استفن والت، اندیشمند دموکرات‌ آمریکایی و منتقد جدی سیاست‌های ترامپ در نامه‌ای سرگشاده به رئیس‌جمهور آمریکا نشان داد دست کمی از او در ضدیت با ایران و حمایت از توسعه‌طلبی در غرب آسیا ندارد.

سرویس جهان مشرق- استفن والت، استاد شناخته‌شده دانشگاه هاروارد و متخصص روابط بین‌الملل، یک بار دیگر یادداشتی انتقادآمیز خطاب به ترامپ منتشر کرد و سیاست‌های وی در قبال ایران و غرب آسیا را نسنجیده و تحت تأثیر مشاوران دانست.

اما نکته مهم در این نامه، عیان بودنِ یک واقعیت است: منتقدان دموکرات منشِ ترامپ نیز دست کمی از ترامپ در ایران‌ستیزی ندارند. انتقاد آنها از سیاست خارجی ترامپ نه بخاطر تمایلشان به رفتار انسان دوستانه، بلکه برای حفظ منافع آمریکا است، همان منافعی که جمهوری‌خواهان و نومحافظه‌کاران برای خود قائلند.

او ناراحت است که چرا سیاست ترامپ اجازه نداد میانه‌روها ایران را به کشوری غیرانقلابی تبدیل کنند و به ترامپ پیشنهاد می‌دهد بگذارد شرکای آمریکا در منطقه نیز مستقیماً وارد مبارزه با ایران شوند و کمتر از آمریکا مایه بگذارند. وی به صراحت می‌گوید دموکرات است اما مدافع افزایش قدرت نفوذ آمریکا در جهان.

متن نامه استفن والت

«ما قبلاً همدیگر را ندیده‌ام و چون خیلی اهل مطالعه نیستی، احتمالاً حتی مرا نمی‌شناسی. اما شاید، فقط شاید، یکی از کارکنانت این نامه را به نظرت برساند». اینها جملات ابتدایی نامه استفن والت در تاریخ 20 ژوئیه 2019 میلادی به رئیس‌جمهور آمریکا است و ادامه می‌دهد که سعی می‌کند همان‌گونه که ترامپ می‌پسندد، کوتاه و رسا سخن بگوید.

«من این را می نویسم چون به نظر می‌رسد سیاست کنونی تو در قبال خاورمیانه، به ویژه در قبال واقعاً سردرگم است و من می‌خواهم تو را از این سردرگمی خارج کنم.»

«بین خودمان بماند اما وقتی توافق هسته‌ای با ایران را دور انداختی، اشتباه کردی. هنوز در فکرم که آیا واقعاً بندهایش را فهمیده‌ای‌ یا نه، چون وقتی در مورد آن صحبت می‌کنی، مشخص می‌شود که خیلی چیزها را اشتباه گرفته‌ای. اما حالا به آن کاری نداریم. من مطمئنم که تو فکر می‌کردی در آن زمان، این بهترین اقدام بوده است و شاید حتی باور داشته باشی که یک توافق "مزخرف" بوده است. اما از این می‌ترسم که گوش به دهن انسان‌های اشتباهی داده باشی.

به جای اینکه مشورت شلدون ادلسون، محمد بن سلمان و بنیامین نتانیاهو را بپذیری، باید مشورت‌های عاقلانه جیمز متیس، مک‌مستر و همه متحدان اروپاییِ ایالات متحده را در نظر می‌گرفتی، یا رفیقت ولادیمیر پوتین. آنها فهمیده بودند که توافق هسته‌ای در کل خوب است و داشت به هدف اصلی‌اش می‌رسید: دورنگه‌داشتن ایران از دستیابی به سلاح هسته‌ای. آنها احتمالاً خوشحال می‌شدند که بر اساس آن توافق به پیش بروند و سایر نگرانی‌ها در مورد ایران را نیز پوشش بدهند.

حالا ببین کجا قرار گرفته‌ای. ایالات متحده از توافق خارج شد و این اشتباه را با یک خطای دیگر یعنی تهدید سایر دولت‌ها به پایبندی به آن و استمرار تجارت و سرمایه‌گذاری در ایران همراه کرد. بنابر این وقتی تنش‌ها به اوج رسید، ایالات متحده خود را تنها یافت و هیچ قدرت بزرگی از او حمایت نکرد.

علاوه بر این، ایالات متحده میانه‌روهایی که هوشمندانه امید داشتند ایران را به کشوری غیرانقلابی تبدیل کنند، تضعیف کرد (در حالی که این همان هدفِ بلندمدتِ اعلام‌شده از سوی وزیر خارجه مایک پمپئو بوده است) و نیروهای تندرویی که مدتها است ایالات متحده را دشمن دائمی و غیرقابل اعتماد می‌دانند، تقویت کرد.

از همینجا نکته دوم خودم را مطرح می‌کنم. سیاست شما با عنوان "فشار حداکثری" آن گونه که مشاورانت می‌گفتند جواب نمی‌دهد. من مطمئن نیستم هدف اصلی این سیاست چیست، آیا می‌خواهی به یک توافق هسته‌ای جدید برسی، رژیم را سرنگون کنی یا صرفاً فعالیت‌های منطقه‌ای ایران را مهار کنی؟ اما به نظر می‌رسد در هر صورت به هیچ کدام از این اهداف نزدیک نشده‌ایم.

بر اساس یک گزارش جدید از مرکز مطالعات راهبردی و بین‌الملل، فعالیت‌های منطقه‌ای ایران کمتر نشده (البته خودم فکر می‌کنم آن گزارش کمی پیازداغش را زیاد کرده) و ایرانیان به تدریج از تعهدات برجامی می‌کاهند پس به یک بمب واقعی نزدیکتر می‌شوند. از آنجا که اول آمریکا از توافق خارج شد، شما عملاً نمی‌توانی آنها را متهم کنی (هر چند سعی می‌کنی).

رهبر ایران نیز به نظر می‌رسد رویکردش را عوض کرده تا به شما نشان دهد آنها تحت تأثیر ارعاب، اجبار، نهیب و تسلیم قرار نمی‌گیرند و همه اینها احتمالِ کشاندن شما به یک جور جنگ که همیشه می‌خواستی از آن اجتناب کنی را بیشتر کرده است.

آقای رئیس‌جمهور! مهم است بفهمی که چرا این تقابل به این صورت پیش رفت. پاسخ ایران شاید گیج‌کننده به نظر برسد زیرا اساساً قدرت آمریکا بسیار بیشتر است و تحریم‌های بیشتر بدون شک مشکلات زیادی برای آنها ایجاد می‌کند. پس چرا تهران نرم نمی‌شود و با هر آنچه که شما و بولتون و پمپئو می‌خواهید موافقت نمی‌کند؟ آیا به این دلیل است که رهبرانش مذهبی‌های یکدنده و متعصبی هستند که منطق سرشان نمی‌شود؟

جواب منفی است. واقعیت را من به شما می‌گویم: اگر یک کشور ضعیفتر مثل ایران به شما اجازه دهد که یک بار قلدری کنید، ممکن است شما به این جمع‌بندی برسید که می‌توانید دوباره نیز به آنها زور بگویید. و بار هم دوباره. اصلاً هر وقت که دلتان بخواهد. بنابر این به نفع آن کشور است که به شما نشان دهد نمی‌توان آنها را ترساند و شما را به این سمت سوق دهد که حتی برخی از خواسته‌هایش را در هر گونه توافق بعدی به رسمیت بشناسید. به همین دلیل است که رهبران ایران می‌گویند ایالات متحده باید به آنها "احترام" بگذارد.

آنها فقط برای حفظ آبرو این کار را نمی‌کنند. بلکه می‌خواهند به تو بگویند قدرت برتر آمریکا برای تسلیم‌شدن آنها کافی نیست و اینکه تو باید یک معامله منصفانه داشته باشی، حتی اگر کارت‌های بیشتری داشته باشی. احتمالاً متوجه شدی که کره شمالی، مکزیک و برخی کشورهای دیگر نیز به همین روش عمل می‌کنند و این همان است که برخی اندیشمندان نیز مطرح کرده بودند.

بگذار این را به روشی بگویم که مطمئنم آن را درمی‌یابی.

به یاد بیاور که ری کوهن بعد از اینکه شرکت املاکیِ تو متهم به تبعیض نژادی شده بود، به تو گفت به وزارت دادگستری بگو «بروید به جهنم» و یک موضع تهاجمی بگیر. کوهن به تو یاد داد که وقتی در موضع ضعف قرار داری، باید بیشتر حمله کنی، تا نگذاری بقیه از ضعف تو سواستفاده کنند. این همان کاری است که ایران انجام می‌دهد و به همین دلیل است که سیاست فشار حداکثری تو جواب نمی‌دهد. حالا گرفتی؟

در یک نگاه وسیعتر، رویکرد کلی تو به خاورمیانه بر مبنای یک باور اشتباه بنا شده که اگر حمایت بدون شرط از شرکای نام‌آشنای آمریکا  یعنی اسرائیل، عربستان سعودی، مصر، دولت‌های خلیج (فارس) و غیره را با دشمنیِ بی‌امان نسبت به دشمنانِ قدیمی مانند ایران ترکیب کنی، به موفقیت می‌رسی. اما مشاورانت یک چیز را به تو نگفته‌اند: همانطور که تو می‌خواهی در درجه اول منافع آمریکا را تأمین کنی،  دوستانِ یادشده آمریکا نیز در منطقه به دنبال منافع خود هستند. به همین دلیل است که آنها و حامیانشان یا لابی‌های حقوق بگیرشان در ایالات متحده از اینکه می‌توانند کنار بایستند و رویارویی آمریکا با ایران را تماشا کنند، خوشحالند.

ما به این راهبرد در سیاست خارجی، "خوش سواری" یا تفویض مسئولیت می‌گوییم. دولت‌های باهوش به جای مسئولیت‌های پرهزینه و خطرپذیری‌های دشوار تلاش می‌کنند بقیه را به میدان بفرستند تا به جای آنها مبارزه کنند. گاهی اوقات چنین چیزی امکان ندارد، مثلاً در عمده منازعات جنگ سرد ایالات متحده نمی‌توانست از زیر مسئولیت شانه خالی کند، اما خاورمیانهِ امروز، جایی که تو می‌توانی و باید مبارزه‌ات را به دیگران بسپاری.

خبر خوب است که هیچ کشوری الان در موقعیتی قرار ندارد که بتواند بر کل منطقه مسلط شود و حتی منطقه از همیشه چندپاره تر است. بنابر این دلیلی وجود ندارد که ایالات متحده در آنجا در خط مقدم قرار بگیرد، حالا بقیه هر چه می‌خواهند بگویند. در واقع به جای اینکه دولت‌های خاورمیانه مسئولیت خود را به گردن آمریکا بیاندازند، این آمریکا است که باید مسئولیت خود را به گردن آنها بیاندازد.

وقتی این کارها را کردی بد نیست که با ایجاد یک رابطه تجاری با ایران، سیاست خود در قبال خاورمیانه را مؤثرتر کنی. چرا؟ زیرا این کار انگیزه آنها برای دستیابی سریع به بمب را کم می‌کند و به تو نیز در تعامل با بقیه قدرت نفوذ بیشتری می‌دهد.

وقتی که پمپئو به ریاض می‌رود، چه خوب است که به محمد بن سلمان خبر بدهی مقصد بعدی پمپئو تهران است. این موجب می‌شود ولیعهد عربستان لااقل برخی از خواسته‌های پمپئو را اجابت کند. به همین شکل زمانی که او در تهران است، به ایرانیان خبر بدهی که مقصد بعدی‌اش تل‌آویو است و به این صورت آنها به این فکر می‌افتند که تو را خوشحال نگه دارند. همینطور به اسرائیلی‌ها نیز بدانند پمپئو از ایران آمده و قصد بعدی‌اش آنکارا یا بیروت است بنابر این حمایت آمریکا را بی‌حساب تلقی نکنند.

در واقع ایالات متحده خوب است مثل روسیه یا چین باشد که با همه اطراف در خاورمیانه صحبت می‌کنند و این موجب می‌شود بیش از حالتی که تنها با یک طرف صحبت می‌کنند، قدرت نفوذ داشته باشند.»

استفن والت سپس به ترامپ پیشنهاد می‌دهد برخی از همکارانش را پیش از اینکه دیر شود تغییر دهد  و سپس می‌نویسد:

«آقای رئیس‌جمهور! من به تو رأی ندادم و با این عملکردی که داری بعید است در 2020 نیز به تو رأی بدهم. اما نمی‌خواهم ایالات متحده به رویه‌ای که موجب زوالش در جهان شده ادامه دهد و قطعاً میل ندارم که اشتباهاتی که پیشینیان تو مخصوصاً جرج بوش پسر در خاورمیانه انجام دادند تکرار کنی. بنابر این امیدوارم که در مورد این پیشنهاد به صورت جدی فکر کنی. یک چیز دیگر: اگر احیاناً تصمیم گرفتی پیشنهادم را عمل کنی، اصلاً ناراحت نمی‌شوم که اسمی از من نیاوری

ارادتمند، استفن والت».

منبع

https://foreignpolicy.com/2019/06/24/dear-president-trump-lets-talk-about-iran