به گزارش مشرق، «عبدالله گنجی» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
سیدمحمد خاتمی مجدداً بحث آشتی ملی را طرح و تلاش کرد اطمینان بدهد که از سر دلسوزی است و دنبال قدرت و منافع نیست. هم سن ایشان اجازه نمیدهد به قدرت برگردد و هم گرههای کوری در حاکمیت نسبت به وی به وجود آمد که حاکمیت نیز مانند ایشان فکر میکند؛ بنابراین حاکمیت و ایشان نسبت به این موضوع اشتراک نظر دارند که راهی برای بازگشت نیست و حرف ایشان را باید قبول کرد. حتی به دلسوزی ایشان هم خدشه وارد نمیکنیم. ممکن است کشور و ملت و حاکمیت برایش مهم باشد. اینجا هم اختلاف و خدشه وارد نمیکنیم. اما بعد.
ایشان سال ۱۳۹۵ این موضوع را طرح کردند و همانجا نیز نگارنده پاسخی دادم، اما مجدداً آنچه پیشنیاز مطالبه ایشان است باید مورد توجه قرار گیرد.
۱- آقای خاتمی مستحضرند که بخشی از اصلاحطلبان چطور در سال ۱۳۸۸ کلنگهای محکمی به ستونهای قلعه جمهوری اسلامی زدند و در تلاش بودند قلعه را فروبپاشند، اما اسب تروا با هوشیاری منفجر شد. جای این کلنگ را ترمیم کنید، آشتی مدنظر حاصل میشود.
۲- طرح آشتی ملی یعنی پریدن از روی مسئله، با طرح آشتی ملی نمیشود مسئله را دور زد. محل منازعه مشخص است باید به همان محل برگردید و از همانجا ریلگذاری مطالبات را انجام دهید. با طرح آشتی ملی قطعاً محل منازعه گم نمیشود. هتک حیثیت از نظام جمهوری اسلامی آن هم با طراحی عامدانه را نمیتوان با شتر دیدی ندیدی پوشاند. گامهای برداشته شده شما در این باره چیست؟
۳- آشتی ملی زمانی محقق میشود که همه نیروهای سیاسی و حاکمیت درباره موضوع یک حرف بزنند. یا اسناد تقلب را ارائه دهند یا به اشتباه و طراحی تقلب اعتراف کنند. گیریم مطالبه شما برآورده شد این استخوانی که لای زخم جمهوری اسلامی گذاشتهاید چطور خارج میکنید و چطور درمان میشود؟ تاریخ را چطور مینویسند؟ آقای خاتمی باور بفرمایید همان اندازه که شما از طراحیها و جلسات شاخه سیاسی حزب مشارکت در ماههای منتهی به انتخابات ۱۳۸۸ اطلاع دارید ما هم داریم، خود را به ندانستن نزنید و بر مطالبات نظام از خود گردن نهید.
۴- نمیشود وقتی پروژه تقابل نرم ناکام ماند صحبت از آشتی کنیم. دست دوستی دراز کردن پس از ناکامی هنر نیست و شما بهتر از همه میدانید ماجرا چیست؟
۵- شماها بزرگواری رهبری را نادیده گرفتید که نگفت شما بودید و گفت بگویید اینها (که شعار ساختارشکن میدهند) از ما نیستند و از شما خواستند اینکه در محافل میگویید تقلب نشده را برای بازگشت حیثیت نظام علنی بگویید. نهتنها نگفتید که برادرتان بازی جدیدی را طرح کرد. شما که تنها دیده نمیشوید با جمعی در یک قاب مشاهده میشوید.
مَثل جنابعالی و برخی همراهان، مَثل جراح ناشی است که قیچی را داخل شکم طرف جا گذاشته بود، اما هر روز از او میخواهد که با هم تفریح بروند و دوست و همدرد هم باشند.
۶- در همین انتخابات ۱۳۹۸ چگونه عمل کردید؟ کسی که دنبال آشتی ملی است، دنده عقب نمیرود. شماها با دادن جای خالی هوشمندانه نوعی تحریم را اعمال کردید و از آشتی ملی دورتر شدید.
۷- قبلاً نوشتم که مسئله دوستان جنابعالی اصلاً «ملی» نیست. این واژه را عاریت گرفتهاید، مسئله هویتی است. خوشبختانه بین جنابعالی و همه ارکان و اشخاص نظام بر سر وحدت ملی، استقلال کشور و تمامیت ارضی اختلافی وجود ندارد. آدرس سوراخ دعا را اشتباه ندهید، مسئله تجدیدنظرطلبی است که در عرصه تئوریک ید طولایی دارد و در عرصه عمل هم چند بار دوستان شما «عبور» را تست کردهاند. یادتان هست که برای این عبور، ابتدا «عبور از خاتمی» را کلید زدند؟ شما الان با آنان چه نسبتی دارید؟ کدام برائت را جستهاید که دوست ندارید هزینه آنان را بپردازید؟ به قول آن اصلاحطلبی که بعد از طرح مجدداً آشتی ملی از سوی جنابعالی در توئیتی نوشت: کسانی به نام اصلاحات و شما هر روز علیه مقام عالی کشور مطلب مینویسند و شما میبینید و ساکت هستید. حال از چه خاستگاهی آشتی ملی را طرح میکنید؟ از خاستگاه اصلاحات؟ فرزند سیدروحالله خاتمی؟ حقیقی؟ حقوقی؟ نمایندگی براندازان و تجدیدنظرطلبان را دارید یا اصلاحطلبان درون نظام را؟ تجربه ثابت کرده سیاستورزیِ وسط لحاف در ایران غیرممکن است.
عتاب یار پری چهره عاشقانه بکش
که یک کرشمه تلافی صد جفا بکند