جستجوگران نور همزمان با سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها پیکر مطهر شهید دفاع مقدس را در جاده خندق کشف کردند.
نظر شما
نظرات
- انتشار یافته: 5
- در انتظار بررسی: 1
- غیر قابل انتشار: 0
-
بادیدن این تصاویر عده ای زیادی ازسیاسیون وچپاولگران اقتصادی بایدخجالت بکشن وتوبه کنن انشالله.....
-
هدف از این عملیات تصرف جاده العماره-بصره بود اما تفوق نیروی زرهی عراق، مانع تداوم این موفقیت شد. حالا بیش از نیمی از جاده خندق با عرض ۶ متر (این سو و آن سوی جاده تا چشم میدید، تالاب هورالعظیم) در اختیار ما بود و عراقیها هم، نیمه دیگرش را در همان امتداد ما، در اختیار داشتند. گردان ما (امام حسین) از قایقها بیرون آمدند و توی کانال کنار جاده مستقر شدیم. نزدیکیهای اذان صبح به ما گفتند به سمت شمال، کانال را با دو بپیماییم. پس از سی چهل دقیقه دویدن با نیروهای لشگر ۲۱ امام رضا مواجه شدیم که سرآسیمه بر خلاف ما در کانال میدویدند. بعدتر فهمیدم ما آمده بودیم تا تنها دستآورد عملیات بدر( این جاده) را از آنها تحویل بگیریم. به دستور فرمانده دستهمان، شهید یخچالی، من و ۴ تن از همرزمان در سنگری کنار جاده مشرف بر آبهای راکد هور، مستقر شدیم. بقیه نیروهای گردان نیز در سایر سنگرهای امتداد جاده خندق، تقسیم و مستقر شدند. نماز بامدادان را که به جای آوردیم، دستور آمد تا میتوانیم قبل از طلوع آفتاب، گونی پر خاک کرده و بر سر سنگر انباشته کنیم. ده پانزده گونی پر کرده بودیم که نفیر خمپارهها همرزمانم را به سینه خیز واداشت و بر سر من فریاد میزدند: بخواب، بخواب! من هم بالاخره از بام سنگر به کف کانال غلتیدم و درازکش شدم.
-
روز بازگشتمان از جاده، یک فروند هواپیمای غول پیکر توپولف به عقبه نیروهایمان، بنه( محل تدارکات) با بمب ناپالم حمله کرد. این حمله در واپسین ساعاتهای حضورم در جاده خندق باعث شد تا من شاهد فریاد سوختم، سوختم رزمنده متصدی پدافند هوایی دو لول ۲۳، باشم که از شدت سوختگی ناشی از نفوذ بمب ناپالم بر تمامی پیکرش، بیهدف به این سو و آن سو میدوید و هیچکس را یارای کمکش نبود تا کاملا ذغال شد و افتاد. من با دیدن این صحنه رعب آور و دهشتناک که هیچ کمکی هم از دست کسی ساخته نبود، روحیهام بسی خرابتر شد.
-
ساک کوچکم را زیر پایم گذاشته کنار جاده رو به شهرم نشستم و انگار عاشقی، معشوقی را تماشا میکند شهرم را نظاره میکردم. نمیدانم چند دقیقه، بهت زده محو تماشایاش بودم. آخر در آن جاده مرگ، از دسته ۲۷ نفره ما، تنها ۱۳ تن به خانه بازگشتیم. روحشان شاد و در جوار محمد پیامبر محشور باد!
-
باید پا برهنه وبا وضو روی اون خاک ها رهبرن نه با بیل و..