به گزارش مشرق، «استفن والت»، استاد روابط بینالملل دانشگاه هاروارد در یادداشتی با عنوان «چرا آمریکا در سیاست خارجی خیلی بد عمل میکند؟» به بررسی ضعف و اشکالات در استراتژی سیاست خارجی آمریکا پرداخته است.
والت در این یادداشت که در پایگاه «فارن پالیسی» منتشر شده، نگرش دولت ترامپ به تحولات خاورمیانه و بویژه ایران را تحت عنوان «مرگ مغزی» توصیف کرده و تاکید دارد که اگر استراتژی را به معنای مجموعهای از اهداف مشخص و ترکیبی از طرحی منسجم از اقدامات برای دستیابی به اهداف تعریف کنیم که واکنشهای دیگران را نیز در نظر میگیرد، در واقع دولت ترامپ فاقد استراتژی است.
به گفته والت، به جای یک استراتژی واقعی، آنچه ما در حال حاضر شاهد آن هستیم، مجموعهای از اهداف پراکنده است که از سوی یک رئیس جمهور نااگاه که کنترلی نیز بر امور ندارد، اجرا میشود.
والت در ادامه میگوید: پس از گذشت سه سال که ترامپ در کاخ سفید قدرت را در دست دارد، خطر جنگ افزایش یافته، ایران به تدریج به سمت آغاز برنامه هستهای خود کشیده شده، عراق خواستار خروج آمریکاست، شک و تردیدها درباره اتکا و اعتبار آمریکا بیشتر شده و به متحدان در اروپا هشدار داده میشود. دولت ترامپ معتقد است که قتل و ترور مقامات رسمی خارجی ابزاری مشروع در سیاست خارجی است، در حالی که تنها دولتهای شرور از این گونه اقدامات استقبال میکنند. در عین حال متاسفانه این کوتاه بینی استراتژیک فراتر از خاورمیانه است.
والت در ارتباط با ضعف سیاست خارجی ترامپ به مسئله چین نیز اشاره میکند و معتقد است که ترامپ همه ابعاد خطر نفوذ چین را در نظر نمیگیرد و اگر استراتژیک رفتار میکرد لازم بود تا به دنبال راههایی برای محدود کردن نفوذ و تاثیر چین باشد.
استاد دانشگاه هاروارد همچنین با انتقاد از سیاست جنگ تجاری آمریکا در برابر دیگر کشورها، برهم زدن توافق تجاری آسیا-پاسیفیک را که دولت ترامپ دنبال کرد، به ضرر واشنگتن میداند.
نویسنده در ادامه، سیاست ترامپ در برابر کره شمالی را نیز که بدون هیچ نتیجه و تنها با وعدههای به گفته او «پوچ» همراه بوده باعث کاهش اعتماد به آمریکا در سراسر آسیا میداند.
شعارهای ترامپ درباره اروپاییها بویژه آنجا که ترامپ از آنها خواست تا از همکاری با شرکت چینی هوآوی دست بکشند و همزمان سهم خود را در هزینههای مالی ناتو افزایش دهند، باعث تعجب والت شده و به اعتقاد والت، اشتباهات ترامپ باعث شد تا مدیران چینی هوآوی بیشترین استفاده را در عمل به وعدههای خود و کسب اطمینان کشورهای اروپایی انجام دهند، تا آنجا که در حال حاضر دفاتر و شعب دیپلماتیک و کنسولی چین در کشورهای اروپایی بسیار بیشتر از دفاتر دیپلماتیک آمریکا در اوپاست.
در نهایت به اعتقاد والت، دولت ترامپ به جای دنبال کردن یک سیاست سنجیده و غیرتنش زا در خاورمیانه، متاثر از مشاوران جنجالی و شرکای تجاری خود در منطقه به سمت مواجه با ایران پیش رفته است.
نویسنده این گزارش، در عین حال چندان از عملکرد «بی استراتژیک» ترامپ هم احساس نگرانی نمیکند، چون معتقد است قبل از ترامپ نیز روسای جمهور دیگری از جمله کیلینتون در برابر چین نتوانست اهداف مورد نظر را به پیش ببرد و جرج بوش علی رغم جنگ در خاورمیانه اما به اهداف خود نرسید و باراک اوباما نیز با وجود واقع نگری، اما کم کاری کرد و او نیز نتوانست درگیری نظامی آمریکا در خارج را متوقف و یا کمتر کند.
به اعتقاد والت، با وجود بحرانهایی که آمریکا تا کنون در سیاست خارجی با آن مواجه بوده، اما بیشتر هزینههای ناشی از سیاست خارجی خود را به دوش دیگران گذاشته و از طرف دیگر شهروندان آمریکایی توجه زیادی به سیاستهای دولت شان ورای مرزها ندارند، تا آنجا که بر اساس تحقیقات «دیانا حِسِن»، مسائل سیاست خارجی حتی در میان ۱۰ اولویت اول برای رای دهندگان آمریکایی نیز نیست و همین موضوع باعث شده تا سیاست گذاران آمریکایی تحت فشار کمتری برای توجیه و توضیح دستاوردها و یا شکستهای خود در سیاست خارجی برای شهروندان باشند.
کارشناس مطرح روابط بینالملل همچنین به کتاب مهم «پل پیلار» با عنوان «چرا آمریکا جهان را خوب نمیفهمد؟» اشاره میکند که در آن آمریکا به دلیل تجربه تاریخی غیرمعمول، انزوای جغرافیایی، بازار داخلی بزرگ، چندان نمیتواند یک استراتژی مناسب و با ثبات را طراحی و اجرا کند.
به گفته والت تدوین یک استراتژی سیاست خارجی موثر و کارآمد مستلزم پیش بینی چگونگی واکنش احتمالی دیگران است، اما مقامات آمریکایی به ندرت درباره اقدامات دیگر کشورهای پرنفوذ آگاهی دارند و الگوی جذب آسان مهاجران، قدرت و هویت ناسیونالیسم آمریکایی را به شدت تضعیف کرده است.
والت به طور کلی بی تفاوتی مردم به سیاست خارجی و نفوذ گسترده لابیهای داخلی و خارجی را موانع جدی یک سیاست خارجی استراتژیک برای واشنگتن میداند که از طرف دیگر آمریکا را بیش از هر قدرت دیگری در تاریخ مدرن، آسیب پذیر خواهد ساخت، چون وقتی هرکدام از گروههای نفوذ اهداف خود را حال چه درباره بودجه دفاعی بیشتر یا درباره توجه بیشتر به حقوق بشر و یا رد توافق آب و هوایی دنبال کنند، در این شرایط امکان تدوین یک استراتژی فراگیر بر مبنای منافع ملی از بین خواهد رفت.
استاد دانشگاه هاروارد، به این موضوع نیز اشاره میکند که یکی از ضعفهای اساسی سیاست خارجی آمریکا این است که افرادی که کار خود را به درستی انجام میدهند اغلب به حاشیه کشیده میشوند، در حالی اشتباهات تکرار میشود، از جمله طراحان جنگ عراق همچنان قابل احترام و مورد توجه واقع میشوند و در این شرایط چه انتظاری است که کارهای کشور به درستی انجام شود؟
نتیجه گیری پایانی یادداشت والت این است که سیاست امنیت ملی داخلی و خارجی آمریکا بیشتر به مانند یک اجرای هنری است و نتایج اقدامات فعلی آمریکا به هیچ عنوان جان سربازان، دیپلماتها و مامورانی که برای آمریکا کار میکنند، نجات نخواهد داد. والت در ادامه میگوید که رهبران آمریکا فقط توجه و تمرکز خود را بر نحوه نمایش چهرهشان در تلویزیون و توئیتر قرار دادهاند.
به اعتقاد والت، اگرچه آمریکا به واسطه قدرت ممکن است بتواند برای مدتی این مسیر را طی کند، اما ادامه این مسیر برای آمریکا برای همیشه ممکن نخواهد بود و به از دست رفتن فرصتها منجر خواهد شد.