کد خبر 10905
تاریخ انتشار: ۲۸ مهر ۱۳۸۹ - ۱۸:۴۶

در بحث تهديدشناسي براي رسيدن به هدف مطلوب، اولين مطلبي که داراي اهميت، تعريف تهديد است.

مشرق-- هر کشوري مي‌تواند سه محور را به‌عنوان ارزش‌هاي حياتي خود تعريف کند که به مخاطره افتادن آن‌ها به مفهوم از بين رفتن پايه و اساس حاکميت آن کشور است:
1. تماميت ارضي آن کشور
2. ايده‌ها و الگوهاي رفتاري جامعه
3. حاکميت مستقر در آن کشور
بنابراين منظور از تهديد، عنصر يا وضعيتي است که يکي از اين روش‌هاي حياتي را به مخاطره مي‌اندازد. هدف تهديد چيست؟ هر ويروسي يک هدف دارد؛ هدف ويروس تهديد، مختل کردن و در نهايت از بين بردن امنيت يک جامعه و در نهايت نابودي حاکميت است. در گذشته از ابزارهاي سخت و ادوات نظامي استفاده مي‌کردند، اما امروزه از تهديد نرم استفاده مي‌کنند.

تهديد نرم

ويژگي‌هاي تهديد نرم چيست؟ اصولاً دو ويژگي را به‌عنوان ويژگي تهديد نرم در نظر مي‌گيريم؛ يکي اعتباري بودن تهديد نرم است، يعني در زمان و مکان متغير است. مثلاً ممکن است متغيري امروزه و در زمان حال، تهديد به حساب بيايد ولي فردا يک عنصر معمولي در جامعه باشد. يا تهديدي در يک جامعه در درجه‌ي قرمز امنيتي باشد ولي در کشور ديگر يک مسأله‌ي ساده اجتماعي باشد. ويژگي دوم اين است که بحث تهديد، يک امر نسبي است. هر کشوري به فراخور موقعيت سياسي، تاريخي، اجتماعي، جغرافيايي و عقيدتي ممکن است درجاتي از تهديد را داشته باشد.
معمولاً کشورهايي که در منطقه‌ي خاورميانه قرار دارند از درجه‌ي تهديد بالايي برخوردارند؛ چون هم داراي موقعيت جغرافيايي مهم هستند، هم به لحاظ تاريخي، مکتبي و عقيدتي موقعيت بالايي در جهان دارند.
تهديد داراي دو مرحله است؛ مرحله‌ي ذهني و مرحله‌ي عملياتي. در مرحله‌ي ذهني، دشمن يا کشور تهديدکننده ابتدا نقاط آسيب‌پذير جامعه‌ي هدف را شناسايي مي‌کند، ابزارهايش را مي‌شناسد و سپس هدف‌گذاري و سرمايه‌گذاري مي‌کند و نهايتاً آن را عملياتي مي‌نمايد.
تقسيم‌بندي تهديد بر دو بعد ذهني و عملياتي، براي پيشگيري تهديد است. بايد اين را بدانيم، براي مقابله با تهديد در کدام مرحله پادزهر را تزريق کنيم. تهديد نرم امروزه موثرترين، کارآمدترين، کم‌هزينه‌ترين صورت تهديد و در عين حال خطرناک‌ترين نوع تهديد است.
ما مي‌توانيم مطالعات امنيتي را در حوزه‌ي تهديد به دو دسته گفتمان منفي و گفتمان مثبت تقسيم کنيم. گفتمان منفي، تهديد را به نبود امنيت تعريف مي‌کند و امنيت را به نبود تهديد تعريف مي‌کند. گفتمان منفي داراي دو موج است؛ موج اول اين گفتمان تأکيد بر جنبه‌ي نظامي دارد و مي‌گويد تهديد يعني در معرض حمله‌ي نظامي قرار گرفتن يک کشور توسط کشور ديگري و تنها عامل ناامني را حمله‌ي نظامي مي‌داند و اما موج دوم مي‌گويد تهديد و عدم امنيت در حمله‌ي نظامي خلاصه نمي‌شود، بلکه در حوزه‌هاي اقتصادي، فرهنگي، علم و فن‌آوري و زيست‌محيطي نيز تهديد وجود دارد.
گفتمان مثبت که جديدتر از گفتمان منفي است مي‌گويد: امنيت و تهديد دو متغير وابسته نيست و هر کدام را مستقل مي‌داند. در اين تعريف، فقدان امنيت تنها فاکتور مورد نياز تهديد نيست بلکه علاوه بر آن، وجود شرايط مطلوب براي تحقق اهداف و خواسته‌هاي بيگانه نيز مدنظر است. وقتي جامعه در سطح قابل قبولي براي تحصيل و پاسداري از آرمان‌ها و اخلاقيات و رفتارهاي مورد قبول آن جامعه نباشد، هر چند داراي يک تهديد داخلي و خارجي مادي و محسوس نباشد، ممکن است عدم برآوردن نيازهاي جامعه و مردم نوعي تهديد باشد.

سطوح قدرت نرم

اما در جهت مقابله با تهديد نرم، آن چيزي که مي‌تواند مؤثر و کارآمد باشد، استفاده به‌جا از قدرت نرم است. قدرت نرم دربرگيرنده‌ي مؤلفه‌هاي اقتصادي، فرهنگي، سياسي و ايدئولوژيک است. ايدئولوژي اعتبار ملي، خصوصيات ملي، هويت ملي و فرهنگي يک ملت و همچنين مشروعيت نظام سياسي آن کشور از جمله موضوعاتي هستند که در چارچوب قدرت نرم مورد توجه و مطالعه قرار مي‌گيرند. اما قدرت نرم از سه سطح تشکيل مي‌شود:
الف) سطح راهبردي
ب) سطح مياني
ج) سطح تاکتيکي
در سطح راهبردي که اولين سطح قدرت نرم است، قدرت متوجه رهبران و نخبگان يک کشور است و بالاترين سطح رويارويي قدرت نرم با تهديد نرم را شامل مي‌شود. در اين سطح، هدف افزايش قدرت، هنجارسازي خود و تضعيف قدرت حريف در صحنه‌ي بين‌المللي است و هدف حريف هم از تهديد نرم در اين سطح، اولاً شناسايي نخبگان و رهبران فکري جامعه و ثانياً ارعاب و تأثيرگذاري در آن‌ها است.
با توجه به موقعيت تاريخي کهني که ايران دارا است و موقعيت سوق‌الجيشي و جغرافيايي که ما در آن قرار داريم، همواره دشمن در کمين بهره‌گيري از موقعيت‌هاست. پس زمينه‌سازي جهت اتحاد سياسي و اقتصادي و فرهنگي در جهان اسلام، تشنج‌زدايي و پيش‌برد صلح و امنيت در منطقه و جهان، تحرک ديپلماتيک و حضور موفق در عرصه‌هاي بين‌المللي، از جمله مواردي است که باعث ارتقاء قدرت نرم ما مي‌شود.
ب) سطوح مياني: اين سطح از قدرت نرم منحصراً به مردم و قدرت ملي تکيه دارد و از فرهنگ عامه متأثر مي‌شود. در اين سطح، افکار عامه از تصميمات نخبگان و رهبران جامعه حمايت مي‌کند و به آن‌ها مشروعيت مي‌بخشد. در مقابل، هدف تهديد نرم در اين سطح، ايجاد شکاف ميان نخبگان سياسي و فرهنگي و آحاد عمومي جامعه است. يعني مي‌خواهند مردم را از يک جماعت همراه تبديل به جماعتي بي‌تفاوت، معارض و مخالف کنند و براي رسيدن به اين هدف از ابزارهايي مثل تشويق به نافرماني مدني استفاده مي‌کند.
ج) سطح تاکتيکي: اين سطح از رويارويي قدرت نرم در سطح نيروهاي مسلح صورت مي‌گيرد و هدف اين سه سطح از قدرت نرم بايد توأمان و همراه هم مورد توجه قرار گيرد و سعي شود در هر سه سطح قدرت‌دهي و قدرت نرم جامعه افزايش پيدا کنند تا بتواند در مقابل تهديدات نرم مؤثر واقع شود.

عناصر افزايش قدرت نرم

در تعريف قدرت نرم به يک سري عناصر توجه مي‌شود که رعايت آن‌ها و رعايت معيارهاي اين عناصر باعث جاذبه‌دار شدن و تأثير قدرت نرم شود. يکي از اين عناصر عبارتند از: جاذبه‌ي فرهنگي، که مشتمل بر عقايد، ارزش‌ها و باورهاي يک جامعه است و آن همان چيزي است که تعبير به هويت ملي مي‌شود. در واقع هويت ملي براي يک جامعه به منزله‌ي روح براي بدن است و همان‌طور که روح در بدن نباشد، جسم مي‌ميرد؛ اگر مملکتي هويت نداشته باشد به‌تدريج خواهد مرد.
هويت دو کارکرد دارد؛ از لحاظ داخلي عامل همبستگي مردم است و از لحاظ بين‌المللي نيز عامل شناسايي کشور توسط ساير دولت‌هاست. هويت ملي يک مسأله‌ي جمعي است که بنيادهاي تاريخي، فرهنگي و اعتقادي يک ملت را در بر مي‌گيرد. تکوين هويت ملي يک امر پيچيده و طولاني است و از طريق آموزش از نسلي به نسل ديگر منتقل مي‌شود و حتي مي‌توانيم بگوييم که رنگ‌ها و معماري هم در تشکيل اين هويت اثرگذار است. بنابراين هرگونه چالشي در هويت ملي باعث تضعيف و کاهش جاذبه‌هاي فرهنگي آن ملت مي‌شود.
دومين عنصر دسترسي به ابعاد قدرت نرم در سطوح ملي و سطوح منطقه‌اي و بين‌المللي است. هر کشوري که به کانال‌هاي ارتباطي منطقه‌اي و بين‌المللي دسترسي و ارتباط بيشتري داشته باشد، قطعاً از قدرت نرم بالاتري برخوردار است، مثل عضويت در کنوانسيون‌هاي بين‌المللي يا عضويت در سازمان‌هاي بين‌المللي و ايفاي يک نقش مؤثر در اين سازمان‌ها.
سومين عنصر، پذيرش جهاني است؛ به اين معنا که يک دولت بتواند در الگوها، ارزش‌ها و اولويت‌هاي ديگر ملت‌ها تغيير به‌وجود بياورد. قطعاً چنين کشوري داراي قدرت نرم بسيار بالايي است.
چهارمين عنصر، تأثيرگذاري بر سطوح مختلف نظام بين‌المللي است که مثلاً در مورد ايران مي‌توانيم به تأثير بر چرخش سياست امريکايي "خاورميانه‌ بزرگ به خاورميانه‌ي جديد" اشاره کنيم.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس