به گزارش مشرق، آخرین بازماندهها همیشه موردتوجه هستند چراکه آخرین فرصتاند؛ خواه این بازماندهها از تمدنی بشری همچون تمدن مایا باشند یا از پرندهای تنها مانند تک درنای سپید سیبری و یا از تاریخ طبیعی، همچون جنگلهای باستانی هیرکانی که از حدود ۴۰ میلیون سال در تاریخ بهپیش رفته و به اکنون رسیده است.
جنگلی باستانی و استثنایی که سرخدارهای کهنسالش برای ادامه حیات صرفهجویانه به حداقلهای زیست در ارتفاعات بسنده کردهاند و شمشادهایش نگین سبز جنگلهای سپیدپوش پاییندست در زمستانها هستند و برگهای زرد و ارغوانی انجیلی همچون جواهری رقصان در وزش بادهای پاییزی میدرخشند و در کنار همه این زیباییها، حیاتشان ممد حیات تمام موجودات است.
اکسیژنی برای ادامه حیات، مناظر جانفزا و افسردگیزدا، کاهش آلودگی صوت و هوا، استحکام خاک و جلوگیری از وقوع سیل، وقتی برایشان پولی پرداخت نمیشود، ارزشی ندارند اما همینکه آدمی باخبر شود هر مترمکعب چوب چه قیمت مادی دارد، ارههای طمع به سمت درختان هجوم میآورند.
شاید باید به ذهن محاسبهگر آدمی اهمیت یک درخت را با یک مقایسه ساده نشان داد و آن اینکه یک درخت ۵۰ ساله دهها برابر یک درخت ۲۰ ساله اکسیژن تولید میکند و سوال این است که چگونه میتوان قطع یک درخت چند صدساله را با کاشت دهها درخت جوان جبران کرد؟ و فراتر از آن، آیا برای جنگلی باستانی میتوان جایگزینی یافت؟ جنگلی که میلیونها سال شدائد طبیعت را پشت سر گذارده و همچون فسیل زنده بازگوکننده تاریخ طبیعت است.
پویان مهربان، در گفتگو با خبرنگار مهر، در رابطه با ارزشمندی جنگلهای هیرکانی ازنظر قدمت میگوید: عمر این جنگل، حتی از جنگلهای آمازون، گینه و سوماترا که برای بسیاری از افراد نامآشنایند هم بیشتر است و مشابه جنگلهای هیرکانی در اروپا بوده است که براثر عصر یخبندان دوران چهارم ازمیانرفتهاند و عموم جنگلهای کنونی اروپا دست کاشت هستند.
عضو هیئتعلمی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری بابیان اینکه در ابتدا جنگلهای ما با جنگلهای اروپا یکی بود و در دوره سوم زمینشناسی، با بالا آمدن کوههای قفقاز، ارتباط جنگلهای منطقه ایران با اروپا جدا شد، گفت: در همین دوران، با وقوع عصر یخبندان، تمام جنگلهای قسمت اروپا از میان رفت اما به دلیل اعتدال خزری، رطوبت دریای خزر و حفظ آن بهواسطه رشتهکوههای البرز، این جنگلهای باستانی باقی ماند و در حال حاضر، حدود ۲ میلیون هکتار آن در ایران و ۲ هزار هکتار دیگر در آذربایجان قرار دارد.
وی یکی از مهمترین موارد ارزشمندی جنگلهای هیرکانی را وجود درختان انجیلی با نام علمی « Parrotia persica» عنوان کرد و افزود: این درخت، ازجمله گونههای اندمیک این منطقه است، به این معنا که در هیچ جای دیگری در دنیا وجود ندارد. از دیگر موارد اندمیک جنگلهای هیرکانی میتوان به شمشاد و زنگوله برفی اشاره کرد و تنها در جنگل گلستان شاهد چهل گونه گیاهی اندمیک هستیم.
این استاد دانشگاه بابیان اینکه انجیلی درختی مقاوم و رویشگاه آن مناطق جنگلی تا ارتفاع ۶۰۰ متر و دارای تنهای با اشکال عجیبوغریب است، گفت: برگ این درخت در پاییز به رنگهای متنوع همچون زرد و ارغوانی درمیآید که چهره جنگلهای هیرکانی را از دیگر جنگلها در کل دنیا متمایز میکند.
وی از دیگر درختان جنگل هیرکانی به درختان مَلِج، بوجا، نَمدار، راش و افرا اشاره کرد و افزود: چوب این درختان کاربرد صنعتی دارند و همین امر موجب شد تا غالب این درختان از جنگلهای هیرکانی از میان بروند و از دیگر سوی، چون چوب درخت انجیلی صنعتی نبوده، پوشش اصلی جنگلهای پاییندست انجیلی شده است که از یکسو شاهد زیبایی منحصربهفرد انجیلی هستیم و از دیگر سوی، تراکم بالای آن، بیانگر تخریب جنگل و کاهش تنوع دیگرگونهها به دلیل مصارف صنعتی چوب آنها هستیم.
وی یکی از گونههای ارزشمند و در معرض خطر جنگلهای هیرکانی را سرخدار برشمرد و با اشاره به وجود سمی در این درخت که خاصیت دارویی دارد، افزود: این درختان با عمر طولانی خود شاهدان زنده هزارسالهای هستند که اوج و فرودهای قبایل این سرزمین را دیدهاند و طعم تندیهای طبیعت را درگذر سالیان چشیدهاند اما اکنون بهراحتی توسط افراد برای کارهای صنایعدستی قطع میشود.
مهربان بابیان اینکه جنگل تنها منحصر به درختان نیست و اکولوژی خود منطقه نیز مهم بوده و ورود گونههای غیربومی اعم از گیاهی و جانوری به این جنگلها آسیبرسان است، گفت: بهطور مثال، با رهاسازی دو راکون در جنگلهای تالشِ گیلان، زادوولد پرندگان تحت تأثیر قرارگرفته، چراکه راکونها از تخم پرندگان تغذیه میکنند.
جنگلهای باستانی هیرکانی، عصر یخبندان که در آن بسیاری از جنگلها و جانوران نابود شدند را تاب آورد و میلیونها سال را در تاریخ درنوردید اما در چند صدسال اخیر، در مواجهه با هجوم انسان کمر خم کرده است، چنانچه این استاد دانشگاه، میگوید: از بین رفتن جنگلهای ایران از زمان مغول آغازشده و در سه قرن گذشته به اوج خود رسید و تنها در زمان قاجار، ۱۳۰ هزار تن زغال به اروپا صادر شد.
ادامه حیات این اثر طبیعی، نیازمند ایجاد زنجیره همکاری میان انسانها و دولتها است و یکی از راهکارها برای ایجاد این همافزایی، ثبت جهانی یک اثر است. میراثی که با ثبت شدن آن نهتنها برای یک منطقه که برای کل این کره خاکی دارای اهمیت میشود.
طبق یکی از بندهای کنوانسیون حفاظت از آثار میراثی طبیعی و تاریخی یونسکو، ازجمله دلایل انتخاب یک اثر طبیعی برای ثبت جهانی، ارزشمندی جهانی آن از منظر علمی، حفاظتی و زیباشناختی است و تا امروز تعداد ۲۱۳ اثر طبیعی منحصربهفرد در این کره خاکی، ثبت جهانی شدهاند که یکی از آخرین این آثار ثبتی، جنگلهای هیرکانی ایران است که در پانزده نقطه از چهار استان گلستان (جنگل گلستان شمالی و جنوبی)، سمنان (ابر شرقی و غربی)، مازندران (جهاننما، به ولا، الیمستان، واز شرقی و غربی، کجور، چهارباغ) و گیلان (خشکهداران، سیاه رود رودبار، گشت رودخان، لیسار) قرار گرفته است.
محمد نجاتی عضو تیم اجرایی مجموعه باغهای هیرکانی در گفتگو با خبرنگار مهر، بابیان اینکه آثار تاریخی حتی اگر ثبت جهانی هم شده باشند، وقتی تخریب شوند محلی از اعراب برایشان نمیماند، در رابطه با ثبت جنگلهای هیرکانی گفت: با ثبت جهانی این اثر طبیعی، ما یکی از درخشانترین مواهب طبیعیمان را به اوج میرسانیم اما باید به تعهدات این عمل هم پایبند باشیم، بهبیاندیگر، ما ممکن است که امتیازات محتملی برای ثبت جهانی بگیریم اما این ثبت تعهدات الزامآوری را نیز ایجاد میکند.
عضو تیم اجرایی مجموعه باغهای هیرکانی بابیان اینکه تمامی درختانی که ما امروز در باریکه جنوب کاسپین میبینیم، یک فسیل زنده هستند که از چند میلیون سال پیش بهجامانده اما ما توجهی به این پدیده نداریم و بیرحمانه کمر به نابودی آن بستیم، گفت: با گسترش روستاها و شهرها، مزارع و شالیزارها و چرای دامها رفتهرفته این جنگلها عقبنشینی کردند و
طی ۸۰ سال اخیر، وسعت این جنگلها بهشدت کاهشیافته که بیانگر نبود مدیریت لازم در حفظ و احیای این جنگلها است.
رشد قارچ گونه ویلاسازی و کارخانههای چوب
وی در رابطه با هجمه چندجانبه به این جنگلها، گفت: شهرکها در دل جنگلها ساخته شد و شهرداریها برای خلاصی از زبالهها جایی مظلومتر از جنگلها نیافتهاند و طی بیست سال اخیر، رشد قارچ گونه کارخانههای نئوپان و ام. دی. اف در سراسر خطه شمال و فشار آنها برای افزایش مواد اولیه و درنهایت قطع بیشتر درختان نشاندهنده مدیریت نادرست جنگلها و مدیریت ناکارآمد در دیگر حوزهها بوده است.
این فعال محیطزیست بابیان اینکه نیروهای حفاظتی با حداقل امکانات از این جنگلها در برابر قاچاقچیان محافظت میکنند، گفت: قاچاقچی ارزش جنگل را در سود چوبهایش میبیند و نه ارزشمندی گونههای درختیاش اما همین قاچاقچیها هم موجودات خیالی و دشمن نیستند، افرادی هستند که فشار زندگی آنها را وادار به این کارکرده و بهره اصلی را دلالها میبرند و وجود این افراد نیز به دلیل مدیریت ضعیف و عدم آموزش و آگاهی است.
وی بابیان اینکه حفاظت از این میراث باستانی تنها به عهده سازمان جنگلها نیست، بر اهمیت نقش دستگاه قضا، نیروی انتظامی، دستگاههای حکومتی و دولتی، شهرداریها و تمام افرادی که در اجتماعات مردمی واداری نقش محوری دارند، تأکید کرد و گفت: اما متأسفانه اراده لازم برای حفظ این جنگلها هنوز وجود ندارد.
عضو تیم اجرایی مجموعه باغهای هیرکانی گفت: هرچند مدیریت گذشته بهشدت موردانتقاد است اما توقف کامل تعهدات جنگل اعم از نهالکاری، نگهداری جادهها، خروج دام و حصارکشی و.. نباید صورت میگرفت؛ چراکه مقابله با مدیریت نادرست، نه حذف مدیریت بلکه ایجاد مدیریت درست است.
الزامات ثبت جهانی جنگلهای هیرکانی
وی بابیان اینکه جنگل یک مجموعه از پدیدههای فیزیکی، شیمیایی، فیزیولوژی، انسانی، اجتماعی و اقلیمی است، مدیریت آن را نیازمند دانش زیاد دانست و بابیان اینکه مدیریت جنگل با مدیریت یک اداره و کارخانه فرق دارد، گفت: ما در سطوح مدیران پایینی و میانی کارشناسان خوبی در حوزه حفظ جنگل داریم اما در مدیران سطوح بالا مشکلداریم؛ چراکه سازمان جنگلها زیرمجموعه وزارت کشاورزی است و دید اکثر مدیران بالادستی دیدگاه کشاورزی است و تصورشان بر این است که جنگل را باید کاشت و داشت و برداشت کرد.
نجاتی بابیان اینکه نهالکاری نیز نیازمند کاربست شیوههای اصولی، فنی و اجتماعی است، گفت: در پارک شهرها و روستا شاهد کاشت درختان وارداتی هستیم؛ چرا باید ظرفیت گیاهی عظیم منطقه را کنار بگذاریم و گونههای غیربومی که عموماً آفتزا و مهاجم هستند را بکاریم و این نهایت بیسلیقگی و بیتوجهی به طبیعت میراثی خودمان است که توسکا، انجیلی و افرا را کنار بگذاریم و فونیکس و یاس هلندی بکاریم.
وی با اشاره به اهمیت سمنهای متخصص در این حوزه، یکی از کارکرد سمنها را شناساندن ویترین گونههای بومی به مردم عنوان کرد و گفت: ما در مجموعه باغهای هیرکانی نهالها را از نقاط متراکم به بستر نهایی منتقل میکنیم چراکه این نهالها به نهادهای اولیه خود نزدیکترند.
نجاتی با اشاره به گونه در معرض خطر سرخدار، گفت: با چوب این درخت نادر، قاشق و قلیان درست میکنند و این درد را باید به کجا گفت؟ هنرمندان روح لطیفی دارند و تنها باید آنها را به ارزشمندی این درخت آگاه کرد چراکه آگاهی داشتن اولین قدم برای شروع هر کاری است.
این فعال محیطزیست بابیان اینکه تنها ثبت جهانی یک اثر بدون اینکه چرایی ثبت اثر، اهمیت و ارزشمندی آن به مردم شناسانده شود، فایدهای ندارد، گفت: بسیاری از مردم، گونههای درختی بومی جنگل هیرکانی را نمیشناسند و این شناساندن ارزشمندی باید از محیط مدرسه آغاز و در سطح جامعه فراگیر شود و آنهم نه یک آموزش فرمالیته بلکه یک آموزش مؤثر.
وی با اشاره به نوشتهای روی دیوار یکی از مدارس بابل، مبنی بر اینکه ارزش یک درخت به میوههایش است و نه به برگهایش، گفت: با مدیر این مدرسه صحبت کردهام و به او گفتهام اکثر درختان جنگلی که از پنجره همین مدرسه پیداست، میوه نمیدهند، اما آیا بیارزش هستند؟ در آموزشگاههای ما چنین دیدگاهی وجود دارد که نیازمند تلنگر برای تغییر است و اگر آگاهی لازم به مردم داده نشود، ثبت جهانی همچون بزرگ شدن بادکنکی است که با نیشتری میترکد.