به گزارش مشرق، بامداد شنبه ۲۳ شهریور رسانههای خبری عربستان از حمله به دو پالایشگاه شرکت نفت «آرامکو» در شهرهای «بقیق» و «هجره حریص» در شرق این کشور خبر دادند.
بیشتر بخوانید:
تاثیر حملات انصارالله به آرامکو بر قیمت بنزین در آمریکا
نفت سبک عربستان صادر نمیشود
ساعاتی بعد انصارالله یمن مسئولیت این حمله را به عهده گرفت و اعلام کرد در صورتی که عربستان سعودی به تجاوز و محاصره خاک این کشور ادامه دهد، اهداف و رشته عملیات بعدی یمنیها روز به روز گستردهتر و دردناکتر خواهد شد.
ابعاد حمله
تاسیسات پالایش نفت بقیق مهمترین تاسیسات نفتی عربستان سعودی است که در ۲۰۱۸ حدود نیمی از تولید نفت خام عربستان را پالایش کرد یعنی حدود ۵ میلیون بشکه در روز معادل یک بشکه از هر ۵ بشکه نفت تولید شده در جهان. اهمیت تاسیسات نفتی بقیق برای عربستان سعودی از پایانه های صادراتی خلیج فارس در رأس «التنوره» و «جعیمه» و حتی از تنگه هرمز که خلیج فارس را به اقیانوس هند متصل میکند هم بیشتر است.
نفت خام می تواند از طریق زمین توسط خط لوله شرق به غرب به دریای سرخ برسد و خلیج فارس و تنگه هرمز را دور بزند ولی نمی تواند بقیق را دور بزند. خط لوله شرق به غرب از بقیق آغاز شده و تمام نفت میادین نفتی غوار، شیبه و خریص در این تاسیسات پالایش می شود. بنابراین حمله به این تاسیسات بر جریان نفت خام و پایانه های صادرات تاثیر میگذارد.
این اتفاق بدترین شوک برای بازارهای نفتی از زمان حمله صدام، دیکتاتور معدوم عراق، به کویت در سال ۱۹۹۰ است. این میزان نفت از دست رفته، حتی از کسری عرضه نفت ایران، ناشی از انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ نیز بیشتر است.
این حملات همچنین ذخایر کشورهای مصرف کننده نفت را هم می آزماید. اعضای آژانس بینالمللی انرژی باید به اندازه ۹۰ روز واردات نفت در ذخایر استراتژیک نفت نگه دارند و اگر قطع تولید نفت بقیق طولانی شود، مجبورند از این ذخایر استفاده کنند. کشورهای غیر عضو مثل چین و هند هم باید ذخایر استراتژیک خود را افزایش دهند. آنها هم در صورت لزوم باید از این ذخایر استفاده کنند.
برای بسیاری از کارشناسان مسائل حوزه انرژی و همچنین کارشناسان مسائل امنیت ملی در دنیا شنیدن این خبر که یمنیها با استفاده از پهپادهای ارزان قیمت توانستهاند از پدافند سعودیها به شکلی عبور کنند که از عهده نیروی هوایی سنتی کشورها برنمیآید، تحقق خود فاجعه بود.
«میلنا رودبان»، تحلیلگر مسائل ریسک تجاری در واشنگتن در مصاحبهای با روزنامه سیدنی مورنینگ هرالد گفت: «مسئله اصلی این است که احتمال دارد ما شاهد حملات بیشتری از این دست و به خصوص حملات هماهنگ به اهداف متعدد باشیم.»
تبعات اقتصادی
این حملات، از طرف دیگر، همانطور که انتظار میرود روی قیمت نفت اثر گذاشتهاند. قیمت نفت در اولین روز بعد از بازگشایی معاملات نفتی در برخی دقایقِ معاملات در بازارهای جهانی، حدود ۱۲ دلار به ازای هر بشکه بالا رفت که بیشترین میزان رشد قیمت نفت در طول معاملاتِ روزانه، از سال ۱۹۸۸ تاکنون است.
گفته میشود این اتفاق عرضه ۵ میلیون و ۷۰۰ هزار بشکه در روز نفت را تحت تأثیر قرار داده که تقریباً معادل پنج درصد کل تولید نفت در دنیا است. انتظار میرود جهش قیمت نفت در روزهای آینده نیز ادامه داشته باشد. برخی از کارشناسان میگویند که بازگشت کاملِ نفت عربستان به بازارها احتمالاً چندین هفته، و نه چندین روز، طول خواهد کشید. بنابراین، بازار نفت بار دیگر به قیمتگذاری ریسکِ ژئوپلیتیک در معاملات خود روی آورده است.
بانک سرمایهگذاری گلدمنساکس روز دوشنبه هشدار داد که اگر قطع تولید نفت عربستان، فراتر از شش هفته طول بکشد، قیمت نفت تا ۷۵ دلار به ازای هر بشکه بالا میرود. برای کاهش التهابات در بازار نفت، عربستان و آمریکا گفتهاند مقداری از ذخایر راهبردی نفت خود را راهی بازار خواهند کرد. عربستان حدود ۱۸۸ میلیون بشکه و آمریکا ۶۵۰ میلیون بشکه ذخایر استراتژیک نفت دارند.
این حملات علاوه بر این روی ارزش شرکت نفت آرامکو، در شرایطی که این شرکت آماده عرصه سهام اولیه خود قبل از پایان سال جاری میلادی است اثرگذار خواهد بود. یک تحلیلگر مسائل نفت به پایگاه فوربس گفت: «این حمله میتواند به نحوه نگاه بازار به آرامکو اثر بگذارد.»
حمله اخیر قطعاً بر عرضه سهام آرامکو تاثیرگذار خواهد بود و شاید باعث به تعویق افتادن عرضه سهام آرامکو نیز بشود. واگذاری سهام آرامکو بخشی از برنامه دولت عربستان برای تهیه نقدینگی در جهت حمایت مالی برنامههای متنوع سازی دولت و همچنین جبران کسر بودجه عنوان شده است.
وی اضافه کرد: «حتی اگر قیمت نفت خام در اثر چنین تنشهایی در این مقطع حساس بالا روند، مختل شدن عرضه نفت از سوی آرامکو میتواند سرمایهگذاری در این شرکت را در فضای سیاسی ناپایدار جهان به یک مسئله خطرساز تبدیل کند. این مسئله در نهایت میتواند آرامکو را به شرکتی با ارزش کمتر تبدیل کند.»
تبعات ژئوپولتیک
حملات روز شنبه، از طرف دیگر در بردارنده تبعات مهم ژئوپولتیک هم هست. یکی از مهمترین تلویحات این حمله، دشوار کردن اجرای سیاست آمریکا موسوم به «کارزار فشار حداکثری» علیه ایران از طریق به صفر رساندن صادرات نفت ایران است.
بعد از اجرایی شدن تحریمهای نفتی علیه ایران عربستان سعودی وعده جبران کمبود نفت از بازار را میداد. به همین دلیل، ریاض، در راستای کمک به سیاست آمریکا در به صفر رساندن صادرات نفت ایران و تحمیل ضربه سنگین به اقتصاد کشورمان بعد از این تحریمها تولید نفت خود را افزایش داد.
حملات انصارالله یمن، اکنون با نابودی بخشی از تأسیسات نفت عربستان سعودی، اجرای سیاست فشار بر ایران را با چالش مهمی رو بهرو کرده و علاوه بر مخدوش کردن تصویر عربستان سعودی به عنوان منبع قابلاتکا و باثبات برای تنظیم عرضه نفت، جای خالی نفت ایران در بازار را پررنگتر کرده است.
نا گفته پیدا است چنین وضعیتی از یک طرف فشارها روی تحریمهای نفتی آمریکا را بیشتر کرده و از طرف دیگر با افزایش میزان تقاضای نفت، دور زدن تحریمهای غیرقانونی را برای ایران سادهتر میکند.
در سطح گستردهتر و فراتر از تحریمهای نفتی، باید گفت تحولات جدید در کل پیگیری هر گونه سیاست ضدایرانی را برای کاخ سفید و متحدان آن دشوارتر میکند. حمله به عربستان سعودی به عنوان یکی از متحدان راهبردی آمریکا و مستأصل ماندن واشنگتن در حمایت از ریاض، جدیدترین نشانه مضاف بر نشانههای بیشمار قبلی است که ظهور و بروز نظمی جدید در مناسبات قدرت دنیا و پایان یافتن نظام تکقطبی به محوریت آمریکا را نوید میدهند.
چندی پیش، ژنرال «جوزف دانفورد»، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا طی سخنانی در یک اندیشکده آمریکایی به صراحت اعتراف کرد که کشورش قادر به پیشگیری از تمامی حملات علیه متحدان خود در خلیج فارس نیست. البته این وضع فقط محدود به متحدان آمریکا نیست و ناتوانی واشنگتن در واکنش به سرنگونی پهپاد «گلوبالهاوک» توسط ایران نشان میدهد این کشور برای پاسخ دادن به خطوط قرمز مرتبط با منافع خودش هم دیگر سنبهاش به پرزوری گذشتههای دور نیست.
اینکه نزدیکترین متحدان آمریکا به اتفاق درخواست دولت «دونالد ترامپ» برای پیوستن به ائتلاف دریایی این کشور علیه ایران در خلیج فارس و تنگه هرمز را به صریحترین شکل ممکن رد کردند، خود دستکم تا حدی محصول رسیدن به چنین درکی از مناسبات جدید قدرت در دنیا است.
در چنین شرایطی، حمله به آرامکو، میتواند تصویر عیانتری از وضعیت این مناسبات قدرت ترسیم کرده و کشورها و چشم طرفهایی که هنوز در بند فهم سنتی خود از این مناسبات ماندهاند را باز کند. نتیجه چنین فرایندی، همانطور که پیدا است، دشوار و شاید غیرممکن شدن سیاست اعمال فشار از سوی آمریکا علیه ایران خواهد بود.