به گزارش مشرق، شور و شوق امروز مردم برای حضور دربرنامه ای تحت عنوان «صدای مردم» یادآور روزهای اوج حوزه هنری بود. محفلی که از روزها پیش تحت عنوان «صدای مردم» با حضور جمع کثیری از شاعران و مداحان اهل بیت(ع) وعده داده شده بود امروز عصر در تالار سوره حوزه هنری با حضور اهالی شعر و رسانه و با حضور حجت الاسلام قمی رئیس سازمان تبلیغات اسلامی و محسن مومنی رئیس حوزه هنری آغاز شد. در حالی که بدون شک استقبال قابل توجه جوان ها ازاین مراسم بزرگترین حاشیه آن بود.
میزان استقبال از مراسم بسیار زیاد بود و عده زیادی ازمردم ایستاده در راهروهای ورودی و خروجی سالن مخاطب برنامه بودند.
نخستین شاعری که در این مراسم به شعرخوانی پرداخت محمد رسولی بود که شعری با موضوع برجام قرائت کرد
احمدبابایی شاعر برجسته شعر اعتراضی اما دومین شاعری بود که شعرخوانی او در موارد بسیاری با تشویق گسترده حضور روبرو شد.مطلع شعر او از این قرار بود: زخم قانون لب تظلم ماست/بشنوید این صدای مردم ماست
در رادامه برنامه میلاد عرفان پور شاعر وترانه سرا و مدیر دفتر موسیقی حوزه هنری نیز به جمع شعرخوانان مراسم اضافه شد وشعر زیر را قرائت کرد که در اکثر موارد با احسنت حاضرین مواجه شد.
به نام خالق یکتای ما که از ایمان
نهاده بار امانت به گرده ی انسان
جهان و هرچه در آن است آزمایش ماست
همهْ زمین و زمان، پردهی نمایش ماست
به قتلگاه خودش میرود نفس به نفس
کسی که نگذرد از سیم خاردار هوس
پلی شویم که از خود گذشتن آموزیم
نه موج سرکش طغیان که فتنه افروزیم
خوشا به یاری مردم به چشم تر رفتن
جهاد چیست؟ در این جاده ها به سر رفتن
و چیست دنیا؟ سیر غم است و شادی ما
و عمر چیست؟ همان اردوی جهادی ما
پیام اول این انقلاب بود، جهاد
امید مردم سرپل ذهاب بود، جهاد
جهاد ما سفر از دخمهی تن آسانی ست
جهاد، غیرت اسلامی است و ایرانی ست
جهاد, از غم همسایهها نخفتن ماست
جهاد خدمت هر کارگر به میهن ماست
رسول ما که به مستضعفین تبسم کرد
زبان منبر ما را زبان مردم کرد
علی به شانهی خود بار نان و خرما داشت
حسین ما غم این پابرهنهها را داشت
کسی مباد گرفتار بی پر و بالی
مباد سفره ای از نان و زندگی، خالی
در این مسیر به سرمنزل سفر نرسیم
اگر به داد دل خون کارگر نرسیم
ز جور دانه درشتان چههاست در دل ما
ز آه کوخ نشین، شعلههاست در دل ما
چرا به رشوه بگیرند کرکسان پر و بال؟
و دستبرد زند رانتها به بیت المال ؟
بگو به نان و نمک خوردگان سفرهی ما
بریده است گرانی امان سفرهی ما
اگرچه گاه به پا شد نشست مصلحتی
نه! اقتصادِ رکودی نشد مقاومتی
هنوز مردم مستضعفند پای نظام
بر این همیشه صبوران سربلند سلام
اگرچه دلنگرانیم از گرانیها
مباد، دشمن ما گرم شادمانیها
به نان خشک اگر سر کنیم سرنکشیم
به بام اجنبیان عاجزانه پر نکشیم
کدام آینه بودهست از شکستن شاد
مبادمان که پریشان شویم و دشمنشاد
صدایی از نفس راه میرسد بر گوش
نوید نصر من الله میرسد بر گوش
به هرطرف که نظر میکنم شهیدی هست
اگر شهید میآرند پس امیدی هست
حجت الاسلام ممد جواد زمانی نیز شاعر دیگری بود که در این مراسم به قرائت شعر پرداخت و پس از اوعبدالرضا هلالی شعری در وصف امام زمان (عج) با مطلع چندقرن است سینه بی صبر است،/ آفتاب تو نزد ابر است قرائت کرد.
عارفه دهقانی شاعر بعدی مراسم بود که به روی سن آمد و به شعرخوانی پرداخت که دو بیت «ما هر چه داریم به نام شهداست/ یک کوچه که چیز قابل عرضی نیست» و «هر کس به طریقی به وطن خدمت کرد/ خون داد یکی و خون دل داد یکی» با استقبال حضار مواجه شد.
اما شعرخوانی حاج ولی الله کلامی زنجانی شاعر و مداح مشهور اهل بیت با حاشیه هایی همراه بود.شعر بلند او با مصرع تکرار شونده «صف ما از صف اشرار جداست» به اندازه ای مورد توجه حضار قرار گرفت که دقایقی به صورت ایستاده به تشویق او پرداختند.زنجانی در بخشی از شعر عنوان کرده بود: خنده بس کن دگر ای روحانی/ ناامیدیم ز تو لاریحانی/دولت و مجلس و روگردانی / از متانت که مرام عقلاست/ صف ما از صف اشرار جداست
ظاهرا با پخش شدن این اشعار از پخش زنده تلوزیونی در شبکه سوم؛ پخش زنده به حالت تعلیق درآمد.
این ابیات به علاوه ابیات زیر از زنجانی به شدت مورد استقبال قرار گرفت: ای رئیسی که شریف انفاسی/پی اخلاق حقوق الناسی/ تو به زیر علم عباسی/مددی بر تو مدد کز سقاست/ صف ما از صف اشرار جداست
محمدحسین پویانفر از ذاکران اهل بیت نیز شعری بلند با ردیف جهل قرائت کرد:
آنها که رفته اند همیشه به خواب جهل
سیراب می شوند فقط از سراب جهل
مولاست باب علم حبیب در مقابلش
بابی اگر گشوده شود باب جهل
اجرای سورد توسط گروه احسان و تجلیل از خانواده شهید شیخی از شهدای اغتشاشات اخیر تهران و نیز اجرای تهران سلام به آینده با صدای حسین حقیقی از دیگر برنامه های این مراسم بود.
در ادامه محمد مهدی سیار شعر خود را با این گونه قرائت کرد:
در این کشتی درآ، پا در رکاب ماست دریاها
مترس از موج، بسم الله مجراها و مُرساها
اگر این ساحران اطوار میریزند طوْری نیست!
عصا در دست اینک میرسند از کوه موسی ها
به حال خویش بگذارید خاک تیره را یاران
کسی چشم انتظار ماست آن بالا و بالاها
بیاید هر که از فرهاد، شیرین عقل تر باشد
نیاید هیچ کس جز ما و مجنون ها و لیلاها
همین از سر گذشتن سرگذشت ماست انگاری
همین سرها... همین سرهای سرگردان صحراها
شب قدری رقم زد خون ما تقدیر عالم را
که همرنگ غروب ماست صبح سرخ فرداها
خوشا سربند یازهرا که پیشانی نوشت ماست
خوشا "الله اکبر" ها خوشا "انا فتحنا" ها
مهدی جهانداز شاعر دیگری بود که قطعه شعر معرف سلبریتی را قرائت کرد. و نیز قطعه شعری با مطلع: نان به دزدان قرض دادند دکاندارها
قاسم صرافان شاعرو ترانه سرا نیز شعری با مطلع : نه حق این مردم هوای بی عدالتی نیست/ عدل علی انگیزه دست سیاست نیست قرائت کرد.
حسن ختم مراسم نیز شعرخوانی میثم مطیعی بود که متن کامل آن را می خوانید
صد گلو بغضیم، از گفتن چرا پروا کنیم
غنچهی زخمیم ما، فریاد اگر لب وا کنیم
درد دل داریم ما، گوشِ شنیدن نیز هست؟
پرسش ما را جوابی آنسوی این میز هست؟
میزهای بیغمِ از غصهی ما بیخبر
بیخبر، از کارهای خویش حتی بیخبر
میزهای وعدهی پرطَمطَراق بیاساس
میزهای بیخبر از میزهای اختلاس
میزهای زیر میزی، صندلیهای غرور
میزهای خو گرفته با زر و تزویر و زور
آنطرفتر میزهای سرخوش پرادعا
میزهایی از نژاد خوب آقازادهها
وای اگر مردان خدمت، در ریاست گم شوند
میزهای خدمتِ بیمزد و منّت، گم شوند
درد ما دردی جدا از فتنهی بی دردهاست
درد دشمن نیست، درد دوستان بی ریا ست
دستهای پینهبسته، سفرههای وصلهدار
کوخهای مِهگرفته، کاخهای بیبخار
این صدای اعتراض آیا به جایی میرسد؟
جز نمک بر زخم پاشیدن، دوایی میرسد؟
در گلومان خشک شد فریادهای اعتراض
در هجوم های و هو گم شد صدای اعتراض
باز با کبریت دشمن آتشی افروختند
در میان شعله دیدم خشک و تر میسوختند
چیست کار و بار دوزخ زادهها؟ آتش زدن
دزدی و کشتار و قرآن خدا آتش زدن
باز هم خون...خون پاکِ لاله بر چنگال گرگ
برنگشتنهای سنگین پدرهای بزرگ
باز هم خوشرقصی باروتها در بادها
کُشتهسازیهای هالیوودی جلادها
این طرف نابود شد دارایی نانآوری
آن طرف خاکستری ماند از جهاز دختری
باز از داغ شهیدان سینه ها غوغا شده
آه از آن نوزاد یک ماهه که بی بابا شده
باز هم از فتنهی قابیل رد شد کاروان
با تولای علی از نیل رد شد کاروان
با کلامی مختصر نیرنگشان بر باد رفت
خرجهای چند سال دشمنان بر باد رفت
فتنه رفت و فتنه گردان، غرق رسواییش ماند
انقلاب ما در اوج اقتدار خویش ماند
مردم آرام ما از این تلاطم دلخورند
دلخوشان بازی برجام! مردم دلخورند
ای که در ظاهر به درد مردمت تن داده ای
وعده را با نیت ازیادبردن دادهای؟!
ای نهاده دست خود را باز هم بر روی دست
شعلهی این فتنهها از گور بیتدبیری است
اعتراض ما به سستی های تدبیر شماست
از گرانیها، از این شش سال تأخیر شماست
مردم ما از تکبر، از تورم شاکی اند
از لجوجان سیاست باز، مردم شاکی اند
نسل آدم تا قیامت، ایمن از قابیل نیست
با فریدونی که خود ضحاک شد تکلیف چیست؟
طعنه بر دست عدالت می زند قارون عصر
مردمان را خرد و کوچک دیده از بالای قصر
از تمسخر، از تکبر، هیچکس طرفی نبست
ریشخندی زد اگر، بر ریش خود خندیده است
حاجیان بار بسته جانب میقات غرب!
چیست جز تحریم و آشوب و بلا سوغات غرب؟
باز گردید آی... ای دلدادگان آمریکا
راه حل اینجاست آری در همین ایران ما
وای بر آنان که دل دارند با دشمن گرو
حشر آمریکاپرستان با ترامپ و پومپئو!
هرکه خاک این وطن خرج قمار خویش کرد
باخت و یک عمر بدبختی نثار خویش کرد
هرکه با خوبان خیانت کرد سیلی می خورد
فاسد اینجا بی برو برگرد سیلی میخورد
گردنه در گردنه این راه هم طی می شود
آخر هر فتنه ای اینجا نه دی می شود
نوبه نو با هر شهیدی عهد ما تجدید شد
راه سبز ما به خون سرخشان تمدید شد
باز دل، چشم انتظاری را روایت می کند
صاحبی داریم ما، ما را هدایت میکند
جان هستی اوست باید بگذریم از جان خویش
تا ظهورش برنگردیم از سر پیمان خویش
مراسم به شور و اشتیاق مردم پایان یافت. مردمی که صدای خود را امشب هنرمندانه و موزون از انقلابیون جوانی شنیده بودند که سودای تغییر دارند.