به گزارش مشرق، کنایه زدیم که شبیه این پدربزرگهای مهربان فیلمهای آبکی شده که نوهها از جیبش پول کش میروند تا آبنبات بخرند. خندید و گردنی کج کرد که پدربزرگ شده و خیلی هم مهربان است و نیازی نیست کسی از جیبش پولی برای آبنبات خریدن بردارد چون خودش برای همه نوههایش هرچه بخواهند میخرد. دعوتمان کرد به داخل اتاق و برای ما از قهوهای درست کرد که از کرواسی آورده بود. میگفت این قهوه در ایران پیدا نمیشود. قهوه خاصی نبود، اما خیلی برایش اهمیت داشت که ما را با چیزی میهمان کند که سهمیه خودش بود. گفتوگو با مربی کرواتی که فولاد برایش تبدیل شد به سکویی برای ماندگاری در فوتبال ایران را در ادامه بخوانید.
برای شروع مصاحبه یکراست میرویم سر اصل مطلب. بعد از اینهمه کار در ایران چطورید؟
(میخندد) 70 ساله و نوهدار شدم. بیش از این چه میخواهم؟ سلامتم. کارم به خانه سالمندان نکشیده. هنوز دارم خرج یک خانواده بزرگ را میدهم و برای خودم اسم و رسمی دارم. تا بازنشستگی کمی دیگر وقت دارم که آنهم به اختیار خودم است. مغرورم چون در تمام طول زندگی دستم جلوی کسی دراز نشده. گذشته سختی داشتم که تمام شده. شاید داستانش را برایت تعریف کنم، اما اجازه نقل کردنش را ندارید. نیمقرن است ازدواج کردهام. درست 51 سال قبل. همسرم قرار است چندوقت بعد با دختر بزرگم و نوههایم به اینجا بیاید. خودم را قربانی سعادت آنها کردهام. از آنها دور ماندهام تا خوشبخت باشند و تامینشان کنم و حالا خوشحالم دوری و سختیهایی که کشیدم، ارزشش را داشت. مردی هستم که خانواده بزرگی را تامین میکند؛ برایم غرور زیادی دارد.
فوتبال کجای این معادله دشوار زندگی قرار میگیرد؟
برای من فوتبال چیزی بیش از وسیله امرار معاش بوده. من فوتبال را زندگی کردهام. هم دوستش دارم، هم زندگیام را برایش گذاشتهام. ادعا میکنم با 70 سال سن یک مربی بهروزم. هر روز وقت زیادی را در اینترنت میگذرانم که تحولات این صنعت را دنبال کنم. این بزرگترین اتفاقی است که یک مربی باید دنبال کند. نهفقط تاکتیکهای مربیگری یا نرمافزاهای آنالیز که بسیاری از علوم تکمیلی مثل بحثهای پزشکی ورزشی و حتی رخدادهای مربوط به شبکههای اجتماعی مدرن را. آنها هم نقش بزرگی در فوتبال دارند که البته میتوانند مخرب هم باشند. بهروز بودن برایم مهم است. میدانم در اروپا چه خبر است. میدانم در کرواسی چه خبر است. با خبرنگارهایی که در کشورهای مختلف کار میکنند، ارتباط دارم. فوتبال این روزها دیگر مثل 20 سال قبل نیست. قبلا ایمیل میزدی، قبلترش تلفن میکردی یا نامه مینوشتی یا منتظر میشدی تا تلویزیون اخبار بگوید. حالا فقط گوشیات را چک میکنی و تمام دنیا زور میزنند که از صفحه نمایش بیرون بیایند. گاهی با خود فکر میکنم اگر مربیان 40 سال قبل به این دوران میآمدند، چطور میخواستند با این شرایط جدید کنار بیایند.
درمورد شبکههای اجتماعی صحبت کردید. با آنها مخالفید؟
مخالف نیستم. اعتقاد دارم یک آدم حرفهای باید خیلی مواظب خودش باشد که در استفاده از این شبکهها راه اشتباه نرود. بعضیوقتها و برای بعضی مقاصد، شبکههای اجتماعی عالی هستند، اما بعضیوقتها هم بینهایت مخربند. فوتبال مدرن از شبکههای اجتماعی ضربات فراوانی میخورد. تماشاگران خشمگین، نژادپرستی، تبلیغ برای اندیشههای خطرناک و نوجوانهایی که بیش از همیشه فکر میکنند همهچیز را میدانند. گاهیاوقات بعضی آدمها از من انتقاد میکنند که سنشان به حرفی که میزنند، نمیخورد. با خود میگویم وقتی من فیزیولوژی ورزشی را یاد گرفتم تو حتی به دنیا نیامده بودی؛ حالا داری تعویض کردن را به من یاد میدهی؟ از ترکیب چیدن من انتقاد میکنی؟ مشخص است حرفها حرفهای خودشان نیست. تلخ است که ناچارم یک عکس را مدام نشان بعضیها بدهم. (گوشی موبایلش را در میآورد و در واتساپ دنبال عکسی میگردد به تاریخ نزدیک به نیمقرن پیش. عکس دیگری را نشانمان میدهد؛ خودش در عکس با کت و شلوار و کراوات؛ مغرور، جوان، دنیا به کامش بوده). این عکس اولی منم در هایدوک، در یکی از محبوبترین و ستایششدهترین تیمهای اروپای شرقی. دومی هم ماییم که قرار بود با تاتنهام بازی کنیم در یکهشتم نهایی در جام اروپا. من چنین سابقهای دارم و بعد آدمهایی از من انتقاد میکنند که نمیدانند توپ را از کدام طرف باید باد کرد. یکی از بدیهای فضای مجازی این است که چنین آدمهایی فکر میکنند باید قضاوت کنند.
انگیزه را از شما میگیرند؟
ابدا. از این سوال و جواب عبور کنیم.
20 سال کار در ایران آسان نبوده. راضی هستید؟
چرا نباشم؟ به خودم و آنچه در ایران انجام دادهام، افتخار میکنم. هر جا میروم مردم مرا میشناسند و بابت کارهایی که کردهام از من تقدیر میکنند. چرا راضی نباشم؟ با من عکس میگیرند، مرا به خانه خود دعوت میکنند. احترام میگذارند. من 16 بازیکن به تیم ملی ایران تحویل دادهام. 20 سال در ایران کار کردهام. بیشتر از این چه میتوانستم به دست بیاورم؟ همهچیز رضایتبخش بوده.
بیشتر بخوانید:
نسل تازهای از مربیان فوتبال در راه است؟
20 سال پیش مردان دیگری در فوتبال ایران مربیگری میکردند. دلتان برای کدامشان تنگ شده؟
وقتی در ایران کار را آغاز کردم سه نفر بیش از همه اسم و رسم داشتند. منصور پورحیدری، علی پروین و ناصر حجازی. این سه نفر را مردم دوست داشتند و کارشان هم خوب بود. با هر سه نفرشان رفیق شدم. خدا رحمت کند منصورپورحیدری را. در پاس با هم کار کردیم و من این افتخار را داشتم که رفیقش باشم؛ یک رفیق عزیز. مرد جنتلمنی بود. ناصر حجازی اخلاق خاصی داشت، اما غیر از احترام چیزی بین من و او نبود. با علی پروین هم ارتباط خوبی داشتم. با هر سه نفر رقیب بودم، اما با هم رفیق بودیم. دیگران هم بودند. حسین فرکی هنوز کار میکند. خیلی جنتلمن، صادق و روراست است و من این خصلتهایش را دوست دارم. مجید جلالی هم هر وقت مرا میبیند گرم تحویل میگیرد. ما مربیانی هستیم که در یک لیگ پیر شدیم. برد و باخت داشتیم. روز خوب و بد داشتیم. مربیان دیگری هم هستند. به همه احترام میگذارم.
و لیگ چطور؟ در این 20 سال لیگمان بهتر شده یا نه؟
صادقانه بگویم کیفیت لیگ افت کرده. قبلا بازیکنان بهتری در این لیگ بازی میکردند. هر تیم برای خودش دو سه ستاره اثرگذار داشت که میتوانستند نتایج بازیها را تغییر بدهند. این تلخ است که امروز اکثر تیمها بازیکن شاخصی ندارند. تلختر اینکه یک زمان در لیگ بازیکنان، خودشان را برای بازی در آلمان آماده میکردند و حالا فقط میخواهند به قطر بروند. یک زمانی شما در لیگ آلمان بازیکن داشتید. الان به نزدیکهای آنجا هم نمیرسید. فقط قطر! خداداد کجاست؟ دایی چرا ندارید؟ باقری؟ دینمحمدی؟ هاشمیان؟ مهدویکیا؟ منصوریان؟ چرا از اینها ندارید؟ کیفیت لیگ ایران خیلی افت کرده و این افت کیفیت بیدلیل نیست.
دلیل این افت را در چه میبینید؟
بیتفاوتی به فوتبال. فوتبال باید هر روز توسعه پیدا کند. ورزشگاههای شما فاجعه هستند. بهترش را نمیسازید. تکمیلشان نمیکنید. بازسازیشان نمیکنید. به آنها نمیرسید. فقط خودتان را میزنید به ندیدن مشکلات. کشورهای همسایه را ببینید! یکهزارم استعدادهای شما را ندارند باشگاههای درجه دوم کشورهای عربی امکاناتشان با بهترین باشگاههای سختافزاری شما مثل سپاهان و ذوبآهن برابری میکنند. استعداد دارید. خدا ایران را با استعدادهای ویژه متبرک کرده، اما خودتان دو دستی این استعدادها را نابود میکنید. ورزش حرفهای ساخته شده که جوانها و نوجوانها را از خیابان و موادمخدر و جنایت دور نگه دارد، اما شما به ورزشگاههایتان بیتوجهی میکنید. برای شما مهم نیست. استعدادیابی نمیکنید؛ اگر بکنید، مقطعی است. استعدادهایی که پیدا میکنید در باشگاههای فقیر و بدون امکانات رشد میکنند و در بین راه هم هرز میروند. اینها دردهای فوتبال ایران است. این ورزشی که برایش میلیاردها هزینه میکنید شما را به هیچجا نمیرساند.
گلگهر امسال کجای این داستان قرار دارد؟
تلاش میکنیم بهتر باشیم. قصد داریم تاسیسات ورزشی درجه یکی بسازیم که میتواند سیرجان را به یک قطب در این منطقه تبدیل کند. وقتی کارمان تمام شود برای تمرین و اردو زدن میتوانید به سیرجان بیایید، اینجا کارهای بزرگی در شرف انجام است.
از نتایج تیم راضی هستید؟
سه بازی و سه مساوی. از نظر من برای یک تیم تازه به لیگ واردشده نتیجه خوبی است. شاگردانم اگر کمی خوشاقبالتر بودند یا از داوری بهتری بهرهمند میشدند، الان 5 امتیاز داشتند.
ندیده بودیم علیه داور صحبت کنید!
به داورها احترام میگذارم، اما وقتی میبینم داوری ناعادلانه قضاوت میکند و حق تیمم را میخورد، چه باید بگویم؟ وقتی میبینم مربی حریف، لپ داور را به نشانه صمیمیت میکشد، انتظار دارید سکوت کنم؟ وقتی میبینم پنالتی علیه تیم من میگیرند که اصلا خطا نبوده، باید چه بگویم؟ وقتی بازیکن خوب تیم من را طوری میزنند که دیگر قادر به ادامه بازی نیست و ضاربش باید یکضرب اخراج شود ولی نمیشود، انتظار دارید چه کنم؟ بروم در کنفرانس برای داور سرود «هالهلویا» بخوانم؟ در این لیگ کدام مربی سابقهاش از من بیشتر است؟ من یکی از باسابقهترین مربیان لیگ ایرانم. حرفی که میزنم از سر منافع تیمی نیست.
از انتخاب مجتبی جباری هم صحبت کنیم.
مدیر باشگاه پیشنهاد داد و در ثانیهای قبول کردم. نه شک کردم و نه وقتی برای فکر کردن خواستم؛ در جا پذیرفتم. الان دو سه هفته است با ما تمرین میکند و در وجود او خود را میبینم که جوانتر شدهام و میخواهم از همه اسرار فوتبال سر دربیاورم. تمایلش برای یادگیری عالی است، ضمن اینکه دنبال مسائل سطحی نمیگردد. به عمق میزند تا رازها را دریابد. تضمین میکنم جباری در فوتبال ایران مربی بزرگی میشود.
بعضی از شاگردان شما در لیگ ایران سرمربی شدهاند. کارشان چطور است؟
برای همه آرزوی موفقیت میکنم، اما یحیی گلمحمدی ستاره مربیگری و امسال مدعی قهرمانی است. او کارش را خوب بلد است و تیم خوبی ساخته. چند تیم مدعی هستند؛ استقلال و پرسپولیس به همراه سپاهان و پدیده.
تراکتورسازی چطور؟
هنوز از آنها مسابقهای ندیدهام. قرار است خیلیزود ببینم. وقتی ببینم میتوانم نظر بدهم.
دربی نزدیک است. نظرتان چیست؟
اولینبار است دربی اینقدر زود برگزار میشود. هیچکدام از دو تیم برای این بازی آماده نیستند. دربی هم قابل پیشبینی نیست. برای هر دو تیم آرزوی موفقیت دارم و از هوادارانشان میخواهم به دو مربی فرصت بدهند تا بر کار مسلط شوند. هر دو جنتلمن و حرفهای هستند ولی زمان میخواهند.
از اخراج برانکو هم صحبت کنیم.
فردای بازی گلگهر با پارس جنوبی به برانکو زنگ زدم. بازی داشت و میگفت دور و برش خبرهایی است و اگر بازی را نبرد، برایش بد میشود. متاسفانه همین اتفاق افتاد. آنجا برای اخراج کردن مربیان خیلی عجله دارند. برانکو مربی خوشکارنامهای است.
یک سوال آخر هم هست که گذاشته بودیم کنار. دو فصل قبل در کنار زمین بحثهای مربوط به جادوگری و بطری مطرح شد که خیلی فوتبال را تحتتاثیر قرار داد. دیگر از آنها خبری نیست؟
من به خدا اعتقاد دارم، نه به جادوگرها. از کرواسی به ایران نیامدهام که بگویم کسی محتوای یک بطری را کنار زمین خالی کند تا دروازهبانمان گل نخورد یا مهاجمی که داریم، گلزنی کند. به این چرندیات توجهی ندارم و هیچوقت نداشتهام.