به گزارش مشرق، میلاد میداوودی مهاجم مورد علاقه استقلالیها که از 16 سال پیش با تیم استقلال اهواز به فوتبال ایران معرفی شده امروز 36 ساله است. او پس از تیم پاس همدان و الاهلی امارات به استقلال ملحق شد و طی سه سال پیراهن آبیهای تهرانی را برتن داشت. او بعد از استقلال، در تیمهای آلومینیوم اراک، استقلال خوزستان، سایپا، راه آهن و سیاه جامگان مشهد هم به میدان رفت تا اینکه در سال گذشته با پیراهن نفت مسجد سلیمان از فوتبال خداحافظی کرد. او با مصدومیتی که 10 سال پیش در بازی ملوان رخ داد به روند ایده آلش نزدیک نشد اما با این وجود میگوید که به هیچ عنوان راضی به حمله هواداران استقلال به سعید سالارزاده نیست.
چرا خداحافظی کردی؟
سال گذشته چون پایم اذیت میکرد و درد داشتم گفتم که دیگر بازی نکنم. همیشه هم گفته بودم اگر رباطم دوبار پاره میشد مشکلی نداشتم اما هنوز آن 4 پیچ در پایم است و استخوان اضافه هم آورد که شرایط بد بود و نمیتوانستم بعد از 10 سال دوباره عمل کنم و بخواهم بازی کنم. چند وقت پیش بود که پستی در اینستاگرام از آن صحنه مصدومیت گذاشتم و خدایی نکرد قصد این را نداشتم که کسی بخواهد به صفحه او برود و به او توهین کند. بعضی از دوستان اما کم لطفی کردند و به او فحاشی کردند که ناراحت شدم. من همین جا از سعید سالارزاده معذرت خواهی میکنم چرا که منظوری نداشتم و آن عکس را گذاشتم چون بعضی اوقات آدم فکر میکند که چرا آن مصدومیت پیش آمد.
بیشتر بخوانید:
واکنش استقلال به خداحافظی میداودی
بهترین کاشته
از نظر خودم بهترین کاشتهای که زدم کاشتهای بود که در اهواز زدم. از استقلال اهواز که کاشته زدن را شروع کردم آن ضربه در دقیقه 92 خیلی برایم حساس بود. الان خیلی برای استقلال اهواز ناراحتم که دیگر وجود خارجی ندارد؛ تیمی که میتوانست یکی از تیمهای پرطرفدار جنوب ایران باشد اما دیگر وجود ندارد و این یک معظل بزرگ برای تیمهای جنوبی است.
من همیشه سعی کردم به هواداران پرسپولیس هم احترام بگذارم اما چون پدرم پرسپولیسی بوده اگر کری هم خواندم به این دلیل بوده که توهین و باعث آزار کسی نباشد. کری خواندن خوب است و دوستان و رفقای زیادی هم از پرسپولیسیها دارم اما بعضی از کری خوانیها وجود دارد که باید گفته شود؛ برای مثال باشگاه ما قبل از فدراسیون فوتبال تاسیس شده است که تقصیر ما نیست؛ آیا ما مقصریم؟ اینها را باید بگوییم.
خاطره
دربی اولم مقابل پرسپولیس در کنار آقا فرهاد مهاجم بود و آن صحنهای که در دقیقه 89 گل را زدند، برای من خیلی سخت بود چون استرس داشتم. همیشه به این فکر میکردم بازی را ببریم چون میخواستم برنده دربی باشم.
چهار
این چهار که برای فینال آسیا نیست، چون نیازی نداریم با آن کری بخوانیم. چون ما همیشه در آسیا بالا بودیم و نباید آن را کری بخوانیم. این چهار برای چهار دربی است که پشت سر هم بردهایم. ما ستاره واقعی داریم. اگر بعضی تیمها افتخارات استقلال را داشتند کهکشان راه شیری را روی پیراهنشان میزدند. با بازیکنان سابق استقلال هنوز هم در ارتباط هستم و طوری بود که اگر در اردوها هم نبودم میگفتند که چرا میلاد نیست. من با همه خوب بودم و همیشه با بچهها شوخی میکردیم.
خیلی از بازیکنانی که در استقلال حضور داشتند به این تیم عرق داشتند. مانند پژمان منتظری یا مجتبی جباری و خیلی از بازیکنانی که با آنها بد رفتار شد. به هر حال بازیکن ناراحت میشود یا چندین ماه پول دریافتی نداشته اما یک زمانهایی هم وجود دارد که منتظر محقق شدن قول باشگاه هستید.
خیلیها میآیند تا معروف شوند، پول بهتر بگیرند یا خیلیها میآیند که به تیم ملی برسند. امثال ماها وقتی میگوییم به عشق استقلال آمدیم، من در استقلال اهوازبودم و از خیلی از بازیکنان لیگ برتر معروفتر بودم. پول خوبی هم میگرفتم و قبل از اینکه به استقلال بیایم بازیکن ملی پوش و دو سال هم ملی پوش بودم. همه این راهها را رفته بودم و برای عشقم به استقلال آمده بودم.
از پرسپولیس پیشنهاد داشتی؟
نیم فصلی که در حال جدایی از استقلال بودم، یک پیشنهاد شاید بگویم عجیب و غریب از پرسپولیس داشتم. همان سالی که آقای رویانیان مدیرعامل باشگاه بودند مبلغی که به من گفت را نمیتوانم بگویم.
پول نگرفته بودی اما چرا نرفتی؟
آدم عشقش را که نمیفروشد. من عاشق استقلال بودم و شاید خیلی خیلی از بازیکنان جای من بودند به پرسپولیس میرفتند. یکسری از قراردادهایی که در حال حاضر بازیکنان امضا میکنند یا حتی بیشتر از آن را هم به من پیشنهاد داده بودند. اصلا به آن فکر نمیکنم چه برسد بخواهم پشیمان بشوم.
فرهاد مجیدی
لازم به گفتن نیست. همه میتوانند تایید کنند اینطور میتوانم بگویم که یکی از بااخلاقترین بازیکنان ایران بوده است.
امیرقلعه نویی
در استقلال با پرویز مظلومی و امیر قلعه نویی همکاری کردم. شما سابقه آقای قلعه نویی را ببینید و سابقه کسانی که درباره ایشان صحبت کردند را هم ببینید. الان آقای قلعه نویی 20 سال است که در لیگ ایران مربیگری میکنند به جز دو سال که در استقلال اهواز و شاید مس کرمان شرایط خوب نبوده اما همیشه به چهار تیم اول بودهاند.
خاطرات نشنیده
با حنیف خیلی شوخی میکردم و او جزو کسانی بود که جنبه بالایی هم دارد. یک بازی با شیرین فراز کرمانشاه داشتیم و یک گل از وسط زمین زده بودم که خیلی گل خوبی بود. قبل از گل، یک کرنر شد که حنیف به تیر یک آمد و ضربه سر بزند، دفاع حریف من را هل داد، حنیف توپ را زد و توپ به من خورد و به اوت رفت. بعد از آن حنیف به سراغم آمد و میگفت که چرا نگذاشتی توپ گل شود و من هم توضیح داد که دفاع من را هل داد تا به توپ بخورم. فیلمش را دارم و هنوز هم آن را نگاه میکنم.
چطور دربیها را میبردید؟
میدانستیم که میرویم و برنده میشویم. اصلا صدای سرمربی به ما نمیرسید اما ما بازیکنان آنقدر با هم هماهنگ شده بودیم که حرکات همدیگر را میدانستیم و از همه مهمتر اینکه ما یک بازیکن به نام مجتبی جباری در وسط زمین داشتیم. شاید باور نکنید اما ما که کنار او بازی میکردیم میدانستیم که او چه کارهایی میتواند انجام بدهد. اینطور بود که قبل از اینکه توپ به او برسد همزمان سه تصمیم برای آن توپ گرفته بود. بهترین تصمیم را انتخاب میکرد و توپ را همانجایی کهه باید ارسال میکرد. من به یاد ندارم جباری بعد از هر مصدومیتی برگردد و ضعیف بازی کند. او همیشه بهترین بازی را به نمایش میگذاشت؛ حتی با مصدومیت و درد. خوشحالم که برای دو سال کنار او بازی کردم. با آقا جواد نکونام، فرزاد آشوبی، آندرانیک تیموریان، فریدون زندی و جیلوید ساموئل هم بازی کردیم که هافبک وسطهای ما بودند. شاید اغراق باشد اما یکی از بهترین بازیکنان خارجی بود که در ایران بازی کرد. جانواریو هم همینطور.
اتحاد استقلالیها
استقلال در این چند سال گذشته یک روند ثابت نداشته است و پیشکسوتانی که میتوانستند کمک کنند هم از باشگاه دور شدهاند. هیات مدیره و مدیرعامل ثابت نبوده است. متاسفانه ما هیچ کسی را در این چند ساله نداشتهایم و این مشخص است که به همین دلیل خانواده از هم میپاشد.