به گزارش مشرق، «محمدجواد اخوان» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
دهه پایانی خرداد یادآور روزهای حساس و سرنوشت سازی در تاریخ انقلاب اسلامی است. از روزهای پرالتهاب خرداد داغ ۱۳۶۰ که صف نقابداران به ظاهر انقلابی از انقلابیون اصیل جدا شد تا خرداد ۱۳۸۸ که مدعیان اصلاحات و خط امام در مقابل آرای اکثریت صفآرایی و رسماً از انقلاب اسلامی عبور کردند. خرداد ۶۰ نقاب از چهره جریاناتی، چون جبهه ملی، حامیان بنی صدر و منافقین برافتاد و ماهیت ضدانقلابی و ضدمردمیشان بر ملا شد و خرداد ۸۸، آتش بیاری رسانه استعماری انگلیس در حمایت از مدعیان خط امام، حقیقت فتنه گران را آشکار ساخت. به تعبیری دهه پایانی خرداد نقطه عطفی در نفاقشناسی در تاریخ انقلاب اسلامی داشته است.
برای آنکه فهم عمیقتری از جریانات مقابل انقلاب اسلامی داشته باشیم، مراجعه به تاریخ صدر اسلام، خصوصاً دوره حکومت امیرالمؤمنین علی (ع) میتواند راهگشا باشد. صفآرایی دو جبهه حق و باطل و ائتلاف نیروهای باطل برای بر زمین زدن پرچم حق دو وجه تشابه تحولات صدر اسلام و انقلاب اسلامی است. مرور گذرا بر دشمنان حضرت امیر (ع) نشان میدهد سه جریان «ناکثین»، «قاسطین» و «مارقین» در برابر حضرت، صفآرایی کردند که تا حدی میتوان ضدانقلاب امروز را نیز در همین چارچوب مورد تحلیل قرار داد. با توجه به اینکه این جبههبندی همچنان در مقابل انقلاب اسلامی و ولایت برپا است، ضروری است مختصات و مصادیق این جریانات در عصر حاضر موردمطالعه بیشتر قرار گیرد که در ادامه بهاختصار هر یک بررسی خواهد شد:
اول- قاسطین امروز: قاسطین یا دشمنان بنیادین انقلاب و نظام، جریاناتی هستند که از ابتدا با این انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن مخالف بودند و اصولاً خیزش مردم انقلابی برای کنار زدن بخشی از اینها رخ داد. اینان که وابستگان و دستنشاندگان نظام سلطه بر این کشور بودند تمام منافع و ظرفیتهای کشور را در اختیار زورمداران بینالمللی و مستکبران عالم قرار داده بودند و طبیعی است که سلطهگرانی همچون رژیم ایالاتمتحده امریکا و متحدانش همچون رژیم صهیونیستی و ارتجاع منطقه هدایتگر و پشتیبان اصلی این جبهه بوده و جریاناتی که امتداد سلطه هستند نقش مجری و پیادهنظام آن را ایفا میکنند. تروریستهای دهه ۶۰ که در خرداد ۱۳۶۰، آتش اسلحه خود را به سوی مردم گشودند، بخشی از این جبهه گسترده بودند.
دوم- ناکثین امروز: همراهان سستنهاد و سستکمربند و بیعت شکنان در دوره معاصر کسانی بودند که ابتدا در صف انقلابیون و همراه با امام بودند ولی به دلایل مختلفی از این قطار پیاده شدند. گروهی از ابتدا دچار ضعف معرفتی بوده و همراهیشان با جریان انقلاب هیجانی و احساسی بود و بهتدریج و با کمفروغ شدن شعله هیجانات راه دیگری را برگزیدند؛ جمعی به زخارف دنیا و آلودگیهای دیگر مبتلا شدند و دنیازدگی و رفاهطلبی را جایگزین انقلابیگری و جهاد کردند، برخی دچار قدرتطلبی و جاهطلبی شدند و منافع فردی و جناحی خود را بر مصالح ملی و اسلامی مقدم شمردند. بسیاری از این طیفها کسانی بودند که اتفاقاً در دهه دوم انقلاب و پس از امام راه خود را از ملت و انقلاب جدا کردند و حتی به رویارویی با نظام کشیده شدند.
بروز پدیدههایی همچون رسوخ اشرافیگری در میان مسئولان، پشیمانی از انقلاب و شعارهای آن در میان برخی نخبگان سیاسی، ضربه زدن به منافع ملی و امنیت ملی در وقایع تلخی همچون فتنه ۸۸ نشانههای بارزی از شکلگیری و صفبندی ناکثین علیه انقلاب اسلامی است. کودتاچیان مخملینی که در خرداد ۱۳۸۸ علناً رأی مردم را به هیچ گرفته و همنوا با اربابان غربی خود بر طبل ابطال انتخابات کوفتند، از مظاهر بارز ناکثین دوره معاصر هستند.
سوم- مارقین امروز: کجفهمها و نادانهای که به نام انقلابیگری و اسلام، کژراهه را در پیش گرفتند و با پرچم انقلاب و حتی ادعای گفتمان انقلاب مقابل ولایت و نظام ایستادند. حکایت اینان همان «بر شاخه نشستن و بن بریدن» است، بهگونهای که خطرناکترین ضربهها را به انقلاب و نظام هماینان وارد میکنند. پیچیدگی و مخاطره این جریان ازآنرو است که اینان در لباس نیروهای خودی ظاهرشده و با شعارهای فریبندهای همچون «عدالت» و دم زدن از مشی انقلابی، در مقابل ناخدای کشتی انقلاب ایستاده و به بهانه انتقاد و دلسوزی پازل دشمن را تکمیل میکنند. البته به تعبیر دقیق و زیبای رهبر معظم انقلاب «کجفهمی مربوط به تودههای مارقین بود و رؤسای آنها احتمالاً با دشمنان بیزدوبند نبودند» و بسیاری از هواداران و پیروان اینگونه جریانات در واقع نمیدانند به دست خود چه خدمت بزرگی به دشمنان میکنند و به خیال خام خود دلسوز انقلاب و نظام هستند. در مقابل هدایت پنهان چنین جریاناتی در اختیار همان دو گروه پیشگفته یعنی «قاسطین» و «ناکثین» بوده و برنده اصلی جهالتهای اینان در واقع همان صحنهگردانان اصلی هستند. اگر در مواجهه منطقی و هوشیارانه با مارقین امروز، قصوری صورت پذیرد چه بسا که به زودی همچون دو طایفه دیگر شمشیر خود را علیه انقلاب اسلامی از نیام برکشیده و با نقاب انقلابی گری و عدالتخواهی دروغین پنجه بر صورت انقلاب افکنند.
در نهایت باید گفت برآیند کلی این صفبندیهای بهظاهر مجزا است که جبهه وسیع ستیزندگان با ولایت و انقلاب اسلامی را شکل میدهد و چهبسا در این میان افرادی سادهلوح و سطحینگر که عمق این صحنه را درک نکرده و به هواداری هر یک از جریانات فوق به میدان تخاصم با نظام و انقلاب میآیند و بازیچه دست قدرتمندان و بدخواهان ملت ایران قرار میگیرند.