به گزارش مشرق، توافق دیروز بین ماک پنس معاون رئیس جمهور آمریکا و رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه برای پایان دادن به حملات تجاوزگرانه ارتش تحت امر آنکارا در شرق فرات٬ اتفاق مهمی بود که به یک روند طولانی پایان داد.
روندی که طی آن٬ دولت اردوغان٬ حمله به نیروهای ی.پ.گ را به مهمترین اولویت کشور تبدیل کرده بود. حالا چنین به نظر میرسد که پس از پایان ماجرای حمله به شرق فرات٬ جامعه و نیروهای سیاسی موافق و مخالف اردوغان٬ از او انتظار دارند که هدف و اولویت سیاسی جدید دولت را اعلام کند.
بیشتر بخوانید:
از گولن تا ی.پ.گ
پس از کودتای نافرجام سال 2016 میلادی٬ تلاش برای مبارزه با شبکه فتحالله گولن و کنار نهادن دهها هزار شاگرد او در نهادهای مختلف دولت ترکیه٬ از بین بردن دولت سایه و به قول خود ترکها٬ مبارزه با «ساختار موازی»٬ به مهمترین هدف سیاسی و اجرایی دولت تبدیل شد.
در اثنای مبارزه با گروه گولن٬ صدها هزار نفر در ترکیه مورد بازجویی قرار گرفتند٬ هزاران نفر دستگیر و زندانی و دهها هزار نفر از ارگانهای مختلف٬ اخراج شدند و این مساله به عنوان اولویت حیاتی دولت مطرح شد.
در همان دوران٬ کشیش برونسون آمریکایی نیز به اتهام نقش داشتن در کودتا و ارتباط پنهانی با گولن و پ.ک.ک٬ زندانی شد و این موضوع موجب حمله اقتصادی ترامپ به ترکیه و وارد آمدن شوک دلاری به اقتصاد این کشور شد. رفته رفته و با افول نسبی شدت مبارزه با شبکه گولن٬ اردوغان تلاش کرد تا مبارزه با پ.ک.ک و ی.پ.گ را به عنوان یک اولویت جدید مطرح کند.
ترکیه از سال 2016 در مسیر مبارزه با پ.ک.ک٬ پیروزیهای جدیدی به دست آورد و علاوه بر کشته شدن صدها عضو پ.ک.ک در درگیریها و بمبارانها و زندانی شدن شمار بسیاری از هواداران آنها٬ چندین فرمانده و مسئول مهم پ.ک.ک نیز با استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین کشته شدند و پ.ک.ک تا حد زیادی ضعیف و زمینگیر شد و به موازات آن٬ تهدید برای حمله به ی.پ.گ هم در دستور کار قرار گرفت.
رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه بارها تلاش کرد تا نیروهای ی.پ.گ را به عنوان تروریست معرفی کرده و حمله به آنان را موجه جلوه دهد و تکرار مداوم این تهدید٬ به یک اولویت مهم تبدیل شد.
با وجود مخالفتهای آمریکا با این اولویت جدید آنکارا٬ اردوغان دستور حمله داد و شرایط جدیدی به وجود آمد. لذا میتوان گفت ماجرای حمله ارتش ترکیه به مناطق کردنشین شرق فرات در شمال سوریه٬ یکی از اقدامات مهم دوران جدید مسئولیت اردوغان در نظام ریاستی است.
اگر چه ارتش ترکیه٬ پیشتر هم بارها به شکل هوایی و زمینی حملاتی در شمال عراق انجام داده و دو بار هم به غرب فرات حملهور شده بود٬ اما هدفگذاری برای حمله به شرق فرات٬ اهمیت ویژهای پیدا کرد. چرا که اولاً نیروهای آمریکایی در این منطقه حضور داشتند و به شکل جدی از مدافعین کُرد تحت فرمان پ.ک.ک حمایت میکردند.
دوم این که در این بخش از جغرافیای سوریه٬ برخلاف کرانه غربی رود فرات (عفرین٬ الباب٬ جرابلس و منبج)٬ کردها از قدرت نظامی بیشتری برخوردار بودند و ظن آن میرفت که چنین اقدامی٬ بسیار دشوار باشد.
اما ترکیه٬ در عمل و بر روی ارض واقع٬ آمریکاییها را در برابر عمل انجام شده قرار داد و با وجود مخالفتهای ضمنی دو شریک آستانه٬ وارد معرکه جدیدی شد که با واکنشهای منفی بینالمللی روبرو شد و یک بار دیگر ترکیه را تا آستانه قرار گرفتن تحت تحریمهای اقتصادی و شوک دلاری ناشی از دستورهای ترامپ٬ پیش برد.
با این وجود٬ اردوغان زیر بار نرفت و به جای آن که توصیههای روسیه و ایران را پذیرفته و سراغ توافق با دمشق برود٬ یک بار دیگر و علیرغم رفتارهای تحقیرآمیز و توهینآمیز ترامپ٬ پشت میز مذاکره با آمریکا نشست و چنین شد که عملیات موسوم به «چشمه صلح»٬ دست کم به شکل موقت٬ متوقف شد.
اولویت جدید٬ کدام است؟
همچنان که گفته شد٬ عملیات مداخلهگرانه ترکیه نیز پایان یافت و حالا این اولویت و هدفگذاری هم٬ قابلیت آن را از دست داده که از سوی رسانههای وابسته به اتاق فکر حزب عدالت و توسعه٬ به عنوان حفظ بقا و مبارزه با ترور٬ قلمداد شود.
سوال اینجاست: اولویت و هدفگذاری جدید دولت اردوغان چیست؟ او میخواهد کدام هدف حیاتی را به عنوان اصلیترین استراتژی کنونی داخلی و خارجی٬ مطرح کند؟
دولت اردوغان باید در شرایطی به اولویت سیاسی و اجرایی جدید بیاندیشد که ترکیه در چنین فضایی قرار دارد:
1.اقتصاد ترکیه در موقعیت مطلوبی نیست و موضوعات مهمی چون تورم و بیکاری مردم را به ستوه آورده و انتقادات فراوانی علیه سیاستهای اقتصادی برات آلبایراک وزیر امور مالی و دارایی و داماد ارشد اردوغان مطرح شده است.
2.اسراف٬ ریخت و پاش٬ بیکفایتی برخی از کادرهای رده بالا٬ سردرگمی و کمکاری٬ استفاده از رانتهای مختلف٬ از جمله انتقاداتی است که علیه حزب عدالت و توسعه مطرح شده و باید در کنگره پیش رو به آنها پرداخته شود.
3.تغییر برخی از وزرا و اصلاح کابینه به یک خواست گسترده تبدیل شده است.
4.روابط ترکیه با اغلب کشورهای اروپایی تعریفی ندارد و احتمالاً٬ بسیاری از کشورهای عربی نیز از اظهارات تند اردوغان گلهمند هستند و دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی ترکیه٬ فاقد یک نقشه راه روشن است.
5.موضوع حفاریهای ترکیه در شرق مدیترانه٬ نیاز به تلاش سیاسی و دیپلماسی فراوان دارد.
6.موضوع آوارگان٬ همچنان یکی از چالشهای سیاسی٬ اجتماعی و اقتصادی ترکیه است.
7. علی باباجان٬ احمد داوود اوغلو و بسیاری از رقفای سابق اردوغان قصد دارند تحرکات حزبی و سیاسی خود را سرو سامان بدهند.
8.وضعیت جسمانی دولت باغچلی رهبر حزب حرکت ملی و اصلیترین متفق اردوغان٬ چندان جالب نیست و در مورد ائتلاف یا عدم ائتلاف با حزب خوب و مرال آکشنر٬ ابهاماتی وجود دارد.
9.فضای پلیسی٬ دستگیری بیش از 40 تن از منتقدین حمله ترکیه به شرق فرات و اعمال فشار بر رسانههای آزاد و مخالف٬ راه را برای انتقاد از وضعیت آزادی بیان در ترکیه هموارتر کرده و مخالفین اردوغان بر این باورند که او٬ دستگاه قضا را به حیاط خلوت خود تبدیل کرده است.
10.اردوغان و رفقای او برای تعامل و گفتوگو با کردهای مخالف داخل٬ اقدام خاصی انجام ندادهاند و غیر از تداوم زندانی شدن شهرداران کُرد وابسته به حزب دموکراتیک خلقها٬ در این مسیر٬ اتفاق جدیدی نیفتاده است.