به گزارش مشرق، سالیان سال است که میدانستیم اگزوزِ خودروهای ریز و درشت، سوغاتی جز ترافیک و مونوکسیدکربن برای شمالِ جغرافیای ایران ندارند، سالیان سال است که میدانستیم گردشگرانی که آغاز و پایان هر هفته، در غوغای رسیدن به رویاهایشان، بار سفر میبندند و میآیند و یَله میشوند در جادههای چالوس و هراز و سوادکوه، چند کیسه نامهربانی در جنگلها و سواحل دریا جا میگذارند و میروند.
در تمام این سالها، بی خیال همه اینها میشدیم و چشمهایمان را میبستیم و مهمان را چون چشمهایمان عزیز داشتیم، حتی گاهی خجالت میکشیدیم که زبالههای کنار جاده و ساحل و جنگل و رودخانه چشمهای مهمانان ما را آزار میدهند.
حالا این روزها لطافتی در کار نیست، اعتدالی در کار نیست ، اینجا کرونا به سادگیِ همان بار و بندیل بستنِ سفرهای رویایی تان، دارد رویاهای ما را به باد میدهد.
اول اسفند آغاز سناریوی تلخ کرونا در مازندران
ساعت ۱۳:۴۷ اولین روز اسفند که نخستین خبر در خصوص ابتلای دو نفر به کرونا در بابل را منتشر کردم .
تعداد مبتلایان به کرونا در مازندران از دو نفر در اوایل اسفند ۹۸ به سرعت چهاررقمی شد تا این استان روی موج اول شیوع این ویروس در کشور قرار بگیرد.
مسئولان بهداشتی کمی بعد زنگ هشدار را به صدا درآوردند، گردشگری تعطیل، پروازها لغو، مدارس و دانشگاهها و سینماها و هر جایی که فکرش را میکردند چند نفر میتوانند دور هم جمع شوند تعطیل شد، ساعت کار ادارات کاهش پیدا کرد، بازارها بسته شد، دستفروشی ممنوع و دهها نسخه دیگر برای شمالیها پیچیدند و ما هم ماندیم در خانه هایمان تا شاید این ویروس سمج برود، اما نرفت که نرفت ، آمارها همچنان چهار رقمی بود و مردم در شوک که این ویروس از کجا میآید و مبتلا میکند و نفسها را میگیرد و میمیراند و نمیرود.
نتایج میگفت تا پیش از نوروز ، شهرهای مرکزی استان درگیر کرونا بودند و بعد از تعطیلات، شهرهای ساحلی و گردشگری و روستاها پیشتاز ابتلا به ویروس شدند.
انگشت اتهام انتشار کرونا در استان به سوی دو گروه رفت، مازندرانیهایی که پروتکلهای بهداشتی را رعایت نمیکردند و مسافرانی که بی خیال کرونا، بیراهه میآمدند درست وسط حادثه.
حالا گردشگری به عنوان بزرگترین سرمایه مازندران تبدیل به یک تهدید شده بود و مسئولان در تقابل بین نان و جان مردم باید چارهای میاندیشیدند، ابتدا ورود مسافر به جادههای منتهی به استان را ممنوع کردند و روز بعد دوباره لغوش کردند.
گفتند ایستگاههای تب سنجی راه اندازی میکنیم و هر مسافری که علائم کرونا دارد باید بستری شود و بقیه هم میتوانند هر جای استان که خواستند بروند، مازندرانی ها هم فعلا در قرنطینه خانگی بمانید و ما ماندیم در خانه هایمان و روزنامههای بیات را ورق زدیم و خانههای سیاه و سفید جدولِ کلماتِ متقاطعِ چند سال پیش را پاک کردیم و دوباره حل کردیم و از خانه هایمان بیرون نیامدیم که شما مهمان بودید و حرمت مهمان واجب.
جادهها را دور زدید کرونا را چگونه دور میزنید؟
روزهای پایانی سال ۹۸ و آغاز سال ۹۹ اتفاقات عجیی رقم خورد ،در روزهایی که مازندرانیها همچنان به توصیهها عمل کرده و در خانه نشسته و چشم بر دنیا و مافیها بسته بودند، برخیها تعطیلات اضطراری دانشگاهها و مدارس را فرصتی دیدند برای مسافرت به شمال، آن هم زمانی که این ویروس سمج بازی قائم باشک عجیبی راه انداخته بود و در حال توزیع رایگان در همه جای استان بود و از رامسر به نوشهر میرفت و از شهری به روستایی در دل جنگلهای سرسبز و داغ میگذاشت بر دل همه، فرقی هم نمیکرد شمالی باشی یا تهرانی این ویروس دموکراتیک است.
مسئولان پلیس راه مازندران میگفتند اوج سفرهای نوروزی به مازندران با تاریکی هوا یعنی از ساعت ۲۰ تا ۷ صبح اتفاق افتاده است درست زمانی که ایستگاههای تب سنجی فعال نبودند می گفتند مسافران ایستگاههای تب سنجی را دور میزنند، بگذریم از اینکه برخیها پلاکهای خودروهای شمال را میخریدند.
بگذریم از اینکه برخیها پلاکهای خودروهایشان را مخدوش میکردند، اما هر چه بود در حالیکه در شمال سرسبز از ترس کرونا هیچ سبزهای در نوروز گره نخورد و دید و بازدیدهای عید مجازی شد و پلاک خودروهای ما برای رفتن به خانه مادری مان کنترل میشد باز هم کرونا دست از سر ما برنداشت چرا که برخی مسافران ترجیح دادند با دور زدن قانون، بساط رویاهاشان را هرجا که پسندیدند، پهن کنند درست بیخ گوش کرونا و ما باز چشمهایمان را بستیم که شما مهمان بودید و حرمت مهمان واجب.
لطفا به شمال تشریف نیاورید اینجا کسی سوپرمن نیست
حالا از روزی که کرونا به مازندران آمده است بیش از چهار ماه میگذرد تعداد مبتلایان به کرونا در استان سه رقمی شده است، شهرها همچنان در وضعیت زرد و قرمز قرار دارند، اما اینبار به نظر میرسد برخی از مازندرانیها بی خیال کرونا گویا مشکلاتشان را فراموش کرده و به وضعیت عادی زندگی برگشتهاند، وضعیتی که علاوه بر کوچه و خیابان در همنشینیها، بازارها و سواحل و جنگل بیشتر به چشم میخورد و باید هم برای ما نگران کننده باشد و هم برای مسافرانی که در تعطیلات پیش رو به دنبال رویاهایشان باز قصد سفر به شمال ایران را دارند، اما انگار نمیدانند شمالیها سوپرمن نیستند.