به گزارش مشرق، رایزن فرهنگی سابق جمهوری اسلامی ایران در سوریه از نزدیک مقدمات فتنه و سپس جنگ داخلی در سوریه را دیده و تاثیر رسانههای وابسته به نظام سلطه را در ویرانی این کشور سرسبز به خوبی میشناسد. حجتالاسلام مصطفی رنجبر شیرازی علت این جنگ هشت ساله با هزاران کشته و میلیونها آواره را که همچنان ادامه دارد، توطئه فرهنگی دولت انگلیس و همقطارانش دانست که به خوبی با اسلام آشنایند و با رویکرد فرهنگی و ابزار رسانه توانستند سوریه را به این وضع برسانند. او همچنین درباره شبکه تلویزیونی "العالم سوریه" که رسانه ویژه صداوسیما و معاونت برون مرزی آن برای مردم سوریه است، نکات جالبی گفته که خواندنی است.
مشروح آن را در ادامه ببینید:
* برای اولین سوال بفرمایید نقش رسانه در ایجاد همبستگی یا واگرایی میان ملتها چیست؟
رسانهها نقش اساسی در ایجاد جنبشهای سیاسی و اجتماعی سپس هدایت یا انحراف آنها دارند. اگر این نقش با عنصر هنر نیز مزین شود بهتر میتواند به هدف خود برسد. از این رو هم باید مراقب فعالیت جریان سلطه رسانهای باشیم که از طریق شبکههای غربی و رسانههای وابسته به جریان سعودی بر فکر مردم هجوم میبرند هم برای تأثیر گذاری بیشتر باید رسانههای محور مقاومت را تقویت کنیم.
رسانههای وابسته به نظام سلطه دنبال رشد اختلافات و ایجاد فتنه در میان اقوام و مذاهب هر کشور اسلامیاند. قضیه سوریه نمونهای از فتنه بود و تداوم این جریان رسانهای را میتوان در فتنههای اخیر در عراق و لبنان دید که شبکههای العربیه عربستان سعودی و به ویژه بیبیسی عربی که متعلق به انگلیس است، آن را هدایت می کنند. این رسانههای استکباری تلاش دارند ریختشناسی (مورفولوژی) اجتماعی را در کشورهای اسلامی به هم بزنند. در نتیجه آنچه روی میدهد این است که مردم عراق و لبنان به جای اینکه به عربستان سعودی که عامل ایجاد القاعده و داعش است یا آمریکا که عراق را همچنان در اشغال نظامی دارد اعتراض کنند، دیگران را در مشکلات خود مقصر میبینند و مثلاً به ایران معترضند. این تصویرسازی اشتباه را رسانههای نظام سلطه در فکر جوانان ایجاد میکنند.
* چگونه میتوانند در این کار موفق شوند؟
در سوریه بیش از ۵۰۰ گروه افراطی، غربی و صهونیستی فعالیت کردند تا بحران در آن کشور ایجاد شود با این هدف که دولت دمشق را ساقط یا از محور مقاومت خارج کنند. گرچه موفق نشدند اما امروز همان شیوههای رسانهای در عراق و لبنان در حال اجراست.
وقتی بصیرت فرهنگی ضعیف باشد و نسل های جوان از عمق ستمی که واشنگتن و تل آویو به مردم منطقه مانند عراق و لبنان، روا داشتند بیاطلاع باشند، در این صورت به راحتی میتوان با وارونهنگاری، حق و باطل را مخلوط کرد.
یکی از راهکارهای آنها القای غرب به عنوان کانون محبت دروغین است تا به این صورت ادراک مخاطبان رسانه را مدیریت کنند. در این شرایط مسئولان کشورهای عربی باید بیشتر با جوانان ارتباط داشته باشند و مشکلات آنها را برطرف کنند تا نحلههای فتنه از بین برود و بحرانی شکل نگیرد. نکته مهم این است که مراقب توطئههای فرهنگی انگلیس و بقیه آنها باشید تا که با ظرافت نتوانند همزیستی ادیان و اقوام را به دلیل اهداف پلید استعماری خود به مخاطره بیندازند.
* البته انگلیس هم بسیار فعال است اما این کشور تنها یک شبکه بیبیسی دارد که به عربی و فارسی فعالیت میکند، چرا این کشور را شاخص قرار دادید؟
این درست است که شبکههای متعددی از کشورهای بسیاری به نظام سلطه خدمت میکنند اما برنامهریزی و هدایت و مدیریت بسیاری از آنها با انگلیس است. برای مثال شبکه ایران اینترنشنال گرچه با پول عربستان سعودی راهاندازی شده اما همان فعالیتی را دارد که استعمار انگلیس، قرنها در جهان اسلام پیش برده است.میزان آشنایی و ارتباط متخصصان فرهنگی انگلیس با اسلام قابل مقایسه با سایر غربیها نیست. تنها تفاوت بیبیسی با ایران اینترنشنال در نحوه بیان است و الا هر دو شبکه به یک روش فعالیت می کنند. نمونه دیگر شبکه الجزیره است. اشتباهی که این شبکه مرتکب شد به انحراف انقلاب مردمی در مصر ختم شد و در ادامه خطاهای سران وقت اخوان المسلمین شکل گرفت.
* در چنین وضعیتی، شبکههایی مانند پرستیوی و العالم چه رویکردی باید در نظر داشته باشند؟
شبکههای برون مرزی جمهوری اسلامی باید نقش روشنگری در برابر فتنهگری رسانههای نظام سلطه را ایفا کنند. پرستیوی و العالم اسباب رصد، تعلیم و پایشند، به ماندگاری مقاومت کمک کردند و باید خطاهای راهبردی در تحولات منطقه را به ملتها گوشزد کنند. همچنین مانع از فراموشی شهدای مقاومت شوند. البته بهتر است هر از چندی دست به یک نوسازی در تولید برنامههای خود بزنند.
گرچه پرستیوی و العالم در مقایسه با رسانههای جریان سلطه از نظر امکانات و توانایی مادی بسیار نابرابرند اما توانستهاند در دل جویندگان حقیقت جای خود را پیدا کنند؛ چرا که حقیقت اخبار را به مخاطب منتقل می کنند.
در کشورهای منطقه وقتی وارد منزل یا محل کار نخبگان و بزرگان جریان مقاومت میشویم میبینیم تلویزیون آنها شبکههای خبری ایران مانند العالم و پرستیوی را نشان میدهد؛ چرا که این شبکهها توانستهاند در میان رسانهها بیانگر حقایق صحیح و بدون انحراف باشند، ضمناً اگر نگویم العالم دارای نقش اساسی در مقابله با جریان فتنه تکفیریها بوده، عدالت را رعایت نکردهام.
* میدانیم که پس از شکست سرزمینی داعش و گروه های تکفیری، یک حرکت جهادی در معاونت برونمرزی صداوسیما منتج به تأسیس شبکهای خاص به نام «العالم سوریه» شد که در حال فعالیت برای مردم سوریه است. به عنوان شخصی که سالها رایزن فرهنگی در آن کشور بودید برای این شبکه چه راهکاری را پیشنهاد می کنید؟
سوریه کشور متنوعی از نژادها و مذاهب است؛ سنی، شیعه، علوی، کرد، ایزدی و مسیحی در آن کشور زندگی می کنند. «العالم سوریه» می تواند به اقشار مظلوم کمک کند و مشکلات آنها را رسانهای کند تا مسئولان به آنها توجه بیشتری داشته باشند.
جالب است بدانید ایرانیانی در داخل سوریه زندگی میکنند به نام «جالیه» که اجداد آنها بیش از صد سال قبل به سوریه منتقل شدند و ارتباط شان با ایران قطع بوده است. از این رو بسیار ستمدیده و فراموش شده هستند و ما مردم ایران هم آشنایی زیادی با مظلومیت آنها نداریم. «العالم سوریه» میتواند آنها را مورد توجه قرار دهد. این ایرانیان غیر از اشخاصیاند که برای تجارت، کار، تحصیل یا دفاع از حرم به سوریه رفت و آمد دارند.
یکی دیگر از اقدامات این است که شبکه «العالم سوریه» خطر تفکر غلطی را که غرب میخواهد القا کند، به زبان هنر به تصویر بکشید. برای مثال در یکی از آثار تولیدی، توحش داعش در مدت دو دقیقه آنچنان نمایش داده شد که انگار آن بازیگران خود داعشند و مخاطب به خوبی میتوانست خطر جریان تکفیری و تفکر وهابی را به عینه ناظر باشد. در مجموع امیدوارم کمبود بودجه مانع از رشد فعالیتهای رسانههای خبری و تحلیلی برونمرزی ایران نشود.