به گزارش مشرق، شرایط فعلی کشور به عقیده اکثریت مردم و دلسوزان شرایط مساعدی نیست. فشارهای اقتصادی و مشکلات معیشتی در کنار بیتفاوتی مسئولان دولتی و مجلس نسبت به این مشکلات موجب اعتراضات متعددی در سطح جامعه نسبت به شرایط فعلی شده که گوشهای از آن اعتراضات را در هفتههای گذشته و بعد از انتشار خبر افزایش قیمت بنزین شاهد بودیم که متاسفانه به اغتشاش و آشوب کشیده شد.
بیشتر بخوانید:
۱۰ مجلس؛ ۱۰ تصویر
در شرایطی که اکثریت جامعه نسبت به بدعملی دولت و همچنین تنزل جایگاه مجلس از حیث نمایندگان راه یافته به پارلمان اتفاق نظر دارند، هرکسی از ظن خود راهی برای برونرفت از شرایط کنونی در ذهن میپروراند. برخی تصور میکنند با اعتراض به دولت اوضاع بهتر میشود و مسئلهی اصلی این است که حق اعتراض به رسمیت شناخته نشده!
برخی نیز بر استیضاح دولت یا استعفای رئیسجمهور بعنوان راهی برای اتمام مشکلات کشور اصرار دارند، اقدامی که از دو جنبه نمیتوان چندان به آن امید داشت. اولاً اگر فرضاً استیضاح رئیسجمهور را راهحل مناسبی بدانیم(که نمیدانیم) مجلس نیز به تبع آن از چنان اقتداری برخوردار نیست که بخواهد رای به عزل رئیس جمهور بدهد. بارها دیده شده یک روز مانده به استیضاح وزرا، برخی نمایندگان امضاهای خود را پس میگیرند یا وزیر مربوطه با لابی در صحن مجلس مجدداً رای اعتماد میگیرد. حال چه برسد به اینکه رئیسجمهور بخواهد از سوی مجلس استیضاح شود.
ثانیا، در چنین شرایطی هرگونه ایجاد تنش در جامعه ممکن است منجر به خسارات جبران ناپذیری شود. استعفای رئیس جمهور نیز از همین دست اقدامات است که قطعاً خسارتهای فراوانی خواهد داشت و در واقع در حکم مسئولیتگریزی هرچه بیشتر است تا راهکاری برای حل مسئله. همچنین خلا قدرت ناشی از برکناری یا استعفای دولت بر حجم مشکلات خواهد افزود.
در این شرایط راهحل کدام است؟ آیا باید شرایط فعلی را تحمل کرد و شاهد مشکلات کنونی باشیم یا اینکه غیر از اعتراض، اغتشاش و یا ناامیدی و دست روی دست گذاشتن و اوضاع را بدتر دیدن، راهحل دیگری هم هست که بتواند از مشکلات کشور بکاهد؟
به نظر میرسد تنها راه عقلانی و واقعی، متمرکز کردن تمام ایدهها برای حل مشکلات فعلی بر انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی است. انتخابات و اعتماد به صندوقهای رای تنها راهحل سیاسی مسالمتآمیزی است که میتواند تغییرات بزرگی را رقم بزند. تجربه ۴۰ سال گذشته در ایران و همچنین سایر کشورها نشان داده که از طریق رجوع به آراء مردمی میتوان تغییرات بزرگی را رقم زد.
علیرغم همه مشکلات و انتقادات مردم نسبت به عملکرد دستگاههایی همچون قوای مجریه و مقننه، مردم نسبت به کلیت نظام و ساختار سیاسی کشور نگاه مثبتی دارند و شرایط فعلی را نه ناشی از حرکت نظام بلکه متاثر از رفتارهای مسئولان میدانند.
نتایج نظرسنجی دانشگاه مریلند و مرکز نظرسنجی IranPoll که بعد از اعتراضات دیماه ۹۶ منتشر شده، نشان میداد عموم جامعه ایران علیرغم داشتن مطالبات معیشتی و اقتصادی، از سیاستهای کلی نظام جمهوری اسلامی ایران حمایت میکنند و خواستار ایجاد تغییرات بنیادین در آنها نیستند.
از سوی دیگر، حضور گسترده مردم در راهپیمایی اعتراضی هفته گذشته در تهران و شهرستانها علیه اغتشاشگران و حضور آنها در راهپیماییهای ۲۲ بهمن و روز قدس یا سالگرد نهم دی، حاکی از تعلق خاطر به نظام و انقلاب به رغم انتقاد جدی از مشکلات اقتصادی است و همچنان به ساختار سیاسی فعلی امید دارند.
این حمایت کلان مردم از نظام موجب شده تا هیچ گروه یا شخصی نتواند بهعنوان آلترناتیو جمهوری اسلامی تودههای مردم را به سمت خود جذب کند. چه گروههای سلطنتطلب و اپوزیسیون غیر مسلح که در چند سال گذشته با حمایت کشورهای اروپایی و آمریکا و پشتوانه شبکههای ماهوارهای خارج کشور ۲۴ ساعته به پمپاژ تبلیغات علیه نظام مشغولاند اما جذب چندانی نداشتند، چه گروههای مسلح و تجزیه طلب همچون منافقین که بهرغم جلب نظر مقامات فعلی کاخ سفید، کماکان در چشم مردم ایران منفورترین هستند.
سال ۲۰۱۷ و بعد از انتشار نامه بیش از ۲۰ تن از مقامات سابق آمریکا به دونالد ترامپ و درخواست از وی برای مذاکره با سازمان مجاهدین خلق، خبرگزاری رویترز در گزارشی به منفور بودن این گروه در میان ملت ایران اشاره کرد.
در سالهای گذشته نیز برخی گروههای اپوزیسیون در کشور مشارکت سیاسی و انتخابات را به بهانه مبارزه با نظام تحریم میکردند اما همانها بعد از چندی به بیاثر بودن این نوع مبارزه تاکید داشته و به هواداری از یک کاندیدا یا لیست انتخاباتی میپرداختند.
سردمدار این نحوه مبارزه، نهضت آزادی بود که در سالهای اخیر شاهد حضور آنها در صفهای رایگیری بودیم. محمد توسلی دبیرکل این تشکیلات در اردیبهشت سال جاری در مصاحبهای «تحریم انتخابات» را عملا مشی براندازی تلقی کرده و از آن اعلام برائت تلویحی جست.
حال که راهحلی همچون صندوق رای پیش روی ما قرار دارد، از چه طریقی میتوان انتخابات را راهگشاتر کرده و از آن در جهت حل مشکلات کمک گرفت و یا تجربه انتخابهای گذشته را تکرار نکرد؟ آنچه بسیاری از اساتید و کارشناسان سیاسی در گفتگوهایشان در ماههای اخیر گفته بودند، حرکت به سمت انتخابات براساس ایدههاست نه انتخاب صرفا بهخاطر تعلق خاطر به یک لیست یا جناح سیاسی.
مطالبه ایده از کاندیداها و جناحهای سیاسی باید به یک خواست ملی تبدیل شود. برای مثلا، در شرایطی که بالا بردن قیمت بنزین به ضرر اقشار آسیبپذیر جامعه است، برای اصلاح این طرح نمایندگان چه ایدههایی عملیاتی دارند؟آیا فلان حزب یا جناح جسارت و جرات رفتن به سمت مالیات گرفتن از عایدی بر سرمایه یا خانههای خالی را دارد؟ یا در مسئله کاهش فاصله طبقاتی و افزایش عدالت اجتماعی، چه راهکار عملیاتی -نه از جنس وعده و وعیدهای انتخاباتی- دارند؟ ساختن چنین فضایی در انتخابات مانع از این میشود که جناحها صرفا با پروپاگاندا و احساسی کردن فضای سیاسی کشور بتوانند برای خود رای جذب کنند و بعد از پیروزی نیز وعدهها را به فراموشی بسپارند.
اگر این شرایط فراهم نشود، قطعا سخن گفتن از عزل رئیسجمهور یا استعفای نمایندگان نیز بیفایده است چراکه نفر بعدی با همان سازوکار احساسی و صرفا با سر دادن چند شعار و دست گذاشتن بر گسلهای اجتماعی راهی پاستور یا بهارستان میشود و مردم نیز از آنجا که دقیقا نمیدانند وی برای حل مشکلاتشان چه برنامهای داده بود، توان مطالبه نخواهند داشت اما اگر انتخاب بر اساس ایدههای عملیاتی شکل بگیرد، هم کاندیداهای بیبرنامه از گردونه خارج خواهند شد و هم مردم میتوانند هرلحظه ایدهها و برنامههای کاندیداها را مطالبه کرده و عملیاتی شدن آن را درخواست کنند.
رقابت براساس ایدهها نه صرفا متوجه جناحهای سیاسی، بلکه از یک جهت متوجه خود مردم نیز میباشد. از این منظر اگر کسی ایدهای دارد که احساس میکند برای حل مشکلات فعلی کشور راهگشا است، با ثبتنام در انتخابات و احراز صلاحیت به رقابت پرداخته و درصورت راهیابی به مجلس، ایدههای خود را عملیاتی کند. ملاحظه جدی در این میان آن است که این ایدهها باید متمرکز بر راههای عملی و اجرایی (روشهای عملگرایانه) باشد و راههای غیر از آن، مانند برخی شعارها که مدعی میشود راه حل مشکلات اقتصادی اصلاحات عمیق سیاسی است، یا فانتزی است و یا فرصتطلبی!