به گزارش مشرق، روزنامه «کیهان» در ویژههای خود نوشت:
روزنامه شرق، جزو پیشتازان فریب افکار عمومی درباره سودمندی مذاکره و توافق با آمریکا بود و حتی رحمانیان مدیرمسئول آن بعدها در گفتوگو با حسین دهباشی اذعان کرد که برای جا انداختن برجام، مجبور به اغراق و بزک آن شدهاند.
بیشتر بخوانید:
پیشنهاد دقیق روسیه درباره FATF چه بود؟
تناقض رفتار امریکا در منطقه: برجام موشکی برای ایران، بالستیک دوربرد با توان حمل کلاهک هستهای برای آلسعود +عکس
اما اکنون روزنامه شرق مینویسد: روند کاهش گام به گام تعهدات ایران به برجام در سال ۲۰۲۰ تمام میشود یا به خط پایان میرسد؟ این شاید مهمترین سؤالی است که در صحنه دیپلماسی ایران باید منتظر پاسخش باشیم. در سالی که به آخرین روزهایش رسیدهایم، درست بعد از گذشت یک سال از خروج ایالات متحده از برجام، ایران اعلام کرد بر مبنای مفاد برجام و با این هدف که دیگر امضاکنندگان این توافق، بهطور مشخص اروپاییها به صرافتعمل به تعهداتشان بیفتند، در روندی گامبهگام عمل به تعهداتش را متوقف خواهد کرد. همانگونه که آنها به تعهداتشان وفادار نماندهاند. حالا ایران به دومین سالگرد خروج ترامپ از برجام نزدیک است و تا اینجا، این روند منجر به این نشده که اروپاییها کاری از پیش ببرند.
این روند تا اینجا در هر گام از یک اعلام موضع سیاسی بیشتر و بیشتر به یک اقدام معنادار در عرصه هستهای تبدیل شد و متناظر همین شیب در مواضع و اظهارات مقامات اروپایی قابل تشخیص است. زمانی که گامهای اول و دوم برداشته میشد، مکرون هنوز با جدیت در حال تعامل با ایران و تلاش برای یافتن راهحلی برای عبور اروپا از بنبست واشنگتن بود. اکنون و در روزهای پس از گام پنجم، هم اثری از آن تلاشهای البته بینتیجه نیست، هم لحن و موضعگیری مقامات فرانسه و دیگر مقامات اروپایی تندتر شده است؛ تا جایی که زمزمههای استفاده از سازوکار ماشه در رسانهها مطرح شدهاند. اما شاید معنادارتر از بحث درباره امکان اجرایی شدن این سازوکار، ذات مطرح شدن این بحث باشد. مطرحشدن نام سازوکار ماشه در میانه بحث بر سر برجام، نشان میدهد در میان اروپاییها نیز مسیرهای احتمالی فروپاشی برجام زیر نظر گرفته شدهاند.
سیدعباس عراقچی، معاون وزیر خارجه ایران، در چند نوبت، کنایههایی زده که حاکی است ایران فروپاشی برجام را نه یک فاجعه بعید، بلکه یک احتمال قابل بررسی میداند. استدلالهای مقامات ایران، همانقدر که تلخ است، رگههایی از حقیقت هم دارد: اگر به هیچکدام از منافعی که قرار بود از این توافق برداشت کنیم، نمیرسیم. اگر تعهدات هیچکس عملی نمیشود و اگر یک کشور به تنهایی میتواند این میزان بازی را به خواست خودش و برخلاف قوانین بینالمللی و حتی قوانین خودش پیش ببرد. این توافق به چه کار ما میآید؟