به گزارش مشرق، در منطقه غرب آسیا، ایران از یک پیشینه تاریخی و تمدنی درخشان، قبل و بعد از اسلام برخوردار بوده و همواره در تاریخ تحولات منطقه نقش اساسی ایفا کرده است. ایران به لحاظ جغرافیایی موقعیت منحصر به فردی دارد؛ وسعت سرزمینی و همسایگی با 7 کشور به ایران موقعیت ویژه ترانزیتی به عنوان قطب منطقه داده است که کریدور اتصال شمال- جنوب (کشورهای حاشیه خزر به خلیجفارس) و گذرگاهی برای ارتباطات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی شرق به غرب است.
در بعد جغرافیای سیاسی، موقعیت ایران در استراتژیهای زمینی و دریایی و نیز تسلط بر تنگه استراتژیک هرمز، نشانگر اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک ایران است. به لحاظ منابع انرژی، ایران جزو غنیترین کشورهای دارای منابع نفت و گاز است و رتبه دوم جهان در ذخایر گاز و رتبه سوم را از نظر ذخایر نفت دارد. در بخش منابع طبیعی، ایران سرشار از منابع طبیعی معدنی است به طوری که ارزش معادن ایران 800 میلیارد دلار برآورد شده است.
بیشتر بخوانید:
ایران یکی از باکیفیتترین مردم را در میان مردم جهان از لحاظ جوان بودن، میزان تحصیلات بالا و هوش فوقالعاده دارد. همین ظرفیت داخلی و موقعیت جغرافیایی یک وزن ژئوپلیتیک را برای ایران ایجاد کرده است، البته در دهههای گذشته نفوذ سلطهطلبانه قدرتهای غربی بویژه آمریکا و همگرایی برخی کشورهای وابسته به غرب در منطقه محدودیتهایی را برای نظام جمهوری اسلامی ایران در اعمال نفوذ ژئوپلیتیک خود بهوجود آورد اما بعد از تحولات منطقه غرب آسیا و پیروزیهای محور مقاومت به فرماندهی سردار شهید قاسم سلیمانی بر گروههای تروریستی - تکفیری مورد حمایت جریان عبری - عربی - غربی، نفوذ ژئوپلیتیک ایران در منطقه افزایش یافته است.
در منطقه جغرافیایی محور مقاومت از جمله عراق و سوریه که گذرگاه ارتباطات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی شرق به غرب محسوب میشود، نفوذ ژئوپلیتیک ایران حاصل تلاشها و زحمات مخلصانه شهدای مدافع حرم به فرماندهی سردار شهید قاسم سلیمانی است. اکنون که این اقتدار سیاسی در منطقه غرب آسیا به واسطه فعالیت مجاهدانه سپاه قدس فراهم شده است، سوال اساسی این است: نظام جمهوری اسلامی پس از امنیت و آرامش منطقه بویژه در عراق و سوریه چه چیزی تحصیل خواهد کرد؟ دستیابی به نفوذ ژئوپلیتیک در هر جایی از عالم برای کشورها از اهداف اولیهای است که با تأسی به آن بتوانند اهداف سیاسی، ایدئولوژیک و اقتصادی خود را تحقق بخشند.
به طور یقین از نیازهای مهم محور مقاومت تقویت بنیه اقتصاد در شرایط سخت تحریمی، جنگ و خرابیهای آن است. 2 کشور عراق و سوریه در طول 9 و 6 سال جنگ داخلی و مبارزه با آمریکا و گروههای تکفیری مورد حمایت، متحمل خسارتهای زیادی در حوزه اقتصاد شدهاند. بانک جهانی در سال 1396 گزارشی با عنوان «خسارتهای جنگ؛ آثار اقتصادی و اجتماعی درگیری در سوریه» منتشر کرد. این گزارش نشان میداد جنگ مداوم از سال ۲۰۱۱ تا 2018 خسارتی بیش از ۲۲۶ میلیارد دلار به تولید ناخالص داخلی سوریه وارد کرده است؛ رقمی که 4 برابر تولید ناخالص داخلی سال ۲۰۱۰ میشود.
مرکز تحقیقاتی «چتم هاوس لندن» سال ۲۰۱۴ گزارش داده بود «اقتصاد سوریه از آغاز درگیریهای داخلی در این کشور بیش از ۶۰ درصد کوچک شده است. ارزش صادرات معدنی سوریه طی این مدت از ۱۲ میلیارد دلار در سال به ۲ میلیارد دلار رسیده و تولید نفت خام این کشور از ۳۸۷ هزار بشکه در روز طی سال ۲۰۱۱ به ۱۰ هزار بشکه در روز طی سال ۲۰۱۴ رسیده و پوند یا لیره سوری نیز طی این مدت ۸۰ درصد ارزش خود را از دست داده است». در این گزارش آمده بود: «برخی پیش بینیها نشان میدهد اگر این درگیریها تا 3 سال دیگر ادامه داشته باشد، اقتصاد سوریه به اندازه سال ۱۹۹۰ کوچک خواهد شد». همچنین بیزینس اینسایدر مینویسد: «علاوه بر کابوسی بشردوستانه، درگیریهای سوریه موجب تخریب اقتصاد این کشور شده است.
آسیب به سرمایههای انسانی و زیرساختها میتواند رشد اقتصادی را از بین ببرد، حتی اگر درگیریها بعد از چند سال پایان یابد». تیم تحقیقاتی BMI (یک مؤسسه تحقیقاتی اقتصادی) پیشبینی کرده بود اگر جنگ چند سال دیگر ادامه داشته باشد، سالانه اقتصاد سوریه حدود ۴ درصد کوچکتر خواهد شد تا جایی که در سال ۲۰۲۰، به اندازه اقتصاد این کشور در سال ۱۹۹۰ عقبگرد دارد. از سال ۲۰۱۱ تمام بخشهای تولید ناخالص سوریه با کاهش مواجه بوده و زیرساختها و بخش کشاورزی آسیبهای شدیدتری را متحمل شده است.
حجم ویرانیهای عراق نیز در پی تجاوز آمریکا به این کشور به حدی گسترده است که هیچ آمار دقیقی درباره رقم خسارت تحمیل شده به عراق وجود ندارد و پس از هر بررسی بر میزان خسارات آن افزوده میشود. با این حال اواسط سالگذشته «علی التمیمی» متخصص حقوق بینالملل اعلام کرده بود برآورد خسارتهای آمریکا به عراق حدود 25 هزار میلیارد دلار تخمین زده میشود. ارزیابیهای بانک جهانی و دولت بغداد نشان میدهد ائتلاف نظامی مورد حمایت آمریکا برای شکست داعش در عراق خسارتی معادل 45 میلیارد دلار به زیرساختهای این کشور وارد کرده است.
این ائتلاف نظامی خسارات زیادی به زیرساختهای عراق شامل مدارس، نیروگاهها، منازل و سایر زیرساختهای غیرنظامی در این کشور وارد آورده است. بر پایه تحقیقات دولت عراق و کارشناسان بینالمللی، بازسازی عراق 88 میلیارد و 200 میلیون دلار هزینه در پی دارد، چرا که تاسیسات زیربنایی استانهای شمالی و غربی عراق شامل پروژههای آبرسانی، برقرسانی، مراکز بهداشتی و آموزشی و مراکز خدماتی طی 3 سالی که نیروهای دولتی با تروریستهای داعش درگیر بودند، آسیبهای جدی دیده است.
این در حالی است که حیدرالعبادی، نخستوزیر وقت عراق حجم خسارتهای وارد شده از سوی داعش به عراق را 100 میلیارد دلار تخمین زده بود. «ابو کلل» سخنگوی ائتلاف المواطن در مجلس نمایندگان عراق نیز در میانه جنگ با اشاره به هزینههای ناشی از نبرد با گروه تروریستی داعش در عراق و پیامدهای ناشی از آن، خسارت وارده به این کشور را بیش از 300 میلیارد دلار برآورد کرده بود.
پر واضح است جبران خسارتهای صدها میلیارد دلاری عراق و سوریه از توان و ظرفیت خود این کشورها خارج است و بهطور حتم این کشورها برای بازسازی دست به سوی شرکا و همپیمانان خود از جمله ایران و روسیه دراز خواهند کرد. اگرچه دخالت نظام جمهوری اسلامی در سوریه و عراق صرفا در راستای اهداف اقتصادی نبوده است اما در برابر خدمات نظامی چندین ساله، انتظار دستیابی به امتیازات اقتصادی بویژه در مرحله بازسازی سوریه و عراق توقع بیجایی نیست.
شرکت در طرح بازسازی این دو کشور میتواند اثرات بسیار مثبتی در رونق اقتصادی، صادرات، ایجاد اشتغال و تامین ارز کشور داشته باشد و از فشار تحریمها بکاهد و موقعیت ژئوپلیتیکی ایران در غرب آسیا را مستحکمتر و عمیقتر کند. از طرف دیگر کشورهای سوریه و عراق نیز از شراکت با ما به عنوان یک شریک مورد اعتماد که این حسن اعتماد حاصل خون بیش از 3 هزار شهید به فرماندهی سردار بزرگ ایران شهید سلیمانی است، بهره لازم را در زمینههای خدمات فنی و تکنولوژیک و تجاری خواهند برد. ملت عراق و سوریه بخوبی به خدمات مخلصانه و مجاهدانه و بیبدیل سپاه قدس آگاهند، لذا این خدمات زمینههای لازم را برای نفوذ ژئواقتصادی ایران فراهم کرده است. پیوند و همگرایی اقتصادی محور مقاومت میتواند کشورهای این محور را به یک اقتصاد قدرتمند تبدیل کند.
ابعاد دیگری از جمله خروج آمریکا از برجام و عدم انجام تعهدات کشورهای غربی و تداوم تحریمهای نفتی و بانکی و... اهمیت تقویت روابط اقتصادی با کشورهای همسایه بویژه عراق و سوریه را دو چندان میکند. به عنوان مثال عراق به عنوان بازاری برای صادرات غیرنفتی ایران نقش پر اهمیتی در کاهش آثار تحریمی داشته است. سوریه نیز میتواند یکی از بزرگترین مقاصد صادرات غیرنفتی ایران باشد. این زمینه وجود دارد که بتوان در بخشهای اقتصاد استراتژیک عراق و سوریه سرمایهگذاری کرد. گذرگاه زمینی ایران – مدیترانه از جمله طرحهای استراتژیکی است که میتواند در راستای بهرهبرداری تجاری جهت صادرات غیرنفتی ایران به ساحل مدیترانه مورد استفاده قرار گیرد.
البته باید با چشمانداز خیلی وسیعتر به مسأله ژئواقتصادی محور مقاومت نگریست. ایران میتواند به دنبال سرمایهگذاری در بخشهای حیاتی سوریه و عراق از جمله انرژی، مخابرات، معادن، کشاورزی و نفت، راه و شهرسازی باشد. مراکز نفتی تخریب شده سوریه در دیرالزور همچنین تاسیسات نفتی عراق در شمال و غرب کشور از جمله ظرفیتهایی است که میتواند از اهداف سرمایهگذاری باشد. اگر چه پروژههای تولید برق در سوریه قبل از جنگ توسط جمهوری اسلامی در دست اجرا بوده است اما پروژههای تولید برق توسط ایران در سوریه دارای اهداف ژئوپلیتیک نیز است، چرا که میتوان از راه عراق، شبکه برق داخلی خود را به شبکههای برق سوریه و لبنان با هدف صدور برق اضافی کشور وصل کرد. ایران اکنون از نیروگاههای غرب کشور به عراق برق صادر میکند. از این رو باز گرداندن مناطق سوری همجوار با عراق به کنترل نظام اسد، به معنای امکان اجرای پروژه وصل شبکه برق ایران به شبکههای برق در شرق مدیترانه است. به همین دلیل تلاشهای آمریکا برای بیرون راندن تشکلهای شبهنظامی وابسته به ایران از مناطق شرق سوریه، تهدیدی جدی برای منافع اقتصادی ایران در سوریه به شمار میرود.
اما ایران تنها کشوری نیست که باید برای ایفای نقشی محوری در بازسازی و سرمایهگذاری در بخشهای استراتژیک اقتصاد سوریه تلاش کند، زیرا روسیه نیز به دنبال دستیابی به توافقهایی با نظام اسد در زمینههای بازسازی و راهاندازی پروژههای اقتصادی است و هماکنون نیز در حال اجرای پروژههایی در زمینه نفت و گاز و معدن در استانهای حمص و دیرالزور است. این موضوع نشان میدهد ایران برای نفوذ ژئواقتصادی خود در عراق و سوریه رقبای پرقدرتی دارد که در تلاش برای بهدست آوردن موقعیت و امتیازات اقتصادی هستند، لذا پیروزی در سوریه نباید در دایره حماسهسراییهای سیاسی و ایدئولوژیک محصور شود و موقعیتهای ارزشمند اقتصادی که میتوان از آن بهره برد از دست برود.
نگاه واقعگرایانه این است که اگر از موقعیت سرمایهگذاری در زمینه اقتصادی در این کشورها غفلت شود، نتیجه ای جز از دست دادن دستاوردهای ایدئولوژیک مخلصانه فرزندان شهید این مرز و بوم در بر ندارد. نفوذ ژئواقتصادی میتواند پشتوانههای لازم برای حمایت از گروههای همسوی ایدئولوژیک و سیاسی با نظام جمهوری اسلامی در عراق و سوریه را فراهم کند و جایگاه آنان را در هرم قدرت کشورهای محور مقاومت ارتقا دهد. البته لازمه این رویکرد تغییر نگرش کلان اقتصادی دولت و مجلس شورای اسلامی است. متاسفانه دولت تاکنون نگاهی یکجانبه به غرب داشته است و از ظرفیت بهرهمندی کشور از سایر نقاط جهان مثل اوراسیا، افریقا، آمریکای لاتین و همچنین کشورهای محور مقاومت غفلت کرده است. امید است با سرانجامی که برجام یافته، این ضرورت احساس و این تغییر رویکرد هر چه سریعتر عملیاتی شود، چرا که تاخیر در این زمینه، باختن میدان سرمایهگذاری در این کشورها به رقبا خواهد بود.
منبع: وطن امروز