به گزارش مشرق، هیولای کرونا، همهچیز را از بین خواهد برد یا در جایی متوقف و بالاخره تسلیم خواهد شد؟ اگر این ویروس تنها یک سال هم عمر کند، تا همینجا توانسته آینده دنیا را دستخوش تغییر کند. اندیشمندان روابط بینالملل از تغییر حتمی در نظم جهانی و اقتصاد دنیا میگویند، اما این تغییر در نظم جهانی به چه معناست؟ در بسترهایی که منجر به این تغییر میشوند، چه فعل و انفعالاتی رخ خواهد داد که خروجی آن تغییر در نظم جهانی است؟ هیچکس گمان نمیکرد با توسعه جهانیسازی روزی برسد که کشورها از ضرورت بازگشت کارخانهها به کشورهایشان سخن بگویند، بهدنبال خودکفایی در محصولات استراتژیک کشاورزی برای مقابله با قحطی باشند و حتی جنگهای توسعهطلبانهشان را متوقف کنند.
بیشتر بخوانید:
کرونا؛ بستر تمایزیابی هویتی ما با غرب
همه این تغییر نگاهها را کرونا یکجا به وجود آورد. در این نوشته به بررسی جزئیات بیشتری از تغییراتی که کرونا به وجود آورده و در آینده خواهد آورد، پرداخته شده است:
۱- افزایش قدرت دولتها در داخل کشور
افزایش قدرت دولتها در داخل الزاما بهمعنای بروز دیکتاتوری نیست. این افزایش قدرت در دوران همهگیری کرونا به معنای افزایش نیاز به مداخله دولت در شئون زندگی مردم و افزایش کنترلهاست. این افزایش دخالت نیز برخلاف خواست مردم شکل نمیگیرد بلکه در اثر فشارهای مردمی تشدید میشود. کارخانهداران، صاحبان شرکتهای بزرگ، کارگران و کارمندان بخشهای خصوصی و دولتی برای مشکلاتشان از دولت کمک میخواهند. این کمکها میتواند در قالب تغییر سیاستهای پولی-مالی، ایجاد تسهیلات و برخی امور دیگر باشد. از لحاظ عمومی نیز تمامی شهروندان خواستار ورود دولت به عرصه اجتماع برای افزایش کنترلها هستند، زیرا حیات خود را وابسته به حضور دولت و ممنوعیتهای ایجادشده از سوی آن میدانند. مطرح شدن سیستم قرنطینه دولت چین که در شهر ووهان اجرا شد، قرنطینه در ایتالیا و... شاهدی بر این ادعاست. شهروندان کشورهای درگیر با کرونا هم از دولتهایشان توقع اعمال چنین مدل قرنطینهای را در ابتدای شیوع کرونا از سوی دولتهایشان داشتند.
در پساکرونا، ما با دولتهای مقتدری مواجه هستیم که پیش از آن چنین قدرتی نداشتند و این نگرانی وجود دارد که شیرینی این اقتدار باعث شود دولتها برای بازگشت به وضعیت قبلی مقاومت کنند و دست از برخی کنترلهای اجتماعی برندارند. هرچه سیستم حکومتی، فاصله بیشتری با دموکراسی داشته باشد، این وضعیت به مراتب سختتر است. ویکتور اوربان، نخستوزیر راست افراطی مجارستان متهم است به بهانه کرونا محدودیتهای جدیای بر کشورش اعمال کرده تا پایههای قدرت خود را مستحکمتر کند. او که یکی از برجستهترین و قدیمیترین رهبران افراطی در اروپای قرن بیستویکم است، به پروندههای فساد مالی زیادی نیز متهم است.
۲- محلی شدن دولتها
با توجه به قدرت سرایت بالای همهگیری کرونا و لزوم برخورد جدی ساختارهای حکومتی با شیوع آن، مردم به دولتهایشان نیاز پیدا میکنند و به واسطه این نیاز، ملیگرایی رشد پیدا میکند. این برای ساختارهایی همچون اتحادیه اروپا که در چند سال اخیر درحال مبارزه با ملیگراهای دستراستی هستند، یک خطر بزرگ است. دولتهای مرکزی در تنظیم برخی مقررات محلیتر خواهند شد تا یک شبکه مستحکم داخلی شکل گیرد. دولتهای مرکزی با توجه به حجم بالای تدابیری که برای مقابله با کرونا و تبعات آن باید تدارک ببینند، توانایی دخالت در مناطق مختلف کشور را نخواهند داشت. به همین دلیل اختیارات ویژهای را به حکومتهای محلی مانند استانداریها و شهرداریها خواهند داد. این سیستمها نیز مجبور خواهند بود اختیارات ویژهای را به زیرساختارهای خود اعطا کنند؛ ساختارهایی مانند ناحیههای شهرداریهای یک شهر. همچنین کانالهای ایجادکننده نظم بهسرعت تا کوچکترین واحدهای زندگی اجتماعی کشیده شده و یا اگر وجود داشتهاند، تشدید میشوند. مردم به این هم اکتفا نمیکنند و ساکنان یک محله یا مجتمع مسکونی برای کنترل رفتوآمدها و ایجاد امنیت خود کنار هم جمع شده و ساختارهایی را ایجاد میکنند. افزایش خرید اسلحه در آمریکا بهدلیل ترس از قحطی و ناامنی دلیل دیگری بر محلیتر شدن قانونگذاری و اجرای آن است. مردم آمریکا با دیدن خطر شیوع کرونا و همچنین مشغولیت دولت و ایجاد شرایط جدید در کشور بهدنبال تضمین امنیت شخصی خود با خرید سلاح هستند.
۳- کاهش اثرگذاری در عرصه سیاست خارجی
دولتها در زمان همهگیری این ویروس، بهشدت در داخل دچار مشغولیت شدهاند. آنها با به وجود آمدن شرایط جدید مجبور هستند سیستم درمانی را تقویت کنند، با استفاده از نیروهای دولتی قرنطینه را به اجرا بگذارند، آرامش روانی کشورشان را تامین کنند و به جمعآوری کالا و موادغذایی برای ادامه حیاتشان روی بیاورند. این نیازهای داخلی مجال برای انجام اقدامات موثر و کلاسیک در عرصه سیاست خارجی را از آنها گرفته است. رویههای کلاسیک، اموری مانند پرداختن به جنگهای گسترده، تشدید نبردهای نیابتی، برگزاری اجلاسها، مانورهای مشترک نظامی و اموری از این دست هستند. دولتها حتی درصورت نیاز شدید به انجام عملیاتهای نظامی از توان قبلی برای انجام آن برخوردار نخواهند بود. فراخوان ناو هواپیمابر شارل دوگل توسط ارتش فرانسه به خاک اصلی این کشور نمونهای از کاهش توان نیروهای نظامی است. این ناو که تنها ناو هواپیمابر پاریس است، چند ماه قبل برای اعمال فشار بر ایران به خلیجفارس گسیل شده بود، اما به دلیل ابتلای دهها تن از پرسنل آن به ویروس کرونا با سرعت بهسوی فرانسه بازگشت. آمریکا نیز حداقل درمورد سه ناو هواپیمابر خود با مشکلاتی مواجه شده است. مارک میلی، رئیس ستاد ارتش آمریکا چند روز قبل اذعان کرده بود نیروهای لشکر ۸۲ ارتش در خاورمیانه بهنوعی گیر افتادهاند و بهدلیل شیوع کرونا امکان بازگشت به آمریکا را فعلا ندارند.
۴- محصولات خدماتی به جای فناوریها و تولیدات صنعتی
اصلیترین کشورهای درگیر با کرونا کشورهای برجسته در عرصه فناوری و تولیدات هستند؛ آمریکا، اروپای غربی و چین. این کشورها هماکنون در امور خدماترسانی دچار مشکلاتی شدهاند. آنها دقیقا با مشکلاتی از جنس مشکلات شوروی سابق در زمان فروپاشی مواجه هستند. شوروی در قله فناوری در تعدادی از حوزهها قرار داشت، اما با مشکلات شدید اقتصادی در حوزه خدماتی رنج میبرد. مردم این کشور به دلیل کمبود «دستمال توالت» خودشان را با پرانتشارترین روزنامه شوروی تمیز میکردند. مسکو در زمانی که چندین هزار کلاهک هستهای و جنگنده پیشرفته داشت، مجبور به واردات موادغذایی از خارج شد. نمونهای از تغییر فاز از تولیدات صنعتی به کالاهای مصرفی و تکنولوژیک را میتوان در کاهش تولیدات شرکتهای خودروسازی معروف آلمانی و روی آوردن آنها به تولید محصولات بهداشتی دید.
۵- منطقهای شدن محصولات غذایی و بهداشتی
کرونا علاوهبر تمامی ضربات اقتصادیاش، زنجیره انتقال کالا را با اخلال ایجاد کرد. این موضوع در محصولات کشاورزی متفاوتتر است. بسیاری از محمولههای غذایی صادرشده به کشورها به دلیل تعطیلی کارخانههای صنایع غذایی از بین رفتند. علاوهبر این، نگرانی از ادامه حیات این ویروس خطرناک، کشورها را ناچار به ذخیره هر آنچه میتوانند، میکند. کشورها بهدلیل دریافت شوک ناشی از کمبود موادغذایی و خدمات، به جای تامین نیازهای غذایی از کشورهای دیگر، بهدنبال راههایی برای تولیدات مطمئن غذایی و بهداشتی خواهند رفت. کشورهای زیادی برای تامین موادغذایی خود به کشورهای دیگر وابسته هستند، اما برخی اتفاقات اخیر آنها را به تجدیدنظر مجبور خواهد کرد. کویت یکی از کشورهایی است که موادغذایی خود را از کشورهای دیگر وارد میکند، اما با شیوع کرونا در منطقه، مجبور به بستن مرزهای خود شد. کویت اوایل هفته حتی مجبور شد واردات موادغذایی را از ایران که از ابتدای شیوع کرونا آن را ممنوع کرده بود، بار دیگر از سر بگیرد. چین نیز برخی زمینهای کشاورزی روسیه را در نزدیکی مرزهای خود اجاره کرده بود، اما به دلیل محدودیت در ورود اتباع خارجی به روسیه، با مشکلاتی در این زمینه مواجه شده است. برخی کشورها مانند ژاپن و کرهجنوبی نیز در کشورهای آفریقایی سرمایهگذاریهایی را انجام داده بودند، اما الان با نگرانی درباره شیوع کرونا و بروز قحطی در این کشورها مواجه هستند. درصورت شیوع کرونا و بروز قحطی سرمایهگذاریهای خارجی در آفریقا در خطر قرار میگیرند، مخصوصا اگر در حوزه موادغذایی باشند. دولتها بهدلیل این تهدیدات مجبور خواهند بود سیاستهای حمایت از کشاورزی داخلی را با جدیت بیشتری دنبال کنند.
۶- تغییر در استقرار مردم و علوم
تحصیل، کار، سفارش کالا و مسائلی مشابه با این موارد باعث تغییرات گستردهای در علوم و نیازهای جامعه خواهد شد. با خانهنشین شدن بیشتر مردم، سبک زندگی تغییر خواهد کرد. اگر پیش از این، افراد سر کار میرفتند و برای خواب نیاز به خانهای ۴۰ متری داشتند، حالا با دورکار شدن و عدم امکان مسافرت و گشتوگذار در شهر، نیاز به خانههای متفاوت و شاید بزرگتر پیدا خواهند کرد. اگر آثار قرنطینه و فاصلهگذاریهای اجتماعی باقی بماند، احتمال مهاجرتهای بیشتر به حومه شهرها نیز وجود خواهد داشت. افراد به دلیل دورکار شدن، مجازی شدن تحصیل و دیگر مسائل نیاز به حضور در خانههای کممتراژ در مراکز شهرها نخواهند داشت و به خانههای بزرگتر و حیاطدار و با تراکم جمعیت کمتر در مناطق حومهای خواهند رفت.
در علوم نیز حوزههای مختلف با درخواستها و نیازهای جدیدی روبهرو خواهند شد؛ برای مثال میگویند زیاد نشستن باعث درد در کمر و ستونفقرات میشود. با دورکار شدن نیاز به حوزه ورزش در منزل بیش از گذشته خواهد شد. در حوزه گیاهان افراد بیشتر بهدنبال گیاهان آپارتمانی برای تزئین خانههایشان خواهند رفت. برای سرگرمی با موجودات زنده با توجه به احتمال تاثیر حیوانات در انتقال ویروسهای کشنده مانند سارس و کرونا، توجه به گیاهان بیشتر از دیگر موارد خواهد بود و احتمالاتی در حوزه افزایش فرزندآوری نیز وجود دارد. در حوزه روانشناسی نیز این علم دیگر باید به جای تهیه کتابهایی در حوزه رفتار سازمانی و تنظیم روابط میان افراد با همکاران و دوستانشان، بیشتر به دنبال تنظیم روابط میان افراد و خانوادهها باشد.
۷- تغییر در اقتصاد جهانی
در حال حاضر بسیاری از سرمایههای دنیا بهصورت اعتباری در بانکها یا در شرکتهای بزرگ سرمایهگذاری شدهاند. با شیوع کرونا و کاهش ارتباطات تجاری و بر هم خوردن نظم لیبرالی و نهادهای مالی آن سرمایههای موجود در بورسها ضررهای کلانی متحمل شدهاند. در آینده نیز حل نشدن مساله همهگیری فعلی و یا ترس از همهگیریهای آتی باعث کاهش ارتباطات تجاری بینالمللی شده و از اهمیت و ارزش این شرکتها و بانکها خواهد کاست. سرمایهها از این پس باید بهجای فضاهایی مانند بانک و بورس بهدنبال فضاهای ملموستری مانند ملک، زمینهای زراعی، کارخانههای تولیدکننده و... بروند. این تغییرات سفتهبازی رایج در بورسها و بانکها را نیز تا حد زیادی دچار تغییر خواهد کرد.
این تغییرات همچنین باعث کاهش اهمیت جذب سرمایهگذاری برای دولتها خواهد شد و شکل آن را بهنوعی تغییر خواهد داد. سرمایهگذاریهای بینالمللی یکی از اساسیترین لازمههای ایجاد نظم لیبرالی در جهان هستند. وابستگی کشورها به یکدیگر در زنجیرههای تولیدی باعث ایجاد این نظم لیبرالی شده بود. کشورهای زیادی برای جذب سرمایههای خارجی مجبور به کوتاه آمدن از برخی خواستههای خود میشدند؛ برای مثال کشورهای اروپایی در جریان جنگ جهانی دوم و دوران بازسازی پس از آن برای استفاده از سرمایهگذاریهای آمریکا در کشورشان مجبور به اطاعت از برخی دستورات واشنگتن میشدند. نمونه نزدیکتر آن به کشورهای آفریقایی یا آسیایی برمیگردد که برای جذب سرمایههای خارجی از برخی عوامل قدرت خود در داخل جامعه دست کشیدهاند.
۸- تشدید نبرد ایدئولوژیها
با افزایش درونگرایی در کشورها و مشغولیت آنها در داخل، برتریطلبی و هژمونیطلبی تا حدی فروکش خواهد کرد. کشورهای قدرتمند نظامی بهدلیل درگیری با ویروسهای همهگیر یا ترس از گسترش آن میان نظامیان خود دست به تحرکات وسیع نظامی نخواهند زد. در اینجا کشورهایی که بتوانند تولیدات غذایی و بهداشتی به دیگر کشورها ارسال کنند، قدرت نرم بزرگی را به دست میآورند. نبرد در اینجا با غیرنظامی شدن، بار دیگر حالت ایدئولوژیک تشدیدشده خواهد گرفت. برتریطلبیهای فعلی به میزان صادرات فناوری و قدرت نظامی مربوط است، اما در جهان حال حاضر نگاهها به سیستمهای حکمرانی و اندیشههاست. اینکه کدام سیستمها توانستهاند امکانات مناسبی برای اداره زندگی و ادامه حیات کشور خود فراهم آورند. در اینجا ممکن است حتی مردم کشورهای غربی درصورت ناتوانی دولتهای خود آنها را به سمت الگوهای شرقی و اقتدارگراتر سوق دهند.