سرویس ورزش مشرق – در حالی که مردان ویلموتس قدمهای ساده ابتدایی را باشکوه برداشته بودند و با پیروزی برابر هنگ کنگ و کامبوج زیر چتری کاذب، مغرور و سربلند پیش می رفتند، ناگهان به دیوار محکم و اصولی ساز به نام بحرین برخورد کردند. شکست برابر بحرینی که برای شکست طلسم مقابلشان صف آرایی کرده بودیم، بسیار تلخ بود.
اکنون بازی برابر عراق بسیار سرنوشت ساز و مهم شده است، این موضوع به ماجراهای سیاسی منطقه هم گره خورده و اهمیت و حواشی این بازی فوتبال را صد چندان کرده است.
آخرین بازی ایران در این گروه به تاریخ ۲۰ خردادماه ۱۳۹۹ کلید خواهد خورد، آن هم در استادیوم آزادی و مشخص نیست در آن روز یک بازی تشریفاتی برای صعودی که از قبل قطعی شده خواهیم داشت یا همچنان یک بازی تشریفاتی پس از حذف قعطی ما از این گروه!
بیایید یک پیش بینی دلخراش و آزاردهنده داشته باشیم و آن این که در همین بازی پیش رو مقابل تیم ملی عراق تن به شکست بدهیم، در چنین حالتی پس از سوت پایان بازی، چه اتفاقاتی رخ خواهند داد؟ روزنامه ها و خبرگزاری های داخلی، چه تیترهایی را انتخاب خواهند کرد؟ همین رسانهها پس از ۲۰ خرداد ۹۹ چه خواهند نوشت اگر تراژدی تا آن روز تکمیل شده باشد؟
مسلما همانطور که رسانهها هم اشاره کردهاند، دو بازی دوستانه در نخستین روزهای دوران حضور مارک ویلموتس در ایران و سه مسابقه مرحله مقدماتی جام جهانی ۲۰۲۲ برابر تیمهای سطح دو و سه آسیایی برابر هنگکنگ، کامبوج و بحرین شاید آنطور که باید و شاید مرد بلژیکی را به تکاپو نینداخته بود اما حالا ماجرا فرق کرده و مرد بلژیکی باید ثابت کند ارزش هزینه صورت گرفته در دل تحریم و مشکلات شدید اقتصادی را داشته است.
شکی در این نیست که مردم از فوتبال خوب ایران، انتظاراتی دارند که نه توهم است و نه زیاده خواهی اما آیا فوتبال با دو روی سکه خود، دستکم این پیغام را به ما اهالی خود نمیدهد که شکست هم یکی از دو اتفاق است و باید قدرت و ظرفیت پذیرفتن آن را هم داشته باشیم؟
اگر در صورت شکست مقابل عراق، شانس صعود ایران به مرحله بعدی بسیار کم شده باشد، وظیفه رسانه حرفه ای در چنین شرایطی چیست؟ وظیفه وزارت ورزش و جوانان چه خواهد بود؟ فدراسیون فوتبال ایران چه باید بکند؟
آیا دوباره لشگری از مافیاهای لبخند بر لب رسانهای آماده پیدا کردن مقصر خواهند شد و مقصریابهای خود را دوباره روشن خواهند کرد؟ ایجاد اختلاف زیاد بین ایران و سایر تیم های این گروه، به سرعت به یک فاجعه ملی تبدیل خواهد شد؟ مقصر واقعی در چنین شرایط قابل فرضی، چه کسی خواهد بود؟ تاج یا ویلموتس، وزارت ورزش یا کسانی که اجازه دادند، وزارت ورزش وارد میدان فوتبال شود؟ رسانهها؟ یا شاید خود مردم!
احتمالا بار دیگر شاهد یک نسل سوزی گسترده در تاریخ فوتبال ایران خواهیم بود. نسلی طلایی و حرفه ای که سرخورده و غمگین با میدان فوتبال خداحافظی خواهند کرد. مانند اتفاق تلخی که پس از عدم راهیابی به جام جهانی در حوالی سال ۲۰۰۲ برای فوتبال ایران رخ داد.
اما آیا در سایر نقاط محتلف نقشه فوتبال جهان نیز همین فرایند تکرار میشود؟
هلندی که در اوج بود، ناگهان هم در ۲۰۱۶ و هم در ۲۰۱۸ اولی به رنگ اروپا و دومی تا سرحد جام جهانی در حضیض ناکامی فرو رفت. شکست پشت شکست، اما بعد از آن چه شد؟ رسانههای حرفه ای هلند چه کردند؟ اسپورتین در همان تاریخ مقاله ای بلند بالا به یک تیتر قابل تامل می نویسد: امید برای آینده!
این تیتر یک رسانه مردمی است که حق دارد مدعی مردمی بودن باشد و دم از استقلال رسانه ای و بلوغ خبری بزند. رسانه های هلند البته که خشمگین بودند اما خشم خود را به کمال در قلم خود تزریق نکردند و حتی در بازه زمانی خاصی سکوت اختیار کردند، فدراسیون فوتبال هلند نیز به موقع عذرخواهی کرد، هزینه کرد، مدیریت کرد و دوباره اوج گرفت، هلند بار دیگر احیا شد و در این احیای تاریخی همه هلند، مردم و رسانه و مسئولین نقشی اساسی داشته و دارند.
در خصوص ایتالیا نیز وضعیت بر همین منوال بود، ایتالیای قدرتمند ناگهان از صعود به جام جهانی بازماند! چه کسی باور می کرد چنین تیره روزی نصیب فوتبال ایتالیا شود؟ اما ایتالیا دوباره اوج گرفت و به عنوان یک مدعی دوباره وجهه جهانی خود را بازسازی کرده است.
امیدواریم پیش بینی تلخ صورت گرفته مشرق هرگز صحت نداشته باشد و با افتخار شاهد پیش بینی کاملا غلط خود باشیم اما اگر اتفاق بدی رخ داد، این بار امیدواریم شاهد مدیریت مقامات باشیم و یک دلی مردم و رسانه.