سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
**خبرنگار بی بی سی اینجا چه می کند!؟
روزنامه شرق و روزنامه اعتماد امروز در صفحه اول دو یادداشت متفاوت را منتشر کردند که نویسنده هر دو یادداشت، شخصی به نام «کامیل احمدی» است.
«کامیل احمدی» یک دوتابعیتی(ایرانی-انگلیسی) است که در پوشش کارشناس با رسانه های معاند از جمله بی بی سی، ایران اینترنشنال، صدای آمریکا، من و تو، رادیو فردا و دویچه وله همکاری می کند.
وی در سالهای ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ به عنوان خبرنگار با شبکه بی بی سی فارسی همکاری داشته است. این فرد دوتابعیتی ایرانی-انگلیسی، چندین مرتبه در موضوعات مختلف زنان از قبیل ازدواج سفید و ازدواج دختران در سنین کم در برنامه های بی بی سی حضور داشته است.
ازدواج سفید در ایران، ازدواج دختران در سنین کم، صیغه و صیغه محرمیت در ایران، زبالهگردی کودکان در تهران، همجنس بازان، هویت و قومیت در ایران و...از جمله موضوعاتی است که این عنصر دوتابعیتی بر روی آن تمرکز کرده است. مسائلی که در حوزه سبک زندگی، مسائل احتماعی و حتی مسائلی با پیوست امنیتی است.
عنوان یادداشت روزنامه شرق «تراژدی خاموش کودکان زباله گرد» و عنوان یادداشت روزنامه اعتماد «مخاطرات کار پنهان کودک» است. در بخشی از یادداشت کامیل احمدی در روزنامه شرق آمده است: «سال گذشته پس از اینکه در پروژه تحقیقاتی «یغمای کودکی» بهطور مشترک با انجمن حمایت از کودکان و نوجوانان پدیده زبالهگردی کودکان را در ۲۲ منطقه تهران برای نخستینبار واکاوی و مورد تحقیق قرار دادیم، به زوایای آشکار و پنهان این پدیده راه یافتیم».
کامیل احمدی علاوه بر همکاری ویژه با رسانه های معاند، ارتباطات ویژه ای نیز با برخی سازمان های بین المللی دارد. رسانه های اصلاح طلب نیز در نقش یار کمکی با وی همکاری می کنند. احمدی در سالهای اخیر ضمن ارتباط گیری با برخی مسئولان(در معاونت امور زنان ریاست جمهوری و فراکسیون امید و فراکسیون زنان مجلس دهم و شورای شهر پنجم و شهرداری اصلاح طلب تهران) در پی آن بوده است تا مسیر تصویب کنوانسیون های مسئله دار خارجی- از جمله قانونی کردن افزایش سن ازدواج در ایران- را هموار کند.
کامیل احمدی در سایت شخصی خود تصریح کرده که دوره های «لابی گری و تاثیرگذاری بر سیاست ها و سیاست مداران» را در موسسه MDF هلند گذرانده است، در سایت موسسه ام دی اف مشخص است که این مرکز زیر مجموعه بنیاد برانداز هیفوس قرار دارد، به عبارتی کامیل احمدی یک نفوذی آموزش دیده تحت نظر بنیاد ضدایرانی هیفوس است.
حال سوال اینجاست که این عنصر دوتابعیتی و آموزش دیده در مراکز ضدایرانی در روزنامه های اصلاح طلب چه می کند!؟
**انصاری:اصلاح طلبان در دولت دوم روحانی حذف شدند
«غلامرضا انصاری» عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت(مشارکت سابق) در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «یکی از نقدهایی که در دولت آقای روحانی به اصلاحطلبان وارد است همین حرکت ائتلافی بود که با پایگاه اجتماعی و سرمایه اصلاحطلبان دولت آقای روحانی شکل گرفت اما چه در تدوین و سیاستگذاریهای کلان و چه در اجرا اصلاحطلبان کمترین سهم را داشتند. هرچند که اصلاحطلبان در دولت اول آقای روحانی در سطوح میانی حاضر بودند اما در دولت دوم اصلاحطلبان بهطور کامل از بدنه دولت حذف شدند».
انصاری در ادامه گفت: «قطعا فضای جامعه پذیرش حرکت ائتلافی دیگری را از سوی اصلاحطلبان ندارد و من معتقدم که اصلاحطلبان باید با سرمایه و کاندیدای اصلی خود حضور حضور پیدا کنند. اگر امکان حضور بود بهصورت جدی به انتخابات ورود پیدا کنند و اگر این امکان نبود مثل انتخابات مجلس یازدهم صرفا به بیان نظرات خود بپردازند. باید شرایط را بهگونهای سنجیده و عمل کنیم که با کاندیدای اصلی در انتخابات ۱۴۰۰ حاضر شویم».
هرچه به پایان دولت روحانی نزدیک تر می شویم، حجم فعالیت رسانه ای اصلاح طلبان برای فاصله گذاری و جداکردن سفره خود از دولت پررنگ تر می شود.
اصلاح طلبان در ماههای اخیر دو ادعا را بارها تکرار کرده اند. یکی اینکه آقای روحانی «نامزد اجاره ای»! این طیف در سالهای ۹۲ و ۹۶ بوده و دیگر اینکه اصلاح طلبان در دولت اول و دوم روحانی، پشت در پاستور ماندند و هیچگاه به دولت راه نیافتند.
در روزهای گذشته «محمد قوچانی» از فعالین اصلاح طلب در پاسخ به ادعای اول همقطاران خود گفت: « دوستان اصلاحطلب ما میگویند دیگر نامزد اجارهای نمیخواهیم. حال آنکه به باور من آقای روحانی از خیلی از اصلاحطلبها اصلاحطلبتر است. اصلاحطلبی ژن نیست. افکار آقای روحانی در سیاست خارجی، سیاست داخلی، اقتصاد و در مسائل فرهنگی و اجتماعی بسیار بازتر از بسیاری از دوستان اصلاحطلب است. کافی است ایشان را با آقای محتشمی مقایسه کنید. نمیشود چون آقای محتشمی منسوب به جناح چپ است او را اصلاحطلب بدانیم و روحانی را چون از جناح راست برآمده، اصولگرا و نامزد قرضی».
برخلاف ادعای فعالین اصلاح طلب، دولت روحانی، دولت اصلاح طلبان است. برای همین «محمدرضا خاتمی» در سال ۹۶ گفت «ما اصلاح طلبان، تضمینِ روحانی هستیم». معاون اول رئیس جمهور، وزیر نفت، وزیر کار، وزیر اقتصاد، وزیر خارجه، وزیر صنعت، رئیس سازمان برنامه و بودجه و بسیاری از مقامات ارشد دولت همگی از جناح اصلاح طلب هستند.
نکته قابل توجه اینجاست که تعداد زیادی از مقامات ارشد دولت روحانی، افرادی هستند که در سال ۸۸ از اعضای ارشد ستاد انتخاباتی «میرحسین موسوی» بودند. برای نمونه برخی رسانه های نزدیک به طیف اصلاح طلب اعلام کردند که یکی از گزینه های اصلی میرحسین موسوی برای معاون اولی دولتش در سال ۸۸، «عباس آخوندی» بود؛ شخصی که در دولت روحانی، نه در کسوت معاون اولی، بلکه در وزارت راه و شهرسازی حضور یافت. آخوندی خسارت های کلانی به حوزه مسکن در ایران وارد کرد. افزایش ۴۰۰ درصدی قیمت مسکن و اجاره بهای مسکن در سالهای اخیر یکی از نتایج مدیریت آخوندی در وزارت راه و شهرسازی است.
** دولت روحانی، نقد را نعمت می داند!؟
روزنامه ایران در گزارشی با عنوان «زبان و منطق نقد» نوشت: «سخنان روز گذشته آقای روحانی درباره نقد دولت واجد نکات مهمی است. آنجا که گفتند:"از دولت با زبان روان انتقاد شود. اما همه شرایط ما را هم در نظر بگیرند. هر دولتی در دنیا در این شرایط به زانو درمیآمد". توصیه به این گزاره دو وجه متمایز از یکدیگر ولی در واقع مرتبط با هم دارد...نقد عیبجویی و نق زدن و حتی بیان ضعفها و کاستیها نیست. نقد نوعی داوری کردن است. اگر تیم فوتبال ایران جلوی اسپانیا بازی کند و با یک گل هم بازی را ببازد باز هم همه خوشحال هستند، هر چند که باخته است».
ارگان رسانه ای دولت در ادامه نوشت: «بدون تردید دولت و اصولاً هر پدیده اجتماعی و انسانی دیگر واجد نقاط ضعف است از اینرو نیازمند نقد دیگران و گفتن مشکلات است. نقد برای هر دولتی یک نعمت است و باید از آن استقبال کند. این قاعده برای دولت کنونی نیز صدق میکند، فقط منتقدین هستند که باید نکات انتقادی را با زبانی آرام و با منطقی قوی برجسته کنند تا دولت نیز آنها را اصلاح نماید و مردم نیز از آن بهرهمند گردند».
در ۷ سال اخیر یکی از نقدهای جدی کارشناسان و صاحبنظران به دولت این بود که متاسفانه دولت آقای روحانی نقدپذیر نیست.
شاهد این مدعا، حجم قابل توجه توهین به منتقدان از سوی دولتمردان است. بیسواد، بی شناسنامه، مزدور، انقلابیون نفهم، یکمشت لات، کاسب تحریم، کودک صفت، حسود، بزدل، ترسو، جیببر، بیقانون، مستضعف فکری، بیکار، متوهم، غوطهور در فساد، سوءاستفادهگر، خرابکار، عقبمانده، تازه به دوران رسیده، عصر حجری، هوچیباز، منفیباف، یأس آفرین، ناشکر، باید به جهنم بروند و …از جمله توهین هایی است که دولتمردان خطاب به منتقدان بیان کرده اند.
یکی دیگر از نقدهای جدی به دولت آقای روحانی، ارتباط بسیار ضعیف دولتمردان با مردم و امتناع از ارائه گزارش عملکرد به افکارعمومی است. روحانی در سال ۹۲ تاکید کرد که در ۱۰۰ روز اول دولت، تحول ویژه ای در وضعیت اقتصادی کشور ایجاد شده و گزارش آن به مردم اعلام می شود. اما متاسفانه دولت هیچگاه به این وعده عمل نکرد. جالب اینجاست که آقای روحانی در اواخر دولت اول خود این وعده را انکار کرد و جالب تر اینکه ایشان در دوره تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری در سال ۹۶، مجددا وعده گشایش و گزارش عملکرد ۱۰۰ روزه را مطرح کرد!
منتقدان دولت در موضوع برجام با دلایل فنی و کارشناسی و دلسوزانه تاکید کردند که متن ضعیف توافق هسته ای به لغو تحریم ها و گشایش اقتصادی نمی انجامد. اما از آنجا که دولت روحانی، هیچگاه نقد را نعمت تلقی نمی کرد، منتقدان را به جهنم حواله داد؛ نتیجه چه شد!؟ این شد که درنهایت علیرغم بتن ریزی در صنعت هسته ای، تحریم ها نه تنها لغو نشد، بلکه گسترش پیدا کرد.