کد خبر 983132
تاریخ انتشار: ۲۰ مرداد ۱۳۹۸ - ۱۲:۰۷

معاون سیاسی حزب موتلفه با بیان اینکه اصلاح‌طلبان باید کارنامه خود را در دولت و مجلس فعلی برای مردم توضیح دهند، گفت: اصلاح‌طلبان در حال پاک کردن حافظه تاریخی مردم هستند.

به گزارش مشرق،  یکی از قدیمی‌ترین‌های روزنامه‌نگاران جریان راست آن‌هم در یکی از قدیمی‌ترین روزنامه‌های این جریان سیاسی است. جریان‌شناسی سیاسی می‌داند و در کنار تحلیل تحرکات و منویات اصلاح‌طلبان، نسبت به عملکرد اصولگرایان و دلایل عدم‌الفتح‌های آنان نظر و تحلیل دارد.

محمدکاظم انبارلویی که همه او را با از قلم‌ به‌ دستان روزنامه رسالت می دانند، در کنار روزنامه‌نگاری، معاون سیاسی حزب موتلفه اسلامی نیز هست و سیاست را هم از درون و هم بیرون گود واکاوی می‌کند.

بیشتر بخوانید:

انبارلویی گزاره‌هایی چون فشار به شورای نگهبان و مطرح کردن مسائلی چون تایید صلاحیت‌ها از طرف اصلاح‌طلبان را به منظور بالا بردن نرخ معامله با نظام قلمداد می کند و معتقد است که دوگانه انتخابات مشروط و انتخابات پرشور که در بین اصلاح طلبان مطرح است، نوعی راهبرد انتخاباتی است و اصلاح طلبان از حجاریان تا نبوی و تاج‌زاده و تاج‌بخش یک سیاست را دنبال می‌کنند.

انبارلویی معتقد است که دولت کنونی محصول ائتلاف اصلاحات و اعتدال است و اصلاح‌طلبان باید کارنامه عملکرد خود در دولت و مجلس را ارائه کنند.

این روزنامه‌نگار و فعال سیاسی در عین حال که اختلافات درونی بین اصولگرایان و عدم درنظر گرفتن رقیب مشترک را دلیل ناکامی اصولگرایان می‌داند، با قطعیت خاصی نسبت به همگرایی جریان اصولگرا در انتخابات پیش رو ابراز امیدواری می‌کند.

متن زیر مشروح گفت‌وگو با محمدکاظم انبارلویی روزنامه‌نگار و معاون سیاسی حزب موتلفه اسلامی است:

*دولت کنونی در فضای ایجاد امیدواری نسبت به مذاکره با غرب پدید آمد

تقریباً هر دو جناح اصلاح طلب و اصولگرا اتفاق نظر بر این دارند که دولت نتوانسته عملکرد مناسبی را از خود نشان دهد؛ ولی در دلیل عدم کارآمدی، باهم دچار اختلاف نظر هستند. به نظر شما در شرایط فعلی رویکرد دو جریان سیاسی در قبال دولت باید چگونه باشد؟

انبارلویی: دولت کنونی در فضایی پدید آمد که این تصور را به وجود آورده بود که ما می‌توانیم با غرب مذاکره کنیم و خصومت آنها را علیه انقلاب و دولت را کاهش دهیم. معتقد بودند که مسئولان دولت قبلی چون از فنون دیپلماسی مطلع نبودند و نمی‌توانستند مذاکره کنند؛ لذا به توافق نمی‌رسیدند. با این طریق فضایی به وجود آوردند که امکان تعامل با آمریکا هست. چالش اصلی هم مسائل هسته‌ای بود و آمریکایی‌ها توانسته بودند قدرت‌های جهانی و به خصوص پنج کشور اتمی جهان را سر یک میز در برابر ما قرار دهند و مدعی بودند که ما در حال ساخت بمب اتمی هستیم. البته همه می‌دانستند که ما اعلام کرده‌ایم که چنین راهبردی در برنامه ما وجود ندارد.

* برجام یک توافق «ناهم‌زمان» بود

همه مردم ایران می‌دانند که این روند به گفتگوهایی منجر شد و این گفت‌وگوها به توافق برجام منتهی شد. آقای روحانی به عنوان رئیس اصلی دیپلماسی جمهوری اسلامی در تلویزیون ظاهر شدند و گفتند چیزی را امضا نمی‌کنیم مگر آنکه در همان روز و بالمرّه تحریم‌های نفتی، بانکی و بیمه‌ای لغو شود نه تعلیق. این خبر خوشحال کننده‌ای برای مردم بود که دولت توانسته از ابزار دیپلماسی برای رفع تهدید اساسی استفاده کنند. این توافق روز ۲۳ تیرماه ۹۴ اعلام شد و روز ۲۴ تیرماه همه روزنامه‌ها تیتر زدند که «کلید چرخید»، «ایران خندید»، «خجسته باد این پیروزی»، «حصر ایران پایان یافت»، «مهر تدبیر بر پیشانی تحریم»، «ایران بر قله توافق»، «جهان تغییر کرد» و «خورشید درخشان شد». این‌ها تیترهای آن روز روزنامه‌های اصلاح‌طلب بود. منتقدین دولت رویکردی مشفقانه و هدایت‌گرانه در این مورد داشتند و می‌گفتند وقتی توافق می‌کنید، باید شروط مجلس به عنوان نهاد اصلی دموکراسی در ایران را رعایت کنید. 

مجلس شروطی داشت و شروط شورای عالی امنیت ملی به عنوان مدافع نهادی که متضمن امنیت ملی است را باید رعایت کنیم و همچنین شروط رهبری باید در نظر گرفته شود. متاسفانه در توافق برجام، این شروط رعایت نشد و مردم به خیابان‌ها ریختند و جشن و پایکوبی کردند. چند روز دیگر هم مدال افتخار به دیپلمات‌های ما دادند. اما به تدریج متوجه شدند که در این توافق یک طرف همه تعهداتش را عمل کرده ولی طرف مقابل هیچ‌کدام از تعهداتش را عمل نکرده است. در همان دوران آقای اوباما نقض برجام صورت گرفت و رئیس جمهور بعدی هم پاره کرد؛ ولی نه به این معنا که ایران از برجام بیرون بیاید.

 برجام یک توافق «ناهم‌زمان» بود، چون در توافقات بین‌المللی دو طرف همزمان اقداماتی انجام می‌دهند. در فیلم گاندو دیدیم که برای مثال برای تبادل جاسوس، اول انجام تعهدات طرف مقابل تایید و زندانی‌هایی که در آمریکا بودند را آزاد شدند و سپس جاسوس را به طور همزمان آزاد کردیم.

* هیچ جای دنیا نمی‌توانیم یک حساب بانکی باز کنیم

ما سانتریفیوژهای و آب سنگین خود را تعطیل کردیم ولی طرف مقابل هیچ اقدامی انجام نداده است؛ در حالی که قرار بود تحریم‌های بانکی برداشته شود. ما الان نه تنها در اروپا بلکه در هیچ جای دنیا نمی‌توانیم یک حساب بانکی باز کنیم که پول‌هایمان را در آن بریزیم. دیپلمات‌های سفارت‌خانه‌های خارجی در تهران از طریق بانک، پول‌هایشان را منتقل نمی‌کنند بلکه از طریق کیف سامسونت انتقال می‌دهند و این یعنی تحریم‌های بانکی برداشته نشده است. 

تحریم‌های نفتی نه تنها برداشته نشد، بلکه آمریکا اعلام کرد که باید فروش نفت‌تان را به صفر برسانید و عده‌ای در خزانه‌داری آمریکا مامور شدند که مشتریان نفتی‌مان را تهدید یا تطمیع کنند تا از ما نفت نخرند. پس این تجربه دیپلماتیک که متضمن حفظ و صیانت از امنیت ملی ما و شعار اصلی دولت و شاهکار دولت جدید هم محسوب می‌شد، معلوم شد که هیچ‌چیز نیست. این را هم ما نمی‌گوییم بلکه رئیس کل سابق بانک مرکزی گفت که دستاوردهای این قرار داد هیچ بوده و رئیس دیپلماسی ما آقای ظریف هم گفتند که ما چیزی به دست نیاوردیم و آمریکا که طرف اصلی این قرارداد بود، زیر میز برجام زد.

سه کشور دیگر اروپایی گفتند به خاطر حفظ آبروی دیپلماتیک شما ساز و کاری به نام «اینستکس» تعریف می‌کنیم تا با نفتی که می فروشید، تحت یک مکانیزمی غذا و دارو بخرید. این در حالی است که دارو و غذا مشمول تحریم‌ها نیست و در هیچ قرارداد و اعلامیه جهانی تحریم دارو و غذا وجود ندارد. از سویی اساسا ما در داخل مشکل غذا نداریم و 95 درصد داروی کشور هم در داخل تامین می‌شود و ۵ درصد باقی را هم اگر هر جای دنیا تور بیاندازیم، می‌توانیم به دست بیاوریم. بنابراین عملا اروپا هم از برجام خارج شد. آمریکا و اروپا از برجام خارج شده‌اند ولی اصرار دارند که ایران در برجام بماند و این به این معنی است که همه تعهداتش سرجایش باقی بماند. 

*اروپا و آمریکا می‌گویند قدرتتان را محدود کنید بعد با ما حرف بزنید

بعد، برجام 2 و 3 را مطرح کردند. یعنی قدرت موشکی‌تان را محدود کنید و الان هم می‌گویند قدرت سایبری خودتان را کاهش دهید؛ چون اخیراً یک ضربه تعیین‌کننده به سرویس جاسوسی آمریکا و انگلیس در منطقه زدیم و این محصول قدرت سایبری خودمان است. حتی سرویس‌های آمریکا در برخی کشورهای دوست را هم لو دادیم و این یعنی ما یک قدرت و ارتش سایبری  پر قدرت هستیم. آنها می‌گویند این قدرت را محدود کنید و بعد بیاید باهم حرف بزنیم. من نام این دیپلماسی را دیپلماسی نیرنگ و فریب می نامم چون در این دیپلماسی همه چیز را می‌دهیم و هیچ چیز نمی‌گیریم. 

* مردم در انتخابات به جریانی رو می‌کنند که کارآمد باشد

اصلاح‌طلبان هم دو دسته هستند. دسته اول می‌گویند ما اصلا این دولت را قبول نداریم و از اول هم اشتباه کرده‌ایم و منتقد شده‌اند و برخی‌ها مثل بهزاد نبوی سِفت از این دولت حمایت می‌کنند و می‌گویند اگر دولت دیگری غیر از این دولت بود هم نمی‌توانست کاری انجام دهد؛ که البته این حرف درستی نیست. بنابراین ما الان با پدیده‌ای در دولت به نام پدیده ناکارآمدی روبرو هستیم. مردم کارآمدی می‌خواهند و می‌گویند شما که این وعده‌ها را داده‌اید، نتوانسته‌اید عمل کنید؛ فلذا در انتخابات بعدی مردم دنبال کارآمدی می‌گردند و به جریانی که می‌تواند کارآمدی را به نحو احسن انجام دهد، رو می‌کنند. 

* بازگشت دیپلماسی انقلابی از مطالبات اصلی مردم است

مطالبه دوم مردم حفظ هویت و حیثیت انقلابی است. یعنی ما از یک کشور انقلابی ایستاده در سینه به سینه آمریکا در گفتگوهای برجام تنزل کرده ایم و دیپلماسی لبخند و قدم زدن را در خیابان‌های وین انتخاب کرده‌ایم و چیزی هم به دست نیاورده‌ایم. مردم می‌گویند باید دیپلماسی انقلابی برگردد و این مطالبه اصلی مردم است. البته این را هم باید از روی انصاف گفت که دولت پس از فهمیدن نامردی آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها و به هم زدن توافق، در همگرایی با قوای دیگر و با نظام برای یک‌صدایی در برابر آمریکا همراهی نشان داده است.

الان وقتی آقای روحانی در تلویزیون ظاهر می‌شود، می‌گوید اگر ما نفت نفروشیم هیچ کشوری نفت نخواهد فروخت. این موضعی انقلابی و مبتنی بر تک‌صدایی در سیاست خارجی است. یا وقتی که پهپاد آمریکایی در قبال تجاوز به حریم هوایی ایران مورد هجوم قرار می‌گیرد، آقای روحانی می‌گوید من دست سپاه و کسانی که این عمل انقلابی را انجام دادند، می‌بوسم. این نوعی همراهی است و می‌شود گفت نمونه‌ این حرف‌ها، نشانه تجدید نظر در دیپلماسی لبخند و رفتن به سمت دیپلماسی انقلابی است. 

* دولت کنونی محصول ائتلاف اصلاح‌طلبان با جریان اعتدال است

تا قبل از انتخابات ۹۶ اصلاح طلبان به صورت کامل موافق و اصولگرایان به شدت منتقد عملکرد دولت بودند. الان در این شرایط رویکرد دو جریان نسبت به دولت باید چگونه باشد؟

انبارلویی:‌ شما بین اصلاح‌طلبان و دولت تفکیک نکنید، چون دولت محصول ائتلاف اصلاح‌طلبان با جریان اعتدال بوده است. اصلاح‌طلبان در حسن و قبح دولت شریکند نمی‌توانند خودشان را از آن جدا کنند. الان بخشی از اصلاح‌طلبان رندانه حرف‌هایی علیه دولت می‌زنند ولی اصلاح‌طلبان اصلی همچنان از دولت حمایت می‌کنند و باید مسئولیت حسن و قبح کارنامه دولت را به خصوص در حوزه برجام و حوزه اقتصادی بپذیرند؛ چون وعده‌های زیادی به مردم دادند و گفتند سرمایه‌گذاری به داخل می‌آوریم ولی بعد دیدیم که همه این‌ها کشک است؛ پس باید مسئولیت بپذیرند.

چند ماه مانده به انتخابات و وضعیت عمومی کشور را مهیّای یک انتخابات پرشور می‌بینید؟

انبارلویی: بله؛ مردم معتقدند که راه حل‌های کارآمدی از درون صندوق بیرون می‌آید. لذا ما همواره در ۴۰ سال گذشته بیشترین سطح مشارکت را در انتخابات‌ها داشته‌ایم. البته جریان وابسته داخلی در هم‌صدایی با آمریکایی‌ها و غربی‌ها همواره گفته‌اند که مردم پای صندوق‌های رای نمی‌آیند ‏و بحث تحریم انتخابات را مطرح می‌کردند. ما یک نظام مردم‌سالار هستیم و همین مردم هستند که پای صندوق‌های رای می‌آیند و به منتخبین خود رای می‌دهند و اگر از کارکردشان راضی باشند، دوباره به آنها رای می‌دهند و اگر راضی نبودند به جریان دیگر و به منتخبین دیگری رای می‌دهند. راه حل‌های حل مشکلات اقتصادی و سیاسی و فرهنگی از درون صندوق رای و مشارکت پرشور مردم در می‌آید و این واقعیتی است که به تجربه دیده‌ایم و در انتخابات امسال هم قطعاً این اتفاق خواهد افتاد.

پس شما با این نظر بخشی از اصلاح‌طلبان که می‌گویند حضور پرشور مردم در انتخابات ۹۸ بعید است که مخالف هستید؟ 

انبارلویی: اساساً این حرف بی‌ربطی است. طوری حرف می‌زنند انگار می‌دانند در دل مردم چه می‌گذرد. اگر می‌دانستند، این کارها را نمی‌کردند.

*اصلاح طلبان کاهش مشارکت را مطرح می‌کنند تا نرخ معامله‌شان با نظام را بالا ببرند

 این اصلاح‌طلبان بحث احراز صلاحیت‌ها را مطرح می‌کنند و می‌گویند که اگر اصلاح‌طلبان تایید صلاحیت نشوند، جریان اصلاح‌طلب نمی‌تواند حضور قدرت‌مندی داشته باشد و این عدم حضور قدرت‌مند، از سبد رای کلی نظام می‌کاهد و مشارکت را کاهش می‌دهد. نظر شما در این خصوص چیست؟

انبارلویی: این یک حرف تکراری است که همیشه اصلاح‌طلبان مطرح می‌کنند تا نرخ معامله‌شان با نظام را بالا ببرند. مثل همه کشورها که در آن انتخاب‌کنندگان و انتخاب‌شوندگان ضوابطی دارند، ما هم ضوابطی داریم. آن‌هایی که مشکل اخلاقی و پرونده فساد مالی دارند، این تئوری‌ها را وضع می‌کنند چون می‌دانند وقتی که شورای نگهبان از قوه قضاییه یا نیروی انتظامی یا سایر نهادهای مرتبط استعلام کند، پرونده‌شان به شورای نگهبان می‌رود و مشخص می‌شود که مثلاً مورد اخلاقی داشته‌اند. همه مردم می‌دانند کسی که بخواهد نمایندگی مردم را برعهده بگیرد، باید یک شرایط اخلاقی، سیاسی و اقتصادی داشته باشد. اگر یک فرد به عنوان یک معلم در آموزش و پرورش و یا به عنوان یک کارگر در یک کارخانه استخدام شود، باید گواهی عدم سوء پیشینه ارائه کند. هیچ‌کس نمی‌تواند بعد از این که ۱۰ بار دزدی کرده و از زندان آزاد شده، توسط یک کارفرما در جایی استخدام شود.

*فشار به شورای نگهبان بازی کسانی است که مطمئن هستند صلاحیت‌شان رد می‌شود

این بازی، بازی کسانی است که مطمئن هستند که صلاحیت‌شان رد می‌شود. برای اینکه نظام را بترسانند، می‌گویند اگر شورای نگهبان سخت بگیرد سطح مشارکت پایین می‌آید. این آسان‌گیری در تایید صلاحیت‌ها در انتخابات شوراها و اتفاق افتاد و شورای نگهبان در آن تاثیری نداشت. چقدر خبر شنیده‌اید که اعضای شورای شهر یک شهر همگی دستگیر شدند و یا شهردار منتخب‌شان دستگیر شده است؟ چرا؟ چون آنجا این دقت‌ها در مورد تایید صلاحیت‌ها انجام نشد و بعضا یک مشت آدم قالتاق وارد شورای شهر شدند و به یک‌باره خبری منتشر می‌شود که همه‌شان را به دلیل دزدی یا تخلفی دیگر گرفتند.

تایید صلاحیت‌ها و رای‌گیری تحت مکانیزم‌های قانونی و دقیق انجام می‌شود و امکان تخلف و تقلب و یا راهیابی افرادی که مشکل اخلاقی و مالی و یا مشکلات دیگر دارند وجود ندارد. چنین اشخاصی عملا نمی‌توانند نماینده ملت باشند و این به طور دقیق در قانون تعریف شده است و شورای نگهبان جلوی‌شان را می‌گیرد. 

ورای مسئله انتخابات، در یک تعریف خطی از جریان‌های سیاسی کشور، برخی اصلاح‌طلبان خود را منتهی‌الیه نظام می‌دانند و بر این باورند که اگر نظر آنها جلب نشود، پایگاه اجتماعی‌شان تبدیل به اپوزیسیون و حتی ضد نظام خواهد شد و به همین دلیل می‌گویند که نظام باید درصدد حفظ اصلاح‌طلبان و تامین نظر آنها باشد. ارزیابی شما از این نظر برخی اصلاح‌طلبان چیست؟

انبارلویی: این مبتنی بر تئوری باج خواهی از نظام است تا مثلاً نظام سرنگون شود و یا آمریکا به ایران حمله کند. این یک ترفند است و برای مثال در همین قضیه انتخاباتِ دولت یا مجلس چنین کاری کردند و گفتند برای اینکه بتوانیم با جهان تعامل داشته باشیم، باید به ما رای بدهید. این در حالی است که چه کسی می‌خواهد با ایران بجنگند و چه کسی نخواست که با جهان تعامل کند؟

نان این حرف‌شان را خوردند و رفتند توافقی کردند که نتیجه‌اش این شد. این‌ها ترفندهای تبلیغاتی است تا افکار عمومی را راضی کنند و بگویند برای اینکه اتفاقات بدتری نیفتد به ما رای بدهید. آن‌طور که شنیده‌ام گفتمان انتخاباتی‌شان را این قرار دادند که نمی‌آیند بگویند صلاحیت‌های ذاتی ما چیست؟؛ بلکه می‌گویند اگر جریان مقابل رای بیاورد، این اتفاقات می‌افتد و خیابان‌ها را دو قسمت می‌کنند و اگر موی یک دختر خانمی بیرون باشد، بازداشتش می‌کنند. البته مردم ما هم مردمی نیستند که اسیر چنین تبلیغاتی شوند.

این ها یک جریان وابسته به غرب و یک جریان کاسب دارند. مثلا بعضی از خبرنگاران این جریان طوری می‌نویسند که دو روز دیگر بازداشت شوند تا بتوانند پناهندگی بگیرند. همه سیستم‌های اطلاع‌رسانی غربی اعم از بی‌بی‌سی و سایر شبکه‌ها از ایرانی‌هایی تشکیل شده که قبلاً در مطبوعات و رسانه‌های ایران می‌نوشتند و با این مکانیزم به غرب پناهنده می‌شدند. 

یک سری سیاستمداران هم داشتند که مثل مهاجرانی کاسب بودند. وزیر ارشاد جمهوری اسلامی بوده ولی در بی‌بی‌سی حرف می‌زند و در اجلاس عربستان شرکت می‌کند. این‌ها کاسب هستند و باید حساب‌شان را از اصلاح‌طلبان واقعی کنار بگذاریم. این افراد عناصری هستند که اعتقادی به نظام و سیستم ندارند و خودشان را به اصلاح‌طلبان چسبانده‌اند و اصلاح‌طلبان هم این هنر را ندارند که این‌ها را از خودشان دور کنند. آن‌ها هم در وقت مقتضی به خارج می‌روند و پناهندگی می‌گیرند و کار خودشان را می‌کنند. وقتی ما از اصلاح‌طلبان صحبت می‌کنیم منظورمان اصلاح‌طلبانی نیستند که به این نظام اعتقاد دارند و در انتخابات هم شرکت می‌کنند و آدم‌های درستی‌اند و مشکل اخلاقی، مالی و سیاسی ندارند و به قانون اساسی و ولایت فقیه معتقد هستند و از شورای نگهبان هم تأیید می‌گیرند.

*بخشی از اصلاح طلبان به نظام و به رهبری اعتقاد دارند

اما آن بخش از اصلاح‌طلبانی که به جنبش سوروس و جنبش مخملی وصل هستند را باید تفکیک کرد و نظام هم آن قدر هوشمندی دارد که آن‌ها را از جریان اصلی اصلاح‌طلبان جدا کند، لذا ما اینها را اصلاح‌طلبان واقعی نمی‌دانیم و اصلاح‌طلب بدخیمی می‌دانیم که سر در آخور سیا و پنتاگون دارند و با سیاست‌های آمریکا همراهی می‌کنند. اینها همان کسانی هستند که روزی شایعه تقلب راه انداختند و شورش ۸۸ و ۱۸ تیر ۷۸ را ایجاد کردند و اتفاقاً اسنادش هم هست که در کجا به سرویس‌های خارجی وصل می‌شوند.

اما واقعیت این است که بخشی از اصلاح‌طلبان اساساً به اینها ارتباطی ندارند و به نظام و به رهبری اعتقاد دارند ولی چون در فضای تبلیغاتی دَرهم حساب می‌شوند، بعضاً اینطور قلمداد می‌شود که همه این‌ها یکی هستند.

*دوگانه حضور مشروط ـ حضور پرشور لایه‌های راهبردی اصلاحات است

به نظر می‌رسد اکنون  دوگانه‌ای در جریان اصلاحات حاکم است. بخشی از اصلاح‌طلبان که آقای حجاریان و حزب اتحاد ملت آنها را نمایندگی می‌کنند از انتخابات مشروط حرف می‌زنند و بخش دیگر که امثال آقای بهزاد نبوی و حزب کارگزاران نماینده آن هستند، بر حضور پرشور تاکید دارند. تحلیل شما از این دوگانه چیست؟

انبارلویی: این دوگانه نیست بلکه لایه‌های راهبردی آنهاست. بهزاد نبوی با حجاریان فرقی نمی‌کند و هر دوی این‌ها با تاج‌زاده هیچ فرقی نمی‌کنند. انتهای تاج‌زاده هم به آقای تاج‌بخش نماینده سوروس در ایران می‌رسد. فرض کنید بیایند و شروطی را مطرح کنند. اساساً چنین تعریفی وجود ندارد که کسی بیاید و برای نظام خط و نشان بکشد که اگر این شروط را رعایت نکنید، من نمی‌آیم؛ خب نیا. این طرف را این‌گونه در نظر بگیرید ولی از آن طرف وقتی انتخابات برگزار می‌شود، همه‌شان می‌آیند. من به شما اطمینان می‌دهم که همه شان به پای صندوق های رای می‌آیند.

* نظام دغدغه‌ای در مورد میزان مشارکت در انتخابات ندارد

از خرداد ۷۶ تاکنون هیچ انتخاباتی تحریم نبوده و از منافقین گرفته تا سلطنت‌طلبان و مخالفین نظام بر اساس یک تئوری در انتخابات شرکت می‌کنند. آن تئوری این است که ما برای اینکه آن خط اصلی انقلاب را بایکوت کنیم، به جریان مقابلشان رای می‌دهیم. نه از باب حبّ به اصلاح‌طلبان بلکه از باب بغض به جریان انقلاب. اینطوری سیاه است و عمل هم می‌شود. بنابراین نظام هیچ دغدغه‌ای در این مورد ندارد که عده‌ای تحریم می‌کنند و یا پای صندوق‌های رای نمی‌آیند. تقریبا همه می‌آیند و آن عده‌ای هم که نمی‌آیند، از بابت تحریم انتخابات نیست؛ بلکه از این باب است که می‌گویند ما هر نتیجه‌ای باشد می‌پذیریم. و الا اگر آنها می‌خواستند اثرگذاری روی نتایج داشته باشند، به نفع یکی از دو جریان عمل می‌کردند. به خاطر این پای صندوق‌های رای نمی آیند که به هر صورت از نتیجه راضی هستند و مجلس یا ریاست جمهوری دست هر جنایی باشد رضایت دارند. 

* تئوری شرکت مشروط یک شوخی و یک ترفند تبلیغاتی است

بنابراین تئوری شرکت مشروط یک شوخی و یک ترفند تبلیغاتی است. همه اینها هم یکی هستند و لایه‌های راهبردهای آنها برای حضور در انتخابات است.

کسی که طرفدار انتخابات پرشور است می‌گوید که پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان به دلیل عملکرد و ناکارآمدی دولت آسیب دیده و این آسیب باید ترمیم شود.

انبارلویی: به هر حال مردم عقل و شعور دارند. یک دوره به یک جریان رای داده و نتیجه‌اش را دیده‌اند. آن‌ها وعده‌هایی دادند که عمل نکردند. اگر دور بعد خواستند باز به این گروه رای دهند، بدهند. هرکسی که از صندوق رای بیرون بیاید، در چارچوب قوانین کشور فرد محترمی است. اگر هم تصمیم گرفتند که رای بدهند و گفتند که اینها ناکارآمد هستند و در مقابل دشمن وادادگی داشتند و عزت کشور را لکه‌دار کردند، باز رایشان باید محترم باشد. 

* اصلاح‌طلبان کارنامه عملکردشان در دولت و مجلس را ارائه کنند

ما یک نظام قدرتمند هستیم و ۴۰ سال است در مقابل دشمن ایستاده‌ایم و ما مشکلی حتی در حوزه اقتصاد نداریم چون جزو بیست اقتصاد بزرگ دنیا هستیم و تولید ناخالص ملی قابل توجهی داریم. ما مشکل تدبیر داریم و آنهایی که می‌گفتند ما می‌آییم تا تدبیر کنیم، نتوانستند. 

آنهایی که فکر می کردند در دیپلماسی خارجی کارآمد هستند، رفتند و خسارت‌های عجیب مالی و حیثیتی به وجود آوردند و نتوانستند. مردم اگر تشخیص دادند، آنها را رد می‌کنند و به افرادی دیگر را می‌دهند.

* اصلاح طلبان می‌خواهند حافظه مردم را دستکاری کنند

 بخشی از وزرای کابینه دولت، از اصلاح طلبان هستند ولی بخشی از جریان اصلاح‌طلب مدتی است سعی می کنند با اطلاق عنوان «استمرار طلب» برای این افراد، نوعی از مسئولیت اصلاحات در دولت کم کرده و فرافکنی کنند. آیا این روش برای اصلاح طلبان جواب خواهد داد؟

انبارلویی: اصلاح‌طلبان الان یک دوره با رای مردم در مجلس و دولت بودند و کارنامه‌ای دارند که باید آن را برای مردم توضیح دهند. این کارنامه نمره کارآمدی و انقلابی نمی‌گیرد بلکه نمره وادادگی و هرز رفت منابع و به هدر رفتن اوقات پیشرفت ایران را دارد. عدد و رقمش هم در برجام و اقتصاد و جاهای دیگر مشخص است. 

* مردم به گفته‌ها اعتماد می‌کنند ولی فریب نمی‌خورند

اینها می‌خواهند دستکاری در حافظه تاریخی مردم بکنند و به همین دلیل شروع به واژه سازی می‌کنند و واژه‌هایی چون استمرار طلب را می سازند. دولت کنونی محصول ائتلاف اصلاح طلبان با جریان سازندگی و اعتدال است و کارنامه‌ای هم روی زمین دارد. اصلاح‌طلبان اکنون در حال پاک کردن حافظه تاریخی مردم هستند تا شعارهایی که برای مردم داده‌اند از حافظه عمومی پاک شود. این در حالی است که هیچ‌کس حق ندارد در حافظه تاریخی مردم دستکاری کند. هیچ‌کس نباید به خود حق بدهد که برای مردم تصویرسازی کند و این کارکرد کارنامه‌ای را به حاشیه برده و حرف‌های دیگری بزند. این‌ها معتقدند که می‌شود با روش‌های تبلیغاتی مردم را فریب داد در حالی‌که مردم فریب نمی‌خورند.

* پروژه «دیو و پری» دیگر جواب نمی‌دهد

مردم ما بر اساس یک سری گفته‌ها اعتماد می‌کنند ولی این «زمان» است که نشان می‌دهد چقدر میشود به این اعتماد تکیه کرد. بنابراین مردم در آستانه انتخاب هستند و باید فضایی ایجاد کرد که به درستی به توانند قضاوت کنند. تقریباً پروژه دیو و پری دیگر جواب نمی دهد تا از خودشان یک پری و از رقیب یکدیگر نشان دهند. ما باید به مردم و قضاوت‌شان و رایی که می‌دهند، به عنوان یک امانت اعتماد کنیم و هر چیز که از صندوق رای بیرون آمد را بپذیریم و فضا را آشفته نکنیم.

*اصلاح‌طلبان به طوفان‌های فکری دل بسته‌اند

این‌ها امیدوارند که طوفان های فکری در خارج و داخل شکل بگیرد تا بر اساس آن طوفان‌ها بتوانند رای مردم را منحرف کنند. به عقیده من مردم آن‌قدر هوشمندی دارند که اسیر این طوفان‌های فکری نشوند. کارنامه دو یا سه جریان سیاسی کشور روی میز مطالعه مردم هست و برای مثال مردم انتظار دارند که دیگر مدیران پیر که کار آمدی ندارند، کنار بروند و مدیران جوان بر سر کار بیایند. 

*مردم معتقدند که باید مدیران اصلی ما سه شیفت برای انقلاب کار کنند 

این تجربه را ما در دولت احمدی‌نژاد داشتیم و باید تفکیک کنیم و ببینیم که کجای آن دولت ایراد داشت. ما با کارنامه فوق‌العاده درخشان از نظر وزیران و مدیران میانی در دولت نهم و دهم مواجه هستیم که جوان بودند. دولت کنونی که آمد همه اینها را بیرون ریخت و یک مشت پیر پاتال آورد که اصلاً حال کار کردن ندارند. ساعت ده سر کار می‌آیند و ساعت ۳ یا ۴ به خانه‌شان می‌روند. مردم معتقدند که باید مدیران اصلی ما سه شیفت برای انقلاب کار کنند و در دوران دولت قبل کار می‌کردند. کارنامه دولت آقای احمدی نژاد از این نظر بسیار قابل قبول است ولی برخی کارنامه را طوری بد جلوه می دهند که اصلاً ربطی به این قضیه ندارد. 

از دولت و مجلس آینده باید جوان باشد و مجلس و دولت باید عرصه ظهور نیروهایی باشد که تربیت علمی و اخلاقی شده‌اند. من فکر می‌کنم که مردم این قضیه را خوب فهمیده‌اند و در انتخابات آینده انتخاب درستی خواهند داشت.

*باید به جرم افترای محمدرضا خاتمی هم رسیدگی می‌شد

در دهمین سال پس از فتنه ۸۸ آقای محمدرضا خاتمی در اظهارات دوباره این فتنه را بر سر زبان‌ها انداخت. به نظر شما هدف از این طرح مسئله چه بود و چقدر می‌تواند کارکرد انتخاباتی داشته باشد؟

انبارلویی: بخشی از اصلاح‌طلبان، گذشته فوق‌العاده ننگینی در ماجرای فتنه ۸۸ دارند. اینهایی که الان در مورد رای ملت و مشروعیت انتخابات صحبت می‌کنند، حرف درستی است؛ اما همین‌ها بنایشان را گذاشته بودند که اگر رای آوردند که هیچ؛ ولی اگر رای نیاوردند، تهمت تخلف و تقلب بزنند. قبل از این که اصلاً آرا به شمارش دربیاید، آقای موسوی گفته بود من برنده انتخابات هستم. یعنی هنوز یک صندوق هم شمارش نشده بود. بعد هم آمدند آن شورش را به پا کردند و زیان‌های عظیم اقتصادی به کشور زدند. بعد از آن هم نمایندگان جنبش سبز به آمریکا و اتحادیه اروپا رفتند و از آنها خواستند که تحریم‌ها را تشدید و دولت را ساقط کنند. آمریکایی‌ها تحریم را تشدید کردند ولی دولت ساقط نشد و کار خودش را انجام داد.

این‌ها چون مبدع دروغ تقلب بودند، هیچ موقع حاضر نشدند از این موضع پایین بیایند، در حالی‌که هیچ سند و مدرک و دلیلی برای این کار نداشتند. طبق محاکمه‌ها و پیگیری‌های حقوقی که در سال ۸۸ انجام شد، معلوم شد که تقلبی نبوده است. قوه‌قضاییه دست به ابتکار جدیدی زد و ادعای آقای محمدرضا خاتمی را وارد پروسه حقوقی کرد که بیاید حرفش را بزند و اگر تقلبی شده پیگیری کند؛ در حالی که آقای خاتمی هیچ دلیلی برای این مدعای خود نداشت. 

یک اشکال در پیگیری حقوقی قوه قضاییه بود و آن اینکه اینها فقط به اتهام دروغ رسیدگی کردند ولی به اتهام افترا رسیدگی نکردند. ۶۰۰ هزار نفر در سراسر کشور از هیئت اجرایی هیئت نظارت وجود دارد که از معتمدین مردم هستند. وقتی فردی می‌گوید تقلب شده به این ۶۰۰ هزار نفر تهمت تقلب می‌زند و باید ادعای خود را ثابت کند. پس علاوه بر نشر اکاذیب، ایراد اتهام و تهمت به ششصد هزار نفر است. بنابراین باید دادستان به عنوان مدعی‌العموم به نمایندگی از این جمع بگوید تو که می‌گویی تقلب شده دلیلت چیست؟ آن موقع که حاضر به بازشماری صندوق ها نشدید. ۱۰ درصد صندوق‌ها بازشماری شد و اثبات شد که تقلبی وجود ندارد. حالا که ادعای تقلب داری بیا اثبات کن. 

اینها از آن قضیه نمی‌گذرند و این دو نفر یعنی موسوی و کروبی از زیر فتنه دروغ هنوز بیرون نیامده‌اند و سفت ایستاده‌اند و حاضر هم نیستند که در هیچ فرآیند حقوقی ادعای خود را اثبات کنند. در آن دنیا خداوند به حساب آنها خواهد رسید چون چیزی به نظام نسبت دادند که واقعیت ندارد و خسارتی به نظام زدند که سابقه ای ندارد و دنبال سرنگونی نظام بودند. نظام هم با این‌ها هوشمندانه برخورد کرد و با وجود اینکه در پروسه و پروژه انقلاب مخملی بودند، هوشمندانه مهار شدند.

خوشبختانه با محکومیت آقای محمدرضا خاتمی، برای هر انسان منصفی ثابت شد که اینها جزء گروه دروغگویان و فتنه هستند. 

 آینده جریان اصلاحات را با توجه به وضعیت کنونی و گذشته آن را چگونه می بینید؟

انبارلویی: ما چیزی با عنوان جریان اصلاحات نداریم و اینها نمی‌خواهند چیزی را اصلاح کنند. کارنامه بخشی از این‌ها مملو از فساد و تباهی است و بخشی از آنها به کشور خیانت کرده‌اند و با همراهی‌ای که با دشمنان داشتند، خباثت نشان دادند. کسانی که این خیانت را هم نکردند حداقل کارنامه فساد اقتصادی و یا دست‌کم اشرافی‌گری دارند و اصلاً بخش ناچیزی از این‌ها به درد نظام می‌خورند. سرمایه این‌ عده بیش از هزار میلیارد است و مخالف این هم هستند که کسی حساب‌رسی کند و بگوید از کجا آورده‌ای؟

بخش دیگر هم سابقه جبهه و جنگ و خدمت به امام و نظام دارند و علاقه‌مند به رهبری هستند. این‌ها باید فکری کنند و دیگر عنوان اصلاح‌طلب را برای خود انتخاب نکنند. حال بعضی‌ها برای مثال از عنوان اعتدال و میانه‌روی استفاده می‌کنند که این بحث دیگری است. بنابراین اضلاع رقابت در ایران شکل خود را در انتخابات پیدا می‌کند. حساب کسانی که به کشور خیانت کردند، دزدی کردند و دست خیانت و بیت المال دراز کردند و الان جاسوسی می‌کنند روشن است و عمدتاً در جریان اصلاحات تعریف می‌شوند. این عده کاسب هستند و از عنوان اصلاح‌طلبی و یا حتی اصولگرایی به عنوان یک تیتر استفاده کرده و کار خودشان را می‌کنند. حساب این‌ها را باید از انتخابات آینده و رویکردهای تبلیغی و سیاسی انتخابات آینده جدا کنیم.

*عدم‌الفتح‌های اصولگرایان به دلیل اختلافات و مرزبندی‌های درونی است

اصولگرایان در چند انتخابات قبلی همچون ریاست جمهوری مجلس و شورا عدم‌الفتح‌هایی داشتند. وضعیت اصولگرایان را در انتخابات آتی چگونه ارزیابی می کنید؟

انبارلویی: این عدم‌الفتح‌ها به دلیل اختلافات و مرزبندی‌های درونی و فراموش کردن رقابت با رقیب اصلی در اصولگرایان بوده است. اصولگرایان بخشی از رقابت را به درون خودشان آوردند و این کار صحیحی نبوده است. من فکر می‌کنم که فرآیند همگرایی در انتخابات آینده بین اصولگرایان، الان هوشمندانه در جایی مدیریت می شود و در انتخابات آینده شاهد همگرایی بیشتر اضلاع اصولگرایی در انتخابات خواهیم بود و مکانیزم‌هایی که الان رویش کار می‌کنند حتماً جواب می‌دهد.

منظورتان شورای ائتلاف اصولگرایان است؟

انبارلویی: بله؛ از درون آنها یک ائتلاف بزرگ در می‌آید و به قول آیت‌الله مصباح، ما از یک سوراخ چند بار نباید گزیده شویم و باید با هوشمندی فرایند انتخابات را دنبال کنیم.

 شورای ائتلاف اصولگرایان به نظر شما کدام بخش از ضعف‌های جبهه مردمی نیروهای انقلاب را باید نداشته باشد؟

انبارلویی: موضوع اصلی در این نشست‌ها این است که ما تجربیات و ضعف‌های گذشته را با یک عقلانیت سیاسی رفع کنیم و آن ضعف‌ها را تکرار نکنیم. 

منظورتان همان موضوع وحدت است؟

انبارلویی: بله؛ موضوع همین است و رویش مطالعه می‌کنند.

 آیا این ائتلاف رهبر فکری دارد؟

انبارلویی: بخشی از رجال سیاسی و دبیران احزاب اصولگرا هستند.

تا زمانی که حضرت آیت‌الله مهدوی کنی در قید حیات بودند، ایشان به عنوان رهبر جریان اصولگرا کار را پیش می بردند ولی الان آیات عظام موحدی کرمانی، مصباح یزدی و یزدی هستند. آیا از این سه نفر برای رهبری جریان اصولگرا در انتخابات پیش رو استفاده می‌شود؟

انبارلویی: من در شورای ائتلاف حضور ندارم اما اخبارش را پیگیری می‌کنم. جمعی از رجال سیاسی و مذهبی کشور و علما در این شورا هستند که بر اساس مدیریت عقلانیت جمعی مباحث و دستور کارهای خود را پیش می برند.

حزب موتلفه هم در این مجموعه حضور دارد؟

انبارلویی: بله حزب موتلفه هم حضور دارد.

منبع: فارس

برچسب‌ها