سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز ۰۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
نگاهی به تحرّکات فرماندهان فتنه اقتصادی
چرا گرانی بنزین در آمریکا «فراخوان تجمع» ندارد؟!
ماجرای افزایش قیمت بنزین در ایران و حواشی مختلف آن در حالیست که چنین تصمیماتی در برخی دیگری از کشورهای جهان نیز بصورت روزمره اخذ میشود اما کسی نگران حواشی آنها نیست.
در واقع اگرچه گران شدن برخی اقلام در برخی کشورها با تنشهای اجتماعی زودگذر مواجه میشود اما جالب است که مثلا در کشور آمریکا رویهای در زمینه وقوع حواشی اشاره شده وجود ندارد.
مثلا نرخ بنزین در آمریکا همانند نرخ دلار در ایران بر روی نشانگرهای دیجیتال قرار دارد و به شدت نیز از تحولات سیاسی و اقتصادی آمریکا تأثیر میپذیرد.
شاید عده کمی باشند که بدانند تنها در ماجرای چالشهای نفتی دانلد ترامپ با نظام جمهوری اسلامی ایران؛ قیمت بنزین در آمریکا به بالاترین میزان در تاریخ خود رسید.[۱]
اما تقریبا شنوای هیچ نگرانی یا حاشیه خاصی از این رخداد در آمریکا نبودیم و برخی سلبریتیهای آمریکایی نیز از "خرد شدن استخوان مردم" سخن نگفتند.
جالب است که سهم هزینه بنزین در یک حداقل حقوق در آمریکا (با احتساب گرانی سایر هزینهها و پرداخت مالیات) بسیار از بیشتر سهم بنزین ۳ هزار تومانی در یک حداقل حقوق مصوب در ایران است اما همانطور که اشاره شد؛ هرگز شنوای نگرانی یا حاشیه خاصی در این زمینه نیستیم.
و سؤال از اینجا آغاز میشود که چرا اوضاع ایران و آمریکا به واسطه یک تصمیم مشابه؛ تا حدّی متفاوت است؟!
*پاسخ این سؤال مهم را باید در روند فعالیتهای رجال یک جریان سیاسی خاص از ۱۰ سال قبل به این سو و عملیات روانی آنها روی ذهن مردم یافت.
کسانی که بعد از فتنه ۸۸؛ فاز براندازی را از مسیر سیاست به مسیر اقتصاد تغییر دادند و راهبردشان به جای «ادعای تقلب» بر مدار «اقتصاد» قرار گرفت.
افرادی که هر مشکل کوچکی را بزرگ و هر مشکل بزرگی را بزرگتر نشان دادند، از "هیچ" قصهها ساختند و مهمتر از همه اینکه واقعیتهای اقتصادی کشور را کتمان کردند.
و فیالجمله تلاش کردند تا یک فضای "انکسار ذهنی" در افکار عمومی ایجاد شود و ساحت توده به یک انبار باروت تبدیل شود.
رخدادی که نه تنها به هیچوجه در آمریکا شاهد آن نیستیم بلکه ارتکاب به آن در آمریکا و در هر کشور دیگری در دنیا به مثابه خیانت تلقی خواهد شد.
و این شد که مفاهیمی مثل «فراخوان تجمع» و «فراخوان اعتصاب» در شبکههای اجتماعی ایران رواجی چند ساله یافته است و در روی دیگر نیز سکّه نیز مثلا شاهد فتنه اقتصادی دیماه ۹۶ با کنترل از راه دور اصلاحطلبان بودیم.
فتنهای که طبق آمار رسمی وزارت کشور؛ ۶۰ درصد دستگیرشدگان آن نه بیکار که شاغل بودند، ۷۰ درصد از شعارهای متجمعین آن نه اقتصادی که سیاسی بود و در این فتنه البته شاهد به آتش کشیده شدن پرچم ایران نیز بودیم.
رخدادی که دقیقا خلاف آنرا در فرانسه و آمریکا شاهدیم و در اعتراضات جلیقهزردها و ایضا در اعتراضات والاستریت شاهد بودیم که پرچم این کشورها بر دوش معترضین حمل میشود و احترام به قانون و حاکمیت نظام یک اصل است.
حواشی تصمیمات اقتصادی در ایران را باید در آنجا جست که سعید حجاریان چند سال قبل عصا زنان به روزنامه اعتماد رفت و بدون اینکه به مردم بگوید ایران اسلامی توانسته اثر تحریمها را به کمتر از ۳۰ درصد برساند؛ تیتر حرفهای خود را اینگونه به روزنامه اعتماد گفت: "و ما ادریک مالتحریم"!
و یا این علیرضا علویتبار بود که در زیر نور چراغهای بیتالمال و در پشت تریبون متعلق به بیتالمال در مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری دولت آقای روحانی مشغول تئوریپردازی برای به ایجاد یک اعتراض میلیونی علیه نظام اسلامی شد.[۲]
چرا کسی در تمام طول این سالها به این بسترسازیهای خطرناک توجهی نکرد و به جای آدرسهای مدام اصلاحطلبان به سمت خیابان؛ به مردم نگفت که راه اعتراض صندوق رأی است؟!
از این دست مثالها بسیار است...
آنها از این گفتند که سال ۹۸ سال ناآرامیهای فیزیکی خواهد بود، ایران مثل کشتی تایتانیک در حال غرق شدن است، ایران در اقتصاد عقبمانده است، مردم ناامیدند، مردم گرسنهاند و... و همچنان نیز بر تمام این گفتهها در کنار انکار دستاوردهای اقتصادی انقلاب اسلامی اصرار دارند.
بدیهیست که در این فضا، مادام که فکری نشود و تدبیری برای مقابله در کار نباشد؛ هر تصمیمی ولو تصمیمات درست اقتصادی هم با حواشی مواجه خواهد شد. چه رسد به تصمیم گرانسازی بنزین که مورد اصرار شخص آقای روحانی بود...
گفتنیست مشرق طی ۴ سال گذشته درباره زمینه سازی جریان خاص سیاسی با همراهی دولت برآمده از آن برای «فتنه اقتصادی» بیش از ۳۰۰ گزارش منتشر کرده است.
***
فیاض زاهد: "عارف" ساکتترین نماینده تاریخ پارلمان ایران است
فیاض زاهد، از فعالان اصلاحطلب در بخشی از یک مصاحبه با شماره شنبه گذشته روزنامه آرمان ملی پیرامون سرمایهگذاری اصلاحطلبان در مجلس دهم گفته است: هزینههایی که جریان اصلاحات برای حضور در مجلس کرد به نتیجه دلخواه نرسید. هنگامی که فرصتطلبان در فردای انتخاباتی که با حمایت اصلاحطلبان وارد مجلس شدند رویکرد دیگری در پیش گرفتند. کمیت اصلاحطلبان در مجلس کاهش پیدا کرد و از سوی دیگر فراکسیون امید نیز از نظر کیفیت فاقد ابداع، نوآوری و سناریوی روشن برای آینده بود. بزرگترین خطای استراتژیک در این زمینه کاندیداتوری دکتر عارف برای مجلس بود.
او میافزاید: بنده در جلسات قبل از انتخابات در جلساتی که با حضور آقای عارف برگزار میشد تنها کسی بودم که با کاندیداتوری ایشان برای مجلس مخالف بودم چون میدانستم هدف آقای عارف کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری است و قصد دارد از مجلس پلی بسازد برای ریاست جمهوری آینده. همین مساله نیز آقای عارف را به شدت در مجلس محتاط کرد و به همین دلیل به ساکتترین نماینده تاریخ پارلمان ایران تبدیل شد.[۳]
*اینکه چرا از نظر رجال اصلاحطلب کسانی مثل سلحشوری و صادقی نماینده هستند اما امثال عارف نه! سؤالیست که خود آنها باید به آن پاسخ بدهند.
معالوصف اما به نظر میرسد علت این حملات گسترده به عارف؛ خشم از عدم همراهی او با مواضع ساختارشکنانه جریان خاص و دوری از حاشیهسازی و هزینهتراشی برای نظام در مجلس است.
خشم ستاد اصلاحات از عارف به حدّی است که برای دور تازه انتخابات هیچ نامی از او برده نمیشود.
در این زمینه میتوان به موضعگیری عبدا... ناصری عضو شورای مشورتی اصلاحطلبان اشاره کرد که چندی قبل به ۴ نامزد سرلیستی اصلاحطلبان برای انتخابات مجلس یازدهم اشاره کرده و بدون هیچ اشارهای به نام عارف، اینطور گفته بود که افرادی مثل مرعشی، معین، موسویلاری و مولاوردی میتوانند سرلیست ما باشند.[۴]
***
گلایه استاندار سیستانوبلوچستان از نظام جمهوری اسلامی!
جماران گزارش داد: احمدعلی موهبتی، استاندار سیستان و بلوچستان طی اظهاراتی در همایش شورای عالی تشکل های اجتماعی فعال در سیستان و بلوچستان گفته است:
«با اینکه خدمات نظام جمهوری اسلامی قابل تقدیر است، ولی باید گلایه کرد استانی که ۱۱/۵ درصد وسعت کشور، ۲۰ درصد مرز و ۳/۵ درصد جمعیت کشور را به خود اختصاص داده است، نباید چنین باشد. باید دید چه مرزی از کشور در این استان قرار گرفته است؟ مرزی که ۳۰ درصد تریاک دنیا را کشف کرده و برای نه جمهوری اسلامی بلکه برای دنیا سپر بلا بوده است.»[۵]
*خاک پاک سیستان و بلوچستان روی سر مسئولان نظام جمهوری اسلامی قرار دارد اما گویا استاندار محترم سیستان این حقیقت را نمیداند و به جای خدمتگزاری و بیان واقعیتها برای مردم وقت خود را به امور دیگری اختصاص داده است!
تنها یک نگاه ساده به وضعیت استان سیستان و داشتههایش در دوران حکومت پهلوی و در دوران نظام جمهوری اسلامی میتواند نشان دهد که استاندار سیستان باید ممنون انقلاب اسلامی باشد یا گلایهمند از آن؟!
سیستانی که در اوایل انقلاب همچنان دچار فرهنگ خان و کنیزی بود، بلوچستانی که در عمده مناطق آن هیچگونه امکان امنیتی و زیستی وجود نداشت و سیستان و بلوچستانی که هیچ اثری از توجه حکومت به آن نبود آیا با امروز مقایسه است؟!
با امروزی که سیستان و بلوچستان با همت هزاران گروه جهادی، با شهادت صدها شهید و با توجه هزاران مدیر خدوم در نظام جمهوری اسلامی شاهد هیچیک از رخدادهای پیشگفته نیست، برخی مراکز شهری آن در زیبایی و پیشرفتگی تنه به مرکز کشور میزند و تبدیل به یک جاذبه گردشگری برای ایرانیان و جهانیان شده است.
سیستان و بلوچستان و مردمان عزیز آن البته مثل تمام دیگر استانهای مرزی کشور با مشکلاتی مواجهاند و مقولاتی مثل پراکندگی جمعیتی، وسعت زیاد، خشکی اقلیم استان و ازدیاد جمعیت بر عمق این مشکلات افزودهاند.
اما آیا به معنی عدم توجه نظام اسلامی به این سرزمین استراتژیک است؟ یا به معنی ضرورت عزم و اراده بیشتر میان مسئولان و علمای سیستان و بلوچستان برای خدمتگزاری بیشتر؟!
ما همچنین به آقای موهبتی عرض میکنیم که اگر از نظام مدیریتی جمهوری اسلامی گلایه دارند و همزمان در مناصب مدیریتی همین نظام حضور دارند و از بیتالمال حقوق میستانند؛ حضور در این سمت بر ایشان روا نیست...
***
۱_ https://www.eghtesadonline.com/n/۱ifT
۳_ http://www.armanmeli.ir/fa/print/main/۲۷۶۰۰۰
۵_ https://www.jamaran.ir/fa/tiny/news-۱۲۹۳۹۵۶