گونه انديشه و تجربه در اين امر ناگزير شدند، بر حمايت و هدايت گروه‌هاي رسانه‌اي انگليس تكيه كنند.
با كمك بي‌دريغ انگليس بود كه روزنامه نوپايي چون الشرق‌الاوسط توانست در ميان روزنامه‌هاي سرشناس بين‌المللي جا خوش كند و همزمان در چهار كشور و 12 شهر جهان منتشر شود.

اين ارتباطات پيچيده زمينه‌ساز پيوندهاي ديگري ميان تحريريه و تيم گردانندگان اين نشريات با شبكه‌هاي رسانه‌اي غرب شد و اين همسويي را هم اكنون به‌ خوبي مي‌توان در خبرها و نگاه يكساني مشاهده كرد كه بر شبكه‌هاي خبري تحت امر سعودي‌ها با رسانه‌هايي چون بي‌بي‌سي يا سي‌ان‌ان جاري است.
 
الشرق الاوسط از درون
اگرچه سرمايه سعودى‌ها و استفاده از فردي چون "عبدالرحمن راشد" سردبیر سابق این روزنامه و مدير سابق شبکه العربيه، بسرعت روزنامه الشرق الاوسط را به يك روزنامه مطرح در جهان عرب و عرصه بين المللي تبديل کرد، با اين وصف اين روزنامه در مقايسه با روزنامه‌هايى چون "الاهرام"، "السفير" و "الحيات" يك روزنامه جوان و بي‌تجربه به شمار مي‌آيد و هنوز شمارگان اين روزنامه به عدد ۱۰ هزار نرسيده، درحالى كه روزنامه‌هاى ياد شده شمارگانى فراتر از ۴۰ و ۵۰ هزار دارند و همين قدمت و تجربه تاريخى آنها را نشان داده و ثابت مي‌کند، الشرق الاوسط راه بسيار درازي براي مطرح شدن واقعي در پيش رو دارد.

روزنامه الشرق الاوسط داراي پايگاهي اينترنتى نيز به آدرس "aawsat.com" كه وبگاه مخصوص اين روزنامه است و از طريق آن مى‌توان از دو نسخه عربى و انگليسى آن استفاده کرد. در نسخه انگليسى اين روزنامه تقريباً مطالب مهم بويژه خلاصه خبرها، گزارش‌ها و بعضى مقالات مهم را مى‌توان ملاحظه کرد كه به زبان انگليسى ترجمه همزمان شده است.

علاوه بر آن مى‌توان مقالاتى را مشاهده كرد كه براى مثال به طور همزمان در "نيويورك تايمز" و الشرق الاوسط چاپ مى‌شوند، مقالات نويسندگان صاحب نامى همچون "جرج فريدمن"، "فريد زكريا" و شخصيت‌هاى مهمى چون "كوفى عنان"، دبيرکل سابق سازمان ملل متحد يا "كالين پاول"، وزير خارجه سابق آمريکا از اين جمله هستند.

برخلاف روزنامه الحيات، در روزنامه الشرق الاوسط، ترجمه جايگاه مهمى دارد. صفحه نخست الشرق الاوسط با روزنامه الحيات تفاوت چندانى ندارد. ارائه مهمترين خبرهاى روز به صورت گزارش‌هاى مستقيم از دفاتر نمايندگى روزنامه در بغداد، دمشق، قاهره، رياض و غيره در همان صفحه نخست آمده است و تتمه آنها در صفحات داخلى قابل ملاحظه هستند. توجه به عكس و كيفيت آن و داشتن صفحات رنگى از ديگر ويژگي‌هاي اين روزنامه است.
 
 
رويکردهاي الشرق الاوسط
رويكرد سعودى بودن در الشرق الاوسط آشكارا به چشم مى‌خورد، بگونه‌اي که خبرهاى مربوط به اين كشور همواره در صدر روزنامه هستند و دنباله‌روى از سياست‌هاى خارجى سعودى از ديگر ويژگى‌هاى بارز روزنامه الشرق الاوسط است.
يكى ديگر از ويژگى‌هاى مهم روزنامه الشرق الاوسط داشتن نويسندگان ثابت است، نويسندگانى كه تقريبا هر روزه در آن مطلبى دارند و عمدتا به تحليل حوادث، رخدادهاى گوناگون و ارائه نظرات خود مى‌پردازند، احمد الربعى، انيس منصور، بلال حسن، سمير عطاء الله، عدنان حسين، خالص چلبى، محمود فندى، امير طاهرى، ثريا شهرى از جمله اين افراد هستند.
اين نويسندگان ثابت كمتر در مورد اوضاع داخلى سعودى و بيشتر درباره جهان پيرامون از عراق گرفته تا تهران و دمشق و تا لندن و واشينگتن مى‌نويسند و با عينك حرفه‌اى خود به موشكافى حوادث مى‌پردازند.

نويسندگان الشرق الاوسط در برخورد با حوادث تروريستى رياض، مسئله اصلاحات در عربستان سعودى و غيره كاملا محافظه كارانه برخورد مي‌کنند و بيشتر همان سياست جارى در عربستان را در قبال گروه‌هاى مخالف تشريح مى‌كنند و همين موضوع به شدت به استقلال ديدگاه نويسندگان اين روزنامه لطمه مى‌زند و موجب مي‌شود تا الشرق الاوسط يك روزنامه مستقل و بى‌طرف نباشد.

اين روزنامه همچنين تلاش مي‌کند، تريبون مخالفان رژيم سعودي از جمله مخالفان جمهورى اسلامى ايران باشد که اين رويه حتي در بهترين دوران روابط دوجانبه هم همچنان ادامه داشته است؛ غير از "عليرضا نورى‌زاده" و "امير طاهرى" كه آشكارا در مخالفت با سياست‌هاى جمهورى اسلامى در اين روزنامه قلم مى‌زنند، مى‌توان ترجمه مقالاتى از "شيرين عبادى"، "عطاءالله مهاجراني و ديگران را هم در آن پيدا كرد که البته در اين ميان، معمولاً مقالات مهاجراني که بيشتر به تحليل مسائل جهاني اختصاص دارد، چندان در منظومه اپوزيسيوني اين روزنامه قابل تعريف نيست. علاوه بر اين، الشرق الاوسط که بيش از همه روزنامه هاي عربي به موضوعات ايران، علاقه نشان مي دهد، همواره از تصاوير تحقيرآميز از ايرانيان در صفحات نخست خود بهره مي جويد.

الشرق الاوسط علاوه بر اخبار و گزارش‌ها، صفحات ويژه‌اى براى ادبيات، دين و فرهنگ دارد كه در كنار صفحات اقتصادى و اجتماعى قرار مى‌گيرند. در تمام اين صفحات صبغه "تبليغى" بر ويژگى "اطلاع رسانى" مى‌چربد.

توجه به فناورى جديد، آخرين مدل‌هاى لباس و به خصوص بزرگ‌نمايى موفقيت‌هاى اقتصادى و تجارى سعودى‌ها از ديگر ويژگى‌هاى اين روزنامه است.

رويكرد عمده سياسى اين روزنامه چون رويكرد اغلب روزنامه‌هاى عربى پس از سقوط بغداد، رويكردى ضدآمريکايى شد، اما با وقوع حوادث تروريستى در عربستان سعودى و ترميم رابطه با آمريکا ضمن تعديل اين سياست الشرق الاوسط لبه تيز حملات خود را به سوى گروه‌هاى بنيادگرا نشانه رفت.

بنابراين براي شناخت خط و خطوط فكري اين رسانه بايد از قالب‌ها و عبارات فريبايش عبور كرد كه دانش اموختگان رسانه‌اي در اين نشريات به كار مي‌برند.

در مرور مطالب و ستون‌هاي ويژه اين نشريه بروشني مي‌توان دريافت تمام آنچه به عنوان خط قرمزسياست خارجي سعودي‌ها مي‌شناسيم، براي الشرق الاوسط نيز منطقه ممنوعه است. در واقع همانند بي‌بي‌سي كه سياست‌ها و اصول كلي آن را ديپلماسي لندن ترسيم مي‌كند، دامنه و محدوده فعاليت اين رسانه را نيز سياست خارجي رياض شكل مي‌دهد.

در اين‌باره، مثال‌هاي زيادي مي‌توان از سه دهه عملكرد الشرق‌الاوسط ارائه كرد. در صفحات سياسي اين روزنامه، هيچ اثري از بحث درباره ساختار بسته حكومتي آل‌سعود نيست يا در صفحه و ستون‌هاي ويژه مربوط به مباحث آزادي‌هاي اجتماعي و اعتقادي ردپايي از مطالب مرتبط با اوضاع بسته مذهبي و اجتماعي عربستان نمي‌توان يافت. اين مرزبندي در فاز مسائل سياست خارجي با وسواس بيشتري اعمال مي‌شود، بويژه از زماني كه دولت سعودي پس از سقوط متحد آمريکا در ايران سعي كرد، جايگاه ژاندارمي آمريکا در منطقه را كسب كند، هماهنگي كاملي ميان تحليل‌هاي سياست خارجي اين رسانه با سياست خاورميانه‌اي واشنگتن ديده مي‌شود.

آهنگ موضع گيري‌ها و واكنش‌هاي الشرق الاوسط در مسائل منطقه را سياست‌هاي كلان پادشاهي رياض تعيين مي‌كند.
ستون‌هاي اين روزنامه، ميدان تسويه حساب با كساني است كه سر چالش با موقعيت سعودي‌ها را دارند. اين خط مشي به طور خاص از زماني كه دولت سعودي به مذاكرات سازش پيوست و در همان حال، اعتبار خويش را درميان جنبش‌هاي اسلامي از دست داد با قوت در رسانه‌اي منسوب به اين رژيم دنبال مي‌شود.

چندان كه تحليلگران عرب گفته‌اند، هم‌اكنون الشرق‌الاوسط بر پايه اصولي روشن در مسائل بين‌المللي و منطقه‌اي پيش مي‌رود كه به عنوان مانيفست سياست خارجي اين رژيم از زبان "سعود الفيصل"، وزير خارجه اين كشور ترسيم شده است. اين مانيفست داراي ابعادي وسيع است كه در آن منافع و ملاحظات حكومت پادشاهي در مناقشات بزرگ خاورميانه گنجانده شده است.

چنان كه در بحران عراق اين رسانه بر اساس همان خط نگاه دستگاه ديپلماسي اين كشور سعي آشكار در تضعيف موقعيت دولت شيعه و هواداري سرسختانه از اپوزيسيون سلفي اين دولت دارد. در تحولات لبنان از جناح 14 مارس حمايت مي‌کند و جناح 8 مارس بويژه شاخه مقاومت را از طرق مختلف تخطئه مي كند. در تحولات فلسطين از دولت خودگردان حمايت مي‌كند و با حماس ضديت مي‌ورزد. در سوي ديگر خاورميانه رسانه‌هاي سعودي به صراحت از مخالفان دولت کنوني سوريه و رئيس‌جمهور آن به شمار مي‌رود و به هر بهانه‌اي اين کشور را متهم به دست داشتن در بحران و ترورهاي سياسي مي‌كند.

برخوردهاي اين رسانه با ايران و انقلاب اسلامي حكايت آشنايي است و به هر شکل ممکن سعي مي‌شود، ايران خطري براي منطقه و اعراب معرفي شود كه با تجهيز به قدرت هسته‌اي و نيز بر قراري پيوند با جنبش‌هاي منطقه در پي ترويج ايدئولوژي خويش در مناطق غير شيعي دارد.