به گزارش مشرق، اعلام طرح سهمیهبندی بنزین در ساعات پایانی روز 23 آبانماه موجب نگرانی و اعتراض عدهای از مردم در روزهای بعد شد. علی رغم اینکه در ابتدا شاهد تظاهرات و تجمعات مسالمتآمیز بودیم اما با گذشت چند ساعت در شب 24 آبانماه شاهد صحنههای درگیری، حمله به نیروهای انتظامی، نظامی و به آتش کشیدن پمپبنزینها و اماکن عمومی در برخی شهرها بودیم.
ببینید
عکس/ اغتشاشات اشرار در شهریار و استان البرز
فیلم/ تفاوت اعتراض و اغتشاش
فیلم/ گریههای مردی که زندگیاش را اغتشاشگران آتش زدند
فیلم/ سَر بُریدن کارِ معترض عادی است؟
این ناآرامیها در شنبه تشدید شد اما از روز گذشته و بعد از پخش سخنان رهبر معظم انقلاب و تاکید رهبر معظم انقلاب بر ضرورت مراقبت مسئولان از گران شدن کالاها، رفتهرفته اعتراضات مردمی تا حد بسیار زیادی فروکش کرد اما اغتشاشات در برخی شهرهای اطراف تهران و بعضی شهرستانهای کشور ادامه یافت.
نگاهی به اتفاقات رخ داده در طی دوشب گذشته در کشور نشان میدهد که درگیریهای رخ داده بیشتر از اینکه هدفش عتراض به سهمیهبندی بنزین باشد در راستای ایجاد خسارت و امنیتی کردن فضای کشور است.
تصاویر و فیلمهای منتشر شده نشان میدهد که در برخی شهرها بعضی پمپبنزینها، پارکها و کتابخانه عمومی به آتش کشیده شده و برخی فروشگاههای زنجیرهای غارت و حتی متاسفانه عدهای اغتشاشگر در اقدامی موهن قرآنهای موجود در یک مصلی را نیز آتش زدهاند. در تهران برخی خانههای شخصی نیز طعمه حریق شد و اموال شخصی مردم آسیب جدی دید.
این اغتشاشگریها فقط به تخریب اموال عمومی و شخصی ختم نشده و عدهای آشوبگر در ملارد اقدام به ترور یکی از کارمندان شهرداری کردند که سعی در جلوگیری از آسیب رساندن به اموال عمومی داشت.
بدیهی است آنچه هماکنون برخی شهرهای ایران شاهد آن است با اعتراض معمول فاصله و تفاوت فراوانی دارد ونه تنها به مرز اغتشاش رسیده بلکه شاهد حضور افراد مسلح در بین معترضان هستیم که بطور طبیعی حساسیت نیروهای نظامی و انتظامی را بالا میبرد. در سالهای گذشته نیز هرگاه تظاهرات مسالمتآمیزی در جریان بود گروههای سودجو و معارض نظام با نفوذ در صفوف معترضین، فضا را به سمت رادیکال شدن برده و فاز تخریب اموال عمومی را آغاز میکردند.
سال 78 در ماجرای کوی دانشگاه یک تجمع دانشجویی در عرض چند ساعت به یک اغتشاش تبدیل شد که قریب 5 روز به طول انجامید و دست آخر نیز با حضور مردم در تظاهرات سراسری روز 23 تیرماه این اغتشاشات پایان پذیرفت. در آن اغتشاشات نیز اشرار به تخریب و شکستن شیشههای بانکها، مغازهها، کیوسکهای تلفن و در مواردی هم به آتش کشاندن خودروهای ناجا و بسیج و آمبولانس اقدام کردند.
در اغتشاشات سال 88 نیز که 8 ماه به طول انجامید، بعد از گذشت یک هفته تظاهرات سمت و سوی آشوب به خود گرفت که اوج آن را در عاشورای همان سال با به آتش کشیده شدن نمادهای عزاداری شاهد بودیم.
جمهوری اسلامی از ابتدای تاسیس خود با گروهکهای معارض و مسلحی روبهرو بود که سعی در ایجاد ناامنی و در برخی موارد به تجزیه کشاندن ایران و انتقام از انقلاب اسلامی داشتند. آشوبطلبیهای گروه موسوم به خلق عرب در خوزستان، درگیریها و جنایات کردستان توسط گروهکهای کومله و حزب دموکرات و فتنه حزب خلق مسلمان در آذربایجان در فاصله سالهای 57 الی 60 و مهمتر از همه ورود سازمان مجاهدین خلق به فاز مسلحانه و درگیریهای خیابانی که ترورهایی در سطح عامه مردم و شخصیتهای نظام انجام دادند از مهمترین آنهاست.
با وجود مقابله نظام با این گروهکها و تروریستها در طول سالهای دهه 60 و خروج اکثریت آنها از کشور، با اینحال عوامل نفوذی داخلی آنها از هر فرصتی برای آشوبطلبی و کمک به اهداف اپوزیسیون خارج کشور و کشورهایی که از آنها حمایت میکنند مانند آمریکا و عربستان استفاده میکنند.
در بین دستگیرشدگان هر اغتشاش در سالهای اخیر، برخی عوامل وابسته به گروهک منافقین و یا سایر گروهکهای تروریستی حضور داشتند. برای مثال بعد از اغتشاشات سال 96، مریم رجوی سرکرده گروهک تروریستی منافقین در گفتوگویی با روزنامه سعودی عکاظ به نقش نیروهای این سازمان در اغتشاشات دیماه اعتراف کرد.
همزمان با اعتراضات روزهای گذشته نیز برخی کانونهای توطئه در خارج کشور شروع به تحریک مردم برای ایجاد اغتشاش کردند. بازماندگان حکومت پهلوی در خارج کشور(رضا پهلوی و مادرش فرح)، سرکرده گروهک منافقین و رسانههای فارسی زبان خارج کشور مانند ایران اینترنشنال، منو تو و بی بی سی فارسی نیز به تریبون اغتشاشات تبدیل شده و حتی آموزش نحوه حضور در تظاهرات و اطلاعرسانی را آموزش میدادند.
بدیهی است نابسامانیهای اقتصادی و همچنین شوک وارد شده به مردم از اطلاعرسانی ناگهانی مبنی بر افزایش قیمت بنزین و سهمیهبندی ان اعتراضاتی را بهدنبال داشته باشد اما اغتشاش و خسارتهای گسترده به اموال عمومی و شخصی عامل شدیدتر شدن نابسمانی اقتصادی خواهد بود.
بخشی از این خسارات به تاسیسات و امکانات شهری باید از بیتالمال تامین شود که کاهش بودجه را در بخشهای دیگر بههمراه خواهد داشت و از طرفی غارت فروشگاههای خصوصی و آتش کشاندن آنها موجب خسارت مالی شدید سرمایهگذاران وبیکاری کارگران آن میشود.
به آتش کشیدن اموال شخصی مانند خانهها و خودروهای مردم -که متاسفانه در مواردی در تهران و شهرستانها شاهد آن بودیم-، آواره شدن خانوار و از بین رفتن یک زندگی را بهدنبال دارد. با توجه به حوادث تلخ روزهای گذشته هوشیاری مردمی که معترضاند با آشوبگران و فرصتطلبان یک وظیفه ملی است تا مانع خسارت به اموال عمومی و جانباختن معترضان شوند. همانطور که مقام معظم رهبری در صحبتهای درس خارج فقه خود فرمودند "هیچکس به این اشرار کمک نکند؛ هیچ انسان عاقل و شایستهای که به کشور خودش علاقهمند است، به زندگی راحت خودش علاقهمند است، به اینها نباید کمک بکند؛ اینها اشرارند" لزوم مرزبندی با وابستگان به گروهکهای معارض مردم مانع از خسارت دیدن بیشتر کشور میشود.
برآوردهای اطلاعاتی نیز حاکی از آن است که اغتشاشگران از مدل خاصی در تهران و شهرستانها استفاده میکنند به نحوی که یک هستهی مرکزی اولیه از آشوبگران حرفهای و آموزشدیده اغتشاشات را پایهگذاری و خساراتی به اموال عمومی وارد میکنند و سپس پراکنده میشوند.
پرسش اصلی این است که آیا خسارت زدن به بیتالمال و اموال شخصی مردم هیچ نسبتی با اعتراض به گرانی بنزین میتواند داشته باشد؟ معترضان به افزایش قیمت بنزین را مردم آسیبپذیر و کم درآمد تشکیل میدهند اما اغتشاشگران با حمله به اموال عمومی و حتی اموال شخصی همین مردم آنها را با خسارت و درد مضاعفی مواجه میکنند.
تقریباً تمام پمپبنزینها در کشور متعلق به اشخاص حقیقی است و هیچکدام از آنها دولتی نیست، لذا آتش زدن پمپ بنزین و حتی ضربه زدن به صاحبان برخی از آنها آیا با هیچ منطق و شرافتی سازگار است و اصلاً ربطی به اعتراض به گرانی بنزین دارد؟ مگر بنزین را صاحب پمپ بنزین گران میکند که با او اینچنین رفتار و خسارتهای جدی به او وارد شود؟
همهی این موارد نشان میدهد که با پدیدهای کاملاً متفاوت با اعتراض به گرانی بنزین مواجه هستیم و صف مردم از صف اغتشاشگران جدا شده است. لذا خود مردم هم به دنبال برخورد با اغتشاشگرانی هستند که هم به لحاظ اقتصادی به آنها ضربه میزنند و هم حق آنها برای اعتراض مسالمتآمیز را همواره نابود میکنند.