به گزارش مشرق، این روزها در حالی موضوع قرارداد همکاریهای جامع میان ایران و چین در سطح رسانهها مطرح شده است که با نگاهی به عملکرد هفت ساله دولت تدبیر و امید در حوزه سیاست خارجی به این نکته مهم پی میبریم که دولت دوازدهم در پایان عمر خود به سمت راهی حرکت میکند که در ابتدای امر از آن دور شده بود.
دولت یازدهم در سال ۹۲ در حالی سکان اداره کشور را به دست گرفت که همکاریها میان ایران و چین در حال اوج گرفتن بود و حجم تجارت میان تهران و پکن نزدیک به ۵۰ میلیارد دلار شده بود. در این میان شعار تعامل با دنیا و تنش زایی محور عملکرد دولت جدید شد و در همین راستا، دستگاه سیاست خارجی تلاش کرد تا با حل کردن مناقشه هستهای، تعاملی سازندهای را با دنیا ایجاد کند.
بیشتر بخوانید:
دیپلماسی اقتصادی همواره به نفع واردات است
یکی از سوالاتی که از همان زمان مورد پرسش برخی صاحبنظران سیاسی در نقد عملکرد وزارت خارجه و خود دولت پیش آمد، این موضوع بود که در سیاست تنش زدایی با جهان، منظور از جهان دقیقاً شامل چه کشورهایی میشود؟ چراکه در همان مقطع با نگاهی به وضعیت سیاسی این نکته به روشنی واضح بود که ایران رابطه خوبی را با کشورهای آمریکای لاتین، شرق آسیا و برخی دیگر از کشورهای جهان داشته و حتی کشورهای عضو جنبش عدم تعهد (که شامل ۱۲۰ کشور میشود) به صراحت از مواضع جمهوری اسلامی بارها حمایت کرده بودند.
از همین جهت و با رجوع به شعارها و صحبتهای حسن روحانی که حالا در قامت رئیس جمهور ایران ظاهر شده و سکاندار سیاست تعامل با دنیا بود، به این نکته مهم پی میبریم که دنیا در جهان بینی و گفتمان دولت جدید به دنیای غرب منحصر میشد و تعامل و همکاری با کشورها به منزله تعامل با کدخدا و متحدان آن تلقی میشد.
سیاست و اقتصاد گروگان لبخند اروپایی
در همین راستا بود که سیاست خارجی کشور در ارتباط با غرب تعریف شد و کشورهای منطقه، آمریکای لاتین و شرق آسیا به یکباره از شمول توجه دولت و دستگاه سیاست خارجی خارج شدند و در حالی که حجم تجارت خارجی با کشورهایی چون چین و ونزوئلا رو به رشد بود، به یکباره و با تغییر در اولویتگذاری ها، سرنوشت کشور گروگان لبخند اروپاییها شد.
حصول توافق هستهای با ۱+۵ موسوم به برجام نیز در ذهن مسئولان دولتی و مدیران دستگاه سیاست خارجی کشورمان این ذهنیت را ایجاد کرد که دیگر قفل همکاریها با غرب باز شده و دیگر همکاری و مراوده با دیگر کشورها که در شمول دنیای غرب تعریف نمیشدند، نیازی نیست.
حتی سفر «شیء جین پینگ» رئیس جمهور چین به تهران و دیدار با رئیس جمهور و امضای یادداشت تفاهم میان دو کشور هم سبب نشد که دولت تدبیر و امید، لزوم اتخاذ راهبرد دیپلماسی متوازن را در استراتژی سیاست خارجی خود لحاظ کند و از همین رو بود که مسئولان وزارت خارجه و دولتی که سرمست از امضای برجام بوده و به سرمایهگذاری عظیم شرکتهای غربی امید بسته بودند، چینیها را دست خالی به کشورشان راهی کردند.
از همین رو است که حسین ملائک سفیر اسبق ایران در چین در همین باره معتقد است که دیگر بر کسی پوشیده نیست که سفر شیء به ایران از لحاظ سیاسی سفر موفقی نبوده است. دولت وقتی تحریمها بازگشت و دولت متوجه شد که کار اقتصادی به مشکل خورده است، دوباره سعی کرد تا همکاریهای گذشته از قبیل همکاری با چین را احیا کند.
سراب همکاری با غرب؛ شکست نگاه تعامل با چشم آبیها
اما امید دولت به توافق هستهای با به قدرت رسیدن دونالد ترامپ در آمریکا آرام آرام شروع به رنگ باختن کرد و با خروج واشنگتن از برجام، تمامی رشتههای دولت پنبه شد؛ ولی همین اتفاق هم سبب نشد که دولت روند گذشته را جبران کرده و به مسیر درست حرکت کند و نزدیک به دو سال به امید وعدههای پوچ اروپاییها، زمان تلف شد، زمانی که میشد با هدفگذاری مطلوب در ریل صحیح، کشور نهتنها از دام بحرانهای اقتصادی نیافتد، بلکه برای کشور خلق ثروت نیز دهد.
با ناتوانی اروپاییان در تحقق تعهدات خود در قالب برجام، دولت و دستگاه سیاست خارجی مستأصل تصمیم گرفتند راهبردی را که به مدت هفت سال کنار گذاشته و حتی آن را بارها مورد تقبیح و نکوهش قرار داده بودند را مجدداً پیگیری کنند؛ همانطور که ابوالفضل ظهره وند سفیر اسبق ایران در ایتالیا میگوید: ما برای یکبار و همیشه باید از توهم رابطه با غرب دست برداشته و در دستگاه سیاست خارجی نگاه واقع بینانه مبتنی بر الزامات ساختاری، نیازهای ملی و جهت گیریهای کلی در دستور کار قرار گیرد.
یا در جای دیگری جواد منصوری سفیر اسبق ایران در چین نیز تصریح میکند: این گروه باور داشتند که توسعه در گرو تعامل با غرب است و با این تعابیر، رویکرد نگاه به شرق را به محاق برده و همچنین در داخل این موضوع را القا کردند که ما توان لازم را برای توسعه و پیشرفت نداریم.
از همین رو بود که بعد از سالها که ظرفیتهای همکاری سیاسی و اقتصادی با آمریکا لاتین مورد غفلت واقع شده بود، بار دیگر همکاریهای اقتصادی با ارسال چند فروند نفتکش حامل سوخت، ارسال خدمات فنی و مهندسی برای احیای صنعت نفت ونزوئلا، ارسال مواد غذایی و افتتاح فروشگاه اتکا در کاراکاس آغاز شد.
محسن شاطرزاده سفیر اسبق ایران در برزیل در همین رابطه گفت: بسیاری از مناطق از قبیل آسیای شرقی، آفریقا و آمریکای لاتین ظرفیت همکاری اقتصادی بالایی با ایران برخوردار هستند و میتوانیم با یک برنامهریزی درست به صادراتی حدود ۷۰ میلیارد دلار در سال برسیم ولی متأسفانه وزارت امور خارجه و شخص وزیر اصلاً اعتقادی به کار با آمریکای لاتین ندارند.
با گذشت زمان و روشن شدن این موضوع که دیگر غرب برای ایران چاره نجات اقتصادی نیست، وزارت خارجه در حرکتی دیگر پرونده قرارداد جامع همکاری مشترک با چین را دوباره احیا کرد و این پروژه را به پیش برد.
احمد سبحانی سفیر اسبق ایران در ونزوئلا عنوان کرد: وزارت خارجه نگاه سیاسی به برخی کشورها داشت و این اشتباه بود.
این موضوع نشان داد که دولت و دستگاه سیاست خارجی بدون شناخت صحیح از مناسبات بین المللی عملاً هفت سال کشور را گروگان تصورات شخصی و تفکراتی کردند که چاره بسیاری از مشکلات را در همکاری با غرب میدید و ماحصل آن نابسامانی اقتصادی، خاموش شدن چراغ تولید و نارضایتی مردم است.
در حالی امروز مسئولان دولتی و دستگاه سیاست خارجی کشور بارها از تلاش برای انعقاد قرارداد جامع همکاری میان تهران و پکن دفاع کرده و اهمیت تجارت با ونزوئلا را یادآور میشوند، باید از آنها این سوال را پرسید که اگر این تجارت برای کشور مهم است، در طول هفت سال گذشته مورد غفلت واقع شده، به طوری که در مقطعی ایران برای حدود پنج ماه سفیری در چین نداشت.
مجیدرضا حریری رئیس اتاق بازرگانی ایران و چین در همین باره معتقد است: در حالی که در ژانویه ۲۰۱۶ و در سفر رئیس جمهور چین به ایران یادداشت تفاهم همکاری بلند مدت میان تهران و پکن به امضا رسید که این موضوع تا قطع امید از اروپا و به طور کلی غرب مسکوت ماند.
به همین رو است که میتوان گفت ریلگذاری سیاست خارجی کشور چه در بعد سیاسی و چه در بعد تجارت خارجی از سوی دولت و دستگاه دیپلماسی درست نبوده است و همین عدم اتخاذ راهبرد درست سبب شده است که کشور از فرصتهای خوب اقتصادی محروم مانده و درگیر مشکلات متعدد اقتصادی و برخی از مشکلات معیشتی مردم باشد.