کد خبر 1057663
تاریخ انتشار: ۱۵ فروردین ۱۳۹۹ - ۰۹:۳۸
حاج میرزا سلگی

به سلگی گفتم: «سردار! کتاب «آب هرگز نمی‌میرد» را که می‌خواندم، هرچه به صفحات آخرش نزدیک‌تر می‌شدم، غصه‌دارتر می‌شدم! یواش‌یواش شما داشتی تمام می‌شدی! واقعا شما جانباز چند درصدی یا شهید صددرصد؟!»

به گزارش مشرق، حسین قدیانی در صفحه شخصی‌اش نوشت: نوروز دو سال پیش با لطف استاد حمید حسام رفتیم خانه میرزامحمد و در عظمت این جانباز همین بس که همه متقاضی دیدار با رهبر انقلاب هستند، اما حضرت‌آقا باری فرموده بود؛ «اگر قادر بودم می‌رفتم همدان دیدن سلگی!» در راه به این فکر می‌کردم که ویلایی سوبلکس با بهترین تجهیزات هم قادر نیست حق این قهرمان را ادا کند؛ ابرقهرمانی که در هر عملیات، بخشی از بدن خودش را جا می‌گذاشت! این پا، آن پا، آن‌طرف سینه، این‌طرف سینه، ریه، گوش، چشم، حلق و بینی! بله! هیچ‌کجای تن میرزامحمد سالم نبود، ولی بدبختی این‌جاست؛ حتی خبری از یک خانه نسبتا شیک هم نبود! خانه سلگی در نهایت سادگی، در پای الوند بلندبالا، خبر از مردی می‌داد که مظهر نداشتن و نخواستن است! و شگفتا از زمانه عروجش! او حتی مراسم تشییع و ترحیم هم نخواست! و تحقیقا هیچ‌چیز از این دنیا نخواست!

بیشتر بخوانید:

ناگفته‌های سردار شهید میرزا محمد سلگی از دوران خون و حماسه+ فیلم

قالیباف: سردارسلگی شهیدانه زندگی کرد

سردار سلامی: رشادت‌های درس‌آموز سردارسلگی هرگز فراموش نمی‌شود

سردار سلگی به‌خاطر ابتلا به کرونا درگذشت؟

فیلم/ حاج میرزا سلگی به یاران شهیدش پیوست

به سلگی گفتم: «سردار! کتاب «آب هرگز نمی‌میرد» را که می‌خواندم، هرچه به صفحات آخرش نزدیک‌تر می‌شدم، غصه‌دارتر می‌شدم! یواش‌یواش شما داشتی تمام می‌شدی! اوایل کتاب تا حدی جانباز، بعد کمی بیش‌تر، بعد درصدی فزون‌تر، بعد چند درصد بالاتر، اما آخرش هم زنده ماندی! واقعا شما جانباز چند درصدی یا شهید صددرصد؟!» استاد حسام درآمد: «آقای سلگی! فلانی علاوه بر آن‌که می‌نویسد، خودش هم فرزند شهید است!»

سپس نوبت سلگی فرا رسید: «من در خیلی از عملیات‌ها شهادت را به‌چشم خودم دیدم ولی قسمت نبود! الان هم بی‌خیال! چای تازه‌دم است! سرد می‌شودها! پدرت کجا شهید شد؟! اسمش چی بود؟!» اسم پدر... بگذار درست بنویسم؛ اسم پدر من #میرزامحمد_سلگی است! میرزامحمد پدر همه ماست! پدر همه ایرانی‌های باشرف! ما رفته بودیم خانه میرزا تا قهرمان برای ما از خودش بگوید، غافل از آن‌که سلگی قهرمان گذشتن از نام بود! چند تایی البته خاطره تعریف کرد ولی با محوریت این شهید و آن شهید! شهدایی که همگی از خانه‌هایشان تا باغ بهشت همدان تشییع شدند ولی حکمت خدا را ببین! میرزا را امروز بدون تشییع سپرد به خاک نهاوند! نگویی غریبانه‌ها! شرایط اگر عادی بود، نه‌تنها همدان و نهاوند، ‌بل‌که تمام ایران به احترام سلگی قیام به‌پا می‌کرد و در مشایعت پیکرش قیامت می‌کرد، اما میرزامحمد، این را هم نخواست این دم آخری! مثل پاهایی که نداشت! و نخواست! و با این وجود، با عصا هم راه نمی‌رفت! چه می‌نویسم؛ او خود عصای ما بود که بوسه بر دستانش، لبت را معطر به کف‌العباس می‌کرد! ما از این نهضت و نظام دفاع می‌کنیم، به شهادت سلگی! قهرمانی که حتی با عکس پروفایل تلگرامش هم خط می‌داد...

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 11
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • چریک پیر جنگهای نامنظم IR ۱۰:۳۸ - ۱۳۹۹/۰۱/۱۵
    24 16
    سلام و درود خدا و رسول خدا و ائمه اطهار و خلق خدا و ملائکه بر این شهید والا مقام. ان شاء الله زندگی شان درس عبرتی باشد برای ما و مسئولین مملکتی .
  • محمد IR ۱۱:۵۴ - ۱۳۹۹/۰۱/۱۵
    22 42
    اللهم عجل لولیک الفرج انشاالله با امام حسین محشور شوند صلوات
    • محمد IR ۲۲:۰۲ - ۱۳۹۹/۰۱/۱۵
      9 1
      اینایی که منفی دادند، دقیقا با چی مشکل دارن؟!!!!!
    • IR ۰۸:۲۸ - ۱۳۹۹/۰۱/۱۶
      6 2
      کثافتهایی که منفی دادند حتما از قماش منافقین آلبانیایی هستند مرگ بر منافق مرگ بر منافق مرگ بر منافق مرگ بر منافق
  • IR ۱۲:۰۱ - ۱۳۹۹/۰۱/۱۵
    21 4
    اللهم ارزقنا الشهادة فی سبیلک....
  • IR ۱۲:۲۰ - ۱۳۹۹/۰۱/۱۵
    16 29
    مَرد خوب :)
  • هادی IR ۱۷:۱۸ - ۱۳۹۹/۰۱/۱۵
    12 13
    شهیدبزرگوارشفاعت ماهم نزد مادرتان حضرت زهرا سلام الله بکنید،چراکه تشییع غریبانه ی شما،آدمو یاد غربت مدینه میندازه روحت شاد
  • قاسم IR ۱۹:۰۲ - ۱۳۹۹/۰۱/۱۵
    9 1
    مردان بزرگی که بهانه ی خلقت بودند و فخر کائنات. روحش قرین رحمت باد
    • هادی IR ۰۰:۰۲ - ۱۳۹۹/۰۱/۱۶
      3 1
      مجهولون فی الارض..معروفون فی السما....
  • محمد IR ۲۲:۰۴ - ۱۳۹۹/۰۱/۱۵
    7 1
    اینهایی که منفی دادند، دقیقا با چی مشکل دارن؟!!!!!!!!!!!
  • سلگی IR ۲۲:۰۶ - ۱۳۹۹/۰۱/۱۵
    4 1
    من از نزدیکان حاجی بودم آخرین بار که دیدمش دیدم پای مصنوعیش دیگر فرسوده شده گفتم حاجی وقتش رسیده عوضش کنی چیزی نگفت و فقط لبخند زد....

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس