به گزارش مشرق، «رسول سنائیراد» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
خبر ارسال پیام دونالد ترامپ، رئیسجمهور امریکا برای مذاکره با جمهوری اسلامی در شرایطی که ناکارآمدی و سوءمدیریت او در بحران کرونا به شدت مردم کشورش را آزار داده و موج شورشهای داخلی در اعتراض به قتل جورج فلوید، سیاهپوست تمامی ایالتهای امریکا را فرا گرفته و در خارج از مرزها نیز بهانه تجمعات علیه بیعدالتی و تبعیض را رقم زده حاکی از وخامت شرایط حاکم بر کاخ سفید و نگرانیهای جدی ترامپ نسبت به آینده سیاسی خود میباشد.
بیشتر بخوانید:
جمهوریخواهان از بزرگترین بسته تحریمی علیه ایران خبر دادند
نگرانی و نابسامانی در کمپین انتخاباتی ترامپ
ارسال این پیام، پس از نقض برجام و لگد زدن ترامپ به تمامی قواعد و ضوابط دیپلماتیک و افزودن به ارتفاع دیوار بلند بیاعتمادی بین ایران و امریکا و بالاتر از همه ترور ناجوانمردانه سردار سلیمانی که دشمنی ذاتی، خصومت و کینه امریکا را به ملت و کشور عزیزمان آشکار ساخت، گرچه با روحیه قماربازی ترامپ همخوانی داشته و با وقاحت امثال او سازگاری دارد، اما هیچگاه قابل اعتنا نبوده و پذیرش آن به دور از هرگونه عقلانیت و خرد سیاسی به حساب میآید. هرچند متأسفانه برخی چهرههای سیاسی مدعیان خردورزی مستقیم و غیرمستقیم به آن روی خوش نشان داده و حتی قرار داشتن ترامپ در وضعیت ضعف و شکستگی را نوعی فرصت برای مذاکره مجدد و کاهش تنشها تلقی مینمایند. در اینکه ترامپ در شرایط سخت و شکننده قرار گرفته هیچ تردیدی وجود ندارد و تداوم وضعیت فعلی میتواند آینده سیاسی او را به جد تهدید نماید، اما نه پذیرش مذاکره که حتی اعتنای به آن نه تنها هیچ نفعی به حال ما ندارد، بلکه متضمن ضرر و خسارت نیز خواهد بود. چرا که:
۱- نوعی پاداش به خیرهسری و رفتار اهانتبار ترامپ با کشور عزیزمان محسوب شده و با غرور و عزت ملی ما در تعارض قرار میگیرد.
۲- با شرطی شدن جامعه به بازیهای بیهوده و نافرجام سیاسی، روند مقاومت فعال و انطباق مردم با شرایط جاری را مختل و آرامش روانی جامعه آسیب دیده و مختل میشود.
۳- با شکلگیری دو قطبی کاذب موافق مذاکره و مخالف مذاکره، اتحاد و انسجام برآمده از شناخت ماهیت متخاصم دشمن و ضرورت همدلی و همکاری برای عبور از شرایط بههم ریخته و به شکافهای بیهوده منتهی میشود.
علاوه بر این نباید فراموش کرد ترامپ که به خاطر عملکرد مغرورانه و نابخردانه خود لبه پرتگاه قرار گرفته و خود را در معرض خطر جدی میبیند، از این پیام کاذب و پیگیری آن چند هدف را دنبال میکند که مورد اعتنا قرار گرفتن این پیام از سوی جمهوری اسلامی ایران میتواند به برآوردن آن کمک کند؛ اهدافی چون:
۱- انحراف افکار عمومی مردم ناراضی امریکا از تنشها و بحرانهای داخلی به خارج و سرگرمسازی آن به سوژهای جدید و خیالی.
۲- پنهانسازی شکستها و ناکامی سیاستهای جنجالی و بهدور از خردورزی ترامپ، از جمله سیاست فشار حداکثری و تشدید تحریمهای ظالمانه علیه کشور ایران.
۳- بهدست آوردن مستمسکهای رسانهای و تبلیغاتی برای بهرهگیری در فضای رقابتهای انتخاباتی.
بنابراین، بازی جدید کاخ سفید را بایستی استفاده ابزاری از مذاکره برای عبور از شرایط بحرانی و وضعیت شکننده داخلی امریکا از یکسو و برهم زدن انسجام و آرامش داخلی جمهوری اسلامی ایران از سوی دیگر دانست که هرگونه اعتنا به آن از سوی تهران تنها به پازل طراحی شده توسط کاخ سفید را تکمیل میکند و نتیجهای جز زحمت و خسارت نخواهد داشت.