به گزارش مشرق، صبح بیست و سوم آذر1389 شهروندان در تماس با مرکز فوریت های پلیسی 110 از وجود جسد دختری در داخل زمین های کشاورزی حاشیه جاده مشهد- کلات خبر دادند. در پی دریافت این خبر، بلافاصله ماموران کلانتری خلق آباد مشهد برای بررسی موضوع به محل اعلام شده واقع در پشت پمپ بنزین عزیمت کردند. آنان با مشاهده جسد خون آلود داخل یک گودال در نزدیکی روستای حاشیه جاده، مراتب را به قاضی علی اکبر صفائیان (قاضی ویژه قتل عمد در زمان حادثه) اطلاع دادند. با حضور مقام قضایی و تیم تشخیص هویت و کارآگاهان پلیس آگاهی در محل کشف جسد، بررسی های قضایی در این باره آغاز شد. جسد خون آلود مربوط به دختر 7 ساله ای بود که با وارد آمدن ضرباتی با جسم سخت کشته شده بود.
بیشتر بخوانید:
با توجه به این که احتمال می رفت مقتول از اهالی روستا باشد، تحقیقات ماموران برای شناسایی هویت مقتول آغاز شد تا این که دقایقی بعد خانواده مقتول شناسایی شدند. بررسی ها در این باره بیانگر آن بود که دختر 7 ساله در بازگشت از مدرسه ربوده شده و به قتل رسیده است. همچنین وجود آجر خون آلود در محل نشان می داد که مقتول با وارد آمدن ضرباتی با آجر به سرش کشته شده است. ماموران انتظامی که در حضور مقام قضایی و با راهنمایی وی، تحقیقات خود را ادامه می دادند با توجه به شکل رها شدن جسد در محل دریافتند که دختر یاد شده، مورد آزار و اذیت نیز قرار گرفته است که این موضوع را پزشکی قانونی هم تایید کرد. این گزارش حاکی است، با جمع آوری دلایل و همچنین اثربرداری از محل کشف جسد، پلیس سرنخ هایی را کشف کرد که با انتقال جسد به پزشکی قانونی، پیگیری سرنخ های موجود در دستور کار ماموران انتظامی قرار گرفت.
با توجه به اهمیت موضوع، قاضی وقت شعبه 808 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد دستورهای ویژه ای را برای شناسایی و دستگیری عامل یا عاملان این جنایت صادر کرد و بررسی های گسترده پلیسی از سوی ماموران کلانتری خلق آباد و همچنین کارآگاهان پلیس آگاهی در این باره آغاز شد. ماموران انتظامی کلانتری خلق آباد در ابتدای آغاز تحقیقات چند مظنون را دستگیر کردند اما به دلیل نبود مدارک کافی برای اثبات اتهام، آزاد شدند؛ گرچه یکی از این افراد که ظن ماموران را برانگیخته بود همچنان تحت نظر قرار داشت تا مدارک کافی در این خصوص جمع آوری شود. در حالی که بررسی های پلیسی به دستور مقام قضایی درباره این جنایت همچنان ادامه داشت، روز 12 دی ماه سال 1389 ، جوان 18 ساله ای که به عنوان یکی از مظنونان پرونده تحت تعقیب بود، به پاسگاه انتظامی باغستان در شهرستان فردوس رفت و گفت: چند وقت قبل در نزدیکی یکی از روستاهای مشهد، دختر کوچکی را هل دادم که او به زمین خورد و مرد! جوان 18 ساله که دچار عذاب وجدان شدیدی شده بود، به تشریح ماجرا پرداخت و گفت: از آن روز فراری بودم تا این که امروز به دلیل عذاب وجدان به پاسگاه آمدم.
در پی اظهارات این جوان،ماموران انتظامی فردوس بلافاصله با پلیس آگاهی خراسان رضوی تماس گرفتند و موضوع را اطلاع دادند. با تایید اظهارات این جوان، وی به مشهد منتقل شد و با دستور قاضی صفائیان که هم اکنون ریاست شعبه ۱۱۸ دادگاه کیفری ۲ مشهد را به عهده دارد، در شعبه جنایی پلیس آگاهی تحت بازجویی قرار گرفت. وی ضمن اعتراف صریح به ارتکاب قتل گفت: آن روز آن دختر از مدرسه می آمد که من او را به زور به دنبال خودم کشیدم و داخل چاله ای که در همان نزدیکی بود، انداختم.
وی همچنین ضمن اعتراف به اعمال خلاف منافی عفت، درباره چگونگی قتل دختر 7 ساله به کارآگاهان گفت: من ترسیده بودم، به همین دلیل ابتدا او را با شیشه زدم و پس از آن با آجر و موزاییک به قتل رساندم و فرار کردم. این گزارش حاکی است، در پی اعتراف های این جوان، مقام قضایی برای وی دستور بازداشت موقت صادر کرد و او را برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان آگاهی قرار داد.
با تکمیل مستندات و مدارک این پرونده جنایی، متهم به قتل که به خاطر فریب دختر خردسال و کشاندن او به زمین های کشاورزی به «روباه کثیف» معروف شده بود، صبح بیستم دی ماه سال 89 و با صدور دستوری از سوی قاضی باتجربه ویژه قتل عمد و توسط کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی به محل ارتکاب جرم هدایت شد و به بازسازی این صحنه هولناک پرداخت. این جوان 18 ساله که مدعی بود دچار عذاب وجدان شده است در حضور مقام قضایی جزئیات جنایت وحشتناک خود را تشریح کرد و گفت: من شاگرد یک کارگاه تولیدی در همان منطقه بودم که با دیدن دختر بچه، دچار وسوسه های شیطانی شدم و منتظر بازگشت او از مدرسه ماندم! وقتی دختر بچه به آن محل رسید او را فریب دادم و به پشت جایگاه سوخت بردم که در آن جا به زور درون گودال انداختم و مورد آزار قرار دادم ولی بعد از این ماجرا به شدت ترسیدم و با خودم فکر کردم که او مرا لو خواهد داد به همین دلیل با تکه سنگ و موزاییک به سرش کوبیدم تا این که جان سپرد.
متهم این پرونده جنایی ادامه داد: حدود ساعت 12 بود که به سمت فردوس گریختم اما همچنان از یادآوری صحنه مرگ آن دختربچه در عذاب بودم از سوی دیگر هم می دانستم راه گریزی ندارم و بالاخره دستگیر می شوم به همین دلیل به سمت پاسگاه باغستان رفتم و قصه ای را سرهم کردم. آن روز ماجرای آزار و اذیت دختربچه را پنهان کردم چرا که می ترسیدم آبرویم برود!
اما وقتی ماموران مرا به مشهد منتقل کردند، دیگر نمی توانستم حقیقت را مخفی کنم! آن روز که برای اولین بار مرا نزد قاضی صفائیان بردند، احساس کردم این جا آخر خط است و قاضی ریز و درشت این ماجرا را می داند به همین دلیل آن چه را از ابتدای ماجرا رخ داده بود، بازگو کردم!
در پی اعترافات صریح «ج» به آزار و اذیت و قتل دختر بچه هفت ساله، این پرونده جنایی با صدور کیفرخواست از سوی قاضی ویژه قتل عمد در زمان وقوع حادثه، به شعبه سوم کیفری یک استان خراسان رضوی ارسال شد و این جوان 18 ساله پای میز محاکمه نشست. قضات دادگاه کیفری با توجه به محتویات دقیق پرونده و نظریه پزشکی قانونی و همچنین اقاریر صریح متهم در دادسرا، رای به تحمل شلاق و قصاص نفس وی دادند.
با اعتراض وکیل مدافع متهم به رای صادر شده، این پرونده جنایی، به دیوان عالی کشور ارجاع شد و در شعبه 28 دیوان توسط قضات زبده قضایی مورد رسیدگی دقیق تر قرار گرفت اما قضات دیوان عالی نیز با مطالعه محتویات و اوراق این پرونده جنایی که همه ظرافت های دقیق قضایی مورد توجه خاص در مراحل دادرسی قرار گرفته بود، رای صادرشده از سوی دادگاه کیفری یک را تایید کردند و بدین ترتیب، «روباه کثیف» با کابوس های وحشتناک اعدام به انتظار اجرای حکم نشست تا این که سرانجام با فراهم شدن مقدمات اجرای حکم در دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، سحرگاه روز گذشته، متهم این پرونده جنایی که 26 ساله بود با حضور قاضی زرگر (قاضی با تجربه اجرای احکام دادسرای عمومی و انقلاب مشهد) و دیگر مسئولان ذی ربط، پای چوبه دار رفت و پس از طی تشریفات قانونی به دار مجازات آویخته شد تا شاید این مجازات قانونی و شرعی درس عبرتی باشد برای افراد شیطان صفتی که افکار پلید را در سر می پرورانند و به راه های گریز از مجازات می اندیشند!