به گزارش مشرق، «عباس حاجی نجاری» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
هفته گذشته دونالد ترامپ رئیس جمهور امریکا بعد از اعلام خروج نیروهای امریکا از سوریه وخیانت به کردهای این کشور، در جریان نشست دوجانبه با رئیس جمهور ایتالیا اعلام کرد که قصد دارد نظامیان امریکایی در کشورهای متعدد دیگر را هم خارج کند. او گفت ما در کشورهای بسیار زیادی حضور داریم. خجالت میکشم بگویم چند کشور. رقم دقیقش را میدانم ولی خجالت میکشم بگویم، چون بسیار احمقانه است. ما در کشورهایی حضور داریم و از آنها حراست میکنیم که حتی از ما خوششان نمیآید. آنها از ما سوءاستفاده میکنند.
دونالد ترامپ در توئیتی دیگر نوشت: امریکا، ۸ تریلیون دلار برای جنگیدن و پلیس بودن در خاورمیانه هزینه کرده است. هزاران نفر از سربازان فوقالعاده ما کشته یا به شدت زخمی شدهاند. میلیونها تن نیز در آنسو جان باختهاند. وی افزود: ورود به خاورمیانه، بدترین تصمیمی است که تاکنون در تاریخ کشورمان اتخاذ شده است! ما بر مبنای فرضیهای دروغین که اکنون خلاف آن ثابت شده است، یعنی تسلیحات کشتار جمعی، جنگ به راه انداختیم. هیچ اثری از این تسلیحات نبود! اکنون به آرامی و محتاطانه، ارتش و نظامیان فوق العاده خود را به خانه بازمیگردانیم. وی حضور نظامی کشورش در غرب آسیا را نادرست خواند و گفت «جنگهای بیپایان احمقانه» برای امریکا رو به اتمام است.
ترامپ، همچنین روز پنج شنبه ۱۰ اکتبر (۱۸ مهر) هم در یک گردهمایی انتخاباتی ۲۰۲۰ گفت که زمان آن فرا رسیده تا سربازان امریکایی از افغانستان خارج شوند. ترامپ تأکید کرد: «قرار بود که ما برای یک مدت کوتاهی در افغانستان باشیم. نزدیک به ۱۹ سال میشود که در آنجا (افغانستان) حضور داریم. زمان آن فرا رسیده است که آنها (سربازان امریکایی) به خانههای شان برگردند.» وی مدعی شد که امریکا در حال حاضر ۱۴ هزار سرباز در افغانستان دارد که این سربازان در بخشهای آموزش و مشورت دهی سربازان افغان فعالیت دارند. مواضع اخیر ترامپ و طرح فرار امریکا از منطقه در واقع اعلام شکست «طرح خاورمیانه بزرگ» است که امریکاییها به بهانه حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ (۲۰ شهریور ۱۳۸۰) بر مردم منطقه تحمیل وطی آن در طول ۲۰ سال گذشته منطقه غرب آسیا را درگیر جنگهای خانمان براندازی کرده و علاوه بر کشته وزخمی شدن بیش ۵۰ هزار امریکایی و هزینه کرد بیش از ۸ تریلیون دلاری برای امریکا، میلیونها کشته وآواره و دهها هزار میلیارد دلار هزینه را نیز بر مردم وکشورهای منطقه تحمیل کردهاند.
این طرح که پس از ناکامی امریکا در مهار وشکست انقلاب اسلامی و باهدف جلوگیری از گسترش نفوذ آن در منطقه به اجرا درآمد، طرح شومی بود که به جهت حفظ استیلای ایالات متحده در قرن ۲۱ میلادی طراحی و از مدتها قبل در مراکز تصمیمگیری این کشور روی آن کار شده بود. این طرح چند هدف اساسی را دنبال میکرد:
۱-مهار وشکست انقلاب اسلامی وجلوگیری از گسترش نفوذ آن در منطقه
۲-تضمین امنیت رژیم صهیونیستی و پیشبرد فرآیند صلح میان اعراب واسرائیل
۳-تأمین امنیت صدور نفت برای غرب
۴-تغییر در کشورهای منطقه تحت عنوان مدرنکردن جوامع اسلامی از طریق اشاعه فرهنگ غربی، بهویژه در میان نسل جوان
طرح خاورمیانه بزرگ در نظر داشت تا کشورهای عربی منطقه خاورمیانه، ترکیه، ایران، پاکستان، کشورهای مسلمان قفقاز و رژیم صهیونیستی را در یک نظام اقتصاد آزاد به بلوکی با محوریت اسرائیل تبدیل کند. کاخ سفید سعی میکرد تا با اجرای این نقشه، وتجزیه کشورهای بزرگ منطقه کشورهای کوچکی به وجود آورد. کشورهای وابستهای که هر یک برای گرفتن امتیازات بیشتر با اسرائیل رابطه برقرار کرده و متحدینی برای آن باشند؛ و همچنین به خاطر مسائل قومی و مناقشات مرزی به طور دائم با یکدیگر در منازعه باشند. اختلاف افکنیهای منطقه با هدایت امریکا که با موضوعات سرزمینی، قومی، مذهبی و دینی تاکنون اتفاق افتاده بخشی از این پروژه بوده که تاکنون بسیاری از منابع، انرژی و فرصتهای رشد خاورمیانه را از بین برده وعامل بسیاری از عقبماندگیها در منطقه بوده است.
اما سلسله شکستهای امریکا در جنگهای افغانستان وعراق وپس از آن ناکامی رژیم صهیونیستی در جنگهای ۳۳ روزه و ۲۲ روزه وناکامی امریکا ومتحدانش در جنگهای نیابتی در لبنان، سوریه، عراق، یمن و... که همگی به شکست آنها انجامید، نه تنها دستاوردی برای کاخ سفید نداشت، بلکه رژیم صهیونیستی به عنوان متحد اصلی امریکا در منطقه را محدودتر و به تشدید محاصره این رژیم انجامید به گونهای که ترامپ حتی طرح معامله قرن را نیز که بخشی از این سناریو بود به دلیل مخالفت مقاومت فلسطین وکشورهای اسلامی به فراموشی سپرده است.
اما اوج شکست امریکاییها راباید در ناکامی در فاز نهایی این طرح یعنی معطوف کردن فشارها بر نقطه کانونی تحولات منطقه یعنی ایران در قالب طرح حداکثری اقتصادی وسیاسی باهدف براندازی نظام اسلامی ویا به تسلیم کشاندن آن دانست که البته در این مرحله نیز امریکاییها با مقاومت وایستادگی مردم ایران نه تنها شکست دیگری را متحمل شدند، بلکه این شکست خود به گسترش وفراگیرتر شدن جبهه مقاومت ودر منطقه انجامید و زمینهساز اصلی فرار امریکاییها از منطقه شد.
پس لرزههای فرار امریکاییها از سوریه و افغانستان وانتقال مرکز فرماندهی نیروهای امریکایی در منطقه از العدید قطر به ایالت کارولینای امریکا، دیگر متحدان فرامنطقهای امریکا را نیز نگران کرده است. نشریه نیویورکتایمز هفته گذشته در مطلبی در این زمینه مینویسد: اسرائیلیها نظارهگر رها شدن کردها توسط امریکا هستند و نگران میپرسند: بعدی کیست؟ وقتی چنین خیانتی میتواند برای کردها اتفاق بیفتد، اسرائیلیها میپرسند، چه چیزی مانع از آن خواهد شد که امریکا یکی دیگر از متحدان سرسختش را رها نکند. این نگرانی حتی به کرهایها هم سرایت کرده است، به گونهای که «چوسان ایلبو»، بزرگترین روزنامه کره جنوبی، در سرمقالهای نوشت، ترامپ به اتحاد امریکا و کره جنوبی از منظر مالی نگاه میکند و رئیس جمهوری امریکا چند بار تهدید به خروج نیروهای امریکا از کره جنوبی کرده است. این روزنامه کرهای در ادامه مینویسد اگر رفتار ترامپ کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی، را جسورتر کند، کره جنوبی ممکن است با تهدیدی کم سابقه روبهرو شود.
اگر چه فرار امریکا از منطقه اذعان به شکست «طرح خاورمیانه بزرگ» است، اما نکته مهم این است که اعتراف صریح ترامپ به شکست این استراتژی باید مقدمهای برای طرح دعوا علیه رژیم جنایتکار امریکا ومحاکمه سران گذشته وحال این رژیم به خاطر جنایتهای سالهای اخیر در منطقه باشد.
همکاری دستگاههای رسانهای و دیپلماسی کشور با بهره گیری از ظرفیت کشورهای مستقل و نیروهای جبهه مقاومت در این زمینه میتواند زمینهساز مهار سلطه امریکاییها و دیگر قدرتهای غربی و پیگیری حقوق از دست رفته مسلمانان و مستضعفان در کشورهای منطقه و البته زمینه چینی برای طرح نوینی در منطقه با محوریت نیروهای جبهه مقاومت باشد.