سرویس سیاست مشرق- همه چیز از یک اظهارنظر بیجا و بیموقع و خارج از حوزه مسوولیت توسط سخنگوی وزارت بهداشت، کیانوش جهان پور، در نشست خبری روزانه او در ۱۷ فروردین آغاز شد. او در این نشست با کنایه به اعلام رسمی دولت جمهوری خلق چین مبنی بر کنترل شیوع ویروس کرونا، گفت:
" در چین وضعیت متفاوت بود و ووهان تجربه اپیدمی داشت. به نظر میرسد آمارهای چین یک شوخی تلخ بود. زیرا بسیاری در همه جهان فکر کردند این بیماری مثل آنفلوآنزا است و مرگ و میر کمتری دارد. همه این موارد مبتنی بر گزارشهایی بود که از چین گزارش میشد و به نظر میرسد چین شوخی تلخی در این زمینه با همه دنیا انجام داد. اگر در چین گفته میشود دو ماهه یک اپیدمی مهار شده، باید بیشتر درباره آن فکر کرد. "[۱]
همان طور که انتظار می رفت، اظهارات جهانپور با استقبال شدید رسانههای ضدانقلاب خارج از کشور مواجه شد و ان را به سرخط خبرهای خود تبدیل کردند:
البته اظهارات جهانپور با واکنش توئیتری سفیر جمهوری خلق چین در ایران، آقای چانگ هوا، مواجه شد که در هفتههای اخیر یکی از فعالترین چهرهها در حفظ کانالهای همدلی و یاری متقابل بین مردم و دولت ایران و مردم و دولت چین بوده است. حتی وزارت خارجه کشورمان هم که در پس پرده از عمق واقعی و راهبردی روابط ما با جمهوری خلق چین در تنگنای تحریم و همهگیری بیماری آگاه است، از در همدلی چینیها درآمد تا از تعمیق خسارات حاصل از اظهارات سخنگوی وزارت بهداشت بکاهد.
همزمان با این اظهارنظر بیجا و غیرمرتبط با حوزه مسوولیت گوینده(که قرار است صرفا آمار مرتبط با بیماری کرونا را به صورت روزانه بازگو کند)، لشکری از اکانتهای حقیقی یا جعلی، هجمه به چین را آغاز کردند. به غیر از لشکر اکانتهای فیک که از آلبانی، تلآویو و ریاض شارژ میشوند، آن دسته از کاربران منسوب به جناح اصلاحطلب و حامیان دولت که روی موج اظهارات جهانپور سوار شدند و ژست «استقلال طلبی» و «بیگانه ستیزی» گرفتند، کسانی هستند که در اوج تروریسم سیاسی، اقتصادی و حتی امنیتی ایالات متحده و متحدان آن (از جمله ترور جنایتکارانه سردار سپهبد شهید قاسم سلیمانی)، کوچکترین موضعی که حتی بوی «گلایه» از غرب بدهد، نگرفتند، بلکه حتی تلویحا یا آشکارا خود جهوری اسلامی را عامل این دشمنی ها معرفی کرده و می کنند!
دو روز بعد از اظهارات جهانپور، عضوی از ستاد ملی مبارزه با کرونا، یعنی مینو محرز(که او هم سابقهی اظهارات ضد نقیض و همچنین سیاسیکاری در بیان مسایل پزشکی و درمانی دارد)، در تکمیل بحث سخنگوی وزارت بهداشت وارد عمل شد و گفت:
" صحبتهای زیادی در این باره میشود و در هر صورت از چین انتظار نمیرود که آمار و اطلاعات دقیقی ارائه بدهد. در حال حاضر هم نتایج بسیاری از مقالاتشان را پس میگیرند. آمار و مطالعات آنها خیلی درست نبوده است.
وی ادامه داد:
"رفتار ویروس پس از آنکه در همه جای دنیا شایع شد، نشان داد، مانند آنچه چین گزارش میداده، نیست. دو احتمال وجود دارد؛ یا ویروس جهش پیدا کرده و قویتر شده است، یا آنها در ارائه اطلاعات کمکاری کردهاند. "
محرز افزود:
" از لحاظ علمی آنچه بنده میدانم این است که آمار و گزارشات آنها، خیلی درست نبوده است. البته نمیتوانیم بگوییم که خسارات ما بدلیل اظهارات چین بوده است، بالاخره نوع بیماری در کل دنیا پیچیده است، اما بیماری ثابت کرده است که میزان کشندگی و قدرت سرایتش به طور وحشتناکی بالاتر از گفتههای چین است. "
محرز که ظاهرا احساس می کرد چندان که باید خصومت خود را با چین نشان نداده، در ادامه تاکید کرد:
"باید ببینیم چه کسی اطلاعات درستی میدهد؛ معلوم نیست که مساحت شیوع تنها ووهان بوده باشد. ما نمیدانیم که بیماری در چین مهار شده است یا خیر؟ با سابقهای که از مطالعات علمی آنها داریم، میدانیم که به آمارهایشان هم نمیشود اتکا کرد. به هر حال آمار را خود چین میدهد، کس دیگری نیست که برود در چین و مشاهدات را گزارش کند. بیماری وسعت وحشتناکتری از گزارشات چین دارد. "[۲]
اما روزنامه اصلاح طلب اعتماد، متعلق به الیاس حضرتی (نماینده عضو فراکسیون امید)، در همان روز ۱۹ فروردین، در تیتر و تصویری کاملا غرضورزانه و مخرب، با انتشار تصویری از رییس جمهور چین، شی جین پینگ، این فرضیه را قویتر کرد که جریانی از درون دولت و حامیان دولت، وجود دارد که به صورت برنامهریزیشده قصد فتنهانگیزی در رابطهی جمهوری اسلامی و جمهوری خلق چین دارد، چرا که تحکیم و تعمیق این رابطه را، در شرایط همهگیری جهانی ویروس کرونا، به شدت برای برنامههای شوم «برجامیزه کردن» کشور به بهانه کرونا خطرناک می بینند.
حقیقت آن است که تبلیغات ضدچینی از همان زمان شیوع ویروس از شهر ووهان چین در رسانههای غربی و دنبالههای فارسیزبان آنها کلید خورد، اما با اعلام موفقیت چینیها در کنترل شیوع کرونا و در طرف مقابل، آشفتگی و سوءمدیریت و هرج و مرج عیان در مقابله با کرونا در آمریکا(به عنوان مدعی سردمداری جهان غرب) و انتشار اخبار «راهزنی مدرن» کشورهای غربی از یکدیگر و تبدیل آمریکا به «شاه دزد» اقلام پزشکی و پیشگیری از متحدان قدیمی خود، این کارزار تبلیغات ضدچینی وارد فاز جدیدی شده است.
درست در زمانی که کاخ سفید، حتی با وجود درخواستهای زیادی که از درون کنگره آمریکا و کشورهای اروپایی همپیمان مبنی بر تعلیق یا کاستن از تحریمهای ضدایرانی (که می توانست در مبارزه ملت ایران با کرونا اخلال ایجاد کند)، اعلام کرد که از شدت تحریمها و کارزار «فشار حداکثری» بر ایران کم نخواهد کرد[۳] و تازه از زبان مرتبطان کاخ سفید و اعضای حلقه مشاوران ترامپ(در هفتههای اول شیوع بیماری در ایران که هنوز در غرب حالت انفجاری پیدا نکرده بود)، از بابت ابتلای ایرانیهای به این بیماری و ضربه خوردن ملت ایران، صریحا ابراز خوشحالی شد، [۴] دو ملت ایران و چین نه تنها از علقه و رابطهی خود کم نکردند که این رابطه، در شرایط بحران حاصل از کرونا وارد فاز جدیدی همش دو عمق و گستره ی بیشتری یافت. تا همین چند روز اخیر، محمولههای کمکی دولت و مردم چین برای مقابله با کرونا در بیش از 30 هواپیما به ایران پرواز کرد. به گفته ی سفیر جمهوری خلق چین در ایران، بیش از ده میلیون ماسک، ۵۰۰ هزار کیت تشخیص کرونا، ۳۰۰ هزار گان جراحی و لباس ایزوله، دو میلیون و دویست هزار دستکش، ۳۵۰ ونتیلاتور، ۵۰۰ اتاق پیش ساخته بیمارستانی، دستگاه امحاء زبالههای بیمارستانی و انواع داروهای موثر در درمان کرونا و دیگر تجهیزات بیمارستانی از جمله این کمکها می باشد. همچنین چند پرواز چینی نیز سایر کمکها از جمله یک میلیون ماسک اهدایی "جک ما" را به تهران حمل کرده است. [۵]
این در حالی است که فضاحت آمریکا و متحدان غربی آن در دزدی محمولههای اقلام بهداشتی یکدیگر و یا رها شدن ایتالیا و اسپانیا توسط اتحادیه اروپا در میانهی بحران وحشتناکی که در تقابل با کرونا با آن دست و پنجه نرم می کنند، نقاب و لایهی برساخته شده توسط امپراتوری رسانهای غرب درباره «تمدن»، «نوعدوستی» و «فرهیختگی» کشورهای متروپل(شمال آمریکا و غرب اروپا) را به نحوی شرمآور گسیخته است.
اما تا جایی که به «غربشیفتگان» داخلی و البته همکاران و عوامل داخلی آنان در درون کشور مربوط می شود، این چین-ستیزی امروز با هدف تخریب روابط استراتژیک چین و ایران، دقیقا همراستای حمایت تمام قد چند وقت پیش آنها از ورود تیم اعزامی «پزشکان بدون مرز» و محمولهی کمکی خجالتآور و توهین آمیز آنان (با ارزشی کمتر از ۳۰ هزار دلار) است. هدف غایی و نهایی از همهی این پروژههای رسانهای و تبلیغاتی، این است که ایران به واسطهی کرونا چنان در شرایط بحرانی قرار گیرد و زانو بزند که هیچ راهی جز تسلیم به «برجامیزاسیون» همهجانبه باقی نماند.
بدیهی است در این سناریوی شوم، وقتی خبر میرسد که چین با نادیده گرفتن تحریمهای نامشروع، ضدانسانی و غیرقانونی آمریکا، بسیاری از اقلام مورد نیاز کشور را از کانال مستقیم به دست ایران میرساند، باید هم هدف پاتک تبلیغاتی مشترک رسانهای فارسیزبان وابسته به سرویسهای جاسوسی و جریان نفوذ در داخل کشور قرار گیرد.
طبق نظر بسیاری از کارشناسان حوزه بینالملل و امور راهبردی، رقابت شدید ایالات متحده و جمهوری خلق چین بر سر پیشتازی اقتصادی در دنیا، با پاندمیک شدن ویروس کرونا، وارد فاز جدیدی شده است و ایالات متحده که به واسطهی تبعات سوء مدیریت دولت ترامپ در مواجهه با این ویروس با مشکلات سهمگینی در حوزه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی رو به روست، چندان در شرایط مساعدی در این رقابت به سر نمی برد.
بحران کرونا و فروپاشی عملی اتحادیه اروپا (به عنوان متحد مهم و راهبردی آمریکا) و فاصلهگیری شدید بین این دو متحد بر سر راهزنی آمریکا، سقوط بیسابقه بورسهای آمریکایی و سونامی بیکاری، جنگ بین ایالات با یکدیگر و با دولت فدرال بر سر جذب امکانات درمانی و پزشکی(تا حد جدی شدن کارزار استقلال ایالت کالیفرنیا)، پدیدار شدن رقبای سیاسی جدی در برابر ترامپ (به طور خاص، اندرو کومو، فرماندار ایالت نیویورک)، سقوط صنعت نفت شیل(بعد از سرمایهگذاری دستکم یک دههای آمریکا روی این صنعت) با افت شدید قیمت نفت، چشمانداز ترسناک شیوع و بیماری کرونا و قربانی شدن هزاران نفر زیر سایه سردرگمی کاخ سفید، و چند دوجین فاکتور اساسی دیگر، ایالات متحده را در شرایطی قرار داده که چندان نمی تواند کنترلی روی اجرای دقیق تحریمها روی کشورهای هدف اعمال کند.
همزمان، خلأ کمکهای مالی، نیروی انسانی و تجهیزات آمریکا و متحدان اروپایی آن، در کشورهای بحرانزده از کرونا(مثلا به طور خاص، کشور ایتالیا) توسط چین، روسیه و حتی کوبا تا حدی پر شده است. تصویر نیروهای نظامی و کامیونهای ارتش روسیه در خیابانهای ایتالیا(به عنوان عضو ناتو)، تصویری نمادین از تغییر شرایط در وضعیت کرونایی دنیاست.
در چنین شرایطی که حتی کشورهای همپیمان و متحدان دیرین ایالات متحده، با قطع امید از واشینگتن، استراتژی نگاه به شرق را برای مقابله با بحران در پیش گرفتهاند، تلاشهای سازمانیافته برای خراب کردن رابطهی دو متحد استراتژیک قدیمی(تهران و پکن) را نباید تنها یک اختلاف سلیقه، نظر شخصی یا ژست «استقلالطلبی» در نظر گرفت.
همه نیروهایی که دستکم در یک دهه اخیر در جهت تحمیل کلانپروژه «استحاله و شکست» و برجامیزاسیون همه شوون کشور با تمام قوا پای کار آمده بودند، حالا که به دلایل مختلف، عرصه را در حال از دست رفتن می بینند، از هیچ نوع عملیات سیاسی، رسانهای و تبلیغاتی علیه گشوده شدن شرایط کشور غیر از مسیر امتیازدهی و تسلیم، خودداری نخواهند کرد.