به گزارش مشرق، «سعدالله زارعی» در یادداشت روزنامه «کیهان» نوشت:
رژیم صهیونیستی چند روز پس از انعقاد توافقنامه نظامی امنیتی میان ایران و سوریه که در جریان سفر چهارشنبه ۱۸ تیر رئیس محترم ستاد کل نیروهای مسلح ایران به دمشق به امضای دو کشور رسید، مدعی شد از زمان آغاز حضور نظامی ایران در سوریه ۲۰۰ بار به مواضع نیروهای ایرانی در این کشور حمله کرده است. بعضی برجستهسازی آمار را پاس گل دونالد ترامپ در آستانه انتخابات ریاست جمهوری میدانند و از این رو تحلیل کردهاند که ممکن است تا زمان برگزاری انتخابات نوامبر- آبان ماه آینده- شاهد اقدامات بیشتری علیه سوریه و برجستهسازی آن از سوی رسانههای اسرائیلی و آمریکایی باشیم. اما درعین حال هر ناظر سیاسی و نظامی میداند که وقتی اقدامات نظامی از نوع آنچه رژیم صهیونیستی طی ۷-۸ سال گذشته علیه سوریه انجام داده به تغییری در وضعیت و روند منجر نمیشود، اعتبار نظامی چندانی ندارد دراین خصوص نکات زیر دارای اهمیت است:
۱- حمله هوایی رژیم صهیونیستی به نقاطی در سوریه سابقهای ۲۰ ساله دارد و عمدتا به نگرانیهای این رژیم از رسیدن «سلاحهای حساس» به دست مقاومت لبنان و فلسطین و دولت سوریه باز میگردد. به همین جهت یکبار که اسرائیلیها به محمولهای در فرودگاه دمشق حمله کردند، سید مجاهد، آیتالله سید حسن نصرالله در مصاحبه با شبکه عربی «المیادین» گفت: من صراحتا میگویم ما به انبوهی از «موشکهای نقطهزن» و تکنولوژی ساخت آن و نیز به داشتن مرکزی در لبنان برای تولید انبوه آن دست پیدا کردهایم. در واقع رژیم صهیونیستی در بعد سلاح نگران بهم خوردن برتری اسرائیل و رسیدن به موازنه امنیتی- نظامی با حزبالله بود که با دستیابی حزبالله به این موشکها تحقق یافت.
از آن پس نگرانی رژیم صهیونیستی از دستیابی مقاومت به موشکهای دوربرد نقطهزن به استقرار نیروهای مقاومت ایران، حزبالله و... در سوریه و تعمیق امنیتی حزبالله در منطقه منتقل گردید و از این رو ارتش اسرائیل به طور مکرر از طریق روسیه و بعضی طرفهای دیگر به ایران یادآور شد که حضور ایران و حزبالله در سوریه، پس از پایان فعالیت داعش، النصره و... را نمیپذیرد وخط قرمز اسرائیل است. پاسخی که روسها به طرف اسرائیلی منتقل کردند این بود که ایران داعش و النصره را جزیی از مایملک و استراتژی اسرائیل برای تخریب مقاومت در منطقه میشناسد و تا زمانی که خود اسرائیل وجود دارد، حضور مقاومت در سوریه و... قابل مذاکره و اغماض نیست. اسرائیل هماینک مدعی است که ۲۰۰ بار به مراکز و نیروهای ایرانی در سوریه حمله کرده و ایران قادر به پاسخ نبوده است در واقع رژیم اسرائیل شکست سنگین راهبردی در مهار تسلیحاتی حزبالله و ناکامی در مهار انسانی مقاومت در سوریه را با خبرهای دروغ پوشش میدهد. استراتژی مشترک ایران و سوریه مشخص است و تحت تاثیر نیازهای تبلیغاتی طرفهای اسرائیلی و آمریکایی قرار نمیگیرد و توسعه همکاریهای مشترک نظامی- امنیتی بین دو کشور نیز واضحتر از آن است که نیاز به بیان داشته باشد.
رژیم اسرائیل هماکنون به طور جدی نگران رسیدن سوریه به نقطهای است که آسیبپذیری آن از حملات هوایی از بین برود و این کشور را از موضع خویشتنداری به «واکنش همطراز» سوق دهد. سرلشکر باقری در دیدار ۱۸ تیر ازسوریه از این موضوع راهبردی که روزنامه لبنانی الاخبار از آن به خطرناکترین نکته توافق یاد کرد، پرده برداشت: «ما سامانههای پدافندی سوریه را تقویت خواهیم کرد.» واکنش همزمان مقامات ارشد آمریکا و رژیم اسرائیل به این توافق، اهمیت آن را کاملا نشان داد.
۲- توافقنامه نظامی امنیتی تهران- دمشق آن قدر اهمیت داشت که «کنت مک کنزی» فرمانده نظامیان تروریست آمریکا، خطرات سفر به سوریه را پذیرفت. او در حین تعطیلات پایان هفته- ۲۲ تیرماه- برای اطلاع دقیق از کم و کیف آنچه روی زمین اتفاق افتاده راهی سوریه شد و در پادگان آمریکا واقع در شمال شرق سوریه حضور پیدا کرد او البته بعد وانمود کرد که اتفاق مهمی نیفتاده و لذا نیازی به تغییر استراتژی آمریکا در سوریه نیست و جالب این است که این در حالی بود که در حدفاصل امضای توافقنامه امنیتی میان ایران و سوریه و سفر مککنزی، روزنامه نیویورک تایمز در روز ۲۰ تیرماه از توافق میان مقامات نظامی آمریکا و رژیم اسرائیل برای «انجام عملیات مخفیانه مشترک علیه ایران» خبر داد. و نیز حدود یک ماه پیش «برایان هوک» نماینده ویژه آمریکا در امور ایران از پایان یافتن سیاست اغماض در مقابل اقدامات نظامی ایران خبر داده و گفته بود: «در گذشته شاهد بودهایم که ضعف و بزدلی باعث تشدید ستیزهجویی ایران شده است». اما با این وجود و پس از آنکه توافق مهم امنیتی- نظامی میان ایران و سوریه به امضا رسید و دونالد ترامپ و نتانیاهو آن را توافقی «بسیار خطرناک» ارزیابی کردند، آنان دست به کاری نمیزنند و «مک نالتی» سخنگوی پنتاگون دو روز بعد به نیوزویک میگوید: «در مأموریت نیروهای آمریکا- که از ۲۰۱۴ در سوریه حضور دارند- تغییری صورت نگرفته و کماکان مأموریت نیروهای ما در سوریه شکست دائم داعش است» و نیوزویک نتیجه میگیرد: «اظهارات سخنگوی پنتاگون نشان میدهد واشنگتن بدنبال مقابله مستقیم با ایران نیست و هیچ برنامه فوری برای اقدام علیه ایران ندارد.»
جالب این است که «کنت مک کنزی» یک روز قبل از سفر هفته گذشته به سوریه، روند تصمیمگیریهای ایران را خطرناک ارزیابی کرده بود او در مصاحبه با شبکه تلویزیونی «بلومبرگ» گفت: «ایران دارد خودش را برای کاری که میخواهد انجام دهد، آماده میکند» و اضافه کرد: «دورههای سکوت اصلاً در من اطمینان ایجاد نمیکند. در چنین مواقعی است که با دقت زیاد شروع میکنم به بررسی اینکه ایرانیها قصد دارند چه کاری انجام دهند؛ چون میدانم هدف درازمدتشان بیرون کردن ماست.»
او البته در بیان دیگر گفته بود ایران در حال برنامهریزی برای مدیریت گزندگیهایی است که در پیگیری استراتژی اخراج آمریکا پدید میآید. بنابراین کاملاً واضح است که آمریکا و اسرائیل در شرایط خوف به سر میبرند و در این میان رژیم صهیونیستی ضمن آنکه در بالاترین سطح ابراز نگرانی کرده، در سطح رسانهای به قدرتنمایی روی آورده و دفعات اندک حملات به مراکز ایرانی که هر کدام هم با واکنش خسارتبار ایران مواجه گردیده را دهها بار ضریب داده است. این خیلی هم بد نیست، بسیار خوب پس اسرائیل اعتراف کرده که چنین صورت حسابی نزد ما دارد و باید تسویه شود!
۳- البته همه میدانند که حداقل از اوایل مهر ماه سال گذشته، با این هدف که مانع تثبیت پیروزیهای مقاومت و نیز مانع تبدیل آنها به دستاوردهای سیاسی دراز مدت شوند. آمریکاییها و... انواعی از اقدامات سیاسی تبلیغاتی که بار آن هم عمدتاً به دوش رسانههای سنتی و نوپدید آنان بوده، دست زدهاند، یکی از این موارد توسل به قانون سزار- یا قیصر- علیه اقتصاد سوریه بود که با هدف فروپاشی اقتصاد سوریه در مورد تأثیرات آن بسیار بزرگنمایی شد و حال آن که همه میدانند وابستگی اقتصاد سوریه، به خارج در حد بسیار ناچیزی است و از همین رو بود که دولت سوریه در کمتر از یک ماه توانست موج افزایش قیمت ارز را مهار کند و واحد برابری دلار به لیره که از ۱۲۰۰ به ۱۰۰۰۰ رسیده بود را به ۲۵۰۰ برساند. آمریکا گمان میکرد میتواند با شوک اقتصادی، جمعیتهایی را به میدان بیاورد اما توفیق آن محدود بود. کما اینکه همین نسخه در ایران، عراق و لبنان هم به اجرا درآمد.
پیام مهم انعقاد توافقنامه امنیتی ایران و سوریه که با بحث توافق راهبردی ۲۵ ساله اقتصادی ایران و چین همراه شد، این بود که نه اقدامات جبهه آمریکا و نه تهدیدات آنان نتوانست ایران را در منطقه متوقف کند. آنان میدانند که توافق ایران و سوریه با استقبال طرف روس هم توأم بوده کما اینکه روسها علناً از آن استقبال کردند؛ بنابراین از پشتوانه قوی بینالمللی هم برخوردار است و نمیتوان علیه آن کار چندانی کرد. ایده انعقاد توافقنامه امنیتی بین ایران و سوریه به سردار شهید سلیمانی تعلق داشت و مقدمات آن در زمان این شهید بزرگوار فراهم شده بود و اینک در زمان مسئولیت جانشین او عملیاتی شده و خود این پیامهایی در خود دارد.
۴- «اخراج از منطقه» بزرگترین نگرانی آمریکاییهاست چرا که میدانند برای ایران «ابرپروژه» است. از اظهارات مقامات ارشد نظامی آمریکا برمیآید که جمعبندی آنان این است که در ماههای آینده با چالش اساسی در برابر ایران مواجه خواهند شد. مککنزی میگوید ایران باید بداند هزینه تحقق این استراتژی خیلی بالاست و سخنگوی پنتاگون بطور ضمنی مدت حضور نظامی آمریکا در سوریه را به مدت زمان حیات داعش در سوریه ربط میدهد و در واقع اعتراف میکند که مدت زمان زیادی تا خروج نظامی آمریکا از این کشور باقی نمانده است.