به گزارش مشرق، در روزهای اخیر به دلیل التهابات ناشی از افزایش قیمت بنزین در سطح جامعه، شاهد قطع اینترنت و همچنین عدم دسترسی به شبکههای اجتماعی خارجی بودیم. محدودیت دسترسی به اینترنت با دستور شورای امنیت کشور و همکاری ارائهدهندگان اینترنت صورت پذیرفته است، زیرا در روزهای گذشته شبکههای اجتماعی خارجی به محلی برای تحریک و تشویش اذهان عمومی در مورد اغتشاشات تبدیل شده بود و همچنین ضد انقلاب داخلی و خارجی از طریق آنها با یکدیگر ارتباط برقرار میکردند. اما چند نکته که باید در این باره گفته شود:
بیشتر بخوانید:
چه کسی هزینه اعتراضات لاکچری را میدهد +فیلم
صورت حقیقی قضیه این است که عدهای ضد انقلاب و اراذل و اوباش با استفاده از زیرساختهای فضای مجازی کشور و با امکانات جمهوری اسلامی ایران، مشغول هماهنگی و یارگیری شدند تا بانکها و اموال عمومی و خصوصی را قلع و قمع کنند.
شبکههای اجتماعی خارجی آمریکایی - صهیونیستی، از هوا تغذیه نمیکنند که از آن سوی مرزها و با سرمایهگذاریهای عظیم پشت پرده، به ما خدمات رایگان ارائه دهند. این اقدامات یکی از فلسفههای حضور آنها در کشورهای دیگر است. تجربه نشان داده است که آمریکاییها حتی از چند حساب کاربری انگشتشمار علیه خود در فیسبوک و توییتر نیز ترس و واهمه داشته و آنها را مسدود میکنند، اما در کشورمان برای سلطنتطلبان، منافقین و معاندین فرش قرمز پهن شده و آنها به صورت حسابشده در فضای مجازی فعالیت میکنند.
آیا اگر بستر ارتباطات مردم بر روی شبکههای اجتماعی داخلی بود، شاهد این همه سوءاستفاده در اغتشاشات اخیر بودیم؟ آیا دشمن میتوانست در شبکههای اجتماعی داخلی جمعی از اغتشاشگران را سازماندهی کند. بنابر گفته یک منبع موثق، دشمن با دادن وعده پول و اقامت در اروپا عدهای از سرشاخههای اغتشاشگران را از همین بستر سازماندهی کرده است.
دلسوزان نظام، درباره فتنه سال ۸۸ و اغتشاشات دی ماه ۹۶، بارها نسبت به نقش مخرب شبکههای اجتماعی خارجی هشدار داده بودند. عدم توجه مسئولین وزارت ارتباطات به این هشدارها یا به این دلیل است که آنها با ابتداییترین مسائل مرتبط با حوزه کاری خود آشنا نیستند یا اینکه عامدانه آب به آسیاب دشمن میریزند. آیا اگر به جای سیاسیبازی و روشنفکرنمایی، در میدان عمل، به داد پیامرسانهای ایرانی میرسیدیم و کشور را از هرگونه وابستگی به سرویسهای بیگانه نجات میدادیم، باز هم امروز شاهد بازی کردن با جان و مال مردم بودیم؟
در این سالها به رغم توصیههای مکرر رهبر انقلاب نسبت به بومیسازی فضای مجازی، راهاندازی شبکه ملی اطلاعات و سلب سلطه دشمن در این حوزه، دولت و مسئولان فضای مجازی کشور قضیه را جدی نگرفتند و هماکنون پس از ملتهب شدن شرایط و موج سواری ضد انقلاب و معاندین بر تصاویر و عکسهای دروغین، نمایشی و منحرفکننده و در پی آن ماهیگیری اراذل و اوباش برای ایجاد آشوب و اغتشاش، چارهای جز این دیده نشد که اینترنت و زندگی مردم مختل شود. مطمئناً به دلیل کندی و قطع شدن اینترنت، از نظر اقتصادی نیز در این چند روز ضررهای قابل توجهی متوجه مردم شده است و آنها هستند که تاوان کمکاری دولت را میدهند. با این وجود به نظر میرسد هرچه زودتر باید مدیریت فضای مجازی کشور از دست دولت و وزارت ارتباطات خارج شده و به نهادها یا سازمانهای مسئولیتپذیر سپرده شود تا اینگونه به حریم مجازی و امنیت کشور تعرض نشود.
امروز مردم تقاضا دارند که در برخورد با فتنهگران، غارتگران اموال عمومی و خصوصی، و کسانی که به کشور و مردم خسارت زدهاند، تسامحی صورت نگیرد. اما از سوی دیگر، ایجاد فضای مجازی استاندارد و توسعه شبکههای اجتماعی ایمن بر اساس اسناد بالادستی، بر عهده وزارت ارتباطات است. متأسفانه در این سالها توجه ویژهای به توسعه بیدر و پیکر شبکههای اجتماعی خارجی شد. شایسته است که قوه قضائیه با ورود به ماجرا، تحقیق و تفحص مستوفی انجام داده و مسئولین مقصر در این بیتدبیری را شناسایی و با آنها برخورد کند. آیا مسئولینی که با سوءمدیریت خود، فضای مجازی کشور را به سمت بیراهه برده و زمینه سوءاستفاده صدها آشوبگر را فراهم کردهاند، بیشتر مقصرند یا آن جوانی که با تحریک و تهییج دشمن به ویژه از طریق فضای مجازی فریب خورده و در این اغتشاشات به اموال عمومی خسارت وارد کرده است و البته باید مورد بازخواست و برخورد قضایی نیز قرار گیرد.
مطمئناً اگر فضای مجازی کشور به صورت فعلی بیدر و پیکر نبود، سطح اغتشاش، آشوبها و خسارتها تا این اندازه نمیرسید.
مفهوم امنیت بیش از آنکه تصور میکنیم، قابل توسعه دادن است. یکی از بزرگترین مؤلفههای امنیت ملی ما، ایمان و اعتقاد جوانان این مرز و بوم است. در ۳۶۵ روز سال، این ایمان، به وسیله شبکههای اجتماعی خارجی بمباران میشود. شاید بتوان با عدهای اراذل و اوباش به راحتی برخورد کرد، اما اگر امروز سم مهلک عوامفریبی و بیدینی منتشر شده در این شبکهها به عمق ذهن و جان این جوانان نفوذ کند و بزرگترین سرمایههای این کشور از پا در آیند و یا حداقل نسبت به مسائل جامعه خود خنثی باشند، چه مرهمی برای آن میتوان تهیه کرد؟
آیا خروج اطلاعات از کشور، مهندسی فرهنگی و اطلاعاتی و... از نظر امنیتی مشکل محسوب میشود یا نه؟ آیا شورای عالی امنیت ملی، شورای عالی فضای مجازی و وزارت ارتباطات با مفهوم امنیت ملی غریبهاند یا اینکه دستهایی در کار است تا وضعیت به همین صورت فعلی باشد؟
واقعیت این است که قطع کردن اینترنت و شبکههای اجتماعی خارجی در یک روز و دو روز ایام اغتشاشات، مانند عمل جراحی پرهزینه بر روی بیماری است که اگر قبلتر و به موقع برایش تدبیر میکردیم، اصلاً نیازی به این عمل جراحی پرهزینه و دردآور نبود. همین شبکههای اجتماعی خارجی در تمام سال مشغول اغتشاشات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و امنیتی و... هستند. تفاوت این است که الان فصل برداشت میوه آنهاست. البته اقدامات آنها در این روزها آشکار و قابل لمس و در طول سال برایمان پنهان است.
از طرفی قرار نیست که انسان از یک سوراخ دوبار گزیده شود. همچنین عقل نیز حکم میکند که پیشگیری بهتر از درمان است. علاوه بر اینکه گاهی ممکن است یک جامعه مبتلا به بیماریهای صعبالعلاج فرهنگی، سیاسی و... شود که در اینجا کند کردن اینترنت و مسدود کردن شبکههای اجتماعی هم دردی را دوا نخواهد کرد.
نکته پایانی اینکه اگر میخواهیم امنیت ملی ما که حاصل خون هزاران شهید و جانباز و مفقودالاثر است، به همین راحتی بازیچه عدهای فتنهگر قرار نگیرد باید مانند فضای حقیقی فکری به حال فضای مجازی بیدر و پیکر هم بکنیم. راهکار اساسی توجه ویژه به صنعت ICt کشور، بهرهگیری از جوانان نخبه این حوزه و سرمایهگذاری بر روی آنها است تا فضای مجازی کشور از این وضعیت وابستگی خارج شود.