به گزارش مشرق، مدیران باشگاه اعلام کردند به خاطر فشار هواداران تن به این شکایت دادهاند و وارد پروندهای شدند که کمتر از ۱۰ درصد شانس پیروزی در آن داشتند و بابت هیچ و پوچ نزدیک به یک میلیارد تومان به باد دادند.
این اولین بار نیست که مدیران فوتبال برای راضی نگه داشتن افکار عمومی دست به تصمیمهای غیرمنطقی میزنند و به همین بهانه برخی از این تصمیمات را در فوتبال ایران مرور میکنیم.
تاثیر آ.اس.رم بر یک جام جهانی
جام جهانی ۹۸ در عین غرورانگیز بودن شاید بزرگترین حسرت فوتبالدوستان ایرانی را هم به جا گذاشته است. طلاییترین نسل فوتبال ایران میتوانستند علاوه بر شکست آمریکا مقابل یوگسلاوی و آلمان تضعیف شده هم قد علم کنند و با نتایجی درخشان راهی دور دوم جام جهانی شوند اما سرنوشت چیز دیگری بود. تیم ملی پیش از مسابقات جام جهانی با تومیسلاو ایویچ فقید در دوران بدنسازی چند شکست سنگین در بازیهای دوستانه متحمل شد و فشار سنگین افکار عمومی منجر به برکناری مربی کروات تیم ملی شد و جلال طالبی هدایت ملیپوشان را در فرانسه به عهده گرفت.
راهی که دادکان نرفت
جام جهانی ۲۰۰۶ عکس این اتفاق افتاد. تیم ملی با برانکو به جام جهانی رسید اما خیلیها از جمله سازمان تربیت بدنی از دادکان رییس وقت فدراسیون خواستند از برانکو عبور کند و با مربی بزرگتری پا به جام جهانی بگذارد اما دادکان مقابل همه فشارها ایستاد و از سرمربیاش دفاع کرد؛ هرچند در نهایت انتظارات از سطح توان و پتانسیل تیم ملی بالاتر بود و با مصدومیت ستارههای تیم، ایران نتایج درخشانی کسب نکرد.
بازگشت علی دایی به فوتبال
حبیب کاشانی یک بار برخلاف انتظار زلاتکو کرانچار را در حالی از پرسپولیس برکنار کرد که تیمش در رده سوم جدول بود و علی دایی خانه نشین را به جای او گذاشت. تغییر کاشانی نتیجه داد و تیمش دو بار پیاپی قهرمان جام حذفی شد اما کاشانی باز هم برخلاف خواست عمومی حرکت کرد و به خاطر اختلاف با دایی در تصمیمی عجیب استیلی را جایگزین او کرد و این بار ضربهای خورد که اثراتش تا مدتها بر عملکرد او و پیکر پرسپولیس باقی ماند.
بیشتر بخوانید:
آقای فتحی، رئیس CAS هم پرسپولیسی است؟
مقصران پرونده سوپرجام، پول استقلال را از جیبشان برگردانند/رأی CAS فصل الخطاب است، کدام شکایت؟
انتخاب اینترنتی ژوزه!
مصطفی دنیزلی یکی، دو هفته پیش از آغاز لیگ دوازدهم آب پاکی را روی دست پرسپولیس ریخت و از ترکیه به ایران برنگشت تا محمد رویانیان که تمام نقشههایش را نقش بر آب میدید به فکر انتخاب مربی جدید بیفتد. رویانیان که انتظار چنین بحرانی را در فاصله چند روز تا آغاز لیگ نداشت بهترین راه را برداشتن بار مسئولیت از روی دوش خود دید و با برگزاری نظرسنجی از هواداران و تشکیل کمیته فنی و انتخاب سرمربی با نظر پیشکسوتان مانوئل ژوزه پرتغالی را به ایران آورد که با 68 سال سن آخرین تجریه مربیگری خود را در پرسپولیس سپری کرد و پس از اخراج از این تیم دیگر هرگز به این عرصه برنگشت!
فینال پوپولیستها
علی فتحاللهزاده را شاید بتوان سردمدار این نوع مدیریت در فوتبال دانست. مدیری که مهدی هاشمینسب ۴۰ میلیونی را با 200 میلیون از پرسپولیس خرید تا دوران بمب ترکانیاش را آغاز کند. او این اواخر هم جواد نکونام لالیگایی را با رضایتنامه میلیون دلاری به ایران کشاند و قراردادهایی بست که سالهای سال گریبان تیم را بگیرد و هر سال با یک شکایت کابوس حذف از لیگ قهرمانان بالای سر تیم خودنمایی کند. فتحاللهزاده و رویانیان در یک مقطع هم همزمان مدیریت استقلال و پرسپولیس را به عهده گرفتند و به تنهایی دوئل مدیران موجسوار را برگزار کردند و کار در رو کم کنی به جایی رسید رویانیان تیمی بست که 7-8 مهاجم نوک داشت اما یک هافبک دفاعی تخصصی نداشت.
دوای درد آبی
قبل از اینکه منصوریان به استقلال بیاید هواداران به خاطر بردن پرسپولیس برای او سر و دست میشکستند و دوای دردشان را پیدا کرده بودند. پس از پیوستن به استقلال طولی نکشید که نتایج آن گونه که باید پیش نرفت و شعارهای همان سکوها منصوریان را به کسب و کار قبلیاش برگرداند.
شیر آلمانی، دو روی سکه
فصل اولی که وینفرد شفر به استقلال آمد با تردید به او نگاه میشد. خیلیها او را یک مربی تمام شده میدانستند و با توجه به انتقادها از سن بالایش امید چندانی به موفقیتش نداشتند. اما برنده شدن در دربی و قهرمانی در جام حذفی باعث شد همان مربی کم طرفدار آن چنان اوج بگیرد که شبانه در آبادان قرارداد فصل آیندهاش را با شرایطی نامتعارف تمدید کردند. شفر کمتوقع و مطیع در ابتدا، روز به روز خواستههایش بیشتر شد تا جایی که فقط به خرید بازیکنان از کانال خودش رضایت میداد، تمرینات را به موقع شروع نمیکرد و به جای آمادهسازی برای سوپرجام و شروع لیگ مشغول تفسیر جام جهانی در شبکه خارجی بود و در نهایت همین حواشی و دور شدن از روزهای نسبتا خوب فصل قبل راه او و استقلال را از هم جدا کرد.
مهره سوزی با نامهای بزرگ
یکی از پرتکرارترین مصداقهای مدیریت پوپولیستی پناه گرفتن پشت نام های بزرگ و اسطورههای فوتبال است. بارها در فوتبال شاهد بودیم مدیران باشگاهها، مربیانی را برای تیم خود انتخاب کردهاند که قدرتشان حتی از مالک و مدیرعامل باشگاه هم بیشتر است و در اکثر مواقع این انتخابها به شکست منجر شده است. اسطورههایی که وقتی به بنبست نتیجهگیری میرسند گذشته خود را علم میکنند و هواداران را مقابل مدیران قرار میدهند تا ناکارآمدی خود را توجیه کنند.
انتقال تیمها برای کسب رای
زمان زیادی نگذشته از دورانی که نمایندگان مجلس راه میافتادند و از هیات دولت تیم لیگ برتری برای انتقال به شهرهای خود طلب میکردند. نابودی پاس تهران، آخرین تیم ایرانی قهرمان آسیا بارزترین نمونه آن بود که به خاطر یک مشت رای از قله فوتبال آسیا به دسته دوم فوتبال ایران پرتاب شد.
بخش خصوصی
تا همین چند سال پیش حسین هدایتی نماد باشگاهداری خصوصی در فوتبال ایران بود. کسی که اکثریت پرسپولیسیها معتقد بودند مالکیت باشگاه پس از واگذاری حق اوست و اگر این اتفاق افتاده بود الان باید سراغ مالک باشگاه را از راهروهای دادگاه و زندان میگرفتند. مالکان خصوصی و نوظهور در فوتبال ایران بیش از هرکس دیگری در معرض قرار گرفتن در این دور تسلسل هستند. از تغییر نام و نشان و لباس تیم گرفته تا حتی تصمیمات افراطیتر و جذب و دیپورت بازیکنان برحسب حساسیتهای قومیتی روی آنان!
با وجود این تصمیمها در نقطه مقابل هم بسیاری از اوقات مدیران روبروی خواسته هواداران ایستادهاند و نتیجه مثبت گرفتهاند. جدیدترین نمونه آن در همین فصل جاری خرید محمدحسین کنعانی در پرسپولیس بود که با وجود مخالفت اکثریت هواداران انجام شد اما اگر نبود الان این تیم به خاطر محرومیتها و مصدومیتها بدون مدافع میانی تخصصی بازی میکرد.