به گزارش مشرق، پرستاری را رها کرده اما ترک نکرده است. «سپیده پوررجب» یک روز مرهم حال خودش را پیدا کرد و سبک زندگیاش را تغییر داد و حالا در فضای مجازی گروهی را در ایران و خارج از کشور بسیج کرده تا مرهم عشق اباعبدالله (ع) و امام عصر (عج) را روی دلهای بیقرار و چشمهای منتظر منجی بگذارند. تجربه کار مذهبی، فرهنگی و مدیریت ندارد اما مدیر کانال «حرکت جهانی اربعین» خوب از عهده کارها برآمده است و خودش تأکید میکند که فقط به لطف همراهانش است.
برگزاری نمایشگاههای عکس اربعین و معرفی امام حسین (ع) در خارج از کشور برای غیرمسلمانان، وایرال یا فراگیر کردن پیامهای مذهبی، مبارزه هشتگی با پیامهای تفرقهانگیز اربعین و برگزاری جشن سراسری نیمه شعبان در ۵۰ شهر کشور از برکتهای دورهمی اعضای این کانال است که برای عشق و اعتقاد مذهبیشان از جیب خرج میکنند.
۱۲کشور و ۵۰ شهر
گروهی مردمیاند و از نظر مالی بهجایی وابسته نیستند. به گفته پور رجب مساعدت مالی کوچکی از طرف استادشان «محمد شجاعی» در موسسه «منتظران منجی» دارند و الباقی هزینهها را خودشان تأمین میکنند: «هزار نفر عضو فعال در ایران و ۱۲ کشور دیگر که از طریق شبکههای اجتماعی همدیگر را شناختهایم و دور هم جمع شدهایم، داریم. بخش بینالملل ما در حوزه شناخت امام حسین (ع)، قیام عاشورا و کرامات حضرت بهروزرسانی محتوایی میشود. نیروهای ایرانی و داخل کشور هم بیشتر درزمینهٔ اربعین، ظهور و ظرفیتسازی برای ظهور فعالیت میکند. افرادی که از ۵۰ شهر دور و نزدیک ایران حضوری و در فضای مجازی باهم تعامل داریم. چند سال قبل یک گروه صلوات با دوستان و آشنایان داشت که به نیت برآورده شدن حوائج مؤمنان و ظهور حضرت مهدی (ع) دورهم جمع میشدیم. وقتی تصمیم گرفتم کارهایمان را از مجالس ختم صلوات به حرکتی جهانی و تبلیغ اسلام گره بزنیم اعضای فعال آن گروه هم پایکار آمدند. برکت کار برای دین خدا زیاد است و افراد فعال و خوش ایده جدید زیادی هم به ما ملحق شدند. میانگین سنی اعضای مابین ۲۰ تا ۵۵ سال است.»
جهاد با دل کندن از کار
تا همین یک سال و نیم پیش پرستار اتاق عمل بخش کودکان بیمارستان «میلاد» بوده است. بعد از ۱۶ سال کار اما تصمیم عجیبی گرفته: «تصمیم گرفتم برای هدف بزرگترم از کارم خداحافظی کنم. تصمیم سادهای نبود. برای من که عاشق کارم بودم دقیقاً حکم جهاد با خودم داشت. یک روز احساس کردم باید برای ظهور و فرهنگ مهدویت قدم بردارم و خدمت کنم اما شغلم وقتی برایم باقی نمیگذاشت، تصمیم گرفتم دل بکنم. استعفا از آن شغل برایم برابر بود با یک ماه کلنجار رفتن. حتی چند ماه حال روحیام مناسب نبود و بهاصطلاح گرفته بودم. طوری کارکرده بودم که قبولم داشتند. خبر دارم تا همین چند وقت قبل حتی اثرانگشتم را در دستگاههای ساعت زنی لغو نکرده بودند. کمدم در بیمارستان هنوز به نامم هست. گاهی میروم و سری به همکاران قدیم میزنم. یکی از همکاران میگفت از وقتی رفتی برای بردن بچهها به اتاق عمل واقعاً مشکل داریم. عادت داشتم چند ساعت قبل از عمل جراحی بروم بخش و با کودکانی که قرار بود عمل شوند، بازی کنم و رفیق شوم تا از اتاق عمل نترسند و استرس کمتری داشته باشند.»
هر شیعه؛ یک رسانه
آن هدف بزرگی که پوررجب از آن حرف زده، ظرفیتسازی برای ظهور و جهانیشدن مکتب امام حسین (ع) است: «البته که حضرت خودش سرور کائنات است اما رسانههای غرب و دشمنان اسلام تلاش میکنند مردم را از این خاندان دور بمانند. وظیفهشناسی حکم میکند به مردم جهان کمک کنیم برای شناخت بهتر. درواقع هر شیعه؛ یک رسانه. از شغل پرستاری درآمد ماهانه و مشخصی داشتم. اینجا برایم منفعت مالی ندارد و حقوقبگیر نیستم. گفتن ندارد اما حتی طلاهایمان را فروختهایم تا بتوانیم هزینه همایش جهانی اربعین که چند وقت قبل در تالار بزرگ وزارت کشور برگزار شد را تأمین کنیم. وقتی دیدم اجرای برنامه نیاز به هزینه دارد، خدا گواه است بیآنکه به کسی بگویم طلاهایم را فروختم و گفتم: مگر نمیگویی آقاجان مال، جان و خانوادهام به فدای شما، حرف را به عمل تبدیل کن و قدمی بردار به هیچکس چیزی دراینباره نگفتم بین من بود و خدا که دیدم بقیه هم این کار را انجام دادند. فقط خدا میداند که دلگرمی بزرگی برایم بود.»
ساعت حسینی و ظهور
دفتر کارشان در دروازه شمیران است و حدود ۶ عضو ستادی دارند که کارهای مربوط به برنامهریزی، عکاسی، تبلیغات و گرافیک را انجام میدهند: «تمام برنامهریزی ما برای «اجرای همزمان» است تا تمام شهرها همزمان و به یکشکل برنامه را اجرا میکنند. تلاش کردهایم در کشورهای خارجی هم برنامهریزیها به همین سبک اجرا شود. شاید به این همزمانی عنوانی مشخص بتوان داد؛ «ساعت حسینی» یا«ساعت ظهور».
او ادامه می دهد: «گروه ما صرفاً به دنبال اجرای یک برنامه مذهبی و جذب مخاطب نیست. تمدن جهانی ظهور باید از همین من و شما شروع شود برای اینکه در این مسیر از خطا، لغزش و سلیقه شخصی دور و در امان باشیم طبق منویات رهبری و «گام دوم» قدم برمیداریم. بسته فرهنگی و هدیه کوچکی هم برای زائران امام حسین (ع) در حد بضاعتمان تهیهکردهایم. رو کولهای، عروسکهای کوچک و سر مدادی برای کودکان، سربند، پرچمهای کوچک و محتوای صوتی درباره حقیقت ظهور و اربعین از مداحی، سخنرانیها و موسیقیهای خوشمغز و معنا. مراکز مبادله ما بهاصطلاح «بلوثوت سنتر» هم فعال است و نقلوانتقال محتوایی داریم در طول سفر پیادهروی اربعین که خیلی هم استقبال میشود. در گروه مینویسیم که برای تهیه بسته هدیه نیاز به چه چیزی داریم، شکر خدا اعضا خوش همت و پایکارند. این عروسکهای گلچینی سر مدادی زیبا را یک خانم از کرج آورد، تحویل داد و رفت. خودش امکان شرکت در این پیادهروی را ندارد اما اینجور پایکار آمد و حمایت کرد به اینها میگویم قوت قلب و دلخوشی.»
تلاش برای همزبانی
کانال «حرکت جهانی اربعین»، صرفاً یک کانال تلگرامی در فضای مجازی نیست که مطالبش کپی و بازنشرشده بقیه کانالها و منابع خبری باشد. تولید محتوا، فرهنگسازی و تهیه بستههای خبری برای ۳ مسئول و بهاصطلاح رایج «ادمین» آن ضرورت است. البته گروه «منتظران منجی (ع)» سایت و یک گروه تلگرامی دیگر هم دارند. بااینحال پور رجب اخبار خوب جدیدی دارد: «تلاش میکنیم سایت انگلیسی ما هم فعال شود چون بسیاری از فعالیتهای مابین المللی است. اعضایی داریم که قول دادهاند محتواهای ما را به ۸ زبان دیگر ازجمله فرانسه، آلمانی، عربی و ... ترجمه کنند.»
آنگاه هدایت شدم
۱۳ سال شاگرد استاد «محمد شجاعی» بوده است و حالا تحت همین تعلیمات این فعالیتها را انجام میدهد: «ماجرای تغییر عقایدم را در برنامه تلویزیونی «از لاک جیغ تا خدا»، مفصل گفتهام. خیلی معتقد و محجبه نبودم. خانوادهام اعتقادات مذهبی دارند همسرم هم داشت اما بعد از ازدواج با من اعتقادات مذهبیاش کمرنگ شد. عاشق شرکت در مهمانی، مجالس عروسی و جشنها بودیم. البته نماز اول وقتم را میخواندم و روزه هم میگرفتم اما پوشش کاملاً بازداشتم. یکشب به پیشنهاد یکی از دوستان برای رفتن به مراسم «احیا» و قرآن به سر گرفتن شب قدر دعوت شدم. اصلاً نمیدانستم چه جور مراسمی است، قبول کردم و باهمسرم و آنها رفتیم مسجد دانشگاه تهران. اوایل برنامه چرتم گرفته بود و درکش برایم سخت بود که چرا باید زجر و شببیداری بکشیم تا به خدا برسیم اما سخنرانی حجتالاسلاموالمسلمین قرائتی که شروع شد، جذب شدم. جمله خاصی داشت که: تنها انسانی که الآن تجلی کامل خدا در زمین است و میتواند ریسمان اتصال آسمان و زمین باشد و دست کسی را بگیرد و از ظلمت به نور ببرد، امام زمان (عج) است. کس که با ایشان ارتباط نداشته باشد و ایشان را نشناسد محال است رنگ نور را ببیند. نگران شدم نور خدا را نبینم.»
لباسم هرروز نو میشود
حال و هوای آن سخنرانی از طرفی بعضی مسائل دیگر بهانه شد تا پور رجب راه را پیدا کند: «خواب عجیبی دیدم. با یکی از اقوام همسرم که خانمی مذهبی و مقیّد بود، درد دل کردم. گفت مدتی قبل در یک نمایشگاه یک لوح فشرده خریده که مربوط به یک کارشناس مذهبی است. خودش نه شناختی از او داشت نه آن را گوشداده بود. امانتش داد به من ۸ ساعت تمام سخنرانی را گوش کردم. حرفها کاربردی بود و با منطق جور درمیآمد. با آن خانم تماس گرفتم و پرسیدم که سخنرانیهای دیگری هم از او دارد و خوشبختانه یک مجموعه داشت؛ مجموعهای که خودش گوش نداده بود اما زندگی مرا زیرورو کرد. بعدها هر وقت من را میدید که سبک زندگیام کاملاً تغییر کرده است؛ میخندید: «سپیده تو باقیاتالصالحات من هستی.» خوب یادم هست اولین لوح فشرده مربوط به «غضب» بود. بعد از یک سال برای اولین بار کلاسهای استاد را پیدا و شرکت کردم. برخوردش خیلی خوب بود. آن موقع هیچ تصمیمی برای تغییر ظاهر و پوششم نداشتم. انقدر خوب رفتار کرد که بهمرور متوجه شدم آنچه از آن دوری میکردم دقیقاً همان «شأن واقعی زن» است. من آدمی نبودم که عادت دشته باشم یک لباس را مدام بپوشم، سریع دلم را میزد اما وقتی چادر سر کردم تا امروز هرروز حس میکنم، لباسی را میپوشم که هرروز قشنگتر از قبل میشود. به نظرم سرّ و رازش هم در صاحب آن است؛ خانم فاطمه زهرا (س).»
عضویت مجازی، آموزش حقیقی
خیلیها او را «مامان جان» صدا میکنند. هیچچیز بهاندازه این نام نمیتواند خستگی را از وجودش بیرون کند: «بعضی اخلاق از اول در من وجود داشت. مثلاً همین روحیه مادرانه. دقتی که در زمانبندی و برنامهریزی کاردارم مربوط به تجربه کار در بیمارستان است. بعدها که در کلاس استاد شرکت کردم، آزمون گرفتند تا یکی از اعضا را انتخاب کنند تا مباحث اخلاقی کلاسهای درس استاد را در قالب مقاله با عنوان #پای_درس_استاد برای خبرگزاری فارس جمعبندی کند. امتیازم خوب بود. اولین قدمهای تولید محتوا را از همانجا برداشتم. به لطف اهلبیت (ع) رسیدم اینجا. بعدها تصمیم گرفتم همان چکیده را در فضای مجازی و کانال استاد بگذاریم. در گروه پرسشنامه گذاشتیم تا هر کس هر کاری بلد است، اعلام کند. ۴هزار نفر فرم را پر و اعلام آمادگی کردند. از بینشان هزار فرم استاندارد را انتخاب کردیم. مدتها زمان گذاشتم. یکییکی با آنها تماس گرفتم و دعوت کردم. برایشان دوره آموزشی فعالیت در اینستاگرام، توییتر، تلگرام و دیگر شبکههای مجازی گذاشتم. دورههای تولید متن و محتوا، پژوهش و پردازش محتوای مذهبی. هرکدامشان الآن استاد شدند. یکی درزمینهٔ گرافیک و عکس حرف برای گفتن دارد آنیکی پردازش اطلاعات فضای مجازی، بعضی در عکس و فیلم و شکر خدا در مدتی کوتاه به برکت عنایت سیدالشهدا (ع) و صاحبالزمان (عج) کارها رونق گرفت.»
آلمان، فرانسه، لبنان...
مخاطبها و اعضای خارج از کشور بیشتر از طریق فضای وبسایت با این گروه آشنا شدهاند و در تماس هستند. هرکدام در یک کشور زندگی میکنند و دورهم جمعکردن این افراد پراکنده برای هدف واحد، مدیریت میخواهد، پور رجب میگوید: «با آنها در شبکههای اجتماعی ارتباط برقرار کردیم. تعداد نیروها در بعضی کشورها زیاد بود و بعضی کشورها کمتر. برای هر کشور یک کارگروه فضای مجازی تشکیل دادیم. آنها را بهم وصل کردیم تا با کمک هم نمایشگاهها، همایش و برنامهها را اجرا کنند. در کشورهایی مثل آلمان، سوئد، فنلاند، لبنان، امارات و بلژیک گروههای فعالی داریم. چند عضو افغانستانی هم داریم که شکر خدا بهشدت فعال و پرکارند. اولین نمایشگاه عکس ما در خارج از کشور با همکاری آقای «سید احسان باقری» که مدیر خانه عکاسان حوزه هنری انقلاب اسلامی بودند، برپا شد. رفتیم سراغش و گفتیم که یک گروه مردمی با بودجه محدود هستیم و میخواهیم عکسهای اربعینش را روی تخته چاپ و در کشورهای دیگر به نمایش بگذاریم. استقبال کرد. در هر نمایشگاه علاوه بر این عکسهای جذاب و اثرگذار، شاخه گلهایی با یک متن کوتاه زیبا درباره امام حسین (ع)، خوراکیهای کوچک و گاهی بروشورهای تبلیغاتی هست.»
عکس نبین؛ عکس بگیر!
روال شرکت در همایشهای عکس خارج از کشور هم جالب است: «قبل از برگزاری، اطلاعرسانی و از علاقهمندان ثبتنام میشود. تمام هزینه از قبیل سالن نمایشگاه عکس، هدایا و چاپ محتواهای متنی هم توسط اعضای این گروه در خارج از کشور تأمین میشود.» پور رجب میگوید: «بیشترشان دانشجویند برای تأمین هزینههای تحصیل و زندگی در خارج از کشور سخت کار و هزینه این برنامهها را هر طور شده خودشان تأمین میکنند.» سالهای قبل برنامه این گروه تنها به نمایش عکسهای اربعینی ختم میشد. بیشتر شرکتکنندگان غیرمسلمان این نمایشگاههای خارج از کشور معمولاً حیرتزده میشوند از دیدن عکسهای این حضور میلیونی. تحمل سختی و پیادهروی طولانی برای زیارت اربعین و خدمات کاملاً رایگان موکبها. امسال اعضای کمپین سعی کردند، پولهایشان را رویهم بگذارند. از شرکتکنندگان نمایشگاه عکس هر کشور بهقیدقرعه یک یا ۲ نفر را اربعین به هزینه اعضای کانال تلگرامی حرکت جهانی اربعین به پیادهروی اربعین ببرند تا حیرتشان به تجربه تبدیل شود. چه تبلیغی بهتر از کسی که عظمت و شکوه این حرکت میلیونی را از نزدیک درک کرده باشد. کسی که یک عکس را دیده حالا خودش میرود، تجربه میکند و عکس میگیرد.»
یک لشکر سایبری هستیم
شاید بتوان گفت در نوع خود یک #لشکر_سایبری هستند. پولهایشان را رویهم گذاشتهاند و در شبکههای مجازی اصطلاحاً «اکانت» یا حساب کاربری دسترسی به پردازشهای اطلاعاتی و ریز گزارش را خریدهاند: «این روزها جنگ در سوریه و عراق و هر جا را جدی میگیریم باید حواسمان به جنگ توئیتها هم باشد. بر مبنای اطلاعاتی که از آن حساب کاربری و اشتراک داریم، متوجه شدیم اولین توئیت درباره اغتشاشات اخیر عراق را یک حساب کاربری تقلبی و بهاصطلاح فیک سعودی منتشر کرده است بعد بمباران هشتگ از کشور عربستان و کشورهای دیگر. سهم خود عراقیها در این ماجرا ناچیز است. این نتایج را منتشر میکنیم تا روشنگری شود. برای همین ما هم مقابله هشتگی راه انداختیم. شعارهایی مانند عراق امن است، ایران و عراق برادرند و هشتگ انّ الحسین (ع) یجمعنا را راه انداختیم. درواقع یک خبرگزاری فعال جمعوجوریم که با ۲۰۰ یار خارج از کشور و ۸۰۰ همراه هموطن در ایران در این زمینه وظیفهمان را انجام میدهیم.»
اربعین به روایت غیرمسلمانها
به گفته خودشان تلاش میکنند به باطن اربعین بپردازند و پور رجب میگوید: «شعر، موسیقی، عکس، فیلم و شعارهایی که انتخاب میکنیم باید با این موضوع همخوان باشد. از نمایشگاههای خارج از کشور متنهای گزیده خاطره گویی در کانال منتشر میکنیم. گاهی در ایستگاههای مترو نمایشگاه برگزار میکنیم با عکسهایی که از نمایشگاههای عکس که در خارج از کشور برگزار کردهایم و غیرمسلمانان باعلاقه، بهت و تعجب محو تماشای عکسها هستند. جوانان وقتی میبینند یکگوشه دیگر عالم عکس و داستان شهادت پیشوای دینیشان، بهت غیرمسلمانان را برانگیخته احساس هویت دینی و غرور میکنند. زبان ما زبان محتوا، هنر و محبت است. تصویر مسلمان در جهان نباید با تصویر داعش شناخته شود.» شیوه مناسبی برای پذیرش اعتقادی برای ادیان دیگر دارند: «امام حسین (ع) را با منابع مذهبی خودمان به غیرمسلمانان معرفی نمیکنیم بلکه روایت ما از منابع و کتابهای مذاهب دیگر است. اینطور بیشتر اعتمادشان جلب میشود. این منابع هم در دسترس نیست دوستان ما در خارج از کشور بامطالعه و جستجو به آنها دسترسی پیدا میکنند که در نوع خودکار پژوهشی و افزوده اطلاعاتی ارزشمندی است. حالا کارهایشان برای مخاطبان جاافتاده. وقتی درباره نمایشگاه اطلاعرسانی میکنند در همان ساعات اول ظرفیت ثبتنام و حضور در نمایشگاه پر میشود:«بلیتهای رایگان نمایشگاه عکس اربعینی کانادا همان ساعت اول تمام شد. فقط ۲۳ نفر در چند دقیقه اول ثبتنام کرده بودند. خدا را شاکرم دوستان خلاق و مهربانی در خارج از کشور به ما معرفی کرده که هرکدام نخبه و بهاصطلاح «مغز»هایی هستند که خلاقانه، خالص و بدون منّت کار میکنند. بیشتر این افراد متحول شدهاند و سبک زندگی اسلامی را انتخاب کردهاند به همین دلیل راهنمای خوبی برای دیگرانند. من که به آنها میگویم بهترین بندههای خدا.»
پاداش از دست بانوی لاهوری
بهترین خاطره برای سپیده پور رجب از سفر اربعین مربوط به زمانی میشود که مهمان نجف بوده: «موکب داری و میزبانی از زائران امام حسین (ع) برای عراقیها حال و هوای عجیبی دارد. به توطئه دشمنان ما خصوصاً شیعیان ۲ کشور در جنگ ۸ سالهای که صدام تکریتی راه انداخت، جنگیدیم و حالا با صلح و صفا مهمانخانه و سفره نان و همدیگر میشویم. باید باشید و ببینید بچههای موکب داران نجف که معمولاً افراد ثروتمندی هستند از گرفتن هدیههایی که جاماندگان اربعین برای کودکان عراقی میفرستند چه طور ذوق میکنند.»
امسال کارشان بعد از برگشت از سفر اربعین چند برابر است: «افراد غیرمسلمانی که به اربعین دعوت و تمام هزینههای سفرشان را تقبل کردهایم از حس و حال و تجربههایشان برایمان خواهند گفت و از آن مستند تهیه و به زبانهای مختلف منتشر میکنیم.» غریبترین حال را سال گذشته در سفر اربعین داشته است، وقتی به واژه انّ الحسین (ع) یجمعنا فکر میکرده و به قول خودش دلش هوای روضه داشته: «مشغول زیارت بودم. هنوز زمان برای ماندن در حرم داشتم اما حسی مرا به بینالحرمین کشاند. بانویی با پوشش بانوان پاکستانی با اشاره به من گفت او را به «خیمهگاه» ببرم و بردم. وقتی رسیدیم، چشمش پر از اشک شد. دستم را محکم فشار داد بعد گفت: انّ الحسین (ع) یجمعنا. آن سال تفرقه گرها در فضای مجازی هشتگهای کینهجویانه میزدند و ما هم این جمله را مینوشتیم. احساس کردم امام حسین (ع) مزدم را از دست و زبان بانویی لاهوری در خیمهگاه میدهد.»