به گزارش مشرق، گاهی اوقات برخی افراد تا با اسم امر به معروف و نهی از منکر مواجه میشوند بر آشفته شده و حال بدی به آنها دست میدهد، این موضوع میتواند ریشه در عوامل مختلفی داشته باشد، شاید یکی از علتهایی که باعث انزجار و دوری عامه مردم از این موضوع شده شیوههای غلط اجرا کردن امر به معروف بوده که زمینه دوری مردم را از آن فراهم کرده است.
ببینید:
در این گزارش به تشریح ۵ عامل مقاومت مردم در برابر امر به معروف میپردازیم.
پنج ویروس خطرناک در مصاف با امر به معروف
۱- از دیگران شروع کردن
یکی از عواملی که موجب انزجار برخی افراد از امر به معروف و نهی از منکر شده، رویکرد غلط برخی آمران به معروف و ناهیان از منکر است. رویکرد غلطی که برخی افراد تمام همت و تلاش خود را صرف اصلاح دیگران میکنند، به طوری که فرصت اصلاح و تجدید نظر در رفتار و عملکرد خود را ندارند رفتار بسیار منزجرکننده کسانی که خدای متعال نیز از آن ابراز نارضایتی و ناراحتی کرده است:
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ»؛ (۱) ای کسانیکه ایمان آوردهاید، چرا سخنی را میگویید که عمل نمیکنید. نزد خدا بسیار موجب خشم است که سخنی بگویید که عمل نمیکنید. خدای متعال در آیات روشنی از قرآن کریم به این موضوع اشاره میکند که اصلاح باید از خود شخص آغاز شود نه از دیگران؛ «قُوا أَنفُسَکُمْ»(۲)
۲- با بداخلاقی و خشونت عمل کردن
یکی از بدترین و خطرناکترین ویروسهایی که میتواند فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر را با چالشهای خطرناک مواجه کند، استفاده از قالبهای غیر اخلاقی و منزجرکننده است، از جمله این قالبهای خطرناک دعوت به خوبیها با بد اخلاقی است که حتی میتواند نتیجه را در تمامی موضوعات و اهداف عکس کند. لذا خدای متعال وقتی میخواهد فرعون را به خوبیها دعوت کند. به پیامبر خود این چنین امر میکند: «اذْهَبا إِلی فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغی فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَیِّناً لَعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشی»؛(۳) به سوی فرعون بروید؛ که طغیان کرده است! اما به نرمی با او سخن بگویید؛ شاید متذکر شود، یا (از خدا) بترسد!
۳- فقط با زبان امر به معروف کردن
یکی دیگر از آسیبهای امر به معروف و نهی تک بعدی عمل کردن به این معنا که فقط با زبان دیگران را به خوبیها دعوت کردن و مغفول ماندن از قدرت و تأثیر عمل صالح بر روی دیگران است و حال آنکه حضرات معصومین (ع) با علم و اشراف بر قدرت و تأثیر نرم عمل صالح بر دیگران محبان و شیعیان خود را این چنین به سنت ارزشمند و اخلاقی امر به معروف و نهی از منکر دعوت میکردند. چنان که امام صادق (ع) چنین فرمودند: «کُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ لِیَرَوْا مِنْکُمُ الِاجْتِهَادَ وَ الصِّدْقَ وَ الْوَرَع»؛(۴) مردم را به غیر از زبانتان دعوت به دین کنید، تا سعی و کوشش و درستی و پرهیزگاری و خویشتن داری را از شما مشاهده کنند.
۴- افراط و سختگیری
از جمله آسیبهای پیش روی فرهنگسازی امر به معروف و نهی از منکر، رویکرد افراطی و سختگیرانه است، امر به معروف باید همراه با متانت، صبر و آرامش و به دور از هر گونه رویکرد افراطی باشد. در منابع روایی از امیرمؤمنان علی (ع) این چنین نقل شده است :«الْإِفْرَاطُ فِی الْمَلَامَةِ یشُبُ نِیرَانَ اللَّجَاجَة»؛(۵) زیادهروی در نکوهش، موجب شعلهور شدن آتش لجاجت میشود.
امام صادق (ع) فرمودهاند: گاهی اوقات سختگیریها در امور جزئی و غیر لازم نتیجه معکوسی را به دنبال دارد. این در حالی است که بر اساس فرهنگ روایات نباید با احکام الهی به گونهای اشتباه و توأم با سختگیریهای نابجا برخورد کرد: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَک وَ تَعَالَی یحِبُّ أَنْ یؤْخَذَ بِرُخَصِهِ کمَا یحِبُ أَنْ یؤْخَذَ بِعَزَائِمِه»؛(۶)خدای متعال چنان دوست دارد که به رخصتها (جوازها و استثناهای) احکام او عمل شود، چنان که دوست دارد به واجبات قطعی دینی عمل شود.
۵- برخورد متکبرانه
اخلاق و فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر ایجاب میکند که دعوت به خوبیها و بازداشتن دیگران از زشتیها با تواضع و فروتنی همراه باشد و در این مسیر انسان خود را برتر از دیگران و دور از هرگونه خطا و کاستی نبیند. امام خمینی (ره) در این خصوص میفرماید: «سزاوار است، که آمر به معروف و ناهی از منکر... خویشتن را منزه از گناه و عیب نبیند و خود را برتر از کسی که گناه مرتکب شده است نپندارد، زیرا مرتکب گناه هر چند که گناه کبیرهای را انجام داده باشد، ممکن است دارای صفات و ویژگیهایی باشد، که مورد رضایت خداوندی است و خداوند به آن جهت او را دوست داشته باشد، هر چند که به خاطر گناهانش مورد بغض و خشم خداوند است.(۷)
پینوشتها:
۱- سوره مبارکه، صف، آیه۲و۳.
۲- سوره مبارکه تحریم، آیه۶.
۳- سوره مبارکه طه، آیات ۴۳و۴۴.
۴- مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، علی بن حسن طبرسی، ص ۴۶؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ۶۷، ص ۳۰۹.
۵- بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج۷۴، ص۲۱۲.
۶- تفسیر القمی، ج۱، ص ۱۶.
۷- تحریر الوسیله، ج ۱، ص ۴۶۲، مسأله ۱۳.