مشرق - ممکن است برای شما هم این سوال پیش امده باشد که چرا در کشورهای پیشرفته دنیا مردم این چنین به فروشگاهها حمله میکنند؟ چرا مواد غذایی در فروشگاهها به سرعت تمام میشود؟ اما در ایران تاکنون با چنین صحنههایی مواجه نشدهایم؟
این تفاوت، دلایل زیادی دارد؛ یکی از دلایل مهمش در بند بعدی آمده؛ دلیل دیگرش تصویر غلط و بزک شدهای است که رسانهها برای ما از غرب ساخته اند. اما در اینجا تنها از دو زاویه به این تفاوت نگاه کرده ایم.
اول؛ یک دلیل ساده اما بسیار معنادار دارد این تفاوت رفتار که کمتر به آن توجه شده:
سیستم غیر متمرکز، خرده فروشی و مویرگیِ مغازه محور توزیع و فروش کالا در مقابل سیستم متکی بر مال ها، هایپرشاپها و فروشگاههای زنجیره ای بزرگ!
وقتی شما سبک و مدل فروش را بر فروشگاههای بزرگِ همه چیز فروشی متمرکز کنی و مغازه های کوچک و کاسبیهای خرد صنوف مختلف را از سطح شهر جمع کنی، یکی از تبعاتش می شود همین صحنههایی که در مواقع بحران در شهرهای اروپا و امریکا دیده میشود.
شما در شهرهای ایران حتی کلان شهری مثل تهران، کافی است از در خانه به سر کوچه بیایید تا در زمانی کمتر از پنج دقیقه حداقل به دو مغازه سوپر مارکت برسید با انواع خوراکیهای مورد نیاز شما.
طبیعی است در چنین فضایی که همه مایحتاج روزمره شما از مغازه سر کوچه تامین می شود، ضرورتی بر حضور در هایپرها ندارید و طبیعتا از تجمع و فشار جمعیت هم در زنجیره ای ها کاسته میشود. نگرانی و دغدغه ای هم برای خرید کالای مطلوبتان ندارید.
اما همین تفاوت ساده که سالهاست به عنوان نماد باکلاسی و پیشرفت آن ور آبیها و عقب ماندگی ما اینوریها در مغز ما فرو کرده اند، ناشی از تفاوت نگاه مصرفگرا، سودمحور و سرمایه سالار تمدن غرب به کالا و اقتصاد و مردم و همه چیز است.
سالهاست بسیاری از دلسوزان انقلاب، از تبعات سهمگین فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مال گرایی و رشد قارچ گونه فروشگاههای زنجیره ای در ایران از دهه هفتاد تا امروز، گلایه کردهاند.
کاری به سهمی که این نوع از فروشگاهها در پروار کردن سرمایه دارها، مکیدن خون مستضعفان، مصرفگرا کردن مردم، استثمار کارگران، نابود کردن بقالیهای سنتی و مغازه داران خرد و ... دارند ندارم؛
همین تفاوت رفتار مردم ما با مردم شهرهای مبتنی بر فروشگاههای زنجیرهای بزرگ در بحران کرونا، شاید جرقهای باشد که بعضیها را از خواب غرب پرستی و غربگرایی بیدار کند!
شاید هیچ وقت فکر نمیکردیم تبعات مخرب فرهنگی اجتماعی مصرفگرایی و مال گرایی را بتوانیم این چنین عیان و عینی نشان دهیم؛ عزت لگدمال شده مردمان ساکن شهرهای اروپا و آمریکا، جنگ و دعوای بین شهروندان و استرس و هراس در چشمانشان به خاطر گرسنه نماندن، روضه مکشوف همین سیستم سرمایهسالار است.
دوم؛ یکی از فیلمهایی که این روزها در فضای مجازی از غارت یا هجوم مردم به فروشگاهها در اروپا منتشر شده است را دیدم؛ اولین حسی که با دیدن زنان و مردان مضطرب و نگران اروپایی به من دست داد، دلسوزی بود! واقعا از اعماق قلبم دلم برای این مردم سوخت.
چرا این انسانهای در کنار هم، اینچنین با هم غریبه اند؟ چرا برای یک لقمه نان هیچ رحم و مروتی نسبت به بغل دستیشان ندارند؟ انسان مگر حرمت ندارد؟ چرا باید به اینجا برسد که مثل موجودات دیگر بر سر نان، جنگ کند؟
علت العللش یک چیز است؛ جهانبینی و در نهایت سبک زندگی ای که تمدن غرب برایش به ارمغان اورده، به او گفته است فقط به فکر خودش باید باشد
و به حاکمانش هم یاد داده به فکر ان باشند که سودشان در آن است، این وسط عده ای هم له شوند، به درک!
دلم برایشان سوخت به خاطر حاکمان بی رحمشان، به خاطر متفکرین بی خدایشان که این چنین برایشان ذلت هدیه آوردهاند!
و احساس غرور کردم از عزتی که مردم ما در سایه حکومت ولایی دارند و البته خیلیها قدرش را نمی دانند. إنّ العزّه لله و لرسوله و للمومنین
قدر داشته هایمان را بدانیم!