به گزارش مشرق، این مجله آمریکایی تفسیر خود درباره تحولات منطقه غرب آسیا را چنین آغاز کرد: مجموعهای از موشک های کروز و پهپادهایی که ۱۴ سپتامبر (۲۳ شهریور) به قلب صنعت نفت عربستان سعودی اصابت کرد حمله دقیقی به پارادایم غالب جهانی بود. این حملات، بیانگر یک تحول عظیم جهانی است که در آن چین، روسیه و قدرت های منطقهای مانند ایران به دنبال ریشهکن کردن هژمونی نظامی آمریکا هستند.
این تغییر در خاورمیانه بیش از هر جای دیگری مشهود است؛ جایی که عدم انسجام در سیاست خارجی دولت دونالد ترامپ کاملا نمود دارد.
فارن پالیسی با بیان اینکه «اهمیت تاریخی تحولات خاورمیانه در مصاحبه اخیر سردار قاسم سلیمانی نمایان شد»، افزود: سردار سلیمانی در این مصاحبه چشم انداز منطقهای منتهی به جنگ حزبالله و اسرائیل در سال ۲۰۰۶ را تشریح کرد.
بیشتر بخوانید:
به گفته سردار سلیمانی، هدف اسرائیل «خلاصی از حزبالله برای همیشه» بود. او از «آمادگی کشورهای عربی و اعلام پنهان همکاری کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی» انتقاد کرده و اظهار داشت که هدف این رژیم بهرهگیری از این فرصت جهت خلاص شدن از حزبالله برای همیشه بود.
وی به سخنان «کاندولیزا رایس» وزیر خارجه وقت آمریکا اشاره کرد که درخواستها برای برقراری آتشبس در میانه آمار بالای تلفات غیرنظامیان رد کرده بود. رایس آن جنگ را «دردهای زایمان خاورمیانه جدید» توصیف کرده بود. دنیا بار دیگر همانند سال ۲۰۰۶ شاهد دردهای یک زایمان جدید است اما با ماهیتی کاملا متفاوت از آنچه که رایس متصور بود و این به یُمن طرحهای سلیمانی است.
این رسانه آمریکایی اذعان کرد: در یک و نیم دهه گذشته، جنگهایی که واشنگتن و متحدانش علیه اردوگاه تحت رهبری ایران به راه انداختهاند، همگی ناموفق بودهاند. حزبالله در سال ۲۰۰۶ اسرائیل را به بنبستی خونین کشاند. نفوذ ایران در عراق تثبیت شده است. ایران و متحدانش در سوریه پیروز شدهاند. این در حالی است که کارزار «فشار حداکثری» دولت ترامپ نتوانسته است ایران را به زانو در آورد.
نویسنده فارن پالیسی با تأکید بر اینکه «بیش از پیش نمایان شده است که دولت آمریکا نه عزم سیاسی و نه قابلیت حضور در اقدامات نظامی ادامهدار در خاورمیانه را ندارد» نوشت: کاخ سفید در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ بصراحت اعلام کرده که قصد دارد حضور نظامی خود را در سوریه و افغانستان کاهش دهد. علاوه بر این، هرچند ترامپ حضور نیروهای آمریکایی را در خلیج فارس افزایش داده است، اما قلدری و تندخویی وی، این استنباط را ایجاد کرده که ایالات متحده یک شریک قابل اعتماد نیست. این موضوع تغییر توازن جهانی فارغ از ابتکارات امنیتی و اقتصادی به رهبری آمریکا را تسریع کرده است.
فارن پالیسی در خصوص مصادیق رویگردانی کشورهای دنیا از رویکردها و ابتکارات آمریکا، نوشت: در حالی که ترامپ به دنبال ایجاد یکجانبهگرایی متصلب است، بقیه کشورهای دنیا بوضوح تمایل خود را برای ایجاد یک نظم قاعدهمحور مبتنی بر چندجانبهگرایی نشان دادهاند. این مسأله در تلاشها برای نجات توافق هستهای سال ۲۰۱۵ با ایران و ایجاد مؤسسات منطقهای جدید مانند «بانک آسیایی زیرساختهای سرمایهگذاری» نمایان است.
این مجله افزود: آمریکا و متحدان بزرگ اروپایی و منطقهای آن، دیگر دیدگاه یکپارچه و منسجمی درباره خاورمیانه ندارند. این موضوع نه تنها در رویکرد ترامپ به عقب نشینی نیروها از سوریه، بلکه در تلاش وی برای لغو توافق هستهای با ایران نیز مشهود است.
این دو عامل، واشنگتن و متحدان اروپاییاش را از هم دور کرده است. این نشریه به «حمله ۱۲ می (۲۲ اردیبهشت) در بندر فجیره امارات، سرنگونی پهپاد آمریکایی در ۲۰ ژوئن (۳۰ خرداد) یا حمله ماه سپتامبر به تاسیسات نفتی بقیق و خریص در عربستان» اشاره کرد و نوشت: آمریکا ایران را مسئول تنشآفرینیهای اخیر دانست اما اکراه دولت واشنگتن از دادن پاسخ نظامی، این برداشت را که ایالات متحده ضامن امنیت کشورهای خلیج فارس است، در هم شکست.
به نوشته فارن پالیسی، ائتلافی از کشورهای عربی و اسرائیل که دولت ترامپ علیه ایران بسیج کرده بود، اینک نشانههای جدی متلاشی شدن آن آشکار شده است. بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل در جدال برای حیات سیاسیاش گرفتار شده است. متحدان سعودی و اماراتی ترامپ شاید مثل بیشتر جامعه جهانی به این باور برسند که تعامل با ایران، اقدامی اساسی برای کاهش تنشهای منطقهای و یافتن راهحلهای سیاسی برای بسیاری از بحرانهای خاورمیانه است.
این بدان دلیل است که پیشبینی آینده برای کشورهای خلیج فارس روشنتر شده است و آن اینکه: ایالات متحده در حال ترک خاورمیانه است. این کشورها مدتهای زیادی است که از ترس از دست دادن چتر امنیتی آمریکا که در خشم آنها از دیپلماسی دولت باراک اوباما با ایران ریشه دارد، دچار هراس شدهاند. با این حال، پس از تحریک ترامپ به تشدید تنش و مناقشه با ایران، خودداری وی از استقرار نیروی نظامی پس از حملات اخیر در عربستان باعث شده است تا آنها در راهبردهای امنیتی خود به صورت بنیادین تجدید نظر کنند.
نویسنده فارن پالیسی ادامه داد: حکومت امارات با یک توافق دریانوردی جدید با ایران دست یافته و بنا بر گزارشها، یک مقام ارشد را برای بهبود روابط به تهران فرستاده است. حتی عربستان سعودی که لیدر بلوک ضدایرانی است، تمایل خود را برای تنشزدایی و اتمام جنگ در یمن به ایران مخابره کرده است.
ترامپ و سلفش (باراک اوباما) از شرکای محلی آمریکا در خاورمیانه به دلیل آنکه بار تامین امنیت خودشان را به دوش نمیکشند، انتقاد کردهاند.
این موضوع از آن جهت قابل بررسی است که آمریکا بخش زیادی از هزینه برقراری امنیت در خاورمیانه را تامین کرده است. «راجر استرن» جغرافیدان اقتصادی دانشگاه پرینستون سال ۲۰۱۰ با انجام تحقیقی نتیجهگیری کرد که آمریکا از سال ۱۹۷۶ تا ۲۰۰۷ حدود ۶.۸ تریلیون دلار برای حفاظت از جریان نفت از خلیج فارس خرج کرده است. او نوشت: «هزینه سالیانه ماموریت در خلیج فارس اینک بیشتر از هزینهای است که جنگ سرد در بر داشت.» این هزینه زمانی عجیبتر به نظر میرسد که بدانیم آمریکا طی سالهای اخیر کمتر از ۱۰ درصد هیدروکربن خلیج فارس را دریافت کرده است. در واقع، واشنگتن با ایجاد امنیت انرژی به واردکنندگان بزرگ انرژی از خلیج فارس (یعنی چین، هند و ژاپن) سواری مجانی داده است.
فارن پالیسی با طرح این نکته که «منطقهای کردن و بینالمللی کردن بار امنیتی در خلیج فارس به سود آمریکاست» پیشنهاد «ایجاد یک سیستم امنیت جمعی در خلیج فارس» را مطرح کرد.
این مجله آمریکایی در پایان نوشت: چالشهای پیش روی آمریکا در خاورمیانه راهحلهای آسانی ندارد. مصاحبه سلیمانی روشن ساخت که راهحلهای نظامی امکان موفقیت ندارند و نیروهای آمریکایی را در باتلاقهای منطقه گرفتار کرده و دشمنان آن کشور را قدرت می بخشند.