سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز ۰۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
اعتراض کنید؛ راهکار "آقای ناکارآمدی" برای مشکلات مردم
«پیروز حناچی»، شهردار اصلاحطلب تهران که ناکارآمدی او و شورای شهر، باعث بروز مشکلاتی برای مردم شده است، در بخشی از یک مصاحبه با شماره دوشنبه گذشته روزنامه همشهری (ارگان شهرداری تهران) درباره اغتشاشات اخیر در کشور گفته است: به هرحال اعتراض در قانون و ساختار کشور به رسمیت شناخته شده و فکر میکنم موقع آن رسیده که این حق را علنا به رسمیت بشناسیم وحتی آنرا هدایت کنیم.
او میافزاید: زمانی به همکاران در مجلس میگفتم این چه وضعی است که هربار از مقابل مجلس رد میشویم گروهی از مردم آنجا تجمع کردهاند؟ اینها که هر روز جمع میشوند و اعتراضشان را هم مطرح میکنند، پس چه بهتر که مکان مشخصی مثل میدان بهارستان را برای اعتراض عمومی درنظر بگیرید. همه جای دنیا چنین چیزی مرسوم است؛ مثلاً در هایدپارک لندن هم مردم برای اعتراض جمع میشوند. البته در بعضی کشورها مجوز هم نمیخواهد ولی در کشور ما که تجمع نیاز به مجوز دارد میشود با درنظر گرفتن مکانی مشخص و صدور مجوز یک نفر هم مسئولیت کار را برعهده بگیرد. این خیلی بهتر است تا اینکه اتفاقی بیفتد که هیچکس مسئولیت آن را بهعهده نگیرد و از آن طرف هم عکسالعمل به اعتراض هم اتفاق بیفتد که دلخواه هیچکسی نیست.
حناچی در صحبتهای خود البته به این مسئله هم اشاره میکند که «بهنظرم وقوع این وقایع قابل تشخیص بود.»
این مصاحبه با تیتر «حق اعتراض مردم را به رسمیت بشناسیم» در روزنامه همشهری منتشر شده است![۱]
*ما از آقای حناچی که شهرداری ایشان از یک توان ساده برای مدیریت برف و پله برقیهای مترو نیز عاجز است؛ این سؤال را میپرسیم که آیا خلاص شدن مردم از این حجم ناکارآمدی از طریق «صندوق رأی» و انتخابات ممکن است یا از طریق اعتراض؟!
و به همین شرح آیا مردم برای رها شدن از ناکارآمدی دولتی که بدیهیترین پیوستها را برای گرانی بنزین رعایت نکرد و طرفدارانش هم منتقد نظارت بر قیمتها هستند[۲] راهی جز انتخابات در پیش دارند؟!
پاسخ این سؤالها مشخص است اما چیزی که روشن نیست علت تأکید شهردار محترم تهران بر اعتراض! به جای راهنمایی مردم به سمت انتخاب درست و بیان مثبتات رقیب است.
اصلاحطلبان و مقامات دولت اعتدال در حالی برای پاسخ به حجم ناکارآمدیهای خود از «حق اعتراض» سخن میگویند که تجربیات بسیار مثبتی از صندوق رأی پیش پای مردم است...
افکار عمومی ایران به روشنی دریافتهاند که چگونه با صندوق رأی میتوان صاحب مجلسی مثل مجلس هفتم شد که اکثریت اصولگرای آن «طرح تثبیت قیمتها» را به تصویب رساند و یا شاهد کارگری کردن شهرداری جهادی بود که برای خدمت به مردم سر از پا نمیشناخت و به گواه دشمن، حتی تهران را به شهری برتر از پایتختهای اروپایی تبدیل کرد.
***
"حامد بهداد"؛ بازیچه تندروهای دهه ۶۰!
محسن آرمین، از رجال اصلاحطلب و از بازجویان خشن دهه شصت، در بخشی از یک مصاحبه که روزنامه دولتی ایران در شماره سهشنبه گذشته خود آنرا باز نشر داد؛ درباره شرایط کشور ایران گفته است:
«در جامعهای که ۴۰ درصد آن زیر خط فقر است و اصلیترین مسألهاش بقا و معیشت است، دموکراسی سیاسی نه تنها به نتیجه نمیرسد بلکه به برآمدن جریانهای پوپولیست و عوامفریب کمک میکند».[۳]
در همین حال، حامد بهداد، از بازیگران سینمای کشورمان نیز در یک پست اینستاگرامی درباره شرایط کشور، مواضع آرمین تکرار کرده و نوشته است:
«ما مردم چهل سال شد که از جنگ، خون، قطعنامه، تحریم، تورم، اختلاس و گرسنگی آسیب دیدهایم؛ و همچنان خواهان حقوق مدنی خویش از روشهای قانونی هستیم... ما آیندهمان سخت غبارآلود است؛ چراغی نمیبینیم و سخت ناامید شدهایم».[۴]
*ماجرا واضح است... مشکلاتی که مثلث روحانی، اصلاحطلبان و برخی سلبریتیها بوجود آوردهاند را پله قرار دادن برای «سیاهنمایی» از اوضاع کشور و اصرار بر اینکه مردم ایران به «گرسنگی» و «ناامیدی» افتادهاند و دموکراسی هم دیگر پاسخگو نیست!
جالب است که آنچه که آرمین و بهداد گفتهاند حتی از سوی سیاسیون و سلبریتیهای کشورهای جنگزدهای مثل سومالی و سوریه هم گفته نمیشود و هیچ کنشگر سیاسی و هنری چنین بدبختی و خفّتی را ولو در حالت واقعیت نیز برای کشور و مردم خود رواداری نمیکند و نمیگوید.
و جالبتر آنکه اساسا آمارهای داخلی و جهانی هم اظهارات همسان این دو نفر را تأیید نمیکند زیرا ایران اسلامی در سال چهل و یکم از عمر خود اگرچه مشکلاتی در بعد اقتصاد دارد اما طبق آمار بانک جهانی تنها با ۳ دهم یک درصد فقر مطلق (فقر منجر به گرسنگی) مواجه است[۵] که البته این آمار در ابتدای شروع انقلاب نزدیک به ۶ درصد بوده است.
از طرفی بر اساس آمار جهانی GHI نیز ایران اسلامی در زمره سیرترین کشورهای جهان قرار دارد و اساساً مقولهای به نام بقا یا شیوع گرسنگی در ایران مسئله نیست.[۶]
مسئله ناامیدی بعنوان اصرار چندین ساله اصلاحطلبان و برخی سلبریتیها نیز دارای هیچ مبنای عقلانی یا آماری نیست و اتفاقا هزاران دلیل (مثل شرکت گسترده مردم ایران در راهپیماییها، گرمی بازار فعالیتهای هنری و افزایش سن امید به زندگی در ایران) بر ردّ آن وجود دارد.
حامد بهداد در حالی مدعی گرسنگی و ناامیدی ایرانیان شده است که به تازگی تصویری از خود هنگام گردش در کالیفرنیا را منتشر کرده بود!
پس چرا بهداد و آرمین اصرار دارند که مشکلات اقتصادی مبتلیبه کشور و مردم مثل گرانی را به مقولاتی غیر واقعی مثل گرسنگی تقلیل بدهند و ایران را با کشورهایی مثل سومالی و یا سودان مقایسه کنند؟!
مردم البته بایستی در جریان باشند که آقای بهداد که چندسالی است بر "حال بد هنرمندان" و "گرسنگی"! مردم تأکید دارد؛ تا همین روزهای اخیر در ایالتهای مختلف آمریکا مشغول گشت و گذار بوده و محسن آرمین نیز پس از آزادی از زندان و بدور از مشکلاتی مثل گرسنگی! مشغول نوشتن کتاب درباره تفسیر قرآن و اخذ موضع برای دفاع از اصلاحطلبان است.
یعنی این دو نفر باید توضیح بدهند این کدامین تنازع بقا و شیوع گرسنگی است که رفاه یکی را در حد سفر به آمریکا و رفاه دیگری را در حد فعالیت آزاد سیاسی بدون دغدغه معیشت وسعت داده است؟
بله! مردم عزیز ایران با انتخابی که اصلاحطلبان و سلبریتیها در دامان آنها گذاشتند دچار مشکلاتی مثل گرانی شدهاند، قیمت گوشت و مسکن و خودرو افزایش یافته است و دولت هم در نظارت بر قیمتها از خود ضعف نشان میدهد.
اما همین مردم به خوبی میدانند که ایران اسلامی پیشرفتهایی هم داشته است و فیالمثل امروز دیگر سطح زندگی مردم با دهه ۶۰ قابل مقایسه نیست.
پیشرفتهایی که البته کسانی در ستاد جریان سیاسی خاص قصد انکار آنها را دارند و میخواهند اینطور القا کنند که نظام اسلامی هیچ دستاوردی نداشته و راه حل مشکلات موجود نیز نه «صندوق رأی» که تجمع و اعتراض است. اعتراضی که هر چند درباره آن از قیودی مثل مدنی یا مسالمتآمیز استفاده میشود اما حاقّ آنرا باید در صحبتهای چپهایی مثل علیرضا علویتبار جستجو کرد که میگوید باید در این اعتراضات مدنی و مسالمتآمیز مکانهای حساس نظام را نیز اشغال کرد![۷]
این مسئله بایستی مد نظر باشد که وقتی یک فعال سیاسی در یک کشور به بهانه چند مشکل اقتصادی از این بگوید که دموکراسی بینتیجه شده! طبیعتا یک سلبریتی هم خواستار اعتراض میشود و در نهایت این "امنیت مردم" است که به آتش کشیده خواهد شد و این همان «فتنه اقتصادی» است.
در این میان البته یک سؤال مهم نیز وجود دارد که چشمان ناظر کشور و عقول مدقّ باید پاسخ آنرا بدهند. و آن اینکه علت این همسانی مواضع غلط میان یک بازجوی خشن و یک بازیگر سینما چیست و چه کسی به این دو نفر در دو سوی یک خط ظاهراً بیربط؛ القا کرده است که بر سیاهنمایی از شرایط ایران تأکید داشته باشند؟!
***
نماینده مجلس:
«رحمانی فضلی» باعث خسارت به نظام و مردم شد
حجتالاسلام احمد مازنی، از نمایندگان اصلاحطلب مجلس در بخشی از یک یادداشت که در شماره سهشنبه گذشته روزنامه آرمان امروز منتشر شد، با اشاره به حواشی اجرای طرح دولت برای گرانسازی بنزین نوشته است:
«بر اساس قانون، دولت به عنوان مجری این قبیل موضوعات باید مقدماتی را فراهم کرده و پیشبینیهایی را برای اجرا انجام میداد که دراین خصوص سهلانگاریهایی شده و مجلس پیگیر مسئولانی مثل وزیر کشور است که شبهه سهلانگاری در این امور در مورد آنها وجود دارد. وزیر کشور پیشبینیهای لازم را در خصوص شرایط اجتماعی پس از گرانی بنزین به درستی انجام نداده بود که منجر به وارد آمدن خسارتهایی به چهره نظام، کشور و مردم شد. از این جهت مسئولان باید پاسخگو باشند و دولت از این رو در معرض برخی نقدهاست.»[۸]
*پیش از این، آیتا... بطحایی، عضو مجلس خبرگان رهبری نیز در یک مصاحبه از عملکرد رحمانی فضلی در قبال ماجرای اصلاح قیمت سوخت انتقاد کرده و گفته بود "کسانی که در مسائل اخیر سهلانگاری کرده و بیتفاوت بودند باید پاسخگو باشند."[۹]
تحلیلگران از این میگویند که وزیر کشور نه تنها بعنوان مسئول سیاسیترین وزارتخانه دولت مسئولیتهای مهم اما بلا انجامی در ماجرای بنزین داشته بلکه بعنوان مسئول «ستاد اطلاعرسانی و تبلیغات اقتصادی» نیز وظیفه خود را انجام نداده است.
***
۱_ http://newspaper.hamshahrionline.ir/id/۸۸۶۱۰
۳_ http://www.iran-newspaper.com/newspaper/page/۷۲۱۳/۱/۵۲۷۸۶۴/۰
۴_ http://www.jahannews.com/news/۷۰۸۷۵۰
۵_ https://databank.worldbank.org/views/reports/reportwidget.aspx?Report_Name=CountryProfile&Id=b۴۵۰fd۵۷&tbar=y&dd=y&inf=n&zm=n&country=IRN
۸_ http://www.armanmeli.ir/fa/print/main/۲۷۶۸۴۵