سرویس سیاست مشرق- تامس هابز، فیلسوف برجستهی بریتانیایی، در دوران متقدم حیات خود، چنان وحشتی را از «ناامنی» در کشور خود تجربه کرد که همین ترس، به محور اندیشه سیاسی او(به عنوان یکی از نظریهپردازان اصلی سیاست در دوران جدید) تبدیل شد. او مفهوم «لویاتان» را از کتاب مقدس به عاریت گرفت تا توصیفگر دولتی باشد که با قدرتی که تبدیل به «اقتدار» شده، ناموس جامعهی انسانی، یعنی «امنیت» را برقرار کند. در تفکر هابز، امنیت اُسّ و اساس تداوم جامعه انسانی است که هیچ قیمتو هزینهای برای تحقق آن، ارزان نیست.
در دو سه روز اخیر، در پی اعلام خبر سهمیهبندی بنزین و نرخهای جدید، اعتراضاتی در سطح جامعه ایجاد شد که در شروع، تنها در چارچوب اعتراض به نحوه اجرای این طرح و نگرانی از تاثیر کششی این کالا بر سایر اقلام بازار قابل تفسیر بود، لیکن بعد از گذشت ساعاتی، هستههای سازمانیافته، آموزش دیده و حرفهای با نفوذ به صفوف اعتراضی، دست به خشونت، تخریب، غارت و آتش زدن اموال عمومی زدند. تغذیه تبلیغاتی عملیات آشوب در لوای اعتراض به نرخ بنزین، در روندی هماهنگ توسط رسانههای ضدانقلاب و ضدایرانی وابسته به بیگانه از همان ساعات نخست آغاز شد.
رهبر معظم انقلاب، حضرت آیتالله خامنهای صبح روز یکشنبه، 26 آبان، در ابتدای جلسهی درس خارج فقه دربارهی مسائل پیشآمده پس از اجرای طرح مدیریت مصرف سوخت، مطالبی بیان کردند. که بخشی از آن بیش از اندازه مهم و اساسی است:
"...نکتهی دوّم اینکه خب بله، یقیناً بعضی از مردم از این تصمیم یا نگران میشوند یا ناراحت میشوند یا به ضررشان است یا خیال میکنند به ضررشان است، به هر تقدیر ناراضی میشوند، لکن آتش زدن به فلان بانک، این کار مردم نیست، این کار اشرار است؛ کار اشرار است، این را باید توجّه داشت. در یک چنین حوادثی معمولاً اشرار، کینهورزان، انسانهای ناباب وارد میدان میشوند، گاهی بعضی از جوانها هم از روی هیجان با اینها همراهی میکنند و اینجور مفاسد را به بار میآورند."
رهبر معظم انقلاب سپس به نکتهای حکیمانه اشاره کردند که در ذات خود، دربردارندهی بنمایههای نظریههای سیاسی مدرن است:
"این مفاسد هیچ مشکلی را درست نمیکند جز اینکه علاوهی بر هر مشکلی که هست، ناامنی را هم اضافه میکند. ناامنی بزرگترین مصیبت برای هر کشوری است، برای هر جامعهای است، اینها قصدشان این است. شما ملاحظه کنید در این دو روز تقریباً یعنی دو شب و یک روزی که از این قضایا گذشته همهی مراکز شرارت دنیا علیه ما، این کارها را تشویق کردند؛ از خانوادهی منحوس خبیث خاندان پهلوی تا مجموعهی خبیث و جنایتکار منافقین، اینها دارند مرتّباً در فضای مجازی و در جاهای دیگر تشویق میکنند، ترغیب میکنند که این شرارتها انجام بگیرد. من عرضم این است: هیچکس به این اشرار کمک نکند؛ هیچ انسان عاقل و شایستهای که به کشور خودش علاقهمند است، به زندگی راحت خودش علاقهمند است، به اینها نباید کمک بکند؛ اینها اشرارند، این کارها کار مردم معمولی نیست."[1]
آنگونه که از برخی گزارشهای میدانی برمیآید، هستههای اصلی آشوب که به صورت کاملا هدفمند و برنامهریزیشده عملیات تخریب و غارت را پیشمیبرند، الگوهای ترکیبی عملیاتی چند هفته اخیر را که در عراق، لبنان و هنگ کنگ اجرا شده به کار می گیرند و همین مساله روشن می سازد که اصولا «مساله بنزین» برای این دستجات، صرفا یک بهانه و یک جور اسم رمز شروع عملیات بوده که از مدتها قبل برای آن از سوی «کانونهای شرارت» فرامرزی برنامهریزی شده است. هشدار درباره این برنامهریزی شرورانه، از ماهها قبل و حتی از سال گذشته، توسط رهبر انقلاب داده شد.
برای مثال، حضرت آیتالله خامنهای در 1 آبان سال گذشته، در دیدار جمعی از خانوادههای شهدا، فرموده بودند:
" اینها اوّل امسال که سال ۹۷ است -یا اندکی قبل از امسال، اوایل سالِ جاریِ مسیحی- اعلام کردند که ایران تابستان داغی خواهد داشت؛ مقصودشان این بود که ما در تابستان به سراغ ایران میرویم و نقشههای ما در ایران تحقّق پیدا خواهد کرد؛ یعنی همین اختلاف و دعوا و این را بکِش به خیابان و آن را بیاور در عرصه و [بین] این گروه با آن گروه، آن گروه با آن گروه [دیگر]، جنگ راه میاندازیم، دعوا راه میاندازیم؛ هدفشان این بود. به کوری چشم آنها تابستان امسال یکی از بهترین تابستانهای سال بود. بعد هم گفتند جمهوری اسلامی چهلسالگی را نمیبیند؛ یعنی در پاییز و زمستان امسال همان توطئهها را عمل خواهیم کرد. ملّت ایران با استحکام تمام ایستاده است؛ به توفیق الهی در بیستودوّم بهمن، این ملّت سالگرد چهلم انقلاب اسلامی را با شکوه بسیار بهتر از سالهای قبل برپا خواهد کرد.
ملّت بیدار است. مسئولین هم مشغولند؛ کار میکنند، تلاش میکنند؛ البتّه بیشتر باید تلاش کنند. من هم به ملّت عزیزمان عرض میکنم این بیداری را حفظ کنید؛ اینکه اینها گفتند در سال ۹۷ ما چنین میکنیم، چنان میکنیم، و نقشههایی را برای جمهوری اسلامی ابراز کردند -یعنی در واقع نقشهشان لو رفت- این ممکن است فریب باشد؛ ممکن است جنجال را برای سال ۹۷ بکنند، نقشه را برای سال ۹۸ بکشند؛ مِنباب مثال. همه باید حواسشان جمع باشد؛ به همهی ملّت عرض میکنم. آمریکا دشمن خبیثی است، دشمن حیلهگری است، دستش با صهیونیستها و مرتجعین منطقه در یک کاسه است و همهی آنها دشمن ایران اسلامی و دشمن ملّت ایرانند؛ ما باید بیدار باشیم. البتّه ما قویتر از آنها هستیم؛ آنها با این انگیزهی قوی علیه جمهوری اسلامی، تاکنون هیچ غلطی نتوانستهاند بکنند، بعد از این هم نمیتوانند بکنند؛ در این تردیدی نیست."[2]
مجموعهای از اقدامات، تحرکات، زمینهسازیها و سازماندهیها از مقطع اغتشاشات دیماه 96، توسط اتاق فکر متشکل از سرویسهای جاسوسی دشمن(در راس آنها موساد)، با بهرهگیری از جریان نفوذ داخلی و لجستیک درونمرزی، انباشت شد تا بازوی اجرایی طرح «فشار حداکثری» رییسجمهور آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران باشد. از راهاندازی تلویزیون وابسته به سعودی به نام «ایران اینترنشنال» در لندن، تا روند «ادراکسازی» از طریق بازوهای سیاسی-سرگرمی چون تلویزیون بهایی «من و تو»، تا جریانات فعال تخریبی در حوزه مبادلات ارزی، تا اخلال در بازار معیشت، تا ارتباطگیری و تشکلسازی برای اوباش و اشرار در نقاط ملتهب و دارای گسل در حاشیه تهران و برخی شهرهای کشور، تا به کارگیری شیوههایی چون استفاده از دختران و زنان جوان برای ایجاد انگیزه در جوانان کم سن و سال و پرحرارت، تا ...همه و همه نشان از یک طراحی پیچیده و چندلایه می دهد که قرار است اهداف انضمامی پروژهی ترامپ را در جهت «تسلیم و استحاله» کشور محقق کند، که به فرموده رهبر انقلاب در نهایت آب در هاون خواهند کوبید و نقش روی یخ خواهند زد، چرا که «اِنَّ کَیدَ الشَّیطـانِ کانَ ضَعیفا».
در فضای «ناامنی» هیچ تحول مثبتی رخ نخواهد داد و طبق قاعده عقلایی و پذیرفتهشدهی علم سیاست مدرن، بازی «ناامنی» بازی دو سر باخت است، چرا که هم اعتراضات اقتصادی اولیه را کاملا به بیراهه انحراف می برد، هم هزینههای سنگین را بر خود ملت تحمیل می کند(چرا که اموال عمومی و هزینههای سیاسی، اقتصادی و جانی مترتب بر اغتشاش و آشوب در نهایت بر خزانه ملت تحمیل خواهد شد).
به عنوان نکته پایانی باید تاکید کرد که دغدغهی سلطهی «اوباش» و «اشرار» و شکلگیری هرج و مرج جنگلگونه و در نهایت به خطر افتادن «نظم مدنی»(به عنوان ستون قوام و دوام جامعه)، مبنای مهمترین نظریههای دولت از هابز و روسو تا هگل بوده است. این یعنی، در هر کجای دنیا، که دولتی مستقر و با سطوحی از اقتدار وجود دارد، «امنیت» یک خط قرمز بنیادین است و با هیچ بهانهای تعرض به آن، تحمل نمی شود. به طریق اولی، در ایران، به عنوان قلب منطقه غرب آسیا، و لنگر ثبات در این منطقه حساس و استراتژیک از دنیا(که در مطالعات استراتژیک، بخشی از هارتلند محسوب می شود)، «امنیت»، از اهمیتی صدچندان برخوردار است که با هیچ عذر و بهانهای قابل خدشه نیست.