به گزارش مشرق، محمد عبدالهی تحلیلگر مسائل سیاسی طی یادداشتی در کانال تلگرامی خود نوشت:
مرور منظومه فکری رهبر معظم انقلاب اسلامی راهبردی ترین اصول انقلاب اسلامی را پیش روی جریان انقلاب قرار می دهد .در اسفند ماه سال ۱۳۹۴، رهبرانقلاب در جمع مجمع نمایندگان حوزه علمیه قم نسبت به « خطر انحراف از انقلاب» هشدار داده و فرمودند : «اگرنظام اسلامی در قبال نظم منحط جهانی هویت خودش رااز دست داد شکست خواهد خورد». رهبر انقلاب بارها از وجود "خطری بنیادین" و "در کمین انقلاب" سخن گفته اند .خطری که بنا به شواهدی متقن در رویکرد دولت یازدهم و دوازدهم به شکل یک قاعده درآمده و درجریان است.از این رو تبیین این دیدگاه و بیان خطرات آن در زمره ضرورت هاست.
اگر به ادبیات مفهومی به کار رفته از سوی رییس و ارکان دولت توجه کنیم در می یابیم که ؛ « تعامل گرایی» ، «جهانی شدن» و «خروج از انزوا» سه واژه پرکاربرد در ادبیات مفهومی اصلاح طلبان و دولتمردان است .
بنیان معرفتی این تعامل گرایی بر نوعی «خوباختگی » و «دگر خواهی» یا همان «تجدد گرایی» بنا نهاده شده است .
به بیان دقیق تر شرط تعامل با دنیا و خروج از انزوا در تفکر تجدید نظرطلبانه آنست که در تمدن غرب مستحیل یا هضم شویم.
استراتژی گفتمان اعتدال برای پیشبرد پروژه مدرنیزاسیون «توسعه از طریق سازگاری» است . برای تحقق چنین مدلی از توسعه «هضم و مستحیل شدن در نظام جهانی » ضروری است . مساله ای که در صورت تحقق منجر به« استحاله و نابودی هویت انقلابی نظام » شده و آرمان های انقلاب را به محاق خواهد برد .
ریشه استراتژی «توسعه از طرق سازگاری» کجاست؟
ریشه این تفکر خطرناک و دغدغه آفرین را بایستی در تفکر اصلاح طلبان و نئولیبرالیست ها جستجو کرد. « خاتمی» سرحلقه این تفکر در حوزه اجرایی کشور بوده و اکنون نیز تئوری او به چرخه اجرا درآمده است.
یکی از مستندات تاریخی این تفکر در منظومه فکری «سید محمد خاتمی» بروز یافته و اکنون به فراموشی سپرده شده است . بازخوانی تفکر غربگرا و تجددطلبانه او به عنوان زیرساخت معرفتی سیاست خارجی دولت خالی از لطف نیست . خاتمی در سال ۱۳۷۵ در روزنامه سلام می نویسد:
«امروز به جرات می توان گفت در زندگی قومی که عزم تعالی و پویایی کرده است، هیچ تحول کارسازی پدید نخواهد آمد مگر آنکه از متن تمدن غرب بگذرد و شرط دگرگونی اساسی، آشنایی با غرب و لمس روح آن تمدن یعنی تجدد است. کسانی که با این روح آشنا نیستند، هرگز به پدید آوردن دگرگونی سودمند در زندگی خود توانا نیستند. سوگمندانه اقوامی نظیر ما، هنوز از آن آشنایی محروم هستیم. #توسعه به معنای امروزش، میوه یا شاخ و برگ تمدن جدید است. اگر آن تمدن آمده، توسعه هم خواهد آمد و به این معنا سخن کسانی که می گویند ابتدا باید خرد غربی را پذیرفت تا توسعه بیاید، سخن بیراهی نیست و این سخن را کامل کنم که علاوه بر خرد و بینش غرب، باید منش غربی متناسب با این بینش را نیز پذیرفت.» (روزنامه سلام ۳۰/۲/۷۵)
تضاد این تفکر با مبانی فکری امام راحل جای انکار ندارد . برای فهم دقیق این دوگانگی به این جمله از حضرت امام دقت کنید :
«شما خیال نکنید که غرب خبری هست. در آنجا خبری نیست. ما نمیگوییم که آنها کارخانجات ندارند؛ آنها درست کردند همه اینها را، اما اساس انسانیت در آنجا نیست. اینها هر چه درست کردند یعنی هر چه نه- بسیاری از چیزهایی که درست کردهاند، بر ضد انسانیت درست کردهاند. این غرب است که دارد اساس اخلاق انسانی را از بین میبرد، این غرب است که دارد شخصیت انسانیت را از بین میبرد.»
(صحیفه امام - جلد ۸- صفحه ۸۰)