به گزارش مشرق، «غلامرضا صادقیان» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
آقای تاجزاده جدیداً مکنون قلبی و قبلی جناح مذاکرهدوست اصلاحطلب را با لحن و تپش تازهای پرسیده است و البته، چون از همان کلمات ابتدایی، بوی تند ذلت و مرعوبیت بلند است، شجاعانه (!) عبارت «از موضع برابر با امریکا» را هم در پرسش خود گنجانده است: «با این همه فشار اقتصادی برگرده مردم، دلار چند هزارتومان بشود، نرمش قهرمانانه موجه و مذاکره از موضع برابر با امریکا مجاز میشود؟»
باید از جناب ایشان و دوستانشان پرسید «اول شما بفرمایید تا کجا حاضرید نتیجه بعدی مذاکره را تحمل کنید تا شاید با این اندازهگیری بتوان گفت تا چه نرخی از دلار را میشود تحمل کرد.»
به اعتقاد من این تقسیمبندی عادلانهاست که مذاکرهگراها اول بگویند تا کجا میخواهند خم شوند و تا کجا میخواهند شرایط طرف مقابل را بپذیرند، شاید نظام متوجه شود که اتفاق نظری و اشتراکاتی وجود دارد و تن به مذاکره بدهد، اما اگر اندازه پذیرش نتیجه مذاکره معلوم نباشد، کار جلو نمیرود.
آقای تاجزاده قطعاً گوشش از آن کلیشههایی که در توئیتر به عنوان پاسخ دریافت میکند، پر است. اینکه «از یک سوراخ چند بار گزیده میشوید؟»یا «ما میز مذاکره را ترک نکردیم» یا «ترامپ و امریکا قابل اعتماد نیستند». او خوب میداند که در مذاکره مجدد با امریکا به خمس آنچه در برجام و مذاکره با «پنج بهاضافه یک» رسیدیم، هم نمیرسیم و در مقابل پنج برابر بیشتر از آنچه را گرفتیم، باید بدهیم. باز خوب میداند حتی همان برجام زبونی را که با نشان دادن سانتریفیوژهایمان به جهان و با دلار مفت و صادرات چند میلیون بشکهای نفت، از رئیسجمهور جنتلمن امریکا گرفتیم، اگر بخواهیم با نشان دادن دستگاه تعطیل شده هستهای و نفت و دلار کنونی از رئیسجمهور دیوانه امریکا بگیریم، کاری بس دشوارتر و نشدنیتر است و چارهای نیست جز پذیرش بیشتر و بیشتر از درخواستهای تحقیرآمیز ترامپ. بنابراین، جناب ایشان و دوستان اصلاحطلب چه بسا پذیرفتهاند که مذاکره احتمالی ما با امریکا از جنس دادن خیلی چیزها به امید رهایی از تحریمهاست. نکته اینجاست که فقط معلوم نیست که آن خیلی چیزها در نظر ایشان دقیقاً چیست و در مذاکره احتمالی مطابق خواست و میل آقای تاجزاده، ایران باید تا چه حد کوتاه بیاید و تا چه حد پذیرش داشته باشد. اگر این مقدار را ایشان و دوستانشان معلوم کنند، شاید اساساً همه اختلافها حل شود! اگر این مقدار با دقت مشخص شود، شاید نظام متوجه شود که دچار سوءتفاهم بوده و آقای تاجزاده و جناحشان و دولت مورد حمایتشان واقعاً میخواهند یک مذاکره «از موضع برابر با امریکا» داشته باشند. در آن صورت چهبسا نظام هم کوتاه آمد و اعلام کرد که میتوان از موضع برابر با امریکا مذاکره کرد.
در مقابل ممکن است نظام متوجه شود که «آن مقدار» که ایشان برای پذیرش مطالبات امریکا در نظر دارند، با معیارهای انسانی نمیخواند، یعنی هیچ انسانی ولو غیرمسلمان و غیر شیعه زیر بار آن نمیرود و حتی شاید نظام آن مانیفست مذاکرهگرایان را به داوری مردم بسپارد؛ بنابراین صرف اینکه هر روز ژست مذاکره بگیریم، آن هم مقابل ملتی که تحت فشار است، نوعی فریبکاری عمومی و عملی غیرانسانی است. آقایان همه رقبای سیاسی خود را متهم به پوپولیسم میکنند، اما پوپولیسم واقعی همین است که شما وقتی ملت را تحت فشار میبینی، از مذاکره دم بزنی و فریب دوم و اصلیهم این باشد که بگویی «از موضع برابر»!
همه اینها درست! یک بار برای همیشه به ملت بگویید که موضع برابر از نظر شما که امریکا را رهبر جهان و کدخدا میدانید، چه مفهومی دارد؟ برابر با چه؟ چگونه؟ و تا چند بار دیگر؟ و تا چه زمانی در آینده ما مذاکره کنیم؟ در آن صورت اگر به این پرسشها با دقت پاسخ دهید، یا قهرمان ملت میشوید یا عکس آن!