سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابل استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
** اگر مقابل ترامپ مقاومت کنیم، جنگ می شود
روزنامه اعتماد در شماره امروز به مناسبت پنجمین سالگرد امضای توافق هسته ای پرونده ای با عنوان «دلواپس برجام» منتشر کرد.
در بخشی از این پرونده، «نادر انتصار» استاد دانشگاه آلابامای جنوبی امریکا در پاسخ به این سوال که «تداوم ریاستجمهوری ترامپ یک احتمال جدی است. تقابل دو سیاست «فشار حداکثری امریکا» و «مقاومت حداکثری ایران» به کجا خواهد رسید؟» گفت: «اگر شاهد ادامه همین روند کنونی باشیم باید بگویم احتمال تقابل نظامی میان دو کشور وجود خواهد داشت، همانطور که اکنون وجود دارد».
انتصار در ادامه گفت: «افرادی مثل پمپئو و دیگر جنگطلبانی که در وزارت خارجه امریکا حضور دارند، میتوانند ترامپ را قانع کنند که اهداف خود را پیش ببرند. بهطور کلی فکر میکنم اگر ترامپ بار دیگر پیروز شود، امکان درگیری با ایران به نحوی بیش از زمانی خواهد بود که یک دموکرات در انتخابات ریاستجمهوری به پیروزی برسد. همانطور که گفتم بزرگترین خطر ترامپ غیرمتعادل بودن اوست».
وی در ادامه تاکید کرد: «ترامپ دوست دارد مذاکره کند و دوست دارد خود را برنده مذاکرات بداند».
چندی پیش «حسین موسویان» عضو سابق تیم مذاکره کننده هسته ای که اکنون ساکن آمریکاست، گفته بود: «اگر ترامپ تسلیم فشار تندروها و تشنگان جنگ شود، ممکن است مسیر تخاصم فعلی او با ایران، منجر به درگیری نظامی هم بشود. چنین وضعیتی نه تنها موجب ویرانی بیشتر منطقه بلکه عواقب بحران کرونا را نیز تشدید خواهد کرد».
«محسن رنانی» از فعالین اصلاح طلب نیز چندی پیش در مصاحبه با روزنامه شرق گفته بود: «بهدلیل پیچیدگی تحولات و مناسبات در آمریکا باید این احتمال را بدهیم که امکان پیروزی ترامپ در انتخابات وجود دارد و او بعد از پیروزی در انتخابات رفتار و موضعش نسبت به ایران بسیار خشن خواهد شد و نباید اجازه دهیم که شرایط بهگونهای رقم بخورد که پس از پیروزی احتمالی او، بحران میان ایران و آمریکا به یک برخورد نظامی سخت منجر شود».
«قاسم محبعلی» از مدیران ارشد وزارت خارجه در دولت اصلاحات نیز پیش از این گفته بود: «هر مناقشهای در جهان در نهایت از دو راه قابل حل و فصل است. یعنی یا باید راه دیپلماسی را برگزید که راهی کمدردسر و کمهزینه است و هر دو طرف مناقشه میتوانند از طریق آن بخشی از منافع خود را تأمین کنند و آرامش برقرار شود یا اینکه به سوی جنگ و درگیری نظامی پیش رفت که آن هم در نهایت یکی از طرفین که ضعیف شده یا شکست خورده میپذیرد که با مذاکره به جنگ پایان دهد. ممکن است که مذاکره نیز شکل نگیرد و طرف شکست خورده به کلی نابود شود».
فعالین اصلاح طلب بارها مدعی شده اند که که نتیجه مقاومت ایران در مقابل خوی سلطه گری و غارتگری آمریکا به جنگ منتهی خواهد شد و در این میان، چاره ای جز مذاکره نیست.
به اذعان اندیشکده ها و تحلیلگران غربی، آمریکا در شرایط فعلی به شدت در موضع ضعف قرار دارد. وضعیت بغرنج آمریکا در مواجهه با بحران کرونا و استمرار اعتراضات ضدنژادپرستی در ایالت های مختلف، بیش از پیش بکارگیری گزینه نظامی علیه ایران توسط آمریکا را نامعتبر کرده است.
از سوی دیگر در مسئله ایران و آمریکا، در یکسو حاکمیتی قرار دارد که اساس و بنیانش بر غارتگری، زورگویی، چپاول، جنایت و تقویت تروریسم است و در سوی دیگر حاکمیتی قرار دارد که اساس و بنیانش بر استقلال، عزت، اقتدار ملی، خودباوری، تکیه بر توان داخلی و مبارزه با تروریسم است.
بنابراین توافق میان این دو هیچگاه به نتیجه «برد-برد» نخواهد رسید. برجام، نمونه آشکار نتیجه توافق میان ایران و آمریکاست. در یکسو دولت ایران، با این وعده که تمامی تحریم ها لغو خواهد شد، محدودیت های گسترده ای در صنعت هسته ای ایجاد کرد. اما در نهایت، هسته ای رفت ولی تحریم ها باقی ماند.
**سردرگمی اصلاح طلبان و معضلی به نام «کارنامه غیرقابل دفاع»
روزنامه آرمان در گزارشی نوشت: «مسائل متعددی باعث شده تا جریان اصلاحات نتواند آنطور که باید و شاید کنش فعالی در عرصه سیاست عملی داشته و در رویکردها نیز از وحدت و انسجام لازم برخودار باشد. موید این سخن نیز اظهارنظر بسیاری از اصلاحطلبان است مبنی بر اینکه از بعد از انتخابات اسفند ۹۸ تاکنون هنوز نتوانستهاند خود را بازیابی کنند و هنوز در همان شرایط باقی ماندهاند».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «عملکردهای بعضا انتقادآمیز نهادهای بالادستی همچون شورایعالی سیاستگذاری، انتقادات به رویه عملکرد اصلاحطلبان همچون فراکسیون امید مجلس، شورای شهر و حتی دولت و مهمتر از آن ریزش سرمایه اجتماعی و رویگردانی مردم از این جریان مجموعا موجب شده تا اصلاحطلبان در نوعی سرگشتگی و سردرگمی بهسر ببرند و به عبارت دیگر نتوانند برنامهریزی دقیق و منسجمی برای آینده سیاسی خود ارائه دهند. آنچه مسلم است نهادهای بالادستی همچون شورایعالی سیاستگذاری دیگر توانایی هدایت و اجماع بخشی اصلاحطلبان را ندارند».
چندی پیش «محسن هاشمی» رئیس شورای شهر اصلاح طلب تهران گفته بود که در سه سال اخیر- از زمان روی کارآمدن اصلاح طلبان در شهرداری و شورای شهر تهران- علیرغم موجود بودن امکانات لازم، حتی یک کیلومتر مترو هم در تهران ساخته نشده و علاوه بر این حتی یک دستگاه اتوبوس نیز به ناوگان حمل و نقل پایتخت افزوده نشده است.
کارنامه اصلاح طلبان در مجلس دهم نیز به شدت منفی و غیرقابل قبول است. برای همین بود که این طیف علیرغم حضور ۴۳ کاندیدا برای ۳۰ کرسی در حوزه انتخابیه تهران، حتی نتوانست سرلیست خود را نیز وارد مجلس کند. مجید انصاری سرلیست اصلاح طلبان در انتخابات مجلس تنها حدود ۷۰ هزار رای داشت. این در حالی است که قالیباف به عنوان سرلیست جریان اصولگرا حدود یک میلیون و سیصد هزار رای داشت.
کارنامه دولت نیز- که دربست در اختیار اصلاح طلبان است- نیاز به توصیف ندارد. وضعیت فعلی دلار، سکه، خودرو، مسکن، لوازم خانگی، مرغ؛ تخم مرغ و...گویای این واقعیت است که دولت روحانی نتوانسته کارنامه قابل قبولی به افکارعمومی ارائه کند.
برای همین بود که «صادق زیباکلام» فعال سیاسی اصلاح طلب چندی پیش اذعان کرد: «انتخابات دوم اسفند ۹۸ نقطه پایان رسمی اصلاحطلبان بود. نهبهواسطه آن که بخش قابلتوجهی از نامزدهای اصلاحطلب تایید صلاحیت نشدند، بلکه بیشتر بهواسطه آنکه حتی اگر نامزدهای این جریان تاییدصلاحیت هم شده بودند، آنان بخت و اقبالی در آن انتخابات نداشتند.مشکل اصلی اصلاحطلبان آن بود که بیش از دو سال میشد بدنه اجتماعیشان را از دست داده بودند، اما نمیخواستند این واقعیت تلخ را بپذیرند. افول جریان اصلاحطلب از بعد از مجلس دهم و تشکیل فراکسیون امید آغاز شد. انتخابات ۲۹ اردیبهشت ۹۶ و نحوه عملکرد آقای روحانی در دولت دومش، روند فروپاشی جریان اصلاحات را سرعت بخشید».
همانطور که رسانه های اصلاح طلب اذعان کرده اند، این طیف اکنون با معضل کارنامه غیرقابل دفاع مواجه است و این مسئله فعالین اصلاح طلب را سردرگم کرده است.
** توافق با چین، میوه ناخواسته برجام است
روزنامه آفتاب یزد در گزارشی با عنوان «میوه ناخواسته برجام!» نوشت: «سیاست نگاه به غرب حسن روحانی متاثر از برخی ناهماهنگیهای داخلی در کنار به قدرت رسیدن دونالد ترامپ به کاخ سفید رنگ باخت. در چنین شرایطی حالا دو سال بعد از آنکه ایران بار دیگر زیر تحریمهای شدید اینبار یکجانبه از سوی آمریکا قرار دارد بار دیگر صحبت از نگاه به شرق تقویت شده است و گفته میشود ایران و چین قرار است قراردادی ۲۵ ساله امضا کنند».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «به رغم اینکه دولت روحانی چشم به برجام دوخته بود و این توافق با ناکامی مواجه شد بنابراین استراتژی نگاه به شرق را نه خود دولت که سایر نهادهایی که تمایل به نگاه به شرق داشتند پیش روی دولت قرار دادند تا برای گریز از فشار غرب به شرق متمایل شد».
آفتاب یزد در ادامه نوشت: «وقتی گزینههای موجود کم باشد طبیعی است که ریسک بالا میرود، سایه انحصار بلند میشود و نگرانیها افزایش مییابد در چنین شرایطی بسیاری دست به دامان شفافیت میشوند که قرار است چه اتفاقی رخ دهد... با توجه به اینکه چین در چنین قراردادهایی خوشنام نیست کارشناسان و متخصصان سیاست خارجی هشدار دادهاند که قرارداد با چین باید بسیار دقیق و به دور از فرصت سازیهای غیرمنطقی برای طرف مقابل تنظیم شود».
این روزنامه اصلاح طلب تاکید کرد: «نکته مهم این است که دولت و مجلس در بررسی جزئیات این توافق به نوعی رفتار کنند که کمترین روزنهای برای تخطی طرف مقابل فراهم نشود. به هرحال توافق با یک قدرت جهانی مانند شمشیری دو لبه است هم میتواند منافع بسیاری را برای کشورهای ضعیفتر فراهم کند و هم میتواند ابزاری علیه این کشورها شود و در واقع قدرت بزرگ با تمام توان از آن سود حداکثری ببرد و خدمات حداقلی بدهد».
اکنون مدت هاست که از مرگ برجام سپری شده است، اما برخی دولتمردان و فعالین اصلاح طلب حاضر نیستند این واقعیت را بپذیرند.
علت اصلی بی دستاوردی برجام، متن بسیار ضعیف آن بود. پس از تنظیم متن توافق هسته ای به دلیل نواقص متعدد موجود در آن، ۲۸ شرط از سوی رهبرمعظم انقلاب، شورای عالی امنیت ملی و مجلس شورای اسلامی به دولت ابلاغ شد، اما متاسفانه دولت آقای روحانی به این شروط عمل نکرد.
برجام هم در دولت اوباما و هم در دولت ترامپ بارها لگدمال شد، اما با اینحال حامیان این توافق خسارت بار، قصور و تقصیرهای خود را به گردن منتقدان انداختند.
اکنون چند روزی است که خبر مذاکره ایران و چین برای تنظیم قراردادی ۲۵ ساله در رسانه ها منتشر شده است. حساب توئیتری وزارت خارجه آمریکا، تقریبا اولین معترض به این قرارداد بود. در ادامه، بی بی سی فارسی و دیگر رسانه های معاند نیز به این سند همکاری حمله کردند.
به نظر شما، وزارت خارجه آمریکا و بی بی سی فارسی و رسانه های وابسته به آل سعود، دلواپس منافع مردم ایران هستند!؟ این هجمه گسترده توسط رسانه های وابسته به «آمریکا-انگلیس-آل سعود» علیه توافق با چین نشانه چیست!؟ این هجمه نشان دهنده آن است که این توافق می تواند سیاست فشار حداکثری آمریکا را تحت الشعاع قرار دهد و شایعه پراکنی های هفته های اخیر نیز ناشی از همین عصبانیت است.
اکنون حامیان توافق با چین تاکید دارند که اولا این توافق باید به تایید مجلس شورای اسلامی برسد، ثانیا مفاد این توافق باید شفاف باشد.
حامیان برجام نیز همین نظر را دارند. اما نکته قابل توجه اینجاست که حامیان برجام در سال ۹۴ با دروغ هایی همچون «هر روز تاخیر در اجرای برجام، ۴۰۰ میلیاردتومان خسارت به بار میآورد»! و...در مسیر بررسی دقیق برجام در مجلس و دیگر نهادهای تصمیم گیر و تصمیم ساز سنگ اندازی کردند.
علاوه بر این، بسیاری از حامیان برجام صراحتا اذعان کردند که حتی یکبار هم متن توافق هسته ای را مطالعه نکرده اند. حالا این طیف ژست کارشناسی به خود گرفته و تاکید دارند که توافق با چین باید شفاف بوده پروسه قانونی خود را در نهادهای تصمیم گیر و تصمیم ساز طی کند!
این رفتار متناقض نشان دهنده آلودگی شدید اصلاح طلبان به رفتار قبیله ای و بی توجهی آنان به منافع ملی و عزت مردم ایران است. این ویژگی منجر می شود که وقتی تشت رسوایی برجام از بام افتاده و نگاه به شرق از موضع «عزت، جکمت و مصلحت» وارد فاز جدیدی شده است، با بغض و ناراحتی تیتر می زنند که «توافق با چین، میوه ناخواسته برجام است»!