به گزارش مشرق، روزنامه «کیهان» در ویژههای خود نوشت:
دویچهوله نوشت: پاندمی کرونا، بدون آنکه سیاسی باشد، ما را در نگرش سیاسی با تصویر یک جهان تازه دوقطبی روبرو میکند. تفاوت این جهان دوقطبی با جهان دوقطبی دوران جنگ سرد تنها در یک چیز است: آنجا جدالی ایدئولوژیک در کار بود، اما اینجا تنها تضاد منافع مالی و جدال بر سر حوزههای نفوذ تازه غالب است.
بیشتر بخوانید:
گلوبال ریسرچ: پزشکان و پرستاران زیادی در آمریکا کرونا دارند
ایالات متحده آشفته
اعلام فاجعه بزرگ در ۵۰ ایالت آمریکا
در یک قطب این جهان، ابرقدرتی میبینیم که در دوران ریاست جمهوری یک کلانسرمایهدار رو به ورشکستگی نفوذ خود را در خارج از مرزهای ایالات متحده آمریکا هر روز بیشتر از دست میدهد.
قطب دوم را جمهوری خلق چین میبینیم. کشوری که بخش عمده معادلات لیبرالیستی را در حوزه اقتصاد پذیرفته، اما به لحاظ سیاسی همچنان در چنبره حزب واحد کمونیست است.
چین و آمریکا، یک دهه پیش برای برونرفت از بحران اقتصادی کمرشکن سال ۲۰۰۸ سیاستی هماهنگ در پیش گرفتند، اما اکنون در برخورد با بحرانی بزرگتر و خطرناکتر، به جای همفکری و همراهی با یکدیگر لحنی خصمانه گرفتهاند. دونالد ترامپ از ویروس کرونا به عنوان «ویروس چینی» یاد میکند و دولت چین میگوید که ارتش آمریکا ویروس کرونا را در ووهان پراکنده کرده است.
هدف ترامپ، تغییر اجباری موازنه بازرگانی منفی آمریکا با چین بود و برای این اقدام یک توجیه پوپولیستی مناسب هم داشت: حمایت از تولید داخلی و کارزایی ناشی از آن. در سال ۲۰۱۸ حجم صادرات چین به آمریکا به ۵۳۹ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار رسید، در حالی که واردات چین از آمریکا تنها ۱۲۰ میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار بود.
صادرات چین به آمریکا در ده سال میان ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۸ در واقع بازتاب بحران بانکها و مستغلات آمریکا بود که در سال ۲۰۰۸ آغاز شد و چندین سال ادامه داشت. چین که در آن زمان دارای ذخایر ارزی زیادی بود، بیش از یک تریلیون دلار به بازار ورشکسته آمریکا تزریق کرد. پولی که اقتصاد آمریکا بدون آن نمیتوانست کمر راست کند، اما در عین حال دامنه نفوذ اقتصادی چینیها را در آمریکا به شدت گسترش داد.
اکنون، در شرایطی که برپایه گزارش سازمان بهداشت جهانی نزدیک به یک میلیون و ۳۴۰ هزار تن در سراسر جهان به کووید ۱۹ مبتلا شدهاند و شمار درگذشتگان از مرز ۷۴ هزار تن گذشت، کرونا به وسیلهای برای تشدید جدال لفظی چین و آمریکا تبدیل شده است. جدالی که دستکم به لحاظ منطق ریاضی نمیتواند به نفع آمریکا خاتمه یابد.
جمهوری خلق چین، نخستین کشوری بود که با چالش بزرگ ویروس کرونا مواجه شد. این کشور با حدود یک میلیارد و ۴۳۳ میلیون تن، نزدیک به یک چهارم جمعیت جهان را در خود جای داده است.
در کشوری با این جمعیت، آنطور که سازمان بهداشت جهانی گزارش میدهد نزدیک به ۸۲ هزار مورد آلودگی به ویروس کرونا و ۳۳۳۱ مورد مرگ و میر به ثبت رسیده است.
اگر آمار اعلام شده از سوی سازمان بهداشت جهانی درست باشد، دست کم تا به حال جمهوری خلق چین میتواند مدعی موفقیت بسیار بزرگ در زمینه کنترل پاندمی باشد. مقایسه آمار منتشرشده بیماران و درگذشتگان چین با آمریکا این ادعا را تایید میکند: در آمریکا تا آخرین ساعات روز ششم آوریل شمار مبتلایان به کرونا ۳۶۲ هزار و ۵۷۳ تن و شمار درگذشتگان ۱۰ هزار و ۷۲۰ تن بوده است.
یک محاسبه سرانگشتی نشان میدهد که در آمریکا تاکنون ۰/۱۱ درصد جمعیت به کرونا مبتلا شدهاند، در حالی که این نسبت در چین تنها به ۰/۰۰۵۷ درصد میرسد.
از دل بحران کرونا، جنبشهای سیاسی و اجتماعی نوینی هم میتوانند سربلند کنند که به جای رقابت بر سر قدرت، رقابت بر سر بازگشت به انسانیت را شعار خود قرار دهند. پرچمداران این جنبشها، میدانند که نباید اجازه بدهند بازی تجاری واشنگتن و پکن تکلیف جهان پساکرونا را یکسره کند.
در این میان، به سرنوشت اروپا باید به صورت جدی اندیشید. برای جهانی که با داغ شدن جنگ اقتصادی چین و آمریکا از یکسو و رویای تزار شدن پوتین از سوی دیگر با سرعت به سمت دوقطبی شدن میرود، ضعف اروپا چندان خوشایند نخواهد بود.