به گزارش مشرق، روزنامه «کیهان» در ویژههای خود نوشت:
نشریه فارن افرز که به شکل تخصصی به مسائل سیاست خارجی آمریکا میپردازد، در این زمینه نوشت: سیاست خارجی دولت آمریکا اکنون فاقد اهداف سازگار، انسجام درونی و سنجش کافی پیش از تصمیمسازیهای مهم است. اهداف افراطگرایانه بدون توجه به ضروریات تحقق آنها پیگیری میشود. زمانی که حقایق، سرزده پدیدار میشوند و دشمنان، رقبا یا متحدان اهداف خود را مستقل از ایالات متحده پیگیری میکنند، ترامپ از تمرکز بر اهداف پرریسک به رهاکردن کامل آنها چرخش مسیر میدهد. این از هم گسستگی و ناسازگاری در هیچ زمینهای به اندازه سیاست دولت ترامپ در برابر ایران آشکار نیست.
بیشتر بخوانید:
بازتاب گسترده سخنان رهبر انقلاب در رسانههای خارجی
تاکید بر خروج ایرانیها از سوریه، خروج یکجانبه آمریکا از توافق هستهای ایران، افزایش تحریمها علیه ایران و تمرکز بر سیاست اختناق اقتصادی- با عنوان «فشار حداکثری» - از جمله سیاستهایی است که دولت ترامپ بی هیچ هدف مشخصی بر اجرای آنها علیه تهران توافق کرد.
فرضیهای که این سیاست بیپایه و اساس را پیش میراند این بود که فشار تحریمها یا ایران را روی زانو به میز گفتوگوها باز میگرداند یا بهطور کلی باعث فروپاشی رژیم میشود. دولت ترامپ فرضیه معکوس را - که ایران به میز گفتوگو بازنخواهد گشت و با ستیز نامتقارن، آمریکا را به باتلاقی عمیقتر در منطقه خواهد کشانید - اصلا مورد توجه قرار نداد. اگر دولت ترامپ احتمال این فرضیه معکوس را در نظر میگرفت، میتوانست رویکردی سازگار با راهبرد امنیت ملیاش را بهکار بگیرد و در طرحی بلندمدت ایران را در همکاری و سازگاری با همپیمانان ایالات متحده نگه دارد و بهجای خروج از برجام آن را بهینهسازی کند. اما دولت ترامپ با سیاست از هم گسسته و پاسخ نامطمئن به هر یک از اقدامهای ایران باعث شد فرضیه معکوس درست از آب درآید و چرخه کنش و واکنش بین ایران و آمریکا چنان بحرانی ایجاد کرد که هیچ مقام آمریکایی دو سال پیش آن را پیشبینی نمیکرد. این چرخه پیشبینینشده، شاهدی است برای کارآمد نبودن سیاست آمریکا در برابر ایران.
به گزارش الف، در ادامه تحلیل فارن افرز خاطرنشان شده است: سیاست فشار حداکثری هیچیک از اهداف 12گانه وزارت خارجه آمریکا را محقق نکرده؛ رفتار ایران تحریکآمیزتر شده؛ گسترش برنامه هستهای ایران افزایش و محدودیتهایش کاهش یافته و پشتیبانی ایران از نیروهای نیابتیاش در منطقه افزایش یافته است. از آنجا که واشنگتن نمیتواند حتی به یک هدف محقق شده استناد کند باید گفت که سیاست فشار اقتصادی به پایان خود رسیده است.
افزایش تحریمها، ارزیابیهای ایران را تغییر نمیدهد و فشار اقتصادی هیچیک از تغییرات موردنظر واشنگتن در ایران را محقق نخواهد کرد. بودجه دفاعی و حتی هزینه اقداماتی مانند حمایت از نیابتیها بسیار ناچیز است. حمایت واشنگتن از اعتراضهای داخلی نیز به انقلاب نخواهد انجامید. تا زمانی که رژیم از بالا به پایین متحد باقی مانده است، براندازی و تغییر انقلابی از پایین به بالا محتمل نیست.
ترور ژنرال سلیمانی باعث شد تناقضات سیاست آمریکا به اوج برسد. بهدنبال این اقدام بسیاری از دستاوردهای آمریکا در خلیج فارس، از جمله جنگ با داعش، کاهش حضور نظامی ایالات متحده در خاورمیانه و روابط آمریکا با عراق به مخاطره افتاده است.
ترامپ در سخنرانی پس از حملات موشکی چیزی درباره آسیبپذیری همپیمانان خلیج فارسی آمریکا نگفت. اکنون رهبران خارجی واشنگتن را دولتی میبینند که تحت رهبری یک رئیس جمهور مینیمالیست، سیاستهای ماکسیمالیستی را دنبال میکند بدون اینکه هیچ هدف روشنی داشته باشد. همین باعث شده عربستان و امارات به سمت روسیه و چین- و حتی ایران- کشیده شوند. سیاست فشار حداکثری ترامپ نه تنها در تحقق اهداف اعلامشدهاش شکست خورده بلکه در راستای منافع دو قدرت بزرگی عمل کرده است که در راهبرد امنیت ملی دولت ترامپ مقابله با آنها هدفگذاری شده بود.