به گزارش مشرق، علی کفاشیان رئیس سابق فدراسیون فوتبال مهمان این هفته برنامه تلویزیونی دست خط بود. در ذیل مشروح گفتوگوی کفاشیان را میخوانید:
مهمان ارجمند این هفته برنامه «دستخط» یک چهره خندان است؛ چهرهای که در مقاطع مختلف مسئولیتش، این چهره خندانش حذف نشده است. متولد 1333 در نائین، جایی بین اصفهان و یزد. رشتههای مختلف ورزشی را در فدراسیونها کار کرده و سرپرستی کرده، دبیرکل کمیته ملی المپیک بوده است. تقریباً 9 سال طلائی فوتبال ایران را رئیس فدارسیون فوتبال جمهوری اسلامی بوده است. در دهه 50 قهرمان دو و میدانی بوده و در کنار همه این سوابق ورزشی، سوابق مدیریت در حوزه ارزی دارد. فکر میکنم گفتوگوی جالبی از جوانب مختلف با ایشان داشته باشیم.
در خدمت جناب آقای علی کفاشیان، رئیس اسبق فدراسیون فوتبال، هستیم؛ اگر آقای تاج استعفا نمیداد باید میگفتیم رئیس سابق فدراسیون فوتبال.
*سلام، خیلی خوش آمدید.
بنده هم خدمت شما و همین طور بینندگان عزیز سلام عرض میکنم و آرزوی روزهای خوبی را دارم.
*الان شما نائب رئیس نیستید یا هستید؟
مجمع قبلی که انتخابات انجام شد، بنده به عنوان نائب رئیس اول انتخاب شدم. تا فروردین ماه هم در این پست فعالیت میکردم، ولی به علت بازنشستگی از فعالیت کنار آمدم، ولی تا زمانی که نائب رئیس اول در مجمع بعدی انتخاب نشود، فعلاً نائب رئیس هستم ولی عملاً فعالیتی ندارم.
*مجمع بعدی هم اواخر اسفند است.
مجمع بعدی انشاالله اواخر اسفند ماه برگزار خواهد شد.
*قصه محروم شدن شما چه بود؟ اینکه خبرهایی بیرون آمد که شما محروم شدید.
در کمیته اخلاق فدارسیون تا زمانی که ما بودیم مطرح نشد، بعد موردی بود که یک قراردادی بسته بودیم برای اینکه حق پخشی را بتوانیم بگیریم که دوره قبل با آن شرکت گرفتیم و دوره بعدی کمیته بازاریابی ما فعالیت کرد و قرارداد بست و اولین موردش را که انجام دادیم، 70 و خردهای هزار دلار بود، آن انجام نشد و طرف پول ما را نداد که ما بقیه قرارداد را فسخ کردیم و به آن کالایی ندادیم. دنبال این بودیم و پیگیری کردیم، شکایت هم کردیم که ترتیب اثر داده نشد؛ یعنی آن طرف در خارج از کشور بود و دست ما به او نمیرسید. کمیته بازاریابی ما این کار را کرده بود و کمیته اخلاق تشکیل شد و تشخیص داد هم مسئول بازاریابی ما و هم بنده مورد محرومیت قرار گرفتم.
آقای ترابیان مسئول مذاکرات این قضیه بود که این حق پخش را با آنها قرارداد بست که وقتی کار انجام شد، آنها پول را پرداخت کنند. وقتی آنها پول را پرداخت نکردند و به دروغ گفتند پرداخت کردیم، از طریق فیفا پیگیری کردیم و بعد فهمیدیم این شرکت سر خیلی از کشورهای دیگر از جمله مالزی، سنگاپور را کلاه گذاشته است البته من در AFC این قضیه را مطرح کردم و به فیفا منتقل کردم، آن شرکت کار خودش را انجام داد و رفت. همانند این است که جنسی به کسی میفروشید و چک به شما میدهد و چک نقد نمیشود منتهی ما در داخل نبودیم که بخواهیم شکایت کنیم. این در خارج بود. اگر میخواستیم در خارج وکیل خارجی بگیریم باید دو برابر این پول هزینه میکردیم. این تشخیص بنده بود که شکایت نکنیم و از طریق AFC این را ممنوعالمعامله کنیم و به همه جا بگوییم که با این شرکت کار نکنند.
*قصه برادر خانم شما قصه درستی نبود؟
نه. این ربطی نداشت.
*ایشان با شما در فدارسیون کار میکرد؟
مسئولیت ایشان این بود که کارهای مالی که بنده امضا میکردم، در فدارسیون فوتبال دو صاحب امضا داریم که یکی خزانهدار است که از سوی مجمع انتخاب میشود و چکها و همه اسناد را امضا میکند و یکی هم رئیس فدارسیون است، وقتی کارها را او امضا میکرد من چون وقت نمیکردم مسائل مالی را امضا کنم، او کنترل میکرد و با کنترل او من امضا میکردم، ولی به هیچ عنوان صاحب امضا نبود.
*در یکی دو هفته خیلی بحث شده، شاید زمانی که این برنامه پخش شود کار تمام شده باشد گرچه مسئولین وزارت ورزش و فدارسیون فوتبال میگویند کار تمام است و 4 باشگاه هم محکم ایستادهاند که ما در زمین ثالث بازی نخواهیم کرد. این چگونه شکل گرفت و چرا چنین چیزی را AFC در نظر گرفت؟ شما ارتباطات خوبی با شیخ سلمان داشتید و میتوانستید کارهایی در پشت صحنه انجام دهید.
در یک مقطعی وقتی خیلی رسانهها درباره همین بحث ترور سردار سلیمانی فرافکنی کردند که ایشان را ترور کردند و آن حمله موشکی که ایران انجام داد و سقوط هواپیما، یک فرافکنی خیلی وسیعی را در تمام رسانههای مختلف خارجی دیدیم، که بسیاری از مطالب خود را هم به دروغ منتشر میکنند، با این فرافکنی جوی ساختند که یکسری کشورها ترسیدند و گفتند برای مسابقه به ایران نمیرویم و این را کتبی کردند.
حالا برخی کشورها مانند بحرین، کویت هم شیطنت کردند در حالی که میدانند در ایران خبری نیست و امن است ولی این شیطنت را میکنند و اینجا بهرهبرداری سیاسی دارند. این را در AFC منعکس کردند و AFC سریع در کمیته مسابقات میبرد و 80 درصد کمیته مسابقات اصلاً نمیدانند ایران به چه شکلی هست و چه نحوی هست و اصلاً دستاندرکار نیستند یا حرفی که AFC میزند آنها میگویند همین درست است.
*پول سعودیها هم قطعاً در اینجا نقش دارد؟
نمیتوانیم بگوئیم اینجا نقش دارد، ولی در مجموع سعودیها تسلط زیادی در کشورهای عربی در دادن رأی دارند و یا یکسری کشورهایی که عملاً کمک میکنند و نفوذ دارند. بالاخره آنها هزینه میکنند، در مجامع مختلف بینالمللی پول خرج میکنند و رئیس AFC هم از بحرین است. قطعاً بحرین زیردست عربستان است. اینها از طریق سیاسی قطعاً فشارهایی میآورند و من مطمئنم اگر رئیس AFC ژاپنی بود، به این صورت این اتفاقات رخ نمیداد ولی الان کار دست آنهاست و حدود 11 کشور عربی هستند که اینها عضو هیأت AFC هستند و خیلی از کشورهای دیگر با اینها هماهنگ هستند.
*هیات رئیسه الان کدام کشورها هستند؟
حدود 16 کشور هستند. از جمله خود ایران عضو داریم که الان آقای تاج در هیات رئیسه هستند و 16 کشور دیگر حضور دارند اعم از ژاپن، کره، کامبوج، ویتنام کشورهایی هستند که ...
*چند کشور عربی هستند؟
5-4 کشور عربی هستند و بعد لبنان و عراق هستند، سوریه نیست، از کویت و بحرین و عربستان هستند. اینها کشورهایی هستند که در هیات رئیسه هستند. از کشورهای شرقی ژاپن و کره شمالی هستند. از کشورهای عربی حتی فلسطین هست، یکسری کشورهای دیگر همانند کامبوج و ویتنام عضو آن هستند.
*آنجا نباید رای گیری شود؟
بله. رایگیری میشود.
گفتید نهایتاً 6 – 7 کشور عربی باشند. اگر همه هم رای بدهند باز بقیه همسو با ما هستند.
روی همسویی خیلی حساب نکنید. در رای دادن ممکن است ببینند نظر AFC چه بوده و آن رای را میدهند. اصولاً کار کارشناسی که در AFC میکنند و AFC میگوید این نظر را داریم، 90-80 درصد آن کشورها رأی را بر اساس نظر کارشناسی AFC میدهند. هر چه ما اعتراض هم کنیم تاثیری ندارد.
*آن زمان که شیخ سلمان دوباره انتخاب شد، شما رقیب او بودید. درست است؟
نه، من هیچ وقت رقیب او نبودم. آقای شیخ سلمان رئیس AFC بود و یک زمان قبل از آن آقای بن همام رقیب ایشان بود که ایشان از قطر بود و سعی کردند او رای نیاورد ولی با لابیهای سنگینی که کردند رای آورد ولی در دوره بعد آقای شیخ سلمان بود و از امارات یکی بود و از خود قطر یکی بود و با لابیهایی که با هم کردند کنار آمدند و انها کنار رفتند و آقای شیخ سلمان تنها فرد نامزد ماند و انتخاب شد.
*شما برای نائب رئیسی بودید.
بله. 5 زون در آسیا هست که از هر زون یک نائب رئیس میآید. زون ما ازبکستان، افغانستان، تاجیکستان، ایران و قزاقستان و قرقیزستان است. این دوره هم که آقای تاج انتخاب شد از همان زون انتخاب شدند.
*در واقع آن لابیهای قوی در AFC دست چه کسانی است؟
لابیهای قوی به نظر من حتی کشورهای شرقی خیلی دخیل نیستند. لابیهای قوی دست خود امارات و قطر و خود بحرین که رئیس AFC است، اینها لابیهای بسیار قوی دارند و بخشی هم ژاپن است که از حق و حقوق خودش دفاع میکند و زیاد در مسائل دیگر دخالت نمیکند و حتی لابیهایی که اینها داشتند به حدی قوی بود که این دفعه کره جنوبی و عربستان و ازبکستان یک گروه تشکیل دادند تا رأی خود را به کرسی بنشانند و حرف خودشان را بزنند که لابیهایی که آن سو کردند اینها نتوانستند انجام دهند و حرف آقای شیخ حمد که رئیس ... است مخصوصاً در لابیها بسیار تاثیرگذار است چون 26-25 سال است که مسئولیت کمیته بینالمللی المپیک را برعهده دارد.
*برخی سوال میکنند که در عالم ورزشی که اینهمه روی آن مانور میکنند نباید سیاست در آن حاکم باشد چطور کویت قطب ورزشی در آسیا نیست که این مقدار قدرت داشته باشد. در المپیک آسیایی نگاه کنید کویت کجای کار لحاظ میشود یا حتی عربستان یا بحرین ... از لحاظ ورزشی وقتی قوی نباشند از لحاظ لابیهای سیاسی و قدرت سیاسی باقی میماند که قدرت سیاسی هم نگاه کنیم تحت سلطه هستند و تنها پول نفت میماند. درست است؟
بله. در بحث بینالملل اولاً مسائل سیاسی در ورزش دخیل هست. یک زمانی میزبانی جام جهانی فوتبال را میخواهند برای روسیه بگیرند که خود آقای پوتین آنجا برای دفاع رفت و محکم ایستاد و گفت ما آماده هستیم و هزینه میکنیم و کار میکنیم. سران کشورها خودشان برای یک رشته ورزشی که میزبانی بگیرند مخصوصاً فوتبال یا رشتههای مهم یا المپیک یا آسیایی محکم میایستند و حمایت میکنند و دخیل هستند اما ما سه عامل را داریم که در مسائل بینالملل خیلی در لابیها موثر است.
یکی ثبات در مدیریت است؛ همین کویتی که مثال زدم 30 سال است که ... تمام رشتههای المپیک داخل آن هست و همه را میشناسد و همه جا رفته و چندین بار در هر کشوری رفته و ارتباط بسیار قوی دارد. ثبات در مدیریت تاثیرگذار است. دومین نکته این است که پول خرج میکنند، هزینه میکنند. میزبانی برگزار کند، وقتی از کشورها دعوت میکند پول بلیط آنها را بدهد، پول هتل آنها را بدهد چند روز بیایند و بعداً کادوهایی اشانتیونی بدهد، اینها خیلی موثر است و کمی علم و اطلاعات و داشتن یک زبان خوب و دیپلماسی خوب و حرف زدن خوب را داشته باشد که بتواند در شکل کار پیش برود. من فکر میکنم ما این را نداشتیم. پول زیاد نتوانستیم خرج کنیم، ثبات در مدیریت هم نبوده است البته خودم 8 سال در فدراسیون فوتبال بودم، 8 سال رئیس بودم و 3 سال نائب رئیس بودم و دائم آشنا شدیم و حرف تاثیر داشت ولی به حدی تاثیر نداشت که بخواهیم یک سیاستی را برگردانیم یا تغییر دهیم. الان همین کشورهایی که خدمت شما عرض کردم میتوانند این کار را انجام دهند و لابی کنند و محکم جلو بیایند. این در چه زمانی اتفاق میافتد؟ در زمان انتخابات رخ میدهد. زمانی که میخواهید انتخابات انجام دهید به سمت یک نفر میروید و میگویید من این را میخواهم، یک عده دیگر هم سمت دیگری میروند. هر کدام از این جناحها پیروز شود اکثریت آرا را در AFC و کنفدراسیون دارند و کار خود را از همان طریق پیش میبرند و نظرات آنها هم صائب است.
*بعد از آقای کیروش، اتفاقاتی در سرمربیگری تیم ملی افتاد که خیلی بد بود. البته میگویند یکسری اتفاقات اجتنابناپذیر بود ولی برخی هم قبول نمیکنند و میگویند نوع قراردادی که با آقای ویلموتس تنظیم شده بود، باید محکم بوده باشد تا این اتفاقات رخ ندهد و فکر این را باید میکردند. شما در انتخاب ویلموتس نقش داشتید؟
نه. من به هیچ عنوان در انتخاب ویلموتس نبودم چون عملاً از فدارسیون کنار آمده بودم ولی در زمان خود آقای کیروش که نقش داشتم و قرارداد با ایشان بستیم به یاد دارم علاوه بر این که قراردادی بستیم و ایشان هم نظر داد، یکی دو حقوقدان بینالمللی بودند و ماهر بودند، رفتیم و آنها دیدند و در واقع اوکی دادند. خود آقای ویلموتس که قرارداد بست، فدارسیون قطعاً این کارها را کرده است.
منتهی زمانی که یک بخشی میآید که سر موقع نمیتوانید پول او را بدهیم یا سر موقع نمیتوانیم به تعهدات خود عمل کنیم، اینها خیلی نکات حساسی است که در قرارداد ذکر میشود، باید سر ماه پرداخت شود و اگر نشود، ممکن است به ضرر ما رأی بدهند.
*و الان هم تصمیمی برای سرمربیگری تیم ملی نگرفتند.
نه، ولی فکر کنم انشاالله این چند روز تصمیم گرفته شود.
*داخلی خواهند گذاشت؟
بحثی که داشتند این بود که بیشتر نظر روی داخلی باشد، چون این مشکلاتی که از مربی خارجی مانند مربی استقلال، مربی پرسپولیس یا مربیهای دیگر یا همین آقای ویلموتس، منطقاً این است که مربی داخلی بگذاریم و با داخلی جلو ببریم. چون الان هم زمانی است که یک مربی خارجی ناآشنا بیاوریم نمیتواند کاری کند. یک تا دو ماه دیگر مسابقات انتخابی جام جهانی را داریم. 5-4 ماه دیگر مسابقات اصلی ما است که باید تعیینتکلیف شود. قطعاً مربی که الان میآید باید شناخت کافی روی تیم ایران داشته باشد و بداند و بتواند بر آن اساس جلو برود که من فکر 90-80 درصد مربی ایرانی باشد.
*یعنی آقای دایی؟
این را من نمیدانم که در اخرین لحظه چه تصمیمی بگیرند، چون من در تصمیمگیریها نیستم و ترجیح هم میدهم ورود نکنم.
*اسمها را شنیدید؟
بله. الان آقای علی دایی، آقای قلعه نوعی است که افراد توانمندی هستند. یک گزینه آقای گل محمدی بود که ایشان به پرسپولیس رفت. حتی از آقای برانکو هم نام برده شد، منتهی آقای برانکو الان با بحرین قرارداد بسته و عملاً حذف شد و گزینه خارجی او بود.
*الان همه پول ویلموتس را دادیم یا هنوز باقی مانده است؟
من شنیدم که مبلغی که کار کرده و حق او بوده پرداخت کردند. حالا اینکه شکایت کند و بخواهد چیزی اضافه بگیرد را در جریان نیستم.
*نمیدانید شکایت کرده یا خیر.
خیر. هنوز چیزی به فدراسیون منعکس نشده است.
*قضیه مربی استقلال چرا این چنین شد؟ یعنی مقطع بدی برای فوتبال کشور شد.
بله متاسفانه. این مربی خارجی همین است دیگر.
*همه به قصه تحریم بازمیگردد یا عدم مدیریت و عدم شناخت باعث شده است؟
نمیتوان این را هم بیان کرد، چون کیروش هم همین شرایط را داشت. پول کیروش را هم به موقع نمیدادیم و میخواستیم اواسط کار برای او حواله کنیم نمیتوانستیم. هیچ امکان حواله کردن به بانکهای اروپایی که حسابهایش بود نداشتیم. باید از چند طریق باید این پول را میدادیم ولی او کنار میآمد، ایران را دوست داشت و علاقه به کشور داشت و شناخت خوبی هم پیدا کرده بود. دو بار تیم را به جام جهانی برد، با بچهها میتوانست موفق شود. به فوتبال بیشتر نگاه میکرد تا به منافع خودش! اما این مربیهایی که الان آمدند شاید مربیهای خوبی باشند ولی بیشتر منافع خودشان را نگاه میکردند تا به فوتبال ما اهمیت بدهند.
*شما وضعیت ورزش ما را در این چند سال اخیر چطور میبینید؟ مدیریت ورزش به چه صورت بوده است؟
تلاش کردهاند. بالاخره در ورزش ما ورزشکاران بسیار باغیرت و خوبی داریم. علیرغم اینکه خیلی در خیلی جاها نمیتوانیم تسهیلات خیلی خوبی فراهم کنیم ولی تلاش و کار میکنند. مدیران در ورزش به نظر من، نان این ورزشکاران را میخورند که خوب کار میکنند، زحمت میکشند. در پاراالمپیک و در رشتههای دیگر کار میکنند. من 4 سال معاونت وزارت ورزش بودم، 4 سال دبیرکل المپیک بودم، میدیدم آنجا با چه امکاناتی تلاش میکنند و چه غیرتی به خرج میدهند تا بتوانند مدال را در صحنه های بینالمللی بگیرند.
البته یک رشتههایی هست که سرمایهگذاری نکردهایم. از ابتدا هم سرمایهگذاری نکردیم. مثل دو و میدانی، ژیمناستیک، شنا، تیراندازی. شاید بتوان گفت 80-70 درصد مدالهای المپیک را اینها تشکیل میدهد ولی ما متاسفانه روی این رشتهها سرمایهگذاری نکردهایم. در همه اینها در المپیک فقط یک دو و میدانی داشتیم که مدال آورده است.
*از قبل انقلاب یا بعد از انقلاب سرمایهگذاری نکردیم ؟
از قبل. امکاناتش را داریم، امکانات خوب است و اکثر جاها استادیوم ساختیم، در شهرستانهای کوچک سالنهای ورزشی بسیار داریم و مربی داریم ولی مربیان آنطور تامین نیستند که بخواهند در زمینها کار کنند. فرض کنید یک مربی در یک شهرستان، در یک استانی برود 20 شاگرد دو و میدانی بگیرد یا 20 مربی شاگرد بگیرند و کار کنند و اینها جمع شوند. این مدل امکانات ما ضعیف است. فدارسیون هم فقط 4-3 سال میچرخد تا ببیند دوتا نیروی خوب وجود دارد، اینها را در صحنه میآورد تا مسابقه بدهند که اگر امکانات رکورد را کسب کنند در المپیک بروند.
*شما هم وزارت ورزش را در درک کردید و هم سازمان تربیت بدنی را درک کردید. به نظر شما کدام مجموعه موفقتر بوده است؟ آیا وزارت شدن، کمکی کرده است؟
هیچ تغییری نکرده است. به نظر من، همیشه ورزش یک زنگ تفریح ریاستهای جمهوری بوده است. همیشه وزرای مختلفی انتخاب میکردند و در نهایت میدیدند چه کسی را میخواستند پست بدهند و ندادند، در ورزش میآوردند. حتی زمان اول آقای روحانی سه نفر ایشان معرفی کرد و هیچ کدام رای نیاوردند یعنی هیچ وقت دولت برنامهای برای ورزش نداشته است که برای ورزش این کارها را میکنم و این برنامهها را دارم و یک فردی را میآورم که در این سطح کارآموزده باشد. همیشه از اشخاص سیاسی استفاده شده و آنها را در ورزش آوردند، یا وزیر ورزش شدند یا رئیس سازمان تربیت بدنی شده است و کار را پیش برده است.
بدنه اصلی ورزش هم یک بدنهای است که فدراسیونها و هیاتهای ورزشی در استانها هستند که چند هیات و فدراسیون داریم، اینها هستند که باید کار را پیش ببرند با امکاناتی که از آن طرف تزریق میشود، ولی ریاست سازمان تربیت بدنی یا وزیر ورزش شخصی است که باید امکانات زیادی از دولت بگیرد و برنامه را بگیرد و تزریق کند و آنجا کار انجام شود. آن هم با توجه به تغییرات زیادی که وجود دارد، یکی از مواردی که گفتم مهم است ثبات مدیریت بود. همیشه تا یک وزیری یا رئیس سازمان تربیت بدنی میآید، قدری وارد و بلد میشود زود عوض میشود. من در دوران ریاست فدراسیون فوتبال هم که حدود 8 سال و نیم بود، 5-4 سرپرست و 4-3 وزیر و رئیس سازمان تربیت دیدم. الان مثال زدم. در المپیک کویت ... حدود 30 سال هست. حتی حکومت کویت میخواست ایشان را عوض کند نتوانست. در آسیا به این اندازه قوی بود. در همان فدارسیون فوتبالی که بنده 11 سال بودم، 8 سال و نیم رئیس و 3 سال هم نائب رئیس بودم، 90 درصد آنها هیچ تغییری نکردند و از قبل بودند و حالا هم هستند. اینها با هم رفیق هستند. یک مسابقه میخواهد تشکیل شود زنگ میزنند، لابی میکنند، حرف میزنند و مانند یک خانواده میشوند ولی آنها که تغییر میکنند و باز در سیستم میآیند و باز میروند، یک خاطرهای هم بگویم که 1386 به عنوان رئیس فدراسیون فوتبال انتخاب شدم و در AFC دعوت شدم که با همه کمیتهها و اعضا آشنا شویم. خود آقای بن همام آن زمان رئیس بود و بعد گفت ایشان هستند و بعد صحبت کردیم و من گفتم من اعتراضی دارم که حدود چند دهه تعداد زیادی پست در فیفا داریم و 50-40 AFC داریم و از ایران هیچ کسی نیست چرا؟ ایشان سریع گفتند تا میخواهیم با شما آشنا شویم عوض میشوید.
*در کشورهای دیگر بیشتر وزارت ورزش دارند؟
نه. برخی جاها المپیک دارند، در المپیک مسئولیت دارند. برخی جاها وزارت ورزش دارند که وزارت ورزش در خیلی موارد دخالت نمیکند، کمتر دخالت میکنند و برای همین است که اساسنامه خود فدراسیونهای ورزشی همیشه در ابعاد بینالمللی میگوید فدارسیونهای هر کشور باید اعضا خود، باشگاه و هیاتها و دست اندرکاران فوتبال همانند سرمربی، کاپیتان تیم، نماینده داوران و نماینده مربیان و غیره جمع شوند و سرنوشت خودشان را رقم بزنند و یک رئیس را انتخاب کنند. مانند فوتبال که حدود 32 رئیس هیات داریم، حدود 30 باشگاه داریم، 8-7 نفر نماینده سازمان تربیت بدنی و نماینده داوران و مربیان و غیره هستند و حدود 70 و خردهای میشود و این تعداد جمع میشوند و یکی نامزد میشود و به او رای میدهند. کسی آن را نمیتواند عوض کند. یک خاطره دیگر هم بیان کنم که هر رئیس سازمان و وزیر ورزشی که در زمان من بودند، ابتدا که آمدند میخواستند من را عوض کنند.
*فدراسیون فوتبال سیاسیترین فدراسیون است.
بله.
*در یک جایی هم این را بیان کردید.
من یک زمانی در دو و میدانی بودم و همیشه با فوتبال خوب نبودم چون هر وقت مسابقه فوتبال بود مسابقه ما را بهم میزدند و می گفتند اول آنها مهم هستند. بعد که معاونت وزارت ورزش شدم دیدم 90 درصد تا 95 درصد ورزش دنیا فوتبال است.
*معاون سازمان تربیت بدنی شدید.
بله. همه دنبال فوتبال هستند، حتی کسانی که در رشتههای دیگر هستند مثلاً دو و میدانی، شنا، دوچرخه سواری و غیره هم طرفدار یک تیم فوتبالی است و نظر روی فوتبال دارد. فوتبال در کشور ما خیلی است و برای همین است وقتی یک نماینده یا فرد سیاسی میخواهد زود اسم درکند 4 اظهارنظر درباره فوتبال میکند و این را همه جا منتشر میکنند ولی ده جا درباره رشتههای دیگر صحبت کنند کسی جایی منتشر نمیکند. برای همین علاقه زیاد است.
*با توجه به این که میگوئیم سیاسی است تحلیل شما برای مجمع بعدی چیست؟ چه کسی رئیس فدراسیون خواهد شد؟
الان چند نفری هستند، چون در مجمع فوتبال مثل جاهای دیگر نیست که هر کسی بخواهد کاندید شود بتواند کاندید شود، باید ده نفر از اعضای مجمع امضا کنند که قبول کردند ایشان کاندید شود. اگر ده نفر از اعضای مجمع امضا نکنند ...
*اعضای مجمع هم گفتید 30 نفر برای استانها هستند ...
بله، آن هم حدود 80 و خردهای هستند. حداکثر 7 نفر بتوانند کاندید شوند که فکر نمیکنم تعداد بیشتر از 5-4 نفر شود ولی شنیدم خود آقای نبی هست، آقای دکتر اسدی هستند که خودشان تمایل داشتند. شاید آقای علیرضا خادم هست و خیلیهای دیگر هستند که اصلاً به من نگفتند. شاید آنها هم کاندیدا شوند و بعد میتوان قضاوت کرد.
بیشتر بخوانید:
افزایش ابهامات انتخابات فوتبال با حضور بهاروندِ بازنشسته
کفاشیان: میتوانیم رای AFC را برگردانیم
*شما نمیتوانید کاندید شوید؟
من نمیتوانم چون هم سن من 65 شده و محدودیت سنی داریم و هم این که بازنشسته هستم چون بخاطر این که بازنشسته بودم از این نائب رئیسی کنار آمدم.
*آقای دادکان الان میتوانند؟
بله. بازنشسته هستند نمیتوانم. هم سن بالا رفته و هم بازنشسته شدیم. بعد 8 سال هم دیگر علاقه ندارم که بخواهم بروم.
*این هم درست است که میگویند ببینیم نظر دولت کیه؟
نه. ممکن است دولت نظری داشته باشد ولی اصولاً در تجربه ای که در ورزش و مجامع مختلف دارم زیاد آنهایی که نظر دولت باشد اعضای مجمع تمایل به رای دادن ندارند.
* 33 نفر استانی هستند که خودشان از وزارت ورزش انتخاب میشوند.
همه مستقل هستند. همه مستقل انتخاب میشوند. آنجا هم مجمع داریم. ما در تمام هیاتها ...
*آنها هم مستقل هستند؟
بله. مستقل انتخاب میشوند و خیلی هم مستقل هستند حتی مدیر کل تربیت استان میخواهد اینها را عوض کند نمیتواند چون مجمع آنها را انتخاب کرده است. خوشبختانه این هست. چند باشگاه هستند که از طریق دولت مدیران آنها تعیین میشود و ممکن است آنها تاثیرگذار باشند ولی هیاتها هیچ تاثیری ندارند. باشگاههای خصوصی هم خصوصی هستند.
ابتدای برنامه اشاره کردم یک سابقه اقتصادی و ارزی هم دارید که خیلی جالب است. با توجه به این سابقه اقتصادی الان فکر میکنید بدترین دوره و سختترین دوره را میگذرانیم؟
نه، از قبل انقلاب یعنی سال 1355 در بانک مرکزی استخدام شدم که در زمان انقلاب هم در بانک مرکزی بودیم. از ابتدا هم در بخش اقتصادی و ارزی کار میکردم. کارشناس آن قسمت بودم. ما 3-2 بار این بحرانها را داشتیم. در زمانی که جنگ داشتیم اصلاً وضع از لحاظ بودجهای خیلی بدتر بود، البته آن زمان تحریمها کمتر بود.
تحریم داشتیم ولی کمتر بود ولی به جای آن جنگ داشتیم، به جای آن هجمهای داشتیم که همین هجمهها را کشورهایی مانند اروپا و امریکا وارد میکردند ولی به این شدت نبود ولیکن به نظر من هیچ فرقی با آن زمان ندارد و باز میتوانیم به همان شکل و نحو کار را پیش ببریم، با مدیریت کردن جلو برویم. این که درها را باز کنیم و هر کسی میخواهد بیاید و هر چیزی میخواهد بشود، به هیچ عنوان شایسته ما نیست و خیلی از کشورها هم این کار را نمیکنند. خیلی از کشورها را میبینم که در آسیا کشور کاملاً بسته است و آن چیزهایی که مورد نیاز است وارد میکنند. به هیچ عنوان بازارهای خود را باز نمیکنند. با اینکه نه جنگ دارند، نه تحریم دارند.
*با این تجربه این جهشی که یکباره سال 96 و 97 ارز ما داشت شما فکر میکردید، اتفاق بیفتد؟
بله. درست مشابه همین کار در سال 73-72 اتفاق افتاد.
*زمان آقای هاشمی.
بله. در سال 72 یکباره گفتند مرزها را باز بگذارید و هر کسی هر چیزی خواست وارد کند و یکباره دیدیم کالای اساسی و دارو کم شد ...
*تعدیل اقتصادی اسمش را گذاشتند
بله. گفتند همه چیز آزاد باشد. فرض کنید لوازم لوکس و لوازم آرایشی و کالاهای غیرضروری ورود کرد. آن کالای اساسی ماند و یکباره به خود آمدند دیدند هم ارز حدود 120 تومان بود افزایش قیمت داشت، به ما هم گفته بودند ... من آن زمان مسئول اداره سیاستهای معاونت ارزی بودم. به ما گفتند این ارز هر جا رفت شما با آن بروید و در نهایت یک جایی متوقف میشود. این افزایش قیمت ارز بود و بعد آقای نوربخش در امریکا در صندوق بینالمللی پول زنگ زد و گفت چرا ارز را بالا میبرید و نرخ را نگه دارید و ما این کار را نگه داشتیم و در 175 تومان ماند. ارز رسمی ما 175 تومان شد، چون هر چه ما با آن بالا میرفتیم آن هم افزایش داشت.
*آقای نوربخش نبود چه کسی به شما گفته بود همین طور با این قیمت بالا بروید؟
خودشان گفته بودند.
*خودشان چه کسی بود؟
منظور این بود که با این سیاست اندک اندک بالا بروید و ما هم این کار را کردیم.
*یعنی از دولت گفته بودند.
بله. دقیقاً همین مسئله که الان اتفاق افتاده است آن زمان هم اتفاق افتاد. ارز بالا رفت و بعد جلوی این را گرفتند و بعد کالا را محدود کردند، ثبت سفارش را محدود کردند و مدتی محدود شد و دوباره کار انجام شد. این بار هم گفتند 4200 تومان باشد و هر کسی میخواهد بیاید. ثبت سفارش کند و بیاید و ببرد. کشش بازار این چنین نیست. بازار ایران کشش ندارد و این همین طور بالا رفت و به این وضع فعلی رسید. میتوان با تجربهای که از گذشته داشتیم و شکل فعلی که منابع ارزی و درآمدهایی داریم مدیریت کرد و به نظر من مملکت ما این سراشیبیها را طی کرده و میتواند از پس این بربیاید.
*فکر میکردید حاج قاسم ترور شود؟
برای ما یک شوک بود. به یاد دارم اربعین گذشته برای راهپیمایی قصد داشتیم. یک عده میگفتند آنجا خطرناک است و منفجر میکنند و عراقیها تظاهرات کردند و همه میگفتند ما سردار سلیمانی داریم و هیچ کسی کاری نمیکند. اسم ایشان و رفتار ایشان این میزان به ما امنیت میداد. من واقعاً صبح روزی که امریکا این جسارت را کرد و ایشان را ترور کرد، شوکه شدم.
*برای تشییع فکر میکردید این میزان جمعیت حضور یابد؟
واقعاً نه. نمیتوان با زبان این را توصیف کرد. این ملت ماست که هر کاری برای این ملت کنیم کم است و مردم خوبی داریم.
*واقعاً همین طور است. ماجرای هواپیما یک تلخ کامی ایجاد کرد.
بله متاسفانه.
*این اتفاق همان طور که رهبری بیان کردند دل خیلیها را سوزانید.
آقای کفاشیان در دولتهای مختلفی که بعد از انقلاب آمدند کدام دولت را موفقتر دیده است؟
زمانی که قدری روال ما فرم و خوبی شده بود و کارها جلو میرفت زمان آقای خاتمی بود. اینکه ارز ثبات داشت، امور بینالملل بود. روال خاص خودش را گرفته بود. چنین آرامشی داشت که به نظر من از نظر اقتصادی در آن زمان و کارهای اقتصادی بهتر بود، ولی من مسائل سیاسی را نمیدانم.
*آقای کفاشیان 1333 در نائین به دنیا آمده است.
بله.
*تا چند سالگی آنجا بودید؟
پدر و مادرم اهل نائین بودند. پدرم اینجا کار میکرد و مادرم را آنجا فرستاد چون اینجا کسی را نداشت، آنجا زایمان کند. من هم آنجا به دنیا آمدم همانجا شناسنامه گرفتند ولی از ابتدا تهران بودیم. پدربزرگ و داییها و عمه و فامیلها اکثراً در نائین بودند و بخشی هم هنوز هستند.
*پدر چه کار میکردند؟
از ابتدا کارگر شرکت ملی نفت بود.
*شرکت نفتی بود.
بله. کارگر آنجا بود.
*چند خواهر و برادر بودید؟
یک خواهر و سه برادر بودیم و من هم بزرگترین بودم.
*دو برادر دیگر چه میکنند؟
یکی معلم بود که بازنشسته شده و سومی هم همین طور کارهای آزاد و بیزنس دارد.
*خواهر شما چطور؟
معلم هستند.
*بیشتر شغل معلمی دارید. کفه معلمی سنگینی میکند.
بله.
*مادر کار نمیکردند؟
کار مادر من فرش بافی بود. مادر اتفاقاً خیلی کمک پدر من بود چون فرش دستباف نائین خیلی خوب است. همیشه به یاد دارم در خانه مادرم فرش داشت و فرش میبافت و یک زمانی به ما میگفت کمک کنید و ما هم بلد نبودیم.
*در تهران هم دار قالی داشتند؟
بله. دار قالی داشتند و کلی کمک هزینه خانواده بود.
*چه سالی ازدواج کردید؟
من سال 1359 ازدواج کردم.
*چطور با حاج خانم آشنا شدید؟
ما با ایشان از طریق برادر ایشان که آقای طباطبائیان بودند همکلاس بودیم و ایشان هم آشنا بودیم و میشناختیم و دیدیم خانواده خوبی هستند. به ما هم آن زمان میگفتند میخواهید ازدواج کنید به خانواده نگاه کنید. بالاخره انقلابی بودیم و این خانواده مذهبی و خوب بودند و با ایشان ازدواج کردیم.
*مهریه چقدر بود؟
مهریه آن زمان 100 هزار تومان بود.
*خطبه عقد را چه کسی خواند؟
آن زمان روحیات انقلابی داشتیم و نه سالن و نه مراسمی بود و در خانه عقد را برگزار کردیم و خطبه عقد را یکی از روحانیون مسجد خواند و فکر کنم حاج آقا حسینی بود.
*در تهران کدام محله بودید؟
ما نواب و سالار و سلسبیل بودیم.
*گفتید عروسی هم ساده برگزار کردید.
بله. خیلی ساده بود. حتی به یاد دارم مراسم عقد در دو اتاق منزل پدر خانمم بود و خیلی اینها پرجمعیت بودند و خیلی در همان دو اتاق شلوغ بود. عروسی را به یاد دارم در ماه رمضان بود و دنبال خانه بودیم و یک خانه پیدا کردیم. بالاخره یک خانه اجارهای پیدا کردیم و اسبابمان را چیدیم و گفتیم عروسی کنیم. گفتند ماه رمضان هست و اجازه بدهید بعد از ماه رمضان باشد. گفتیم چه اشکالی دارد و مگر خلاف است؟ روز تولد امام حسن (ع) بود و همان زمان دست خانمم را گرفتم و یک افطاری به آقایان و یک افطاری به خانمها دادیم و سر زندگی خودمان رفتیم.
*برای عروسی افطاری دادید؟
بله. افطاری خوردند و بعد سر زندگی رفتیم.
*چند فرزند دارید؟
دو پسر و یک دختر دارم.
*چه میکنند؟
پسر اول من مهندس است و در سایپا کار میکند. پسر دومم شرکت نفت است و دخترم در کار مربیگری تنیس است.
*در ورزش هستند؟
بله. یک شرکتی هم هست که چون مهندس عمران است در آن شرکت هفتهای 4-3 روز کار میکند.
*همه ازدواج کردند؟
منهای پسر دومم بقیه ازدواج کردند.
*نوه هم دارید؟
بله. یک نوه داریم که 6 ساله است و کلی با او کیف میکنیم.
*خانوادههایی که با آنها وصلت کردید مثل خودتان شناخته شده هستند؟
بله. اتفاقاً یکی دادیم و یکی گرفتیم. یعنی خانواده عروس و داماد من دختر عموی خانمم هستند که آشنا هستند و یکی دادیم و یکی گرفتیم.
*چهره شناخته شده مثل خود شما نیستند؟
نه.
*در کار خانه به حاج خانم کمک میکنید؟
بله. مخصوصاً الان که سرم خلوت است.
*چه کاری میکنید؟
ظرفی میشوریم، خرید خانه را انجام میدهیم.
*اهل غذا درست کردن هستید؟
خیر. بلد نیستم.
*تفریح آقای کفاشیان چیست؟
من ورزش میکنم. تفریح من فقط ورزش است و با مسجد رفتن که کیف میکنم حتی در مسجد جامع شهرک غرب هم هیات امنا هستیم و کمک میکنیم. ورزش هم هفتهای 6-5 روز چند کیلومتری میدوم و نرمش دارم.
*یعنی همان قهرمان دو و میدانی هستید.
بله. هم وزنه میزنم.
*یعنی شدید میدوید؟
خیر. الان نمیتوانم تند بدوم ولی 9-8 کیلومتر را در یک ساعت میدویم.
*حالا قرمز هستید یا آبی؟
نخیر. من هیچ کدام نیستم. از ابتدا هم نبودم. از ابتدا دو و میدانی بودم و با فوتبال هم خوب نبودم که در فوتبال افتادم چون انتخاب من برای فوتبال به رأی خودم نبود.
*قرار بود کس دیگری شود.
بله. 8 سال هم ادامه پیدا کرد.
*پس در دربی هیچ احساسی ندارید؟ استرسی هم ندارید؟
استرس من این بود که شلوغ نشود و درست برگزار شود، موقعی که مسئولیت داشتم. دربی را نگاه میکنم چون به هر حال در خانواده برخی پرسپولیسی و برخی استقلالی هستند.
*پسرها کدام وری هستند؟
یکی استقلالی و یکی پرسپولیسی بود منتهی نه به شدتی که تعصب داشته باشد ولی علاقه به پرسپولیس داشت.
*در قسمت قبلی که درباره حاج قاسم صحبت کردیم فراموش کردم بپرسم که حملهای که سپاه به عین الاسد کرد شما فکر میکردید پایگاه آمریکا را بزنیم؟
به این زودی فکر نمیکردم که بخواهیم جواب بدهیم. گفتم باز میزنند و یا از طریق عراق میگویند بزنید یا حالت دیگری مدتی بگذرد ولی فوری به همین سرعت بزنند را فکر نمیکردم.
*فکر میکردید امریکاییها بیخیال جواب دادن شوند؟
نه. فکر این را هم نمیکردم. البته این امتحانها را مملکت ما پس داده و خیال ما راحت است. من به یاد دارم یک سال صدام تهدید کرده بود مردم یرون بیایند راهپیمایی را میزنم و حتی ضدهوایی زدند، آن سال مردم از همه بیشتر حضور داشتند. بچههای کوچک و زن و بچه حضور داشتند. فکر کنم موقع راهپیمایی 22 بهمن بود و همه بیرون آمدند و به صدام گفتند بیایید بزنید. یعنی مردم ما امتحان را پس دادند ولی فکر نمیکردم آمریکا نزند. هنوز معلوم نیست و شاید باز امریکا جلو بیاید و ما جواب بدهیم. مشکلی نیست چون مردم ما با این راهپیمایی که کردند و با یکدست بودن خود نشان دادند هیچ نگرانی نداریم.
*آقای کفاشیان فوق لیسانس خود را از هلند گرفته است.
بله.
*تجارت بینالملل.
بله. من لیسانس خود را در دانشگاه شهید بهشتی قبل از انقلاب وارد شدم. دانشگاه ملی بود.
*چه سالی قبول شدید؟
سال 1354 بود. چندین سال طول کشید چون انقلاب فرهنگی را داشتیم و بعد دانشگاه ما دانشگاه سیاسی بود و در دانشکده علوم اقتصادی و سیاسی بود و خیلی زود به هم میزدند و تا آخر ترم میخواندیم چون هم کار میکردم و هم درس میخواندم.
*کجا کار میکردید؟
در بانک مرکزی کار میکردم.
*در دوران انقلاب درگیر انقلاب بودید؟
بله. خاطرات خیلی زیادی داریم. آن زمان دانشجو بودم و هم در بحث دانشجویان فعالیت داشتیم. انجمن اسلامی دانشگاه شهید بهشتی و دانشکده اقتصاد بود و هم در محله فعالیت میکردم. هیاتهای محلی داشتیم و دائم در هیاتها بودیم. فعالیتهایی داشتیم. قهرمان دو و میدانی هم بودم. در خیابان میدویدم تا آمادگی خودم را حفظ کنم دنبال من میکردند و فکر میکردند دارم فرار میکنیم.
دستگیر میکردند و میگفتم دونده هستیم و تمرین میکنم. سال 57 برای بازیهای آسیایی تایلند اردو در استادیوم شهید کشوری زده بودیم که همه جمع شدیم و گفتیم نباید ورزش کنیم و باید تحریم کنیم. الان نمیتوان در آسیایی رفت و بیرون آمدیم. یک خاطره خیلی تلخی که دارم این است که روز 17 شهریور سال 57 مسابقات قهرمانی کشوری دو و میدانی داشتیم که آنجا مدال هم گرفتم و نمیدانستیم چه خبر است. بعد از ظهر شد و گفتند زود باید بروید و شهر شلوغ است. سوار ماشین شدیم و خواستم یکی دو تا از بچهها را طرف میدان ژاله آن زمان برسانم و دیدیم چه خبر است و بیمارستانها شلوغ است و یک عده شهید شدند و تازه فهمیدیم چه خبر است و ما هم داشتیم مسابقه دو و میدانی میدادیم.
*قبل از انقلاب دستگیر نشدید؟
نه. دو سه بار در دانشگاه ما را دنبال کردند منتهی من دونده بودم و فرار میکردم.
*چطور به دو و میدانی علاقهمند شدید؟
به ورزش که علاقه زیادی داشتم. ابتدا در محله خیلی میدویدم و فوتبال با توپهای پلاستیکی بازی میکردیم. در دانشگاه تصمیم گرفتم در یک رشته ای فعالیت کنم. ابتدا گفتند قد شما بلند است به رشته بسکتبال بروید. رفتم و دیدم استعداد ندارم. یکی از مربیان خیلی خوب ما بود به نام آقای شادمهر که ایشان گفت در دو و میدانی بیایید و زود پیشرفت میکنید. ما را به این رشته وارد کرد و سریع پیشرفت کردیم و ظرف یکی دو سال با تمرین وارد تیم ملی شدیم.
*رکوردار 110 متر مانع بودید.
بله.
*بازیهای آسیایی هم شرکت کردید؟
نه. در دوران ما این بازیها به تور ما نخورد. من در یک دوره که قبل از انقلاب بود و بعد از انقلاب هم در اوج قهرمانی به من مسئولیت دادند که رئیس فدارسیون دو و میدانی بشوم. آقای مصطفی داوودی زمان شهید رجائی که رئیس سازمان تربیت بدنی شده بود، پیشنهاد داد. من گفتم تجربه ندارم و ایشان گفت من میخواهم بچه مسلمانها را مسئولیت بدهم.
*چند ساله بودید؟
من حدود 24 ساله بودم.
*در سن 24 سالگی رئیس فدراسیون دو و میدانی شدید؟
بله. همان زمان حاج مصطفی داوودی که خدا ایشان را رحمت کند، اکثر فدراسیونها را بچههای جوان گذاشت که همه مسئولیت دارند مانند آقای خسروی وفا، سجادی و کسانی که هنوز هم مسئولیت دارند از زمان ایشان بودند و هستند.
*امام را دیدید؟
بله.
*اولین بار امام را چه زمانی دیدید؟
وقتی امام میخواستند بیایند من دوستی دارم که شهید شد در انقلاب هم یک چشم خود را از دست داد. تیری زدند و ترکش کرد و در چشم ایشان فرو رفت و بنده خدا یک چشم او کور شد. بعد به من گفت من میخواهم ببینم امام میآید. خیلی جالب است که در جنگ شهید شد، یکی از فرماندهان هم شده بود. ما در میدان انقلاب منتظر شدیم که امام بیایند. همه رد شدند و ایشان که با یک چشم بود امام را دید و من ندیدم. بهشت زهرا هم رفتیم ولی نتوانستیم تا نزدیکها برویم ولی بعداً چندین بار در سخنرانی امام شرکت کردیم.
*در جماران رفتید.
بله. یک بار یک تعدادی گفتند میخواهند از کرمان تا تهران بدویم و بعد دستبوس امام برویم. اینها ظرف 11-10 روز از کرمان به حالت دوی امدادی دویدند که اینجا رسیدند و آشنا در بیت داشتند. ما هم به تهران اینها پیوستیم و خدمت حضرت امام رفتیم.
*آن زمان رئیس فدراسیون بودید؟
بله. سال 63 یا 64 بود. دست حضرت امام را بوسیدیم و سخنرانی نبود.
*جبهه هم توفیق داشتید بروید؟
من چندین باری رفتم و چند بار عبوری رفتیم و یک سالی حضرت امام گفتند همه باید برای جبهه بروند تا کار تمام شود. فکر کنم سال 65 بود و برای یک دوره سه ماهه رفتیم.
*مسئولیتهای ورزشی بعدی شما چه بود؟
من تا سال 1380 دو و میدانی بودم و در سال 80 معاونت سازمان تربیت بدنی شدم.
*یعنی زمان آقای مهرعلیزاده بود.
بله. ایشان آمد ...
*آشنایی از قبل با آقای مهرعلیزاده داشتید؟
نه اصلا. ایشان یک بررسی کرد و گفت میخواهم یکی از فدارسیونها را بگذارم. از من نظر خواست و گفت نظر شما چیست. من هم گفتم موافق نیستم چون من هم دو و میدانی کمک میکنم و هم کارم در بانک مرکزی را دوست دارم. بانکی هستم و اصل کار من بانکی است و کار دومم فدراسیون دو و میدانی بود که هفته ای 3-2 روز آنجا کمک میکردم. کار و تخصص من بانکی است و آنجا راحتم. ایشان گشت و در نهایت گفت شما خوب هستید. من گفتم نمیتوانم بیایم که ایشان با مرحوم دکتر نوربخش تماس گرفتند و ایشان گفتند آنجا برای کمک بروید. ما هم خدمت ایشان آمدیم و 3 سال و نیم آنجا بودم.
*معاون چه چیزی شدید؟
معاون فنی و ورزشی شدیم.
*چند وقت دبیر کل کمیته ملی المپیک بودید؟
چهار سال بودم. 6 ماه با فدراسیون فوتبال هم تداخل داشت.
*همان جایی که الان آقای صالحی امیری هستند؟
بله.
*آنجا هم انتخابات بود؟
بله. آنجا برای رئیس کمیته المپیک آقای هاشمی طباء، آقای قراخانلو کاندیدا بود که آقای قراخانلو که به عنوان رئیس انتخاب شد و بقیه هم بودند و برای دبیر کلی بود و چون نظر آقای مهرعلیزاده، رئیس سازمان تربیت بدنی خیلی مهم بود، چون نظر ایشان بود من دبیر کل شوم، بقیه هم رای دادند و ما هم دبیر کل شدیم.
*آقای افشارزاده هم زمان شما بودند؟
قبل از من بود که بعد از من هم باز آمدند ولی در زمان من نبودند.
*زمان دولت آقای احمدینژاد به شما گفتند نامزد فدراسیون فوتبال شوید که بعد کنار بروید که رأی بیاورم.
بله. ما هم گفتیم اگر اینجور باشد اشکالی ندارد، چون نه زیاد به فوتبال وارد بودم و نه بلد بودم و در معاونت ورزشی دبیرکل المپیک بودم ولی زیاد در فضای فوتبال نبودم. با ایشان آمدیم و در مجمع انتخاب شدیم و یکباره گفتند ایشان نمیتواند انتخاب شود و فقط ما ماندیم و رای هم دستی بود و بعد گفتند صلوات بفرستید. یکی از اعضای مجمع گفت بگویید بلند شوند تا بدانیم چند نفر بلند میشوند. بقیه بلند شدند. چارهای نبود و باید انتخاب انجام میشد.
*آقای علی آبادی چرا اینقدر اصرار داشت خودشان رئیس فدراسیون شوند؟
خیلی به فوتبال علاقه داشتند. خود آقای احمدی نژاد هم ظاهراً گفته بودند خودتان بشوید بهتر است.
*همان زمانی بود که آقای دادکان برکنار شد؟
بله. آقای دادکان که برکنار شد یک سال و نیم فدراسیون ما تعلیق شد. یک سرپرست گذاشتند و یک گروه 6 نفره، 3 نفر از طرف AFC و فیفا بودند و سه نفر از طرف ایران بودند که جمع شدند و اساسنامه را درست کردند و ... را انجام دادند بعد انتخابات را برگزار کردند.
*تا قبل از آن ما اساسنامه نداشتیم؟
داشتیم ولی باید اساسنامه عوض میشد. اساسنامه قبلی که شبیه سایر فدراسیونها بود فیفا قبول نداشت و گفت فدراسیون فوتبال ایران مستقل شود و اعضای مجمع تغییر کنند، نه اینکه فدراسیون فوتبال در مجمع خود چهار باشگاه عضو باشند و باید 30 باشگاه شوند و تغییری در اساسنامه دادند و انتخابات را برگزار کردند که بنده آمدم و با خلاء یک سال و نیم همراه بودیم.
*آن زمان تعلیق شدید؟
بله.
*تعلیق ما به چه بهانهای بود؟
برکناری دکتر دادکان بود که گفتند چرا رئیس سازمان تربیت بدنی اختیار داشته ایشان را برکنار کند.
*آن زمان برانکو هم رفته بود و سرمربی نداشتیم؟
بله. در این زمان بحران بدی بود.
*اولین انتخاب خود را برای فوتبال چطور انجام دادید؟
دیدیم هیچ مربی نداریم و دو روز بعد هم مسابقات با سوریه داشتیم. گفتیم کمک مربی آقای ابراهیمزاده بود که خواستیم مدتی باشند تا مربی انتخاب کنیم. بعد بحث کردیم. هیات رئیسهای که در فدراسیون فوتبال داشتیم اکثراً را نمیشناختم چون کار نکرده بودم. بعد بحثهای زیادی کردیم و یک مربی خارجی آقای کلمنته میخواستیم بیاوریم که آوردیم و اینجا را دید و گفت خوب است و خواستیم بگذاریم گفتند خیر، ایشان میخواهد عبوری باشد و نگذارید و باید داخلی باشند.
حتی من یک بار تمام پیشکسوتهای فوتبال را آوردم و جمع کردم و یکسری افرادی را پیشنهاد دادند ولی باز مورد قبول واقع نشد. چون نظرات مختلف بود خود سازمان تربیت بدنی، آقای علی آبادی گفت آقای علی دایی خوب است و تائید میکنیم. ما هم نظر سازمان تربیت بدنی را اعمال کردیم که آقای دایی را به عنوان سرمربی آوردیم.
*با آقای دایی در مذاکره صحبت کردید، چه گذشت؟
در دفتر آقای علی آبادی بود که بیشتر ایشان مذاکره کرد و گفتیم که توانمندی آقای علی دایی کم نیست. ایشان فرد شناخته شدهای در فوتبال بود و بهترین بازیکن بود و مربیگری را آن زمان شروع کرده بود و در سایپا مربی بود و کار خوبی داشت و زبان بلد بود. ارتباط بینالمللی داشت و این صحبتها را کردیم و با صحبتی که شد، ایشان را به عنوان مربیگری آوردیم و کار انجام شد.
*آقای دایی نظر مثبت داشتند؟
بله. نظر ایشان مثبت بود که آمد و اگر نظر منفی داشتند جایی نمیروند.
* بازیها شروع شد و ...
بله. به بازیهای عربستان رسید. عربستان را متاسفانه دو یک باختیم که آن خاطره تلخی شد و آقای احمدینژاد آمده بود و آقای علی آبادی بودند. روز بعد هیات رئیسه تشکیل جلسه دادیم و نظر این بود که آقای دایی نباشد و مربی دیگری بگذاریم و الان به عربستان باختیم. ته دل من خیلی موافق این کار نبودم ولی هنوز به مسائل فوتبال خیلی مسلط نبودم. من تازه آمده بودم و با نظر هیات رئیسه این تغییر را انجام دادیم که سراغ آقای مایلی کهن رفتیم. ده روزی ایشان عملاً نیامد و باز کنار رفتند. آقای قطبی را آوردیم که ایشان به بهانه اینکه گفت ...
*آقای مایلی کهن پیشنهاد آقای علی آبادی بود؟
آن هم جلسهای گذاشتیم که آقای علی آبادی بودند، آقای تاج و من و دو سه نفر دیگر و هیات رئیسه بودند. افراد مختلف را ارزیابی کردیم اعم از آقای قلعه نوعی، مایلی کهن و دیگران را ارزیابی کردیم و رایگیری کردیم و در نهایت آقای مایلی کهن بیشترین رای را آورد که آنجا باشد. ایشان آمد و انتخاب شد و 10 روزی بودند و بعد یکسری مصاحبهها شد و گفتند ایشان نباشد.
*کیروش را چه کار کردید؟ گفته بودید با رئیس فدراسیون پرتغال مشورت کردید.
آن زمان رئیس سازمان تربیت بدنی دکتر سعیدلو بودند.
*ایشان گفت مربی خوب بیاورید.
بله. گفت مربیای بیاورید که در یکی از مسابقات جام جهانی مربی بوده باشد. جام جهانی افریقای جنوبی بود. ما گشتیم و یکی دو مربی بودند و یکی آقای کی روش بود که مربی پرتغال بود و از آنجا کنار آمده بود. مشکل انضباطی با فیفا سر مسائل دوپینگ داشت. ایشان را آوردیم و صحبت کردیم. ابتدا قبول نکرد و بعد گفت میآیم و دو سه بار آمد و رفت و ارزیابی کرد به عنوان مربی آوردیم و همان مربی بود که مربی پرتغال بود. به فدراسیون پرتغال گفتم آقای کیروش چطور است؟ چرا عوض کردید؟ گفتند مربی خوبی از نظر فنی است ولی خیلی بداخلاق است. ما را اذیت کرد. گفتیم اشکالی ندارد، بداخلاقی را به جان میخریم ولی مربی خوبی باشد که الحمدالله ایشان آمد و کار ایشان خوب بود و توانست خود را نشان دهد.
*گفتید چند جا یا دو جا خیلی حرصم داد و اگر یک مربی قابل ایرانی کنار کیروش بود من او را برداشته بودم.
بله. یکی استرالیا جام ملتها بود. یکی در برزیل جام جهانی بود.
چرا شما را حرص داد؟
خیلی اذیت کرد که همان جایی که حساس بود و باید میرفت و تیم را آماده میکرد گفت من نمیآیم، این امکانات را میخواهیم و برای بچهها این امکانات را بدهید. من هم خیلی ناراحت میشدم از اینکه یک نفری در جایی که گلوی ما گیر است و چارهای نداریم اصرار میکند این را میخواهم. گفتم بعداً نگاه میکنیم ولی قبول نمیکردند و باید قول را بدهید. قول میدادید رها نمیکرد و باید قول انجام شوم. من انجا خیلی حرص خوردم و ناراحت شدم. در استرالیا هم سر یک ورزشکار ما که آسیب دیده بود و دست او شکسته بود، گفت باید در اردو باشد. گفتیم این را بفرستید برود. این مقدار هزینه عمل و بیمارستان گران است ندهیم. به ایران برود و همه هزینه را پرداخت میکنیم. قبول نمیکرد و میگفت باید با تیم باشد.
*هاشم بیک زاده بود.
بله.
*یکبار هم گفتید از وزارت ورزش به ما گفتند کیروش را بردارید.
بله.
*زمان دولت آقای روحانی بود.
بله. آقای گودرزی وزیر بود. گفتند ایشان باید برود و به هیچ عنوان نباشد. با آقای کیروش صحبت کردیم که نمیخواهیم و الان مرخصی میروید و برگشتید قرارداد تمام میشود. به یاد دارم قبل از عید یا قبل از یک تعطیلاتی بود که ایشان رفت و گفت تفاهم کردم. بعد که دوباره برگشت که قرارداد را فسخ کنیم و با هم تفاهم کنیم از وزارت ورزش گفتند باید ایشان باشد و مسئول حراست آنجا هم 4-3 ساعتی صحبت کردیم و دوباره از نو ورق برگشت و ایشان بود و کار را ادامه داد.
*چطور آقای وزیر تصمیم گرفت که او اول برود و بعد گفت برگردد؟
آقای کیروش وجهه عمومی زیادی داشت و مردم به او علاقه داشتند. همیشه از سوی بالاتر از وزیر هم حمایت میشد. از طریق دولت حمایت میشد.
*این برای شما چه عواقبی داشت؟
هم خوب بود و هم بد بود. بد از این جهت که حرفهای خود را به کرسی مینشاند و میگفت این کار را میخواهم و باید بشود و ما هم باید کوتاه میآمدیم. خوب این بود هر موقعی نیاز به بودجه داشتیم و به ما نمیدادند و کم بود ایشان را جلو میانداختیم و میگفتیم ایشان میخواهد این کار را کند و نمیتواند، ایشان هم داد و بیداد میکرد و بودجه میآمد.
*واقعاً بند قرارداد را دقیق تنظیم کرده بودید؟
بله. این خیلی مقید روی قرارداد بود.
*از ابتدا شرط کرده بود پروازی است و میرود و میآید؟
چه کسی؟
*آقای کیروش!
ایشان پروازی نبود. ایشان در ایران بود. قرارداد ایشان در ایران بود ولی ...
*ولی این بود که بیشتر نزدیک مسابقات میآمد.
نه. آخرها اینطور شده بود. آن هم شاید میدانست میخواهد برود رعایت نمیکرد ولی مرخصیها را به موقع میرفت و برخی مواقع سفرهایی میرفت که لژیونرها را بشناسد و مذاکره کند و ببیند. این کار را میکرد و ایشان بیشترین بازیکنان موثر ایشان لژیونرها بودند که از خارج اینها را میدید و بررسی میکرد و میآورد. این بود که زمان ما زیاد ایشان نمیرفت. یک زمانی هم میدیدیم کار نداریم و مرخصی دو ماه بود و یک ماه ژانویه است و مسابقاتی نداریم و اردو هم نیست و همه بچهها هم در اختیار باشگاهها هستند، میگفتیم او برود ولی کار خود را انجام میداد.
*روحیه کیروش چرا این طور بود؟ مربیهایی که با او کار کردند و رفتند جوادنکونام، علی کریمی بود که جدا شدند. ابتدا به خاطر ندارم چه کسی بود که او هم رفت.
صالح بود.
*چطور اینجوری بود؟
این یکی از یارادات بزرگ آقای کیروش بود.
*یعنی نمیخواست کسی کنار او یاد بگیرد؟
این نیت او را نمیدانم ولی یکی همن موضوع بود. ایشان افرادی داشت که از خارج آورده بود همانند آقای سیموئه دوست 20 ساله او بود. یک اختلاف با ایشان خورد و یک حرف ایشان را عمل نکرده بود گفت بروید. بعد از 20 سال که دوست بودند این طور رفتار کرد. آقای .... مربی دوروازهبانها بود را گفت نمیخواهم و بروید. چنین روحیاتی داشت. یکی از مربیها میگفت به من میگفت کفش بازیکنان را جفت کنید و من میگفتم کار من کفش جفت کردن نیست، میگفت پس به درد ما نمیخورید چرا که هر کاری میگوییم باید برای تیم ملی بکنید. یک استدلالهای خاص خود را داشت و شاید دوست نداشت از مربیهای ایرانی کسی بیاید آنجا مطرح شود.
البته برخی را خودش آورده بود مثلاً آقای علی کریمی را خودش آورده بود. آقای نکونام را خودشان گفت ولی بعد دید با روحیات خودش کار نمیکنند و نمیتوانم بگویم 100 برای این کار یاد ندهد یا رقیب او نشود این کار را میکرد. اخلاق او این چنین بود.
*درباره این باهاش بحثی نکردید؟
خیر. این جزو اختیارات ایشان بود ولی در یک جایی میگفتیم روابط عمومی، مسئول رسانهها باشد، یکباره میگفت من نمیخواهم و بیرون میانداخت.
*یک سوال سیاسی بپرسم در انتخابات مختلف دوست دارید بگویید به چه کسانی رای دادید؟
بله.
*سال 96 به چه کسی رای دادید؟
من به آقای روحانی رای دادیم.
*سال 92 به چه کسی رای دادید؟
آن زمان هم به آقای روحانی رای دادیم.
*سال 88؟
آقای احمدینژاد را رای دادیم.
*در سال 84 چطور؟
بین آقای احمدی نژاد و آقای هاشمی بود؟
*بله.
آن زمان هم به آقای احمدی نژاد رای دادیم.
*عجب! چطور این انتخاب را کردید؟ با تیم آقای هاشمی کار میکردید.
بحث این نبود. بحثی بود که آن جمیع جهات در نظر گرفته شد و بیشتر در مسجد هستیم و در آن ردیف رأی دادیم.
*سال 76 چطور؟
اولی را به آقای ناطق نوری رای دادم.
*فساد در فوتبال را میگویید وجود ندارد؟ بعد از این همه کاری که کمیسیون اصل 90 و قوه قضائیه کردند که فساد وجود دارد، هنوز میگویید فسادی وجود ندارد؟
من میگویم فساد کلمه کلی است. میگویم ممکن است تخلفهایی شود و یک کار خلافی بشود ولی اگر فسادی باشد و این چیزی که رسانهها بزرگ میکنند نیست. مهم این است که فساد را چطور تعریف کنید. من زمانی که مجلس میرفتم چندین بار هم رفتم و مسئول کمیسیون اصل 90 خیلی ناراحت میشد و میگفت چرا این طور میگویید؟ گفتم فساد است و بسمالله، اسناد و مستندات را ارائه دهید و فدراسیون کمیته انضباطی و استیناف داریم یا اسناد به قوه قضائیه بدهید که این کارها انجام میشود.
ایشان میگفت فلان مربی پول میگیرد و در تیم خود میبرد. من نمیتوانم بگویم این هست یا نیست یا فلانی شرط بندی میکند و یا پولهای کلان میگیرند. پول کلان ندهند. این فساد نیست. مگر میشود ما بفهمیم یک مربی از یکی پول میگیرد و در تیم ملی میآورد و ما این را بفهمیم و هیچ کاری نکنیم؟ امکان ندارد. این بود که فساد را به این بزرگی که بیان میکنید نیست، اگر هست اسناد و مدارک را ارائه دهید تا مقابله شود.
*در مورد این چیزهایی که درباره دعانویسی و جادو میگفتند چطور؟
چند بار به من مراجعه کردند و گفتند اگر تیم را میخواهید به جام جهانی برود و اگر این مقدار به ما بدهید دعا میخوانیم و مشکل حل میشود. من گفتم اعتقادی به این چیزها ندارم.
*یعنی به شما میگفتند؟
بله.
*در زمان آقای احمدی نژاد که دوباره فدارسیون فوتبال شدید آقای قریب مدنظر بود؟
آقای عباسی آن زمان وزیر ورزش بودند که ایشان بعد از مدتی میگفتند نظر ما این است که آقای قریب بیایند. آن زمان چون دیر گفتند و دیر اسم نوشت، گفتم من چون از قبل اعلام کاندیداتوری کردم و توقع این بود زمانی که انتخابات هست بگویم من کنار میروم و همه مجبور شوند به ایشان رای بدهند ولی اعضای مجمع به من گفتند نمیتوانید کنار بروید و ما اعتماد کردیم و شما آمدید و خیلیها میخواستند بیایند و به خاطر شما نیامدند. ما هم گفتیم هستیم ولی گفتم نظر آقای قریب هست. ولی رای ندادند و 24 نفر رای دادند و بقیه به ما رای دادند.
*اینها هم نشانه «کیس» بودن هستا؛ دولتیها آن زمان ناراحت شدند؟
خیلی ناراحت شدند. آقای عباسی از من چندین بار ... البته همان جا به من گفتند استعفا بدهید و من گفتم وقتی انتخاب شدم دیگر استعفا نمیدهم. محکم ایستادم و از ما حمایت نکردند، بودجه نمیدادند. حتی زمان وزیر بعدی که آقای گودرزی بود یک سال من را در جمع روسای فدراسیون راه نمیداد. من را به وزارت ورزش راه نمیدادند و میگفتند به هیچ عنوان نباید به وزارت ورزش بیاید.
*آقای ترابیان برای چه با کیروش درگیر شد؟
آقای ترابیان کسی بود که از ابتدا کیروش را مذاکره کرد و آورد. ترابیان فرد تند و مقرراتی است. من میگفتم آنجا میرفتید این هزینه را انجام دهید، آقای کیروش هم اوایل بود و حرف هماهنگ بود ولی بعد میخواست خودش یک کیروش باشد، آقای کیروش دوست نداشت روی حرفش کسی حرفی بزند و با هم درگیر شدند و نتوانست بماند و گفت من کنار بیایم بهتر است چون آقای کیروش حفظ شود.
*شما چطور راضی شدید؟
به خوبیهای کیروش پی برده بودیم و نمیشد کاری کرد چون مربی تیم ملی بود. باید گوش کنیم.
*شما که فوتبال را خوب میشناسید، قلب آقای تاج ناراحت شد یا گفتند ناراحت بشود؟
اگر امور بر وفق مراد بود حتما استرس ایشان کمتر میشد. ایشان خیلی استرسی است. من زمانی که نائب رئیس و رئیس تیمهای ملی بودم، یک مسابقه را هیچ وقت طاقت نداشت کامل نگاه کند. همیشه یک مقداری نگاه میکرد، میرفت و دوباره میآمد. استرس زیادی دارد. من چندین بار گفتم اینطور خودتان را از بین میبرید.
من از محضر شما خداحافظی میکنم ولی به رسم برنامه «دستخط» برنامه با دستخطی که آقای علی کفاشیان برای ما به یادگار خواهند نوشت به پایان میرسد.
«بسمه تعالی
امروز در آستانه سالگرد پیروزی انقلاب بعد از 40 سال مردم عزیزمان انقلابیتر از گذشته امتحان خود را پس دادهاند و در مقابل نظام استکبار سر فرو نیاوردهاند و خوشحالم در این برنامه انقلابی و خوب دستخط شرکت کردم و خاطرات خود در سالیان گذشته بیان کردم. علاوه بر بیان تجارب، دوست دارم هر کمکی در هر لباسی که بتوانم برای ایران اسلامی عزیز انجام دهم.
با تشکر از دست اندرکاران»