غرب گرایی و ملی گرایی دو قطب هم نام در عرصه ایدئولوژی ترکیه نوین است که اصرار بر هردو، این کشور را با چالش های جدی روبرو کرده است.

سرویس جهان مشرق - اگرچه ترکیه فرایند پیچیده غربی شدن خود را از قرن نوزدهم میلادی در ساختارهای متعدد سیاسی ،اجتماعی شروع کرد ولی غرب محوری در تاریخ این کشور از پایان جنگ جهانی اول و اعلام جمهوری ترکیه توسط مصطفی کمال آتاتورک شدت گرفت. پس از فروپاشی امپراتوری بزرگ عثمانی و تأسیس ترکیه نوین و هم‌زمان با ورود این کشور به دوره معاصر،غرب‌گرایی در ترکیه اهمیت بسیار زیادی پیدا کرد. به‌گونه‌ای که جمهوری ترکیه در میان تمام کشورهای اسلامی ، تنها کشور با گفتمان سکولار شد که همواره پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی به غرب نگاهی مثبت داشته و مسیر سیاست‌های خود را به سمت آن قرار داده است. پس از پایان جنگ جهانی اول ترکیه همواره به دنبال نزدیکی به غرب و ائتلاف با کشورهای اروپایی بوده است. جمهوری ترکیه بلافاصله پس از عضویت در سازمان ملل به جمع کشورهای عضو در پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، سازمان اقتصادی اروپایی و چند پیمان دیگر درمی‌آید.

خواست اصلی و نهانی گفتمان سکولار ترکی این بود که ترک‌ها را با حفظ خصوصیات ملی، قومی، همسنگ کشورهای مترقی و متمدن قرن بیستم گرداند. آتاتورک در این زمینه تأکید می‌نماید که ما جامعه ترکی را به سطح جوامع مدرن خواهیم رساند.باگذشت زمان غرب محوری در ترکیه به‌قدری تقویت می‌گردد که رهبران متعدد سکولار تمام تلاش خود را وقف عضویت در اتحادیه اروپا نموده وسعی می‌نمایند تا ترکیه را نه‌تنها ازلحاظ فرهنگی و سیاسی بلکه ازلحاظ جایگاه هم به کشوری اروپایی تبدیل کرده و تمام نگاه خود را معطوف به جهان غرب نمایند. این مؤلفه بعدها با امضای موافقت‌نامه آنکارا در سال 1963 میلادی که در آن با عضویت مشروط جمهوری ترکیه در اتحادیه اروپا در صورت تحقق پیشرفت‌های اقتصادی و رسیدن به استانداردهای بین‌المللی موافقت شده بود به اوج خود می‌رسد.

ضیا گوک آلپziya gokalp از نظریه‌پردازان اصلی ملی‌گرایی در ترکیه و پیشوای آتاتورک در جمله معروفی می‌گوید: ما از شرق می‌آییم و روبه سوی غرب داریم؛ که بیانگر اهمیت غرب‌گرایی در سیستم سکولار جمهوری ترکیه است. در همین راستا مسعود ییلماز نخست‌وزیر ترکیه در ماه سپتامبر سال 1991 میلادی نیز در کلامی شبیه به کلام ضیا گوک آلپ گفته بود: در برابر ترکیه دو راه وجود دارد راه اروپا یا راه قرون‌وسطی.

داعیه‌داران کنونی این گفتمان مانند نهادهای نظامی، حزب جمهوری‌خواه خلق و حزب حرکت ملی با تأکید بر لزوم پیوستن به اتحادیه اروپا برای نجات جمهوری ترکیه از بحران‌های احتمالی، لزوم غرب‌گرایی را تجویز نموده و بدان پافشاری می‌کنند. تأکید بر نقش اتحادیه اروپا بارها از طرف کمال گلیچدار اوغلو و دولت باهچلی مورد تأکید قرارگرفته است که بیانگر اهمیت این موضوع برای رهبران و سردمداران ترکیه است. درواقع سکولاریسم ترکی، ناسیونالیسم و ملی‌گرایی یا همان دین ملی با سکولاریسم (بی‌دینی) در عین اینکه تصویر و چهره‌ای متضاد از خود نشان می‌دهند ولی همیشه با همدیگر ارتباط مستمر داشته و فضای ایدئولوژیک میان این دو همواره جنبه محافظه‌کارانه به خود گرفته است. یکی از نشانه‌های بارز محافظه‌کاری در جمهوری ترکیه حمایت همه‌جانبه احزاب از دولت (دولت‌گرایی) و تلاش برای تقویت آن بوده است. بر این اساس دولت و ملت کلیتی واحد به شمار می‌آید که تنوع قومی و نژادی در آن جای ندارد و قابل‌تحمل نیست.

در این باره بیشتر بخوانید؛

سکولارها به دنبال احیای گفتمان آتاتورکی در ترکیه

ترکیه نوین؛ از ناامیدی از حمایت‌های غرب تا تلاش برای هسته‌ای شدن

این‌چنین تفکری باگذشت زمان تنوع را از بین می‌برد و جامعه ترکیه را به ملتی همگن تبدیل می‌کند (بدون رعایت حقوق کردها و سایر اقلیت‌های قومی و نژادی) که با الهام از رویکرد ملی‌گرایانه، دولت و ملت را هم‌تراز هم قرار می‌دهد و مخالفانش یاغی شناخته‌شده و مشروعیت خود را از دست می‌دهند.

رهبران احزاب و صاحبان قدرت در ترکیه همواره با محافظه‌کاری سعی کرده‌اند در برابر تجلی‌های نوین کانون‌های متعدد اجتماعی مقاومت کرده و خود را حفظ نمایند. انتخاب بین غرب‌گرایی و یا ملی‌گرایی و یا حفظ ارزش‌های دینی برای ترک‌ها همواره یک چالش بزرگ و غیرقابل گریز بوده و خواهد بود. ولی گرایش و شوق بیش‌ازحد حاکمان و رهبران ترک به غرب در طول تقریباً یک‌صد سال گذشته به‌وضوح قابل‌مشاهده است. باوجود همه این‌ها هرگز ترک‌ها نتوانسته‌اند مزد و حاصل تلاش خود را از غربی‌ها آن‌گونه‌ای که انتظارش رادارند بگیرند.