به گزارش مشرق، زندگی فیروزه سلطان محمدی نمادی از ایستادگی، صبر، درخشش و البته ایثار است. ورزشکاری که سالم بود، سپس معلول شد اما از ورزش دست نکشید و این روزها به عنوان پرستار داوطلب در خط مقدم مبارزه با ویروس کرونا قرار دارد.
بیشتر بخوانید:
بانوی پارالمپیکی در خط مقدم مبارزه با کرونا +عکس
سلطان محمدی 41 ساله اهل زنجان است و از 13 سالگی به یک بیماری نادر و عجیب لوپوس مبتلا شده. لوپوس (Systemic lupus erythematosus) با نام اختصاری (SLE) یکی از انواع بیماری خود ایمنی است و زمانی رخ می دهد که سیستم ایمنی بدن بیمار شروع به حمله بافت ها و اندام های بدن خود فرد می کند. این حملات باعث التهاب، ورم و آسیب دیدن نقاط مختلف بدن همچون مفاصل، پوست، کلیه ها، خون، قلب و ریه می شود.
سلطان محمدی ورزش را با پاراگلایدر شروع کرد و از سال 88 در این رشته فعالیت می کرده و مقام سوم کشوری دارد. سال 96 در حین پرواز دچار آسیبدیدگی شدید شد که معلولیت پا را برای او به همراه داشت. او بعد این سانحه اما از ورزش دست نکشید و رشته پارادوومیدانی انتخاب کرد و در رشته تخصصی پرتاب وزنه و دیسک مجدداً فعالیتش را از سر گرفت. این پارادوومیدانی کار 23 سال است که به شغل شریف پرستاری اشتغال دارد و در روزهایی که سر و کله ویروس منحوس کرونا در ایران پیدا شد، به عنوان پرستار داوطلب در خط مقدم مبارزه با بیماری کرونا حضور یافت تا در این روزهای سخت به همنوعان و بیماران کمک کند.
سلطانمحمدی گوشه ای از زندگی اش پر فراز و نشیب خود را روایت می کند.
*چطور شد که پرستاری را انتخاب کردی؟
من دنیای پرستاری را دوست دارم با روحیاتم سازگاری دارد، وقتی لبخندی از یک بیمار میبینم، انگار دنیا را به من میدهند. من مسوول بخش اطفال هستم کارهایی برای بچه ها انجام میدهم که حتی نیروهای خدماتی نمی کنند. این کارها را با تمام وجود انجام میدهم و خوشحالم که دردی از آلام بیماران کم کنم.
* پس به پرستاری علاقه داشتی؟
انتخاب پرستاری ابتدا بحث علاقه نبود. با بیماری که داشتم، مجبور بودم هر ماه به تهران بروم و این خرج زیادی روی دوش خانواده میگذاشت. به خاطر همین دورههای بهیاری را دیدم تا سریعتر صاحب شغل بشوم و به خانواده کمک کنم. بعدها تحصیلاتم را تا مدرک ارشد ادامه دادم.
*در پرستاری در چه بخشی فعالیت می کنی؟
13 سال از دوران پرستاریام را در اطراف شهر زنجان کار کردم که در برخی از روستاها بیماریهای شایع شده مثل آنفلونزا پرندگان، وبا و سرخک که خیلی از روستاها را درگیر خود کرده بود، در کادر پزشکی جهت معالجه بیماران شرکت داشتم. همیشه سعی کردم در خط مقدم مبارزه با بیماری باشم و کارم را به نحو احسن انجام داده و در خدمت مردم باشم.
*در این روزهای کرونایی به چه کاری مشغولی؟
هم اکنون مسئول نقاهتگاه درمانی بیماران کرونایی در شهر زنجان هستم. کارم از ساعت 7ونیم صبح تا 12 شب طول می کشد و مسئولیت مترون (مسئول خدمات درمانی پرستاری) بر عهده من است. 80 درصد بیمارانمان در این اقامتگاه، شرایط ماندن در خانه و جداسازی از همدیگر را ندارند و باید به این مرکز انتقال پیدا کنند تا بقیه افراد خانواده مبتلا به کرونا نشوند. کسانی که مشکوک به بیماری هستند به این اقامتگاه منتقل می شوند و داروهای خاصی طبق دستور پزشک به آنها میدهیم، آنها را 14 روز در قرنطینه نگهداری میکنیم و اگر کرونا نداشتند، به خانه برمیگردند و اگر حالشان خوب نشد، آنها را به بیمارستان میفرستیم.
*چطور شد که تصمیم گرفتی به بیماران کرونایی کمک کنی؟
وقتی که کرونا به ایران آمد و مشکلات زیاد شد، از دیدن رنج و درد مردم اندوهگین شدم. با اینکه کارم به گونه ایست که میتوانستم دورکاری کنم و با هیچ کس ارتباط نداشته باشم ولی تصمیم گرفتم برای بیماران کاری انجام دهم تا قدم ناچیزی برای کاهش آلام و رنج مردم برداشته باشم. با خدا صحبت کردم و از او پرسیدم که باید در این اوضاع چه کاری انجام بدهم تا از من راضی باشد. برای حضور در بیمارستان استخاره قرآن گرفتم و خوب آمد، به خدا گفتم وقتی به من می گویی برو، پس خودت مواظب من باش و به پرستاری بیماران کرونایی پرداختم.
*با توجه به شرایطی که داری، از کرونا نمی ترسی؟
من از همه چیز گذشتم، چون خدا به من گفته برو این کار را انجام بده و انرژی ام را از خدا می گیرم. وقتی خودم را به خدا سپردم دیگر از چیزی نمی ترسم. قسمت یا هر چه بوده، انرژیام را از خدا میگیرم و او کمک میکند تا هر وقتی عمر هست، خدمت خلق کنم.
*کار در خط مقدم مبارزه با کرونا چگونه است؟ خسته و یا پشیمان نشدی؟
کرونا بیماری نامردیست. برخیها عزیزانشان را اینجا میگذارند و می روند و این بیماران بعد از دوری با خانوادهشان، خیلی از نظر روحی افسرده میشوند. من برای تغییر روحیه و شاد نگه داشتن آنها و امیدواری به زندگی تا آنجایی که در توانم باشد تلاش میکنم.
*با بیماران کرونایی چطور برخورد می کنی و چه کاری برای آنها انجام می دهی؟
پرستاران اقامتگاه درمانی، آنقدر به اندازه من با بیماران در ارتباط نیستند ولی من هر روز با این وضعیت جسمانیام 4 طبقه را بالا و پایین میروم و بعضی از وقتها برای اینکه بیماران از نظر روحی و روانی دچار مشکل نشوند با آنها صحبت میکنم. برخی از این بیماران ناشنوا هستند، برای اینکه متوجه صحبتهایم شوند ماسک خودم را برمی دارم تا آنها با لب خوانی بفهمند به آنها چه میگویم و حتی بعضی از اوقات با آنها غذا میخورم. این قدر بیماران با من ارتباط خوب برقرار کردند که وقتی به پایان ساعت کاریام می رسم تا به خانه بروم، نمیخواهند من از آنجا بروم و پیش شان بمانم.
*با توجه به شرایطی که داری، کار حساس و پرتحرک پرستاری دشوار نیست؟
با توجه به اینکه در این روزها کم ورزش میکنم، وزنم بالا رفته است، وقتی از سرکار به خانه برمیگردم اینقدر پاهایم خسته هستند و در آب نمک ماساژ میدهم تا کمی از خستگی هایم برطرف شود. بعضی از اوقات تا جایی خسته میشوم که نمیتوانم روی پاهایم بایستم. عصای خود را همراه دارم، ولی اکثر اوقات این عصا پشت ماشین است.
*خانواده شما می دانند به صورت داوطلب پرستاری بیماران کرونایی را انجام می دهی؟
در حال حاضر خانواده ام میدانند من پرستارم ولی نمیدانند به صورت داوطلب پرستاری بیماران کرونایی را انجام میدهم.
*نظر خانواده، همکاران و دوستان در مورد فعالیتهای شما چیست؟
در مصدومیتم خانواده کمکم کردند اما خیلی سرزنش شدم. هیچگاه از مشکلات جسمانیام پیش آنها صحبت نمیکنم، چون توصیه می کنند با این شرایط کارم را کنار بگذارم. حتی همکارانم مثل خانوادهام هستند و بعد از گذشت 3 سال از دستشان در امان نیستم و میگویند بهتر است با این وضعیت در خانه بمانی و این کارهای پرخطر را کنار بگذاری.
*بدترین اتفاق این روزهای کرونایی چه بود؟
بدترین لحظه در این روزهای کرونایی زمانی بود که یکی از همکاران خوبم سرفههای شدید داشت و مشکوک به کرونا بود. تا جواب تستش بیاید من هزار بار روزی میمردم و زنده می شدم اما خوشبختانه کرونا نبود.
*از فعالیت های ورزشی ات بگو. میان این همه ورزش چطور پاراگلایدر را انتخاب کردی؟
من به ورزشهای هیجانی علاقه زیادی دارم، مثلا رانندگی با سرعت بالا را دوست دارم و برای رسیدن به هیجان زیاد با پاراگلایدر آشنا شدم. از سال 89 ورزش پاراگلایدر را شروع کردم و در سال 93 پرواز مسافت را انجام دادم. در ترکیه کلاس امنیت پرواز را گذارندم و اولین پرواز مسافت خودم را سال 94 در شهر ایلام به مصافت 50 کیلومتر طی کردم. در آن سال رتبه دوم ایران نیز داشتم و در مسابقات بینالمللی مقام را کسب کردم.
*چطور شد که مصدوم شدی؟
در همان سال برای مسابقات جهانی آماده میشدم و میدانستم تجهیزاتم ایراد دارد ولی چون هزینه تعمیرات پاراگلایدرم بالا بود، به تنهایی از پس هزینههایش برنمیآمدم. با خودم فکر می کردم تا زمان برگزاری مسابقات جهانی یک اسپانسر پیدا میکنم تا امکانات و تجهیزات را برای پرواز در مسابقات جهانی تهیه کند.
*روز حادثه چه اتفاقی رخ داد؟
از 60 متری سقوط کردم و چون بیماری لوپوس داشتم و پلاکت های خونم به 25 هزار سقوط پیدا کرده بود، جراح می گفت؛ من این مصدوم را عمل نخواهم کرد تا پلاکتهایش بالا بیاید. بعد 12 روز در بیمارستان که تمام استخوانهایم خرد شده بود و بخاطر این بیماری نیز پوکی استخوان هم داشتم، معلول شدم و دیگر نمی توانستم راه بروم.
*پس علاوه بر معلولیت، با یک بیماری خاص هم مبارزه می کنی؟
در سن 13 سالگی فهمیدم بیماری لوپوس دارم. خیلی ناراحت شدم از دنیا شاکی بودم و از زمین و زمان گلایه داشتم و میگفتم چرا من؟ چرا باید تا آخر زندگیام این گونه با درد زندگی کنم و نسبت به بقیه آدمها عمری کوتاهی داشته باشم؟ تا جاییکه حتی چند بار هم بخاطر درد شدید دیالیز شدم.
*چطور با این بیماری کنار آمدی؟
با اینکه سن کمی داشتم ولی بعد از یک مدتی به خودم آمدم و گفتم تا چه زمانی باید بنشینم و افسوس بخورم. توانستم با این بیماری کارهای زیادی بکنم و ورزش حرفه ای انجام بدهم.
*برای معالجه معلولیت به پزشک مراجعه کردی؟
یکسال قبل از اینکه پارادوومیدانی را شروع کنم یک پزشک متخصص در تهران به من گفت؛ با وضعیت معلولیت تو اگر یک فرد سالم بود، 65 درصد احتمال خوب شدن داشت. او را جراحی میکردیم تا خوب شود. ولی چون تو بیماری لوپوس (که از 13 سالگی این بیماری با من بوده و هیچ وقت من را رها نمی کند) داری، بالای 90 درصد بهبود پیدا نمیکنی، پایت را از دست خواهی داد و ویلچرنشین میشوی. من ناراحت نشدم و گفتم با همین شرایط ورزش میکنم و پارادوومیدانی و رشته پرتاب وزنه را شروع کردم. همین پزشک بعد از دیدن عکسهای پایم بعد گذشت یکسال و نیم اذعان کرد که پایم 60 درصد خوب شده و در مدت 6 ماه بازتوانی شده است.
*بسیاری از افرادی که همانند شما سالم بوده اند و بعد معلول می شوند، روحیه خود را از دست داده و افسردگی می گیرند اما شما بهتر از قبل به زندگی بازگشتی؟
هر فردی بعد از معلولیت از نظر روحی خیلی بهم میریزد، اما من با وجود مصدومیت شدید و یک بیماری نادر باز هم خانه نشین نشدم و با همین شرایط هم ورزش میکنم. برای افرادی که معلول می شوند پیامی دارم و باید به آنها بگویم؛ هیچکس به غیر از خودتان نمیتواند به شما کمک کند و فقط باید تکیهتان به خدا باشد و با کمک خدا و همتتان به جلو حرکت کنید.
*با وجود معلولیت، باز هم ورزش را کنار نگذاشتی...
9 ماه از آسیب دیدگیام گذشته بود که دوباره فعالیتهای ورزشی را از سر گرفتم. در باشگاه بدنسازی تمریناتم را آغاز کردم و برنامه ای برای اینکه بخواهم با جانبازان و معلولین کار کنم، نداشتم. یک روز در باشگاه برای تقویت پاهایم پرس میزدم که مربی این باشگاه اصلاً مرا نمی شناخت، به من گفت پرس پا را اشتباه می زنی. بعد متوقف کردن تمرینم، اعصایم را برداشتم که در آن لحظه مربی پی به معلولیت من برد و فهمید در پاهایم دچار مشکل هستم. به من گفت تو چرا اینجایی؟ وقتی تو این همه به ورزش علاقه داری و اگر ناراحت نمیشوی به هیأت جانبازان و معلولان استان زنجان مراجعه کن تا در سطح قهرمانی به ورزش ادامه دهی.
*چطور رشته پرتاب وزنه را انتخاب کردی؟
در هیأت جانبازان و معلولان با دیدن وضعیت جسمانیام رشته پرتاب وزنه را برای من مناسب دیدند و همچنین خودم نیز علاقه به وزنه دارم. در مسابقات کشوری هم مقام سوم را کسب کردم. به صورت ایستاده پرتاب می کنم و رکوردم نزدیک 7 متر است و از نظر جهانی پرتاب وزنه با رکوردی که دارم سوم جهان هستم.
*برای حضور در پارالمپیک امید داری؟
برای شرکت در مسابقات گزینشی پارالمپیک توکیو باید در رقابتهای امارات جهت کسب سهمیه حاضر شوم تا در رنکینگ قرار بگیرم. ولی رقابت پرتاب وزنه در این پیکارها وجود ندارد و باید در رشته پرتاب دیسک در این گزینشی شرکت کنم. از همین رو در حال حاضر به بدنسازی پرتاب دیسک میپردازم و هنوز به حرکت پرتاب نرسیدم تا سرعتی کار کنم. تمرین می کنم تا پس از رفع کرونا و برگزاری این مسابقات در امارات بتوانم سهمیه پارالمپیک توکیو را به دست آورم. ولی به آینده امیدوارم چون پارالمپیک یک سال عقب افتاد به نفع من شد تا خودم را برای این بازیها آماده کنم.
*پاراگلایدر یک ورزش خاص است. با توجه به شرایطی که داری، می توانی به رشته پاراگلایدر ادامه بدهی و یا آن را کنار گذاشتی؟
همانطور که گفتم من به ورزش های هیجانی خیلی علاقه دارم بنابراین نمی توانستم پاراگلایدر را کنار بگذارم. دوستان زیادی خارجی در رشته پاراگلایدر دارم. یکی از دوستان سوئدیام اصرار داشت تا به جشنواره پاراگلایدر در ترکیه بیایم. ولی نمی خواستم به او بگویم که چه اتفاقی برایم افتاده تا ذهنیتی که نسبت به من دارد، خراب نشود. از طرفی هم نمی خواستم مجبور شوم دروغ بگویم و همیشه به او میگفتم نمی توانم بیایم ولی بعد از اصرار زیادش بالاخره دل را به دریا زدم و مشکل معلولیتم را برایش گفتم که چه اتفاقی برای من رخ داده است. او به من گفت؛ مهم نیست و شناختی که من از تو دارم میتوانی دوباره شروع کنی و سپس در ترکیه برای من تجهیزات آورد و دوباره پرواز کردم. تعداد انگشت شماری با شرایط جسمانی من در کل دنیا با پاراگلایدر پرواز مسافت دارند.
*در مسابقات پاراگلایدر هم شرکت می کنی؟
پاراگلایدر برای اولین بار در بازیهای آسیایی 2018 جاکارتا جز رشته های ورزشی بود و من حتی می توانم در بازیهای آسیایی 2022 هانگژو چین مسابقه بدهم.
*در زندگی درد زیاد کشیدی، چطور تحمل کردی و ادامه دادی؟
مصیبتهای زیادی کشیدم که فقط به گفتن چند جمله خلاصه نمیشود. دردی که دارم کسی نمی تواند ببیند و باور کند ولی با خدا صحبت می کنم و هر کاری که باعث خشنودی او شود را پیش می گیرم. این دردها برای من همیشگی بوده و تازگی نداشته، در ورزش باز هم آسیب بدتر دیدم اما گفتم ایرادی ندارد باز هم می توانی بلند شوی و باز هم به ورزش مشغول شدم.
*با توجه به مشغله فراوان پرستاری و درگیری های این روزها، این روزها چطور ورزش میکنی؟
تا 28 اسفند 98 روزی 5 ساعت تمرین داشتم ولی با این شرایط حالا مسئولیتم سنگین شده. دو ماه است به باشگاه نمی روم تا ورزش مداوم و پرفشار داشته باشم. در این شرایط کرونایی قبل از اینکه به سرکار بروم در خانه ورزش می کنم و به شکل سبک بدنسازی میکنم تا از لحاظ جسمانی با افت مواجه نشوم. با وزنه 20 کیلویی و دمبل تمریناتم را انجام می دهم.
*به غیر از پاراگلایدر و پارادوومیدانی، چه رشته های ورزشی دیگری را انجام می دهی؟
دوچرخه ثابت می زنم و در مسیر بدون شیب نیز دوچرخهسواری میکنم. شناگر خوبی هستم ولی چون نمی توانم در مسابقات جهانی شرکت کنم، ناراحت می شوم.
*ظاهرا به شدت اهل رقابت هستی؟
بله، اخلاقی دارم که همیشه به دنبال رکوردزنی هستم.
*با توجه به علاقه ات به ورزش های هیجانی و رقابت، فوتبالی هستی؟
بله، فوتبال می بینم و پرسپولیسیام. وقتی پرسپولیس برنده بشود، خیلی خوشحال میشوم.
*اگر قرار باشد بین پرستاری، پاراگلایدر، پارادوومیدانی یکی را انتخاب کنی، کدام را انتخاب می کنی؟
با همین شرایطی که دارم، مطمئنا باز هم پرستاری را انتخاب میکنم. اولویتم پرستاری است چون هرگاه مردم به من احتیاج داشته باشند، برای کمک به آنها داوطلب خواهم شد.
*کسی برای رسیدن به خواستههایتان کمکتان می کند؟
قبل از معلولیت خیلی جاها رفتم ولی هیچ کس کمکم نکرد. روحیه من به گونه ای است که راهی پیدا میکنم اگر پیدا نشد، راهی برای خودم میسازم. یک جا نمیایستم تا جریان آبی بیاید مرا با خود ببرد و به یک جا برساند. بعضی وقتها نارحت میشوم ولی باز نارحتیام زیاد طول نمیکشد.
*خواسته ای از مسئولان ورزش داری؟
ورزشکاری مدال میآورد یا رکورد میزند خیلی زحمت کشیده تا به اینجا برسد، امیدوارم حداقل از قهرمانها حمایت کنند.
و حرف آخر...
از هموطنام خواهش میکنم به توصیههای بهداشتی و فاصله گذاری اجتماعی عمل کنند تا کادر درمانی کشور کارش کمی کمتر از قبل شود.